• وبلاگ : کلبه بصيرت
  • يادداشت : باستان گرايان به چه دين و آئيني اعتقاد دارند؟
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام.
    در مورد بحث اوّل مثل گذشته حرفتان را قبول دارم.
    امّا باز تأکيد مي‌کنم که ظرف و مظروف را با هم اشتباه نکنيم.
    آري.اسلام آن‌قدر متعالي بود که توانست انديشمندان ايران اسلامي را بپروراند.به عبارتي اسلام چونان بذري متعالي بود.منتها همان بذر نيز بايد در زمين کشت شود.اگر اين عامل را ناديده بگيريم،بايد بپرسيم که پس چرا کشور‌هاي ديگر مسلمان نتوانستند به اندازه‌ي ايران به فلسفه‌ي اسلامي خدمت کنند؟اکثريّت فلاسفه‌ي مسلمان در سراسر جهان مشّايي و پيرو ابن سينا اند.البتّه منظور ما نژادپرستي نيست.منتها ايرانيان ظرفيّت‌هاي پذيريش اسلام را از قبل داشته اند.
    لطفاً کتاب خدمات متقابل اسلام و ايران را بخوانيد.اگر ايران توانست صدها فيلسوف،متکلّم،عارف،دانشمند و ... به اسلام ارائه دهد، اين به دليل حاصل خيز بودن همان زمين کشاورزي بود که توانست بذر اسلام را بپذيرد.
    گذشته از اين‌ها حتماً مي‌دانيد که اوّلين دانشگاه ايران در زمان ساسانيان تشکيل شد و گذشته از آن هفت تن از فلاسفه‌ي نوافلاطوني اخراج شده از يونان در زمان ساسانيان به دربار ايران پناه آوردند و ايرانيان آن‌ها را به دانشگاه جندي شاپور بردند و اصلاً همين‌ها خود باعث آشنايي ايرانيان با افکار افلاطون و ارسطو شد.البتّه اين آشنايي بعد از اسلام به بار نشست.
    به هرحال؛پيوند ايران قبل از اسلام و بعد از اسلام محکم تر از اين‌هاست که بخواهيم با تعصّب آن‌ را ردّ کنيم.
    هم ايران مديون اسلام است و هم اسلام وام‌دار ايران.و قبول اين حقيقت هم هيچ اشکالي ندارد.همان‌طور که شهيد مطهّري يک روحاني بود ولي اين را قبول داشت.و اين همان روشنفکري است که امروزه خاموش شده است...
    پاسخ

    سلام. متاسفانه انصاف را رعايت نکرديد و ديدگاه بنده را در وبلاگتان منتشر نکرديد. متاسفانه مشخص شد شما هم فرد متعصبي هستيد که صرفا به دنبال تحميل نظر خود و به کرسي نشاندن آن هستيد. در نظر داشتم پاسخ تفصيلي به اين ديدگاهتان بدهم ولي منصرف شدم. موفق باشيد!