پيام
+
رفتي و رفتن تو آتش نهاد بر دل
از کاروان چه ماند جز آتشي به منزل
آتش به جانم افکند، شوق لقاي دلدار
از دست رفت صبرم، اي ناقه! پاي بردار
بر شيعه پير و جوان، راحت روا نباشد
اي ديده! اشک ميريز، اي سينه! باش افگار
هر سنگ و خار اين راه، سنجاب دان و قاقم
راه زيارت است اين، نه راه گشت بازار
با زائران محرم، شرط است آنکه باشد
غسل زيارت ما، از اشک چشم خونبار

علي اصغربامري
92/2/31

علي در کلبه درويشي
رفتي و رفتن تو آتش نهاد بر دل...