بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 32
درباره حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)
ظهور اسلام در پرتو مجاهدتهای نبی اعظم(ص) نقطه عطف تاریخ بشری است، که دستاوردهای بیشمار، پیشرفت همه جانبه تمدن کنونی را فرا روی بشریت قرار داده است. کمترین دستاورد این شجره پاک آسمانی گسترش خواندن، نوشتن و عالمگیر شدن علوم در جهان اسلام و انتقال این علوم ابتدا به اسپانیا، ایتالیا، آلمان، انگلستان و... سایر ملل و دول اروپا و سپس همه جهانیان شد، به طوری که بدون این نقطه عطف آسمانی هرگز تمدنهایی چون روم، مصر و ایران باستان راهی به تمدن کنونی نداشتند. دلایل تاریخی این حقیقت غیر قابل انکار بیشمار است: یکی از این دلایل اقرار مکرر دانشمندان اسلامی و خصوصاً غیر اسلامی و اروپایی به این حقیقت عظیم است که نمونه کوچکی از آن را میگوییم.
دانشمندان به نام این جوامع بر خلاف تلاشهای مذبوحانه و توهین آمیز نه تنها پیامبر اسلام را از بزرگان طراز اول تمدن دینی میدانند، بلکه با صراحت تمام بر جهانی شدن دین اسلام ـ به علت مزایای بی شمار آن ـ اقرار نمودهاند. و شاید توجه به این واقعیتها توهین کنندگان را به درد آورده و آنها را به ورطه بی فرهنگی و توهین کشانده است.
من زندگی این مرد شگفتی آور را بررسی کرده وبه این اعتقاد رسیده ام که باید اورا نجات بخش بشریت نامید و بر این باورم که اگر فرصت برای مردی همانند او فراهم شودو به تنهایی حکمران دنیای جدید گردد تو فیق خواهد یافت آن را با شیوه ای مسالمت آمیز بر طرف کند .
تولستوی نویسنده وفیلسوف اخلاق گرای معروف روسیه که آموزه هایش سر مشق رهبران بزرگ سیاسی در جهان بوده است در کتاب اسلام وعرب دکتر گستاولوبون صفحه 154و159 نظریه صائبی در مورد پیامبر اسلام بشرح زیر دارد که موضوع آن ماهیت و انگیزه پشت پرده کاریکاتورهای توهین آمیز غرب را بر ملا می سازد.
ولتر فرانسوی در کتاب اسلام از نظر ولتر صفحه 28و 53می گوید: حضرت محمد بی گمان مردی بسیار بزرگ بود . وی جهانگشایی توانا، قانونگذاری خردمند , سلطانی دادگر و پیامبری پرهیزگار بود .او بزرگترین نقشی را که ممکن بود در مقابل چشمان مردم عادی ایفا کند، در روی زمین ایفا کرد .
کسی که درباره زندگی محمد(ص) تفکر کند، مبهوت حکمت و تدبیر او می شود و محمد(ص) را زنده ای می بیند که در هیچ عصر ی نمی میرد.
ار.اف.بودلی، خاور شناس و نویسنده سوییسی
محمد(ص)، اولین پیامبری است که تمام گفته هایش پس از رحلت ضبط و تدوین شده است. از همین جا می توانیم به مقام و منزلت ممتازی که به دست آورده است، پی ببریم و دریابیم که احادیث و اقوالش چه صحت و دقت و درستی ای دارد.
آن انسان با یک اقدام شجاعانه که خالی از خطر جانی نبود، به پا خاست. او را نه تنها باید در صف مردان بزرگ تاریخ بشریت دانست، بلکه سزاوار است که به پیامبری او اعتراف کنیم و بگوییم محمد(ص)، پیغام آور از آسمان به سوی زمین است.
رسالت او دستور ثابتی است برای عالم و آن چه را محمد(ص) آورده یا گفته، با ذوق و فهم امروزی مطابق است.
کارل مارکس، فیلسوف و اقتصاددان آلمانی
دانشی که ما اروپاییان داریم تماماً از مشرق نشأت گرفته است، آن ها که این دانش را نخست به یونانیان( مردمی مغرور و متکبر) منتقل کردند، که این رومیان به سهم خود از آنان استفاده کردند و پس از آن که بربریت و توحش در سراسر جهان غرب گسترش یافت، مسلمانان با فتوحات خود بار دیگر آن دانش را در اروپا رواج دادند و همه این ها را مدیون محمد(ص) هستیم.
سیمون آکلی، خاورشناس انگلیسی
وقتی محمد(ص) دعوت خود را در مکه آغاز کرد، قبایل عرب در تضاد و از هم گسستگی دائمی به سر می بردند. هر قبیله ای قوانین داخلی خود را برپاداشته و در جنگ دائمی با سایر قبایل به سر می برد. اتحاد معنای خود را از دست داده و زندگی در لوای یک قانون همسان که بتواند جایگاه آن ها را در تمدن جهان مشخص سازد، غیرممکن به نظر می رسید. حجازگویی محکوم به بربریت و خشونت بود و هیچ نشان و رنگی از تمدن در آن یافت نمی شد. 23 سال بعد، وقتی محمد(ص) در 8 ژوئن 632 از دنیا رفت، توانسته بود کلیه قبایل عرب را به دور یک پرچم گرد آورد. این واقعه ای گران به حساب می آمد. با آن که بسیاری از اعراب بدوی(صحراگرد) هنوز در دنیای بت پرستی خود در خفا به سر می بردند. محمد(ص) نیز این را به خوبی می دانست، اتحاد آنان عملی و غیرقابل گسستن شده بود. محمد(ص) نیز این را به خوبی می دانست، اتحاد آنان عملی و غیرقابل گسستن شده بود. محمد(ص) دارای ذوق و استعداد سیاسی خیلی بالایی بود. او شرایط داخلی زندگی آن ها را به کلی عوض کرد و ضمن رهایی از خشونت های بی حاصل و پراکندگی قبیله ای، هویت جدیدی برای قوم عرب ایجاد نمود. آن ها فرهنگ اصیل خود را بازیافته و تحت رهنمودهای محمد(ص) به آنچنان باوری رسیدند که در ظرف مدت صدسال، امپراطوری عرب از جبل الطارق تا هیمالیا وسعت یافت.
کارن آرمسترانگ، نویسنده و محقق آمریکایی
دورانی که محمد(ص) در آن ظهور کرد، تاریک ترین دوران بود، روزگاری که تمدن تمام کشوره، از بلاد غول میرو گرفته تا شهرهای هند همه به هم ریخته و مضطرب بودند. نام او محمد(ص) بود. یهودیان به وعده کتاب شان منتظر شخصی به این نام بودند.
امیل درمنگهام، اسلام شناس فرانسوی
محمد(ص) برای نشر رسالت خود شتاب نداشت بلکه مدتی در سکوت زندگی کرد. مایه شگفتی و اعتماد هم وطنان خود واقع شد تا آن جا که به او لقب امین دادند. او به خود و پیامبری خود باور داشت و با این اعتماد و ایمان، وسایل اقتدار، عزت و مناعت را برای امت خویش مهیا کرد و آن ها را از مردمانی ساکن صحرا به سرورانی مبدل کرد که نصف جهان شناخته شده زمان خود را فتح کردند.
جواهر لعل نهرو، نخست وزیر استقلال طلب هند
در عصری که انحطاط روزافزون آن قسمتی از قلمرو سابق امپراطوری "دقیانوس" را در بر گرفته بود، یک مرتبه از دل بیابان ها، دشمن سرسخت امپراطوری پیر و فرسوده (و ممالک جدید) عربی به پاخاست و روز به روز پشرفت های محسوسی کرد. پیشرفت او چنان بود که گویی فقط عنایت دائمی خداوند است که لشکرهای با اخلاص آن را به سوی جهاد و پیروزی حتمی سوق می دهد، به گونه ای که پس از فتح سوریه و مصر چیزی نگذشت که امپراطوری ساسانیان را به هم ریخت و جانشینان کنستانتین را که بلاد بسیاری از دست شان رفته بود، با چنین خطری مواجه ساخت. این نهضت به ره بری یکی از بازرگانان قبیله قریش به نام ابوالقاسم محمدبن عبدالله آغاز شد. پیامبر تازه که در جوانی ثروت نداشت، در کاروان های تجاری که به سوریه و جنوب شبه جزیره عربی می رفتند، شرکت داشت.
ادوارد دومیلی، دانشمند ایتالیایی
آنچه پیامبر اسلام را وادار به تفکر می نمود این بود که می دانست از آن روز به بعد ( روز هجرت از مدینه) رابطه او با شجره خانوادگی اجداد و خویشاوندانش قطع می شود.
در صورتی که اجداد که مجموع آن ها شجره خانوادگی را به وجود می آورند، برای یک عرب بدوی بیش از شناس نامه های امروز ارزش داشت.
امروز اگر شناسنامه خود را گم کنیم، می توانیم یکی دیگر به دست بیاوریم ولی وقتی رابطه یک عرب بدوی با شجره خانوادگی قطع می شد، علاوه بر هویت، وسیله معاش خود را هم از دست می داد.
شجره خانوادگی و قبیله یکی بود و کسی که رابطه خود را با قبیله اش قطع می نمود، بزرگترین مایملک مادی و معنوی خود را در این جهان از دست می داد.
بسیاری از تذکره نویسان مسلمان، متوجه اهمیت فداکاری محمد(ص) هنگام مهاجرت از مکه به مدینه نشده اند.
من تصور می کنم که بزرگ ترین فداکاری محمد(ص) در راه الیمانش همین بود که رابطه خود را با قبیله اش قطع کرد و از مکه به طرف مدینه مهاجرت نمود.
محمد(ص) اره ای به دست گرفت و برای پیشرفت اسلام، شجره خانوادگی خود را قطع کرد، یعنی درختی را قطع نمود که بدون آن، در وسط دو پهنه نا محدود که یکی پهنه صحرایی بی پایان و سوزان عربستان و دیگری پهنه آسمان آتشین آنجاست، نمی توانست زندگی کند.
کنستان ویرژیل گئورگیو، نویسنده ایتالیایی
محمد(ص) به عنوان انسانی سواد نیاموخته(امی)، آن چنان که در قرآن نیز به همین صورت وصف شده، اهل خواندن و نوشتن نبود. او که توانایی خواندن و نوشتن را تنها هنگامی فراگرفت که کلام خدا در غاری دورافتاده بر فراز بیابان های مکه بر او هویدا شد. نزدیکی محمد(ص) به خدا، پیوند او با واقعیات برین، همه و همه محصول ذات پاک و بکر او در مقام مردی صحرانورد بود.
ماریا ریکله، شاعر معروف آلمانی
من می خواستم شخصیت محمد(ص) را به صورت واقعی تا آن جا که قدرت دارم، مجسم کنم... او با کمال اعتقاد به خود نشو و نمو کرد. بزرگ و کوچک در کارهای خود جهت مشورت به او مراجعه می کردند. او زندگی خود را با زحمت از دست مزد خود می گذراند. او ثروتی نداشت و به دست مزد خود اکتفا می کرد. سرمایه او در جوانی راست گویی، امانت داری، پاک دامنی و اخلاص بود. به خدا سوگند، همین صفات کمال، بهترین و پر ارزشترین ثروت هاست. آری، چنین بود اوصاف شایسته محمد(ص) در میان اجتماعی که نه اخلاق داشت و نه کمال را درک می کرد.
امیل برنامکارم، خاورشناس انگلیسی
محمد(ص) رشد فکری یافت و نمو جسمی پیدا کرد ولی مال و ثروتی برای خود ذخیره نکرد. او مانند یک "کارگر" اجیر می شد و مزد می گرفت، ولی ثروتمند نشد و چیزی ذخیره نکرد. هیچ وقت نشد که پول و مادیات در دل او اثر کند.
وقتی به مدینه آمد، می توانست در بهترین وضع زندگی کند. به ویژه وقتی جنگ هایش تمام شد، غنیمت ها از هر طرف به خزانه اش سرازیر بود ولی با این همه، در همان وضع سادگی و زهدش باقی ماند. خوراکش، آب گوشت و خرما و دوغ بود و گاه گاهی شربت و عسل تناول می کرد، ولی بیشتر وقت ها خوراکش خرما و دوغ بود. همیشه روی حصیر می نشست. لباسش مانند خوراکش خیلی ساده و بی آلایش بقود.
ار.اف.بودلی، خاور شناس و نویسنده سوییسی
شکی نیست که محمد(ص) از مردان بزرگ و مصلحانی است که به حقیقت، خدمت بزرگی به بشر کرده است و همین برای فخر او کافی است که یک ملتی را به نور حق هدایت نمود و آنان را وادار کرد که به صلح و آسایش و آرامش بگراید و راه ترقی و مدنیت را به رویش باز کرد. بدیهی است آن چه کرده، کار بزرگی است که فقط از شخص قوی و با عزمی، ساخته است و چنین شخصی به حق، سزاوار همه گونه اکرام و احترام است.
لئو تولستوی، نویسنده معروف روسی
درستی و صداقت محمد(ص) بود که مردم اطرافش را تحت تاثیر قرار می داد. تازه مسلمان، مسحور افسون شمشیر محمد(ص) نشده بودند. بلکه کلام تاثیرگذار، قاطع، ناب و بدیع محمد(ص) که مستقیماً از قلب هستی یعنی همان آفریننده جهان برخاسته بود، آنان را شیفته و مسحور کرده بود. جست و جو برای یافتن حقیقت غایی- و نه جاه طلبی- محمد(ص) را به طرح این پرسش ها برانگیخته بود: حیات چیست؟ مرگ چیست؟ من به چه باید باور داشته باشم؟ وظیفه من در این دنیا چیست؟
بگذار او را هر چه می خواهند بنامند. هیچ امپراطوری با تاج و دیهیم خویش چنین مورد اطاعت واقع نشده است که آن مرد در عبای ساده دست دوخت خود. او که طی 23 سال متحمل سخت ترین مصایب و آزمایش های زندگی شد و مشقات فراوان بر او گذشت. من شخصاً تمام خصوصیات یک قهرمان راستین را در او مجسم می بینم. همین و بس. این حکم قرآن بود، همان رحمت الهی و پاداش اخروی که محمد(ص) به پرهیزکاران نوید داده بود. این آتش اشتیاق الهی بود که چنان حمایت چشم گیر و گسترده ای را برای وی به ارمغان آورده بود. نه بی بندو باری و هرزگی.
توماس کارلایل، اندیشمند معروف انگلیسی
محمد(ص) مردی غیور و پرشور و نشاط بود و همیشه از حق دفاع می کرد و با باطل می جنگید. او پیامبر آسمانی بود و همواره می خواست رسالت آسمانی خود را به بهترین وجه ادا کند و همان طور هم موفق شد، زیرا نشد روزی هدفی را که برای آن مبعوث شده بود، فراموش کند و هرگونه بلایی را در راه رسیدن به آن هدف تحمل می کرد تا این که به آنچه می خواست، رسید.
ادوارد لین، خاورشناس انگلیسی
محمد(ص) به عنوان انسانی خارق العاده، در کتابش قرآن، میراثی جاودانه از خود به جای گذاشته است. ارزشمندترین گوشه قلبم، مسخر تصویری از بهشتی است که محمد(ص) در کتابش نوید برخورداری از آن را داده است.
ولفگانگ گوته، شاعر معروف آلمانی
در طول تاریخ، مسیحیان و مسلمانان همیشه با خشونت و سنگدلی خاصی با هم برخورد کرده اند، که در این میان ما چاره ای نداریم جز آنکه خود را به عنوان متجاوز مقصر بشناسیم، چرا که آنان در همه اعصار مهیای آن بوده اند تا به احترام شارع آسمانی دین ما مسیحیان به مصالحه های کلانی تن بدهند. در حالی که ما در برابر آن ها و پیامبرشان کاملاً اهانت آمیز و شنیع عمل کرده ایم و حتی یک امتیاز به سود آن ها روا نداشته ایم. کلیساهای شرقی مورد حمایت مسلمانانند و مجازند که مناسک دینی خود را به جای آورند، اما در اروپا... حتی مرگ را بر حمایت از فرقه مسلمان و اجازه به جای آودن آزادانه شعائر دینی شان ترجیح می دهند. ما به محمد جفا کرده ایم.
هنری بولینگ بروک، دانشمند آلمانی
اگر تهور سیاسی محمد(ص) تنها دارایی او بود، مستحق دریافت ستایش های ما نمی شد. حال آنکه موفقیت های او بیشتر متکی بر بینش دینی ای بود که به اعراب انتقال داد و تشنگی روحانی آن ها را سیراب نمود. محمد(ص) و مسلمانان اولیه، به هیچ وجه و برخلاف آنچه در ذهن مردم غرب می گذرد، موفقیت را به سادگی به دست نیاوردند. آن ها با تلاشی سخت و خشن راه خود را هموار نمودند و اگر پایداری محمد(ص) و یاران اولیه نبود، رسیدن به هدف کاری غیرممکن می نمود. درست است که در طی همه این سالیان پرمخاطره، محمد بر این باور بود که وحی الهی را دریافت می کند، ولی همه استعدادهای طبیعی خود را هم برای پیش برد اهداف به کار گرفت. مسلمانان نیز کاملاً از توانایی های اختصاصی پیامبر خود باخبر گشته و هوشیارانه فهمیدند که او در حال تغییر جریان تاریخ است.
کارن آرمسترانک، نویسنده و محقق آمریکایی
در غرب، هرکه در زمینه اسلام به مطالعه و تحقیق می پردازد و با تصویر گری سنتی از محمد(ص)- آنچنان که طی سده ها نفرت و دشمنی در جهان مسیحیت گسترش یافته است- خو می گیرد، با مشاهده خصوصیات عرفانی و معنوی نیرومندی که از سوی سنت صوفی گری به این مرد نسبت داده شده شگفت زده خواهد شد، مردی که یک اروپایی معمولی عادت کرده او را به عنوان سیاستمداری حیله گر و شهوت ران و در بهترین حالت به عنوان بنیانگذار بدعتی که از مسیحیت نشأت می گیرد، بشناسد. حتی تازه ترین پژوهش ها در مورد پیامبر اسلام که صداقت و نگرش عمیقاً مذهبی وی را نشان می دهند، هیچ چیزی از عشق عرفانی را که پیروانش نسبت به او احساس می کنند، فاش نمی کند. پیامبری که تا این اندازه به این اصل که خود او فرستاده خداست اطمینان داشت، بی گمان می بایست بزرگ مردی عبادت پیشه باشد، چرا که او درست از طریق دعا و نیایش موفق شده بود بارها و بارها حضور خدایی را که وی فرستاده بود، درک کند.
آنه ماری شیمل، خاورشناس و اسلام شناس آلمانی
پیشرفت و موفقیتی را که محمد(ص) در راه هدف خود کسب کرد، نشانه نیروی شگرف و عظیمی بود که در وجود او قرار داشت. شما ملاحضه می کنید که دکتر "مارکس" که یکی از فلاسفه بزرگ است، چه شهادت گران بهایی درباره محمد(ص) می ده، وقتی که می گوید: محمد(ص)، نمونه کامل فرماندهی و رمز سیاست است. پیامبر گرامی، مجسمه سیاست دینی و بدون هیچ شبهه و گفت و گویی، بزرگ ترین و شریف ترین مردان سیاسی است. از بدو خلقت تاکنون نظیری برایش به وجود نیامده است و تنها اوست که به حق سزاوار لقب"سیاسی دینی" شده است. فقط این شخصیت (حضرت محمد(ص) است که جامع جنبه دینی، علمی، سیاسی و دنیوی و اخروی شده است.
اگر کسی از من بپرسد که محمد(ص) که این همه مورد ستایش تو قرار گرفته، کیست، من با کمال احترام و ادب خواهم گفت: این مرد نامی و سرو بی مانن، کسی است که علاوه بر این که فرستاده خداوند بود، رییس و بزرگ حکومت اسلامی و واضع شریعت بی مانند آن است و همان گونه که حکومت او مرجع و پناه تمام مسلمانان و حامی مصالح اجتماعی آن ها بود، خود محمد(ص)، بانی و موسس آن، به تمام معنا، بزرگ ترین پیشوا و فرمان ده سیاسی بود. سیادت و فرماندهی که بشر از آن برخوردار است، تجلی می نمود و در حقیقت، نظیر و مانندی برای آن نبوده و نیست.
واکستون کوستا، دانشمند ایتالیایی
محمد(ص) از شخصیت های ممتاز جهان بود که با داشتن خصایل و استعداد بی مانند، همیشه و در همه اوقات کوشش داشت اوضاع به ریخته زندگی مردم جهان را سر و سامان دهد و یک جامعه عالی انسانی به وجود آورد. وقتی با یک نظر دقیق، سرزمینی را که این مرد بزرگوار از آن برخاسته و عظمتی را که در سایه لیاقت خویش به دست آورده است مطالعه می کنیم، نمی توانیم از حیرت و تعجب خودداری کنیم.
کلود اتین ساواری، اسلام شناس فرانسوی
محمد(ص) مرد بسیار بزرگی بود که بزرگ ترین مذاهب را برای بشر به ارمغان آورد. محمد(ص) برای اعراب دینی جدید آورد و به آن ها آموخت که خدای یگانه را پرستش کنند.
بی شک، محمد(ص) بسیار بزرگ بود و مردانی بزرگ نیز در دامان فضل و کمال خویش پرورش داد. او قانون گذاری خردمند، سلطانی دادگستر و پیامبری پرهیزکار بود و بزرگترین انقلاب های روی زمین را پدید آورد.
در وجود محمد(ص) چیز عجیبی است که بسیار پسندیده و دل نشین است. او انسان را به تعجب و تقدیر وا می دارد، به این که با جان خود در این نبردها، به تنهایی در مقابل آن همه مردم مشرک که در برابر او بودند و می خواستند افکار او را ازبین ببند، ایستادگی کرد و مردم را به عبادت خدای یگانه فراخواند. او سال ها در راه دعوت به خدا شکنجه و آزار را تحمل کرد.
فرانسوا ولتر، اندیشمند فرانسوی
او تمام خرافات و کارهایی که موجب به هم زدن اجتماع بشری و پیش آمدهای ناگوار و سلب ارده کار و فعالیت می شد، مانند جادوگری، فال بینی و طالع بینی، همه را از بین برد. خود ایشان با آن کمالات(ثبات قدم و استقامت) و آن جهاد با عظمت و صبر و بردباری در مقابل پیش آمدهای هولناک و تحمل آن همه مشقات، بهترین و بالاترین نمونه انسان کامل جامعه ای است که می خواست تشکیل دهد.
جان بروا، روزنامه نگار فرانسوی
باید همیشه به یاد داشته باشیم که محمد(ص) هرگز دعوی آن نکرد که دارای خصایص فوق بشری است. بشری بود که بر او وحی می رسید و نمی خواست که جز این باشد و چون مکیان از او معجزه می خواستن، می گفت که تنها معجزه در زندگی او آن است که وحی الهی را به عربی فصیح دریافت و آن را به صورت این قرآن تقلیدناپذیر، بر همگان آشکار کرده است. محمد(ص) می دانست که او صرفاً واسطه است و هنگامی که هم میهنانش از او خواستند تا راستی پیام خود را با آوردن معجزه مدلل سازد، بر او وحی آمد: "بگو! گر از انس و جن جمع شوند که نظیر این قرآن را بیاورند، ولو بعضی از آنان پشتیبان بعضی دیگر باشند، نمی توانند." با آن زبان آوری اعراب و با آن سنت کهن و سابقه والا که در شاعری داشتند، حتی یک جمله نتوانستند بگویند که بتوان از نظر شکل و محتوا به قرآن مانندش کرد.
آنه ماری شیمل، خاورشناس و اسلام شناس آلمانی
ادامه مقاله در سایت رحماء
منبع: رحماء
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
اشتراک