آیا میدانستید اصلا یهودیان در بابل برده نبودند تا کوروش آنها را از دست بابلیان نجات دهد آیا کوروش با گرفتن 23 کشور در عهد عتیق شاهی دادخواه بوده یا خونخوار؟
آیا میدانستید ترجمه ی لوح حقوق بشر کوروش که یهودیان ان را ترجمه کردند اشتباه بوده و تنها آن ترجمه را برای اهداف خود انجام دادند؟
 اصلا به نظر شما چرا یهودیانی که سالانه جشن کشتار ایرانیان به دست خودشان را جشن میگیرند امروز شاه ایران (کوروش)برای آنها مانند پیامبر شده است؟
آیا میدانید کوروش به احتمال زیاد بت پرست بوده پس چرا گروهی از ملی گرایان... او را اینچنین بزرگ میکنند؟
 چرا یهودیان آنقدر فیلم در مورد هخامنشیان می‌سازند؟
 آیا دلیل آن این نیست که هخامنشیان باعث رشد بدترین قوم دنیا شدند، قومی که بیشترین پیامبران جهان در آن آمدند اما باز هم موفق به اصلاحشان نشدند.
 آیا میدانید که یهود دیگر یک دین نیست و نژاد است نژادی که دیگر قومها را حیوان میپندارد؟
 آیا میدانید آنها از همه چیز مخصوصا تاریخ ایران استفاده میکنند تا شیعیان را در جنگ آرماگدون یا آخرالزمان شکست دهند آنها حتی دنبال این هستند که  بدانند راه های حرکت سپاه امام زمان کجاست!
 پس نمی اندیشید که چرا آمریکا و اسراییل به دنبال فلسطین و عراق ( بین النهرین یا همان عراق محل تولد حضرت ابراهیم علیه السلام است که یهود خود را فرزندان او و میراث خواران اصلی او دانسته و محل تولد و وطن او را ارث پدری خود دانسته و تصرف آن و تملکش را نقطه آغاز حکومت جهانخواران و موهوم از نیل تا فرات خود می‌دانند) هستند؟
آدرس:http://parsy-1.mihanblog.com/post/41

یکی از روشهای شیطانی ماسونیت برای تسلط بر آینده انسانها، تحریف و تغییر گذشته آنهاست. همه می دانیم که تاریخ و سرگذشت پیشینیان با وضع موجود و آینده در رابطه ای نزدیک است و به نوعی باهم درآمیخته اند که بدون شناخت گذشته نمی توان حال و آینده را مدیریت کرد. به عنوان مثال در جریان اکران فیلم 300 همه مورخان و صاحب نظران در حیرت ماندند که چگونه موضوع فیلم نسبت به حقیقت تاریخی وارونه جلوه داده شد. اکنون به یکی از تحریفات گسترده ماسونها (یهودیت صهیونیست) که با مدارک تاریخی در تعارض فاحش است اشاره می کنیم. 

در قرآن کریم سرگذشت یکی از برجستگان و برگزیدگان با صفت ذوالقرنین بیان شده که برای مطالعه آن باید به سوره مبارکه کهف مراجعه کرد. اما یک احتمال که اگر واکاوی نشود، ممکن است به یک اعتقاد تبدیل شود آن است که ذوالقرنین همان کورش هخامنشی است!  نکته جالب این است که قرآن اشاره به وحی به ذوالقرنین دارد و ارسال وحی بر انسان می تواند موجب اثبات پیامبری باشد. و این در حالیست که کورش هخامنشی پیامبر نیست.
به گواهی تاریخ دوره هخامنشی دوره اوج گیری تفکر یهودی انحرافی در ایران است. با تصرف بابِل توسط سربازان کورش، یهودیانی که بخت النصر از اورشلیم رانده بود و در بابل ساکن شده بودند تحت سلطه هخامنشیان در آمدند. در جریانی که به ماجرای (اِستِر) مشهور است، یهودیان منحرف از تعالیم الهی به دربار هخامنشیان راه پیدا کردند و شاهان ایرانی خصوصا کورش را تحت تاثیر تفکر بعل پرستی و مردوک پرستی (شیطان پرستی) قرار دادند. در بند 27 از ترجمه استوانه مشهور حقوق بشر ( که بیشتر به حقوق یهود شباهت دارد) نوشته دکتر عبدالمجید ارفعی این جملات را می بینیم: مردوک (مردوخ) ، خدای بزرگ، از کردارهای من شاد شد و مرا (کورش) پادشاهی که پرستنده اوست به بزرگواری افزونی داد ….
آری جای تاسف است که گفته شود بنابر مستندات تاریخ، پرستش خدایان دروغین یا همان الهه های مصری که یهودیان از مصر باستان به ارمغان آورده بودند، در دربار هخامنشی رایج و اعتقادی غالب بود. نفوذ یهودیان تا حدی بود که مردم به خاندان پادشاهی، خاخام منش می گفتند. سوال اینجاست که آیا ممکن است شاهی که به اعتراف خودش پرستنده (بعل و مردوخ ) است، همان ذوالقرنین در قرآن باشد؟ اولین کسی که این فرضیه را مطرح کرد ابوالکلام آزاد هندی بود. او فردی از طبقه روشنفکر بود که برخلاف همه تخصص هایش سررشته ای در علوم دینی و تفسیر قرآن نداشت و فقط با چند آدرس اشتباه به این نتیجه رسیده بود. علامه طباطبائی نیز این موضوع را فقط در حد یک احتمال بیان کرده است. با نگاهی به تندیس چهار متری کورش که از سال 1944 در پارک المپیک سیدنی قرار دارد و شباهت های واضحی که با الهه های مصر دارد در میابیم، پیکره تراشان دوران کورش تندیس او را با الهام از نقوش مصر باستان تراشیده اند.
توصیف کورش هخامنشی با این شیوه ها و تحریف تاریخ و نیز تشویق و ترویج حس ناسیونالیستی و ملی گرایانه در میان مردم و جوانان ،در  حقیقت ایجاد پیوند بین ملت ایران و یک تمدن گمراه و غیر الهی است.  بدون شک هدف این است تا ملتی که اسلام عزیز را با میل باطنی پذیرفتند و تا امروز آن را حفظ کردند و برای بقای آن میلیونها شهید داده اند به بهانه ملی گرائی و ایرانی گری مجذوب یک توهم شوند و اسلام را رها کنند.