بازدید امروز : 42
بازدید دیروز : 72
بسم الله الرحمن الرحیم
چگونه باید زلزله به مقابله برخواست؟
چگونه میتوان از عوارض ویرانگر زلزله در امان ماند؟
یکی از دغدغه های اصلی مدیران و مسئولان کشور مقابله بازلزله است. زلزله خیز بودن کشوری و قرار داشتن آن بر روی گسل یا گسلهای بهترین دلیل است بر نگرانی مسئولین. چه باید کرد؟ اصلاح بافتهای فرسوده؟ مقاوم سازی؟
پیش بینی؟... زلزله ژاپن نشان داد که هیچ کس در برابر زلزله مصون نیست..... زلزله مهیب ژاپن ضعف علم و تکنولوژیکی بشری را برای مقابله با بلایای طبیعی نشان داد. همین امر به چالش بزرگی برای کشورهای مدعی برتری علمی و تکنولوژیکی تبدیل شده است و نشان داد که طبیعت از قدرتی دیگر دستور می گیرد و مهار آن با تکیه صرف برقدرت مادی بشری امری تقریبا بیهوده به نظر میرسد. مقاوم سازی ساختمانها در ژاپن نشان داد حتی مسلح کردن ساختمانها به تکنولوژی روز و برتر علمی دنیا نیز برای جلوگیری از خساراتها و صدمات بیشتر راه حل مناسب و لازمی است، اما کافی نیست؛ چرا که دست قدرت خداوند که از آستین طبیعت بیرون میآید بالاتر از همه قدرتهاست(یدالله فوق ایدیهم) در اینصورت دانشمندان برای مقابله با خسارات و تلفات بیشتر زلزله به راه حلهای دیگری نیز می اندیشند که یکی از آنها و بهترینشان پیش بینی زلزله و راههای کنترل آن است. با این روش حتی اگر زلزله پر قدرتی نیز به وقوع بپیوندد میتوان با پیش دستی و تمهیدات مناسب از آفات و لطمات آن در امان ماند و از عمق فاجعه کاست.
شاید از خود بپرسید زلزله چه ارتباطی با موضوع بحث ما دارد؟ زلزله هر چند به ظاهر ممکن است زیان بار و خطرناک باشد اما یک پدیده طبیعی و مفید است بلکه برای تداوم حیات کره زمین امری لازم و واجب است هر چند بشر با دیده مادی که دارد تنها به پیامدهای ظاهری و کوتاه مدت آن بیشتر توجه دارند تا به تاثیرهای عمیق و مفید بلند مدت آن . اما اگر به تاریخ حیات بشر بر روی کره زمین نیم نگاهی بیاندازیم خواهیم دید زلزله تنها محدود به تکانههای لایههای ظاهری پوسته زمین و محدود به روی کره خاکی زیر پای ما نیست. بلکه شبیه این تکانهها و لرزشهای مخرب میتواند در همه ابعاد عرصهها و ساحتهای مختلف حیات بشری رخ دهد.
دینداری و امور معنوی یکی از این عرصه های مهم حیات فردی و اجتماعی بشری است که بخش عمدهای از آن دائما با زلزلههای دینی و معنوی روبروست و بنیانهای آن دائم با پدیدهای دینی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی به چالش کشیده میشود. این پدیدهای چالش بر انگیز در حقیقت از رسوبات ته نشین شده زندگی جوامع دنیا زده ما انسانها به لایههای زیرین زندگی انسانها نفوذ پیدا کرده است به مرور زمان مانند غده چرکینی خود نمایی میکند. این رسوبات مسموم حیات عصر حاضر با انباشته شدن در لایههای پنهان زندگی انسانها و تورم شدید، بناچار آرام آرام راهی برای خروج به لایههای بیرونی جامعه پیدا کرده و خود را در قالب فرقهها و جریانهای معنوی و دینی نشان خواهد داد. صد البته خروج دیرهنگام محتویات چرکین این غدههای خوش خیم یا بدخیم میتواند بسیار دردناک باشد و حتی عوارض بدی هم داشته باشد. عوارض و دردهایی بسیار بزرگتر و خسارت بارتر از صدها زلزله ها شبیه زلزله ژاپن و هائیتی.
زلزلههای طبیعی، خاک زمین را زیر و زبر میکند، اما زلزلههای ناشی از فتنهها، شبههها و جریانهای ضد دینی( با ظاهر دینی) میتواند روح و روان بلکه جسم و جان انسانها را دستخوش تغییرات و تحولات پیش بینی نشده و خسارت باری کند. برای مثال: کم پیدا میشوند انسانهای خوش اقبالی چون فضیل عیاض که به خاطر فطرت پاک و حفظ روزنههایی از مسیر بندگی، با شوکی مثبت از آیا قرآن مواجه شود و راه هدایت و بندگی در پیش گیرد( که البته این فرد نیز در همین مسیر از آفتها دور نمانده و دچار افراطهایی نیز شده) انسان خوش اقبالی که در اوج فساد و انحراف و در حین راهزنی و غارت اموال مردم و با خوی ددمنشانهاش، به نغمه خوش تلاوت آیهای از قرآن خوی حیوانی و طبیعت ناپاکش دچار تحول شود و راه رفته را باز گردد. و صدها داستان و مصداق زیبا تر و بهتر از آن را میتوان در همین کشور و در سالهایی نه چندان دور از همین نوع مردم میتوان سراغ گرفت مانند سرگذشت: رجبعلی خیاطها، رسول ترکها، کربلایی کاظم ساروقیها و...
شاید همه مانند فضیل عیاض خوش اقبال نباشند که با شوک و تکانهای قرآنی بینش و جهان بینیشان زیرو رو شود و از خرابههای آن انسانی پاک متولد گردد. افراد جامعه اکثر قریب به اتفاقشان در طول عمر کوتاه خویش با انواع شوکها و تکانههای دینی و مذهبی( چه مثبت و چه منفی) مواجه میشوند و این چالشها در قالب جریانها و مکتبهای معنوی و دینی کوچک و بزرگ دائما در مسیر حرکت انسانها به وقوع میپیوندد که اکثرا قابل پیش بینی نیستند.
متاسفانه مردم به دلیل سبک زندگی غربی که در پیش گرفتهاند و به خاطر پیچیدگیهای زندگی مدرن امروزی در مقابل این نوع پدیدهها بسیار منفعل و آسیب پذیر هستند چرا که از نظر زیر ساختهای اعتقادی و مذهبی و معنوی خود را مقاوم نکردهاند. بیشتر افراد غالبا در مقابل این نوع جریانها به سرعت منفعل شده خود را با آنها تطبیق داده و همراهی میکنند، بدون اندیشیدن به عواقب و عوارض خطرناک آن.
مدیریت بحرانهای مثبت مانند برخورد با تحولات مثبتی چون مواجه با آیات الهی یا برخورد با حادثههایی مثبت چون رویایی رحمانی ویا انسانی الهی چندان سخت نیست اگر انسان با فطرت توحیدی و الهی خویش بتواند حضور چنین زلزلههای مبارک و سعادت بخشی را در زندگی شناسایی و مورد بهره برداری قرار دهد. اما تحولات و تکانها همیشه مثبت نیست چنانچه انسانها در طول زندگی با حوادث و رویدادهای بسیاری روبرو می شوند که بعضی از این رویدادها دست کمی از یک زلزله ندارند
.
مدیریت این نوع بحرانها منفی چون هیجانات روحی، ترسها، نگرانیها، دلبستگیها،... شاید به ظاهر با اشکی یا لبخندی به فرو کش کرده باشد خود به تمرین و ممارست و پیگیرهای مداوم نیاز دارد چرا که در غیر اینصورت آثار آن تا مدتها در عمق جان و روح انسان باقی خواهد ماند و شاید هیچ وقت هم پس لرزه های گاه بی گاه آن راه گریزی برای فرار از انسان از چنبره آن نگذارد و آرامش را از انسان سلب کند. حال باید دید چگونه می توان این زلزله های طبیعی و غیر طبعیی روحی و معنوی را مدیریت کرد و آن را پیش بینی و با آن مقابله کرد. زندگی در جهان پر تنش امروز با زرق و برق سحر آمیزش و رفاهزدگی و مصرف دگیاش، تمدن غرب را برآن داشته برای مدیریت این تمدن و حفظ سلطه و اقتدار خویش هر روز نسخههای رنگارنگ بیشتری را از کارخانه دنیا زده و دین ستیزاش برای جوامع پیرو خود صادر کند تا با این زنجیرهای نامرعی و دامهای دینی، بردگان بیشتری را به خیل بردگان تمدن خود اضافه کند. نسخههایی معنوی کارخانه معنویت ساز غرب هر چند دلبستگی اما درمانی برای دردهای بی پایان و واقعی بشردور افتاده از مبداء هستی و خدای خویش نیست.
ذات و ماهیت تمدن امروز غرب بر پایه های خدا ستیزی و دین ستیزی و معنویت گریزی است. آیا جز این است که که معنویت تولید شده در لابراتوارها و آزمایشگاههای تئوری پردازان و استراتژیستهای غرب بی شباهت به موجودات ارگانیکی آزمایشگاهی نیست که با دست کاری ژنهای حیوانات متعدد به وجود آمدهاند. این مصنوعات کارخانه تخیلات بشری شبیه به اصل است اما بدون امتیازیات و ویژگیهای منحصر به فرد و طبیعی موجود اولیه است. چیزی شبیه شتر مرغ و یا زرافه که هیچ شباهتی به مدل اصلی خود ندارد! چگونه می توان به چنین محصولی اعتماد کرد درحالیکه این نوع محصولات دینی و معنوی مهر تایید هیچ کارشناس دینی را به پای خود ندیده. چنانچه علامه جعفری(ره) معتقد است، چطور برای تولید یک آسپرین دهها و صدها آزمایش بر روی آن صورت می گیرد( جهت اطمینان از سلامت و بی خطر بودن آن)اما در مباحث اعتقادی چنین ضرورتی احساس نمی شود(:نقل به مضمون).
چنین کالایی با کدام استانداردهایی تولید و عرضه می شود؟ با استانداردهای مادی یا معنوی؟ غربی یا شرقی؟ مادی و الحادی یا الهی؟ آیا می توان چنین نسخهای را یک برای هر انسانی پیچید؟برای مثال با مطالعه عرفانهای وارداتی ماند: اکنکار و یا اشو می بینیم که این کالاها با در کنار هم قرار دادن و وصله زدن عناصر معنوی و جذاب ادیان مختلف ( البته با کنار زدن بعد تکلیفی و شریعتی ادیان که معمولا رعایت ان برای بسیاری از دینداران ان آئین سخت و طاقت فرساست) تکههای مختلفی از عناصر ظاهری و فیزیلوژیکی ادیان را شرقی را مانند پازلی ناهمگون اما زیبا با مهارت تمام درکنار هم قرار می دهند و موجودی چند جنسیتی و نامتجانس اما با ظاهری به شدت دلفریب و جذاب برای صادر کردن به جوامع تشنه معنویت آماده میکنند.
همین جذابیتهای کاذب برای مردم تشنه معنویت اما دلزده و فراری از شرایع و ادیان تکلیف محور کافی است تا خود را در دامن چنین جریانهایی بیاندازند. دلیل اصلی آن هم غرق شدن انسانها در دنیایی از تحریکات هوس انگیز مادی و سرگرم شدن و دلخوش بودنشان به این زخارف و لذایذ است. همین دلبستگی چشمه معنویت فطری و قوه بصیرت آنها مختل کرده و انها را در شناخت ماهیت این جریانها به اشتباه و لغزش میکشاند. اما پس از مدتی به خاطر عدم ارضاء نیازهای واقعی دوباره به دنبال جریان کاذب دیگری حرکت میکنند و این دور و تسلسل باطل همچنان ادامه خواهد داشت تا اینکه فرد در صورت مصون ماندن از آسیبهای این جریانها برای نجات خود به جزیره ثبات دین بازگردد.
جریانهای معنوی دست ساز بشری دائما در حال رشد و توسعه هستند و مانند اختاپوسی گرسنه هر روز انسانهای سرگردان و سرخورده بیشتری را به دام میکشاند. این دامها بی سرانجام بازوهای فرهنگی و سمی اما سرگرم کنندگی و آرامش بخش خود چنان بر زندگی و حیات انسانها چنبره میزند که گاه جدا کردنشان مساوی با مرگشان خواهد بود. چنانچه در فرقه های چون فرقه "دیویدیه" آمریکا و یا فرقه کشیش "تری جونز" آمریکایی شاهد آن بودهایم. این اسباب بازی های مدرن به هر حال به اقتضای عنصر و ماهیت بدلیشان هیچگاه نمی تواند در جایگاه یک معنویت اصیل و پایدار روح تشنه و بی قرار انسان را سیراب و آرام کند لذا نه تنها تشنگی انسانها را رفع نمیکند، بلکه با ایجاد نیازهای کاذب بیشتر بر عمق و شدت آن نیز میافزایند.
هر چند ممکن است این جریانها به صورت مقطعی و کوتاه عده بسیاری را نیز مجذوب و شیفته خود سازد، اما همی عده غالبا پس از نرسیدن به نتیجه مطلوب با ولع و اشتهایی افزونتر به سراغ سراب شیطانی دیگری خواهند رفت. کارخانه معنویت سازی غرب مدام باید به دنبال اختراع و ابداع مدلهای جدیدی از عرفان ( البته با اصالت سرگم کنندگی و جنبههای فریبنده و فیزیولویکی آن) باشد. چرا که فرهنگ و تمدن غرب حیاتش به تداوم این چرخه باطل وابسته است. تا زمانیکه بتواند مشتریهای کر و کور شهوت و حیوانیت را راضی نگه دارد و صد البته جذب قربانیان بیشتر که حریص تر و نا آگاهترهم باشند برای ادامه حیات این زائده نامشروع فرهنگ و تمدن بشری بسیار لازم و ضروری است.
باید اندیشید در این دور باطل و پوچ برای نجات به دام افتادگان و جلوگیری از غرق شدن بیشترشان و هشدار نسبت به انسانهای مستعد چه باید کرد؟ راه حل چیست؟ با این سیل مشتاقان عرفان و معنویت که چشم و گوش بسته برای رسیدن به لحظه ای آرامش سر در آغوش می نهند و به هر آواز خوش آیندی که میشنوند همانند فلوتی سحر آمیز مجذوبش شده، بدون هیچ تامل و تفکری دل و دین خود را آنی می بازند.
به نظر می رسد بهترین راه مبارزه با این جریانها نه مقابله و مبارزه سلبی( امنیتی) بلکه راهکارهای ایجابی(تربیتی) باید در اولویت دستور کار عوامل فرهنگی باشد به این معنی که ما به جای مقابله و برخورد سلبی و فیزیکی با چنین پدیدههایی ابتدا باید در قدم اول: آسیب شناسی، تحلیل ، بررسی ابعاد و ریشههای امنیتی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی، اقتصادی، اخلاقی،...با رویکرد های علمی روانشناسانه، جامعه شناسنه و دین شناسانه آن پرداخت. به عبارتی ابتدا باید با پدیدهها به شکل یک بیماری روبرو شد( البته این شیوه برخورد برای زمانیست که این پدیدهها درمان پذیر بوده و به مراحل بدخیم و حاد آن نرسیده باشد) سپس با شناسایی دقیق ریشهها و علتهای آن به رفع و مداوای آن از سطح جامعه پرداخت.
مرحله بعدی: پیدا کردن جایگزینی مناسب برای این نوع دل مشغولیهای کاذب اندیشید. بهترین راه حل شناساندن ابعاد ناشناخته و زیبای دین است. قطعا به خاطر جامعیت دین مقدس اسلام میتوان بر اساس دستور العملهای آن همه جوانب ، عوارض، مزایا و معایب و آسیبهای هر معضل اجتماعی و فرهنگی را پاسخگو بود. براساس نسخه ابدی شفاء لما فی الصدور قرآن کریم، می توان بهترین نسخه ها را از این داروخانه بزرگ معنوی برای همه انسانها پیچید...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
اشتراک