بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 29
امام خمینی :
سى و پنج سال اول، دو تا امپراتورى را اینها شکست دادند! امپراتورى روم و امپراتورى ایران. ایران را فتح کردند، روم را هم فتح کردند. این افیون است؟! این اسلام آمده است که بسازد با کسرى و مردم را بگوید تبعیت کنید از کسرى؟! این آمده است که بسازد با سلطان روم و بگوید به مردم روم- تعلیم کند- که بسازید با اینها؟! یا این آمد و دوتا امپراتورى را شکست داد و عقبشان زد براى اینکه عدل را در عالَم و براى این فقرا ... براى اینکه این فقرا را آنها مىخوردند، جلویشان را بگیرد؟.
سخنرانى امام در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره حیاتبخش بودن آیین اسلام
زمان: 14 آبان 1357/4 ذى الحجه 1398.
مکان: پاریس، نوفل لوشاتو.
صحیفه امام: ج:4 ص: 322
سخنرانى امام در جمع ایرانیان مقیم خارج در باره عامل اصلى در جنایات!
یک تولدى است که مبدأ خیرات است، مبدأ برکات است، مبدأ کوبیدن ظالم است، مبدأ خاموش شدن آن بتکدهها و آتشکده هاست، مثل ولادت رسول اکرم که گفته شده است که «آتشکده پارس» خاموش شد و کنگرههاى طاق کسرى ریخته شد- حالا ریخته شدن و خاموش شدنش با تاریخ، گفته شده- لکن مطالب این است که دو قوه بوده است آن وقت که یکى قوه حکومت جائر بوده است؛ و یکى هم قواى روحانى آتش پرست؛ و به آمدن رسول اکرم [این دو قوه شکست]؛ تولد ایشان مبدأ شکست این دو قوه است. یکى طاق کسرى که کنگره هایش، کنگرههاى ظالمانهاش ریخت. اینکه مىگویند «انوشیروان عادل» این از اساطیر است! یک مرد ظالم سفاکى بوده است، منتها شاید پیش سلاطین دیگر وقتى گذاشتند، به او گفتند عادل! و الّا کجایش انوشیروانْ عادل بوده است؟! به تولد رسول اکرم، این پایهها؛ یعنى مبدأ ریختن پایههاى ظلم و خاموش شدن آتشهاى دوگانه پرستى و شرک و آتش پرستى [فرو ریخت]؛ آن دو قوهاى که در آن وقت بوده است، با آمدن ایشان هر دو مبدأ شکست،
زمان: 4 آبان 1357/23 ذى القعده 1398.
مکان: پاریس، نوفل لوشاتو.
صحیفه امام: ج: 4 ص: 161
سخنرانى امام در جمع اعضاى کنگره آزادى قدس در باره بازگشت به اسلام واقعى!
در چندین سال قبل- محتمل است، گمان مىکنم زمان رضاخان بود- یک مجمعى درست کردند و یک فیلمهایى تهیه کردند و یک اشعارى گفتند و یک خطابههایى خواندند، براى تأسف از اینکه اسلام بر ایران غلبه کرد، عرب بر ایران غلبه کرد. شعر خواندند، فیلم [به] نمایش گذاشتند که عرب آمد و طاق کسرى را، مدائن را گرفت و گریهها کردند. همین ملّیها، همین خبیثها گریهها کردند. دستمالها را درآوردند و گریه کردند که اسلام آمده و سلاطین را، سلاطین فاسد را شکست داده و این معنا در هر جا، به یک صورتى به ما، به ملتها تحمیل شده در ممالک عربى، عرب باید چه باشد. این تلقین است. این مخالف با قرآن است.
زمان: بعدازظهر 18 مرداد 1359/27 رمضان 1400.
مکان: تهران، حسینیه جماران.
صحیفه امام: ج 13 ص: 88
سخنرانى امام در جمع مسئولان نظام در باره بازتاب و تأثیر ولادت حضرت رسول در جهان!
در ولادت حضرت رسول- صلى اللَّه علیه وآله- قضایایى واقع شده است، قضایاى نادرى به حسب روایات ما و روایات اهل سنت وارد شده است که این قضایا باید بررسى بشود که چى است. از جمله قضیه شکست خوردن طاق کسرى و فرو ریختن چهارده کنگره از آن قصر و از آن جمله خاموش شدن آتشکدههاى فارس و ریختن بتها به روى زمین.[1] قضیه شکست طاق کسرى شاید اشاره به این باشد که در عهد این پیغمبر بزرگ، طاق ظلم، طاقهاى ظلم مىشکند و مخصوصاً طاق کسرى شکسته شد براى اینکه آن وقت این طاق کسرى مرکز ظلم انوشیروان بود.
انوشیروان به خلاف آن چیزهایى که به واسطه شعرا و به واسطه درباریهاى آن وقت و موبدان دربارى آن وقت درست کردند، یکى از ظالمهاى ساسانیان است، و دنبال او یک حدیثى هم جعل شده است، و به حضرت رسول- صلى اللَّه علیه وآله و سلم- نسبت داده شده که «من متولد شدم در عهد سلطان عادل انوشیروان!» این اولًا سند ندارد و مُرْسَل[2] است، و ثانیاً کسانى که اهل تفتیش در امور هستند، تکذیب کردند این را و معلوم است که یک دروغى است که بستند. انوشیروان ظالم باید گفت، نه عادل.در زمان انوشیروان چهارطبقه یا پنج طبقه ممتاز بودند، یعنى از هم ممتاز، علاوه بر خود دستگاه سلطنت با آن بساطى که داشته است؛ یک دسته هم شاهزادگان بودند و درباریها، اینها یک طبقه على حده ممتاز؛ یک دسته هم کسانى بودند که داراى اموال هستند و به قول آنها شریف زادهها، آنها هم یک دسته ممتاز؛ یک دسته دیگر هم عبارت از آنهایى بودند که سران ارتش و امثال اینها بودند، آنها هم ممتاز؛ دسته آخر که نوع مردم بودند پیشه وران بودند، و پیشه وران باید کار کنند آنها بخورند تکلیف این بوده. آنها آن طبقه بالا مالیات بده نبودند، به نظام هم نمىرفتند. در نظام باید طبقه پایین که پیشه وران بودند، مىگفتند اینها باید خدمت کنند، و مال اینها صرف بشود در آن طبقات دیگر؛ اینها به نظام بروند، اینها جنگ بکنند، اینها کارها را انجام بدهند، آنها بخورند. اجازه نمىدادند که این طبقه پایین تحصیل کند، ممنوع بود. این قصه در شاهنامه هم هست که پیش او شکایت بردند که بوذرجمهر پیشاش شکایت برد که هزینه کم شده است و ارتش محتاج به مؤونه است، و در بین این طبقات پایین هستند اشخاصى که مال داشته باشند. بعد رفتند و پیدا کردند یک نفرى که حالا مىگویند کفشگر بوده، پیدا کردند و او گفت که من مىدهم- به حسب نقل شاهنامه- من مىدهم لکن به شرط اینکه بچه من را اجازه بدهند درس بخواند. رفتند به او گفتند قبول نکرد، گفت نه، ما نه پولش را مىخواهیم، نه اجازه مىدهیم، براى اینکه اگر اجازه بدهیم که یک آدم پایینى بیاید و درس بخواند، این آن وقت بعد مىخواهد دخالت کند در امور و این نمىشود. این عدالتى است که انوشیروان داشته است. و در تاریخ ثبت است این جنایاتى که اینها مىکردند. و من گمان ندارم در تمام سلسله سلاطین حتى یک نفرشان آدم حسابى باشد، منتها تبلیغات زیاد بوده است، براى شاه عباس آن قدر تبلیغ کردند، با اینکه در صفویه شاید از شاه عباس بدتر آدم نبوده، در قاجاریه آن قدر از ناصرالدین شاه تعریف کردند و شاه شهید و نمىدانم امثال ذلک، در صورتى که یک ظالم غدارى بود که بدتر از دیگران شاید. آن تبلیغات که در آن وقت بود، همیشه بوده است.
عدالت گسترى انوشیروان مثل صلح دوستى رئیس جمهور امریکاست، و مثل کمونیستى شوروى است. ما الآن در عصر حاضر این چیزها را مىبینیم، و اگر چنانچه تاریخ نویسها و نمىدانم آنهایى که شعرا هستند و آنهایى که خطبا هستند و آنهایى که دربارى هستند، اینها را، تبلیغاتى که الآن دارد در دنیا مىشود، این تبلیغات به گوش اشخاص برسد که مطلع از وقایع نیستند، آنها هم خیال مىکنند که همان طورى که انوشیروان عادل، عادل بوده است، آقاى رئیس جمهور امریکا هم صلح دوست و عدالت پرور و امثال اینهاست، و حال آنکه شما که مطلعید مىدانید قضیه چى است .
[1]بحارالأنوار، ج 15، ص 257، ح 9 و تاریخ طبرى، ج 2، ص 166.
[2]به حدیثى که سند مشخص و معلومى ندارد و به پیامبر (ص) یا امام معصوم (ع) نسبت داده شود؛ مُرْسَل گفته مىشود.
زمان: صبح 9 آذر 1364/17 ربیع الاول 1406.
مکان: تهران، حسینیه جماران.
صحیفه امام: ج: 19 ص: 433
منبع: حقیقت باستان
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
اشتراک