بازدید امروز : 28
بازدید دیروز : 82
جوانان عزیز، بخصوصى فرزانگان ، مایلم به این مطلب درست توجه کنند که اسلام در برخورد با پدیده هایى که از کشورها و از ملتهاى دیگر، یا از دوره هاى قبل به او رسیده است ، یک برخورد حکمت آمیز و همراه با دقت و نگاهى همه جانبه دارد. هر چیزى که قابل این است تا محتواى صحیحح پیدا کند، اسلام آن را مى گیرد، به آن جهت و محتواى صحیح مى دهد و در دسترس مردم مى گذارد.
مثلا بعضى از همین مراسم حج ، مثل طواف ، سعى و قربانى کردن ، از قبل از اسلام بود؛ اسلام ، این مراسم را گرفت ، محتواى شرک آلود، مادى و غلط را از آن خارج کرد و محتواى توحیدى به آن داد. آن را درک کرد و به صورت یک درس ، به مردم برگرداند، کار خیلى عجیب و مهمى است . در باب عید نوروز و مراسم سنتى قدیمى هم همین جور، اسلام عیدنوروز را گرفت ، محتواى انسانى و اسلامى و معنوى به آن داد و به مردم برگرداند.
اول سال تحویل ، شما به دستور اسلام با خدا رابطه برقرار مى کنید؛ عرض مى کنید: یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الا حوال اى کسى که گردش زمین و آسمان ، گردش دلها و چشمها و گردش روزگاران به دست توست ، این گردش قرار دادى سال را هم براى ما با برکت و مبارک قرار بده : حول حالنا الى احسن الحال .
ببینید نوروز و تحویل سال – رفتن از یک سال به سال دیگر – یک محتواى معنوى پیدا کرد. مردم را توصیه مى کنند: اغتسل و البس و انظف ثیابک : غسل کنید، خود را شست و شو بدهید و تمیزترین لباسها را – البته صحبتى از لباس نونیست ؛ صحبت از لباس تمیز است – بپوشید؛ به دین یکدیگر بروید؛ صله ى رحم بکنید، دلهایتان را شاد کنید؛ در خودتان امید بدهید و با رویش طبیعت یک رویش معنوى در دل خودتان به وجود بیاورید.
برخورد با عید نوروز؛ این است ؛ لذا ما ایرانیها عید نوروز را دوست مى داریم و آن را جشن مى گیرمى . اما جشن ما یک جشن سالم است . با هر کدام از این مراسم قدیمى که اسلام برخورد مى کند، این جور برخورد مى کند. البته بعضى از مراسم هست که قابل اصلاح نیست . مثلا اسلام درباره مراسم خرافى از روى آتیش پریدن ، حرفى ندارد و تاءیید نمى کند؛ اما هیچ اشکالى نمى بیند که مردم – فرض بفرمایید – در مناسبتى از مناسبتهاى عید به فضاى باز بروند، با سبزه و طبیعت و صحرا، دیدارى تازه کنند، خود و طبیعت را با یکدیگر نزدیک کنند و لذت صحیح و سالم ببرند، مانعى ندارد.
درست ، عکس روش جاهلى ؛ در روشهاى جاهلى ، اگر عمل خوبى هم در دست مردم باشد، آن را بى محتوا مى کنند ! لذا شما مى بینید که راجع به تحویل سال در تبلیغات رادیوهاى بیگانه ، صحبت زیادى نیست ؛ اما راجع به چهارشنبه سورى در این چند روز قبل از سال ، تقریبا تمام رادیوهاى بیگانه راجع به آن صحبت کردند ! درست نقطه ى مقابل آن نظر اسلامى !
البته بعضى از عوامل خود ما هم در وزارت کشور، اشتباهى کردند که در واقع همان کار رادیوهای بیگانه را تاءیید کرد ! منتها دلسوزان وزارت کشور و وزیر محترم که بحمدالله خود روحانى و از سادات محترم است – فورا جلوى آن را گرفت .
شما ببینید در ایام تحویل ، مردم در کجاها اجتماع مى کنند؛ دیشب در اطراف آستان قدس رضوى ، با این که نیمه ى شب بود، جاى سوزن انداختن نبود ! تا بسط شیخ بهایى و تمام این اطراف ، مردم براى توجه ، روى زمین نشسته بودند ! یعنى عید نوروز، همراه با معنویت . یا دیشب ، نیمه ى شب ، هزاران انسان علاقه مند، از خواب و خانه و زندگى و محیط خانواده بیررون مى آیند و به مرقد امام بزرگوار مى روند ! یعنى جنبه ى معنوى .
خوب ، حالا یک نفر هم پیدا مى شود که از سر اشتباه و ندانم کارى ، به جاى مرقد امام رضا و مرقد امام بزرگوار و مرقد حضرت معصومه و مراسم معنوى ، تخت جمشید را زنده مى کند ! البته تخت جمشید، یک اثر معمارى است ؛ انسان ، اثر معمارى را تحسین مى کند و چون متعلق به ما و ملا ایرانیهاست ، به آن افتخار هم مى کند؛ اما این غیر از آن است که ما دلها و ذهنها و جانهاى مردم را متوجه به نقطه اى بکنیم که در آن خبرى از معنویت نیست ، بلکه نشانه ى طاغوتیگرى است !
در همان ساختمانها که امروز بعد از گذشت یکى دو هزار سال ویران است ، زمانى به مناسبت همین روز نوروز، خدا مى داند که چه قدر بى گناه ، در مقابل تخت طاغوتهاى زمان به قتل مى رسیدند و چه قدر دلها ناکام مى شدند ! این افتخارى ندارد.
عید نوروز خوب است ، مراسم جشن و سرور و شاد بودن دلها خوب و مطلوب است ؛ اما در جهت درست . این کارى است که اسلام کرده است ؛ ما هم به فضل الهى به تبعیت اسلام ، همین سیاستها را دنبال مى کنیم ، مردم هم همین را مى خواهند و دلهاى مردم هم دنبال همین چیزهاست ؛ مردم به آن چیزهایى که جنبه ى مادى دارد، مستقلا توجهى ندارند و اگر آن جنبه ى مادى ، با یک جنبه ى انحرافى همراه شد، مردم از آن رویگردانى میکنند .
تاریخ بیانات : 1378/1/1
من همینجا اشاره بکنم به این بناهای باستانیِ مربوط به قبل از اسلام؛ تخت جمشید و بقیهی چیزهائی که در این استان هست. انسان از دو نظر ممکن است به این مراکز باستانی نگاه کند؛ اینها را باید از هم تفکیک کرد. یک نگاه این است که اینها متعلق به جباران تاریخ بوده. هر کدامی که نگاه میکنیم ، به یک نحوی به یکی از جباران تاریخ و طاغوتهای بشری ارتباط پیدا میکند. بله ، از این جهت نگاه منفی به اینها هست. غالب متدینین و انسانهائی که نفرت طبیعی از استبداد و از جباریت دارند ، با این دید وقتی به این بناهای باستانی نگاه میکنند ، طبعاً برای آنها جاذبهای ندارد. لیکن یک جنبهی دیگر هم وجود دارد و آن این است که این بناها محصول سرپنجهی هنرمند ایرانی است؛ محصول فکر راقی و روشنبین ایرانی است در سالها و قرنها پیش از این؛ این جنبهی مثبت قضیه است. همهی بناهائی که از لحاظ تاریخ ی – چه در اینجا ، چه در اصفهان ، چه در بقیهی نقاط کشور – وجود دارد ، از این قبیل است. درست است که جباران استفاده کردند ، اما خالق و آفرینندهی این مجموعهها کیست؟ ذهن ایرانی است ، سرانگشت هنرمند ایرانی است ، روحیهی بلندنظر ایرانی است ، ابتکار و ذوق ایرانی است؛ این برای یک ملت افتخار است. با این دید وقتی نگاه بکنیم ، میبینیم اینها مثبت است؛ چه تخت جمشید ، چه بقیهی مناطق دیگر. اینها را نشان بدهید .
بیانات در دیدار مسئولان اجرائی استان فارس
1387/02/18
و لذا در تاریخ هم وقتی شما نگاه کنید ، میبینید حکما و دانشمندان و انبیا و اهل معرفت علیرغم ضعفهای ظاهریشان و نداشتن قدرت بر اسکندرها و کوروشها و بقیهی سلاطین و جهانگیران عالم ، پیروز شدند؛ در زمان خود پیروز نشدند ، اما در تاریخ پیروز شدند. از سلاطین و جهانگیران عالم جز نامی ، آن هم همراه با طعن و لعن انسانهای هوشیار چیزی در تاریخ نمانده ، اما بشر آنجا که زندگی میکند ، آنجا که میفهمد ، آنجا که دانش دارد ، آنجا که ایدههای شریف را مطرح میکند ، آنجا که خصوصیات نیک انسانی از او سر میزند ، در حقیقت دنبالهرو پیغمبران و حکیمان و عارفان و همان کسانی است که فکرشان را بر تاریخ و بر بشریت عرضه کردند و پایش ایستادند و مبارزه کردند؛ اگرچه خودشان رفتند ، اما فکرشان ماند و تیرشان به هدف نشست. این تفاوت اساسی بین آزادی در فرهنگ غربی رایج امروز دنیا و آزادی در فرهنگ اسلامی که ما راجع به آن بحث میکنیم و شقوق آن را بیان خواهیم کرد .
خطبههای نماز جمعه تهران
1365/10/19
البته من افتخار نمیکنم که اینجا پایتخت مادها یا پایتخت تابستانیِ هخامنشیها بوده. تواریخی هم که آقای استاندار شرح مفصلی از آنها گفتند ، همهاش محل بحث است؛ چیزهای مسلّمی نیست. معلوم نیست دولت ماد در آن وقت تنها دولت متمرکز ایران بوده؛ اینها بین دانشمندان و متخصصانِ این کار محل اختلاف است. در همان دورهی ماد ، به گمان زیاد ما چندین حکومت مقتدر در سرتاسر ایران داشتیم. البته فرنگیها اصرار داشتند هخامنشیها را بالا بیاورند و مطرح کنند و کوروش و داریوش را اولِ تاریخ بدانند؛ حتّی مادها را هم از خاطر بردهاند. کار مستشرقان اروپایی در این زمینه خیلی صادقانه نبوده ، لیکن حفاریها و شناختها و نشانههای گوناگون تمدنی به ما نشان میدهد که در سرتاسر ایرانِ کنونی ما تمدنهای بسیار قدیمی – که بعضی شاید از تمدن مصر هم قدیمیتر باشد – وجود دارد؛ تمدنهای شش هزار ساله ، هفت هزار ساله؛ از جمله در همدان است ، از جمله در سیستان است ، از جمله در مناطق دیگری از این کشور است. بنابراین نمیشود قاطع گفت اینجا تنها دولت متمرکز یا اولین دولت متمرکز وجود داشته؛ اینها حدسیات است .
بیانات در دیدار جمعی از مسئولان و نخبگان استان همدان
1383/04/19
البته عرض کردم ، فقط یک مورد استثناء وجود دارد – که آن هم از لحاظ تاریخ ی مورد تردید است و با افسانهها مخلوط است – و آن داستان کاوهی آهنگر است؛ که میگویند این آهنگر به کمک مردم حرکت کردند و سلطنت ضحاک ماردوش را از بین بردند. اگر واقعیت داشته باشد و راست باشد ، در تاریخ همین یک مورد است و دیگر نمونهای ندارد. البته در تاریخ ی که اروپائیها برای کشور ما از دوران پهلوی به این طرف نوشتهاند ، اسمی از فریدون و ضحاک و کاوهی آهنگر وجود ندارد؛ آنها جور دیگری تاریخ را نوشتهاند که آن مقولهی دیگری است و حالا نمیخواهیم وارد آن بشویم .
بیانات در دیدار مردم شیراز
1387/02/11
از مجموعه سخنان رهبری این طور برمی آید که ایشان موافقند تا در مواردی که دشمن به فرهنگ ما
حمله می کند ما نیز صرفاً در جواب آن ها به بعضی از موارد تاریخی استناد کنیم
اما از نظر ایشان افتخار به ایران باستان و تاریخ سیاه مجعول گذشته
و شاهان ستمگری مثل کوروش و داریوش به هیچ وجه کاری عقلانی و اسلامی نیست
منبع: حقیقت باستان
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
اشتراک