بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 29
بسم الله الرحمن الرحیم
هیچ مردی را زهره آن نیست که نزدیک شیری شود اگر شیر شیر باشد
احترامش میکنند یا از ترس(دیگر شکارچیها و شکارها) یا از مهر(هم نوعان)
اما همین شیر اگر بترسد
آن هم از ضرب شست شلاق یا گرسنگی و خستگی تنگی تنگ قفس
می شود گربه ای دست آموز در قامت شیر
موجودی که که حالا نه از او می ترسند و نه احترامش میکنند
دندانش را یا ناخنش را هم که بکشند
می شود بی ازار بی آزار
کبریت بی خطر
حتی می توانند سوارش هم بشوند
می شود اسباب تفریح و خنده مردم
می شود جزئی از بساط کسب و کار سیرک
حکایت ما و غربیها در این کوران مذاکرات حکایت همان شیر پیر و خسته و مشتی کفتار و شغال و روباه
این روزها بازار رفت و آمد سراسیمه و شتابناک این گروه و ان گروه اروپائی و امریکائی شده خوراک رسانه ها
که تا دیروز همینها از دور و از پشت حصار تحریم برایمان شاخ و شانه می کشیدند و از گزینه ها می گفتند و غرش میکردند و زوزه میزدند اما جرات جسارت نداشتند
اما حالا نمی دانیم چه شد و چه احساس کردند که چپ و راست می ایند و می روند آن هم آن هم نه از روی تواضع و ادب و پوزش و پشیمانی از سالها تحریم و تهدید و ارعاب که در قامت متکبرانه و طلبکارانه پا پیش گذاشته اند!
گویا این گله کفتارها و شغالها پیر استعمار پیشه بویی به دماغشان خورده که سراغ این شیر پیر آمده اند
گویا از جنس مذاکرات بوی ترس و تسلیم به مشامشان خورده که هر روز برای ربودن بخشی از شکار این شیر پیر هجوم آورده اند
جناب رئیس جمهور!
یادتان نرفته که آن روزها فرمودین:
«آمدهام تا عزت ملت ایران را...»
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
اشتراک