نویسنده:
مهدی
::: پنج شنبه 91/4/8::: ساعت 9:27 عصر
شیخ سلفی در گفتگو با تلویزیون اسرائیل: ما در یک جبهه می جنگیم اظهارات شیخ عبدالله التمیمی امام جماعت مسجد سلفی ها در حمص در گفتگو با کانال 2 تلویزیون اسرائیل بسیار جالب است. SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از خبرآنلاین ، التمیمی که از شیوخ به نام سلفی ها محسوب می شود در گفتگو با کانال 2 تلویزیون رژیم صهیونیستی ضمن تمجید از دولت اسرائیل هرگونه دشمنی با آنها را تکذیب کرده و گفته است میان سلفی ها و اسرائیلی ها هیچگاه دشمنی نبوده و نخواهد بود و انها در یک جبهه واحد در حال جنگیدن هستند. او با ابراز انزجار و دشمنی خود نسبت به حزب الله لبنان ادعا کره است که انها برای کشتن او جایزه تعیین کرده اند تا از این طریق بتواند موقعیت و شرافتی نزد اسرایئلی ها به دست بیاورد. منبع: http://www.ebnearabi.com/myLDlinker.php?url=53
شباهتهای وهابیان ویهودیان دوستان عزیز. در این مقاله قصد داریم در مقام قیاس بعضی از وجوه مشابه بین وهابیه سلفیه و یهود را با تکیه بر مؤلفات ابن تیمیه البحرانی ارائه دهیم.
1- ابن تیمیه شیخ سلفیه، گفته در زمان رسول الله (ص) خاخام های یهودی نزد وی آمدند و مسأله تجسیم خداوند را به ایشان عرضه داشتند و پیامبر درستی سخنان آنها را تصدیق نمود! و این یکی از موارد مشابه بین یهود و وهابیت تجسیم خداوند تعالی است! 2- تورات نزد ابن تیمیه صحیح است و برای (مسلمانان) حجت می باشد به جز این عبارت که "عزیر پسر خداست"، یهودیان نیز به صحّت تورات اعتقاد دارند و اینکه آن حجت برای تمام مردم است! 3- ابن تیمیه با شجاعت تمام از یهود دفاع می کند و می گوید: "همه یهودیان معتقد نیستند که عزیر پسر خداست! » او با جدیت تمام تلاش کرد که اثبات کند که جنس بازی اشکال ندارد! و لذا بر قوم یهود واجب است که سپاسگزار ابن تیمیه باشند! چرا که آنان وارثان اویند! 4- درنزد ابن تیمیه یهودیان اصلا اهل دروغ و تحریف نیستند، زیرا اگر چنین بود رسول الله (ص) آنان را انکار می کرد! پس تمام سخنان بزرگانشان درست است جزء فنحاص بن عازورا یا دیگران فقط... 5- آنچه در قرآن و احادیث آمده -بر حسب اعتقاد وهابیت- موافق و مطابق تورات است! روشن است که ابن تیمیه در عبارت «موافق و مطابق» اغراق نموده و انسان باهوش معنی آن را می فهمد. 6- آنها به عقیده یهود در تجسیم خداوند معتقدند و معتقدند این به توافق بین سخنان دو پیامبر الهی (موسی و محمد (ص)) و دو کتاب آسمانی (قرآن و تورات) دلالت دارد، و اگر غیر از این بود بین رسالت دو پیامبر انقطاع و گسیختگی به وجود می آمد... 7- یهود و وهابیان هر دو معتقدند که پیامبران نیز مجسمه بوده اند! 8- وهابیت، یهود را در تحریف تورات تبرئه می کنند به این دلیل که امت یهود با این کثرت و عظمت که در مشرق و مغرب زمین منتشرند، چه غرضی دارند که دروغ بگویند، و این دروغ آشکار وهابیت در تعظیم یهود است که از نادرستی سخنان آنان حکایت دارد! برای درک بیشتر این مطلب قسمتی از کتاب ((درء تعارض العقل و النقل)) تألیف ابن تیمیه ص88 ، را در ذیل می آوریم: "معلوم است که همه یهودیان معتقد نیستند که عزیر پسر خداست و این سخن را فقط یک طایفه از آنان گفته اند کسانی مثل فنحاص بن عازورا و ... و به طور کلّی معتقدان به آن عده کمی هستند. امّا صفاتی از خدا در تورات آمده که مخالفان آنها را تشبیه و تجسیم می دانند، بلکه اینطور نیست؛ چرا که آن صفات در اثبات مکان برای خدا و تکلّم او با صدای خودش است و اینکه خدا آدم را به صورت خود خلق نمود و امثال این امور، اگر چیزهایی که یهود می گویند دروغ باشد مسلماً پیامبر آنها را انکار می کرد و مسأله آن را بیان می نمود! و از طرف دیگر بیان قرآن موافق چیزی است که در تورات آمده است! قبلاً هم گفتیم که همه اینها ضرورتاً به پیروی موسی از محمد و محمد (ص) از اهل کتاب منجر نمی شود و این بر صدق قول دو پیامبر و دو کتاب عظیم آنان دلالت دارد!"
دو قرن پیش استعمار گران برای اینکه کشور های اسلامی را برای همیشه تحت استعمار و انقیاد خود داشته باشند ، دست به تأسیس مذهب جدید زدند. آن ها ابتدا با ایجاد کرسی های شرق شناسی به شناسایی افکار و عقاید مسلمانان اقدام کردند تا بدان وسیله نقطه قوت ها و نقطه ضعف های مسلمانان را پیدا کنند. آنان می خواستند از طریق خاورشناسی و استشراق ، راه های نفوذ برای خود پیدا کنند ؛ اینکه چگونه و از چه منافذی می توانند در جامعه اسلامی شکاف و رخنه ایجاد کنند. وقتی مطالعه کردند ، افکار ابن تیمیه در جهان اهل سنت و مدعیان مهدویت در جهان تشیع را زمینه های مناسب برای ایجاد شکاف و اختلاف دیدند. بر این اساس مذهب وهابیت را بر اساس افکار ابن تیمیه که به تکفیر مسلمانان اقدام می کرد ، پایه گذاری کردند. محمد بن عبد الوهاب در این راستا مأموریت داشت تا تحت عنوان توحید و مبارزه با شرک ، مسلمانان را تکفیر کند و از این طریق جوی خون را در جامعه اسلامی برای همیشه جاری سازد. استعمار گران در جامعه تشیع نیز دست به مذهب سازی زدند و مذهب بابیت و سپس بهائیت را در جهان تشیع ساختند. در جهان اهل سنت مستر همفر جاسوس انگلیسی وهابیت را از طریق محمد بن عبد الوهاب ساخت و در جهان تشیع کنیاز دالگورکی جاسوس روسیه تزاری، از طریق علی محمد باب مذهب بابیت را ایجاد کرد. با اینکه محمد بن عبد الوهاب ابتدا از سوی نزدیکانش همچون پدر و برادرش ، شیخ سلیمان بن عبد الوهاب و باقی علمای اهل سنت ، با مخالفت های شدید مواجه شد ، اما به کمک سعودی ها که بخشی از حجاز را در دست داشتند و بعد ها به لطف نفت و گاز که در عربستان پیدا شد ، در جهان اهل سنت روز به روز گسترش یافت و مخالفت های علمای اهل سنت در برابر دلارهای نفتی کار چندانی از پیش نبرد.
این دو فرقه استعمار ساخته شباهت های عجیبی نسبت به هم دارند که نشان می دهد سر منشأ هردو یکی است : 1. هم وهابیت و هم بابیت که بعد ها تبدیل به بهائیت شد ، تنها خود را مسلمان می دانستند و دیگران را تکفیر و کشتن شان را جایز بلکه واجب می دانستند. 2. هردو فرقه با شیعیان دشمنی شدید و سرسختی دارند. 3. وهابیت و بهائیت هردو به یهود وابستگی و دلبستگی دارند. بهائیت که در جهان تشیع از اقبال چندانی برخوردار نشد ، مرکز خود را به کلی به اسرائیل منتقل کرد و وابستگی خود را از این طریق افشا نمود. اما وهابیت با اینکه چهره استعماری و وابستگی های خود را به یهود و اسرائیل مخفی می کند ؛ اما اگر کسی دقت کند ، برایش وابستگی وهابیت به یهود و اسرائیل بخوبی آشکار می شود. یکی از دلایلی که وابستگی وهابیت را به اسرائیل و یهود آشکار می کند ، فتواهای متضاد و متناقض آن ها است. وهابیت با اینکه شیعیان را به اتهام شرک ، تکفیر می کنند و خون شان را مباح و کشتن شان را جایز بلکه واجب می دانند ، کشتن یهودیان را حرام می دانند! چند تن از علمای وهابی وقتی از عملیات انتحاری علیه اسرائیل استفتا شده بود ، گفته بودند ، این کار حرام است ؛ ولی همان ها وقتی در مورد کشتن شیعیان سئوال می شود ، فتوا می دهند حلال است. همه علمای وهابی در مورد ذبیحه اهل کتاب (یهود و نصاری) فتوا می دهند ، حلال است ولی وقتی از بن جبرین و بن باز در مورد ذبیحه شیعیان سئوال می شود ، می گویند : حرام است ؛ چون آن ها مشرک اند در حالی که شیعیان به خدای یکتا ایمان دارند و نماز می خوانند اما خدای متعال در مورد یهود گفته که آنان عزیر را پسر خدا می دانند و در مورد نصارا فرموده که آنان عیسی و مادرش را خدا می دانند. وقتی از عبدالرحمن بن جبرین سئوال شد که آیا جایز است برای پیروزی حزب الله بر اسرائیل دعا کنیم ، جواب داد جایز نیست! عربستان سعودی برای شناسائی اسرائیل چه زحمت ها که نکشید. ملک عبد الله برای اینکه زمینه شناسائی اسرائیل را فراهم کند ، کنفرانس ادیان تشکیل داد و در آن از نمایندگان اسرائیل هم دعوت کرد. در حاشیه این کنفرانس ملاقات هایی با مقامات اسرائیل و خاخام های یهودی انجام داد و علمای اهل سنت را هم تشویق می کرد تا با مقامات و خاخام های یهودی ملاقات کنند که متاسفانه برخی بدون اینکه از نقشه آگاه باشند ، مانند مفتی پیشین مصر به این دام افتادند که باعث اعتراضاتی در مصر علیه او شد. در این اواخر هم شیخ ناصر الدین البانی فتوا داده که کشتن شیعیان حلال است ، در حالی که همین مفتی و مفتیان دیگر عربستان کشتن اسرائیلی ها را حرام دانسته بودند؟! در حالیکه شیعیان مسلمان و اهل قبله هستند و در خاک و مملکت خود و اسرائیلی ها یهودی اند و خاک مسلمانان را اشغال و در خانه های مسلمانان زندگی می کنند. آنها مسلمانان فلسطینی را کشته یا آواره کرده اند ، کشتن شان حرام است و شیعیان که حزب الله ضربه محکمی به اسرائیل زده و افسانه شکست ناپذیری آن را باطل کرده ، کشتن شان حلال است؟! آیا این ها خود دلیل محکمی بر وابستگی وهابیت به یهود و اسرائیل نیست؟علاوه بر این برخی محققان سنی و شیعه ثابت کرده اند که اصل محمد بن عبد الوهاب و خاندان سعود به یهود بر می گردد.به گزارش شیعه آنلاین، بر اساس فتوای صادر شده توسط چهره سرشناس وهابیت در عربستان سعودی شیخ «ناصر الدین الألبانی»، کشتن شیعیان حلال اما یهودیان حرام است! این چهره سرشناس وهابی که متولد کشور آلبانی بوده، بارها و بارها در فتواهای مختلفی نسبت به انجام هرگونه عملیات استشهادی یا انتحاری در سرزمین های اشغالی علیه شهرک نشینان صهیونیستی را حرام اعلام کرده بود، اما در همین حال وهابیت کشتن شیعیان را حلال دانسته اند همان طور که ما نمونه به شهادت رسید شیعیان در کشورهای مختلف به ویژه عراق یا منطقه پاراچنار پاکستان را همه روزه شاهدیم.جالب اینجاست که «ناصر الدین الألبانی» در پاسخ به استفتائی در مورد انجام عملیات علیه شیعیان، به صراحت می گوید:حلال و جایز است. گفتنی است به رغم اینکه فتوا حلال بودن قتل شیعیان و حرام بودن قتل صهیونیست ها توسط این چهره وهابی حدود یک دهه پیش صادر شد، اما چهره های وهابی معاصر نیز در فتواهای خود چنین رأی و نظر دارند. قابل ذکر است «ناصر الدین الألبانی»، در سال 1914 میلادی در شهر "آشقودره" پایتخت کشور آلبانی در خانواده ای بسیار فقیر متولد شد اما پدرش نیز از علمای آن منطقه به شمار می رفت. او برای تحصیل علوم دینی اهل سنت، به دمشق پایتخت سوریه سفر کرد و تصمیم گرفت که تا آخر عمرش در آنجا بماند. تحصیل علوم دینی مانند قرآن کریم، تجوید، صرف، نحو و فقه مذهب حنفی را در سنین کودکی آغاز کرد اما در سنین نوجوانی با اندیشه های «إبن تیمیه» که پدر معنوی وهابیت به شمار می رود، آشنا شد و تا اینکه به یکی از سرشناس ترین چهره های وهابیت تبدیل گردید.