بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 21
ای بلندترین شعر مقاومت!
کدامین عارف تو را سروده است!
که دیوان ترانههای کودکانهمان بیتو، ابتر است!
کودکانت مسئله آموز کدامین مکتباند؟
آیا "حسین" را "فهمیده"اند یا "پیر جماران" را دیدهاند؟
سنگ پارههایت چه رازی در خود نهفته دارند، که طاغوت زمان را چنین خوار و زبون بر زمین دوختهاند؟
ای عزت پایمال شده!
تو را میخوانمت!
کدامین قبلهای که جهانی رو به سوی توست؟
ای زورق فتاده بر خون!
آرمیده چون نیلوفری بر گرادب صهیون!
پهلو گرفته بر ساحل نا آرام فتنهها!
تو کیستی که چنین خواب از دیدهگان اولاد یهودا ربودهای ؟
قبیله قابیل قلب تو را در دیر یاسین آتش زدند....
...تا آسوده بمانند از نیل تا فرات!
اما، هابیل غیرتت شعله ور گشت و کوره جانش بر ققنوس حیات دمید!
شرارههایش پنجه به آسمان کشیدند و جانهی خفته را گداختند!
کنون خاکستراش بر خرمن جان هزاران داوود شعله میزند.
تا داوود سیرتان فلاخن بر کف قرن را به حماسهای دیگر رهنمون سازند!
ای زادگاه ابابیلها!
پرندگان امیدت بار دیگر باز گشتهاند!
این بار نه بر فراز ابرها، بل بر قامهای انتقام!
مشتهاشان، سجیل عذاب بر سینه میفشارد!
تا دیگر باره، سپاه ابرهه را پندی تلختر بیاموزند.
باز هم تن و آهن، خون و شمشیر به مصاف آمدهاند!
و تو ای سرزمین وحی!
ای مهد رسولان!
به خدا میسپارمت!
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
اشتراک