بازدید امروز : 87
بازدید دیروز : 43
از ایشان سؤال کردند: آقا! شما چطور به بعضی از این کرامات دست پیدا کردید - ایشان وجود مقدّس آقا جان را هم دیده بودند - ؟
فرمودند: برای خود من هم سؤال بود که این کرامات از کجا آمده. در عالمی وجود مقدّس آقاجانمان، حضرت حجّتبنالحسنالمهدی(عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) را دیدم - نفرمودند در چه عالمی - آقاجانمان به من فرمودند: آقا شهاب! در وجود تو به اندازه ارزنی بخل وجود ندارد و خدا هر چه به تو داده است به واسطه این خلق نیکوی توست!
ببینید بخل چه میکند و اگر از آن طرف، انسان بری از این صفت رذیله بود، ذوالجلال و الاکرام چه لطفهایی به او میکند که از اهل کرامات خواهد شد!
اتّفاقاً من یادم هست که وقتی ایشان این ماجرا را تعریف کردند، دو سه نفر از آقایان بزرگوار هم در آن مجلس بودند. خدا علّامه دوانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را رحمت کند، ایشان هم حضور داشتند و وقتی شنیدند مِن ناحیه الحجّه (روحی له الفداء) اینطور به ایشان عنایت شده، به شدّت گریه کردند.
عزیز دلم! مردان خدا اینگونه هستند و پروردگار عالم اگر خیر کسی را بخواهد، او را به سوی ایمان هدایت می-کند، متخلّق به اخلاق الهی میکند و بخل را از وجود او بیرون میبرد؛ طوری که او را ابداً مبتلای به بخل نمیکند.
منبع: نور پرتال
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
اشتراک