تالیدومید یکی از محصولات آرام بخش شرکت گروننتال بود که عوارض فاجعه بار آن آشکار شد
"ترامادول" از دیگر محصولات این شرکت است
تالیدومید یک داروی آرامبخش است که در اواخر دهه 50 میلادی توسط یک شرکت داروسازی آلمانی به نام گروننتال تولید شد و به بازار آمد. از این دارو برای درمان تهوع صبحگاهی زنان باردار و مشکلات بیخوابی استفاده میشد. شرکت گروننتال هم اکنون یکی از بزرگترین تولیدکنندگان داروهای آرام بخش از جمله ترامادول است که عوارض بسیار خطرناکی در مصرف کنندگان این دارو نیز مشاهده شده است.
تولید دارو به دست یک نازی مشکوک
هاینریش موکتر، یکی از اعضای پیشین حزب نازی، سرپرست بخش تحقیقات این شرکت - گروننتال - و مسئول اختراع تالیدومید بود. گروه داروسازی گروننتال در اقدامی خلاف عرف داروسازان، پس از تولید این قرص، میلیون ها قرص تالیدومید را به صورت رایگان در اختیار بیمارستان ها و پزشکان قرار دادند و مقدمات مصرف گسترده آن را فراهم کردند.
هاینریش موکتر (نفر اول از راست)
با پایان جنگ جهانی وی به طرز مشکوکی به لهستان گریخت و هیچگاه مانند سایر همقطارانش در حزب نازی محاکمه و مجازات نشد. این در حالی بود که سران حزب نازی - نظیر اشترایشر - با جرایم بسیار کمتر نسبت به موکتر در دادگاه نورمبرگ به مرگ محکوم شدند.
در مشکوک بودن فرار و زنده ماندن موکتر همین بس که وی در کمتر از 10 سال مجددا به آلمان تحت کنترل نیروهای متفق بازگشت و فعالیت های خود در زمینه داروسازی را ادامه داد.
تولید تالیدومید در تاریخ 1 اکتبر 1957 آغاز شد. این دارو یک آرامبخش و مسکن مؤثر بود و در درمان بیخوابی، سرفه، سرماخوردگی، تهوع صبحگاهی و سردرد نیز مورد استفاده قرار میگرفت و در آن زمان آن را "داروی معجزهآسا" نامیدند. از آنجا که این دارو در درمان تهوع صبحگاهی بسیار مؤثر بود، هزاران زن باردار شروع به استفاده از این دارو کردند. گفته می شود در آن زمان، دانشمندان تولید کننده این دارو تصور نمیکردند دارو بتواند از جفت عبور کند و به جنین در حال رشد آسیبی بزند. اما این دانشمندان هرگز این دارو را پیش از روانه بازار کردن، بر روی یک مورد مشابه انسان در دوره بارداری، آزمایش نکردند و بطور خاص آن را برای زنان باردار تجویز می کردند.
تجویز گسترده دارو برای زنان باردار و تاثیر مستقیم دارو بر جنین از نقاط مبهم پروژه تالیدومید بوده است.
در اواخر دهه 50 و در اوایل دهه 60 بیش از 10 هزار کودک در 46 کشور در نتیجه مصرف تالیدومید با نقصهای مادرزادی به دنیا آمدند. تعداد دقیق قربانیان مصرف این دارو در سرتاسر دنیا مشخص نیست، اما تخمین زده میشود که تعداد قربانیان بین 10 هزار تا 20 هزار نفر باشد.
صدها نفر از قربانیان تالیدومید همچنان زنده هستند و تا کنون هیچ غرامتی دریافت نکرده اند
انگلیس پس از آلمان دومین مصرفکننده این دارو بود. در سال 1958 این دارو در انگلیس پروانه ساخت گرفت. نیمی از 2000 نوزادی که با نواقص مادرزادی در نتیجه مصرف این دارو به دنیا آمدند پس از چند ماه مردند. استفاده از این دارو در سال 1961 در انگلیس ممنوع شد.
در سال 2010 پس از 50 سال سکوت وزیر بهداشت انگلیس، مایک اوبراین، طی بیانیهای به خاطر این اتفاق عذرخواهی کرد. وی در این بیانیه اعلام کرد "دولت صادقانه متأسف است و با تمام کسانی که آسیبی دیدند و رنج کشیدند عمیقاً همدردی میکند... ما به خوبی از سختیهای فیزیکی و مشکلات عاطفی که هم کودکان و هم خانوادههایشان در نتیجه استفاده از این دارو متحمل شدند، و مشکلاتی که بسیاری همچنان روزانه با آن دست به گریبانند آگاهیم."
آیا آمریکا از عوارض تالیدومید اطلاع داشت؟
یکی از دیگر نقاط تاریک در قضیه داروی تالیدومید این است که این دارو در آمریکا هرگز برای استفاده عموم مجوز دریافت نکرد و در شش مورد نقص عضو مادرزادی گزارششده در آمریکا این دارو از کشورهای دیگر وارد آمریکا شده بود. همچنین در سال 1962 کنگره آمریکا قوانینی مبنی بر لزوم انجام آزمایشهای ایمنی در طول دوره بارداری پیش از دریافت مجوز فروش در آمریکا به تصویب رسانید.
این که آمریکا پس از تولید این دارو، از دادن مجوز ورود به آن خودداری کرد بعدها این سوال را مطرح ساخت که در حالی که این دارو در آلمان تولید شده و در انگلستان نیز توزیع شده بود، آمریکا چرا از پذیرش این دارو خودداری کرده و اگر از تاثیر سوء آن بر مصرف کنندگان آگاهی داشته چرا آن را اعلام عمومی نکرده و تنها در این مورد سکوت کرده و نظاره گر مصرف آن بوده است.
فرانسیس کلسی دکتر داروسازی FDA که اجازه ورود تالیدومید به آمریکا را نداد
فرانسیس الدهام کلسی (Frances Oldham Kelsey) دکتر داروسازی است که عمده شهرتش در مقام بازرس اداره مواد غذایی و دارویی آمریکا، FDA، را هنگامی به دست آورد که در برابر ورود تالیدومید به آمریکا مقاومت کرد. او با ورود تالیدومید به بازار مخالفت میکرد زیرا نسبت به ایمنی این دارو تردید داشت و خواستار انجام مطالعات بیشتر بود. و البته چیزی نگذشت که صحت ادعایش ثابت شد. با وجود فشارهای فراوان از سوی تولیدکننده تالیدومید، وی خواستار توضیحات از سوی این شرکت در رابطه با یک مطالعه انجامشده در انگلیس شد که نشان میداد این دارو دارای عوارض جانبی بر روی سیستم عصبی است.
عوارض ناشی از مصرف تالیدومید توسط زنان باردار
با وجود محدودیت مصرف دارو برای زنان در دوره بارداری، بخش اعظم این دارو برای زنان باردار و بخصوص زنانی که در سه ماهه اول بارداری و زمان تشکیل اندام های جنین قرار دارند تجویز شد.
عجیب تر آن که پیش از توزیع این دارو و تجویز آن برای زنان باردار، تالیدومید هیچگاه بر روی پستانداران باردار برای تشخیص عوارض احتمالی بر روی نوزاد آزمایش نشد.
نقص در اندامها
یکی از شدیدترین عواقب مصرف این دارو فوکوملیا است. فوکوملیا به معنای فقدان بخش بزرگی از دست یا پاست. در نوزادان مبتلا به این نقص دستها از مچ به شانه وصل است. همین اتفاق در مورد پا نیز رخ میدهد. بیشتر این کودکان در دو سمت بدن خود درگیر این مشکل بودند.
تولد نوزادان بدون دست و پا از جمله عوارض تالیدومید بود
نقص در صورت
نقص در گوش و چشم پس از نقص در اندامها در رتبه دوم پیامدهای ناشی از مصرف تالیدومید است. در این کودکان لاله گوش یا خیلی کوچک است و یا اصلاً لاله گوش شکل نمیگیرد و سوراخ گوش بسیار کوچک است. شکل نگرفتن چشم و یا شکلگیری چشمهای بسیار کوچک نیز از پیامدهای این داروست. شکاف در لب و کام نیز در این کودکان شایع است. فلج عضلات صورت نیز مشاهده شده است.
پیامدهای دیگر
تالیدومید میتواند منجر به نارساییهای قلبی، نقص در شکلگیری کلیهها، مجاری ادرار، اندامهای تناسلی و معده و روده شود. همچنین این دارو میتواند منجر به عقبماندگی ذهنی شود. میزان مرگ و میر در نوزادانی که در معرض این دارو قرار گرفتهاند 40 درصد است.
40 درصد کودکانی که در معرض تالیدومید قرار گرفتند تنها چند ماه پس از تولد زنده می ماندند
نیم قرن سکوت شرکت آلمانی
پس از چندین دهه مبارزه قربانیان تالیدومید شرکت آلمانی تولیدکننده این دارو بعد از 50 سال برای نخستین بار از قربانیان و خانوادههایشان عذرخواهی کرد. هرالد استاک، مدیر عامل گروه گروننتال طی سخنرانی در مراسم پردهبرداری از مجسمه یادبود قربانیان تالیدومید، یک مجسمه برنز از یک کودک دارای نقص عضو، عذرخواهی خود را اعلام کرد. وی در خطاب به قربانیان و خانوادههایشان گفت که شرکت میخواهد "مراتب عذرخواهی خود را به این دلیل که در طول این 50 سال یک به یک از قربانیان دلجویی نکرده است اعلام کند. ما در عوض سکوت کردیم، و از این بابت بسیار متأسفیم... از شما میخواهیم که این سکوت طولانی ما را دلیل بر شوک این حادثه بدانید."
روایت قربانیان فاجعه تالیدومید
یکی از 26 قربانی آمریکایی، بریسفورد بوث، 51 ساله، در این رابطه میگوید: "آنها در این 50 سال که ما با مشکلاتمان دست و پنجه نرم میکردیم و والدینمان دست به خودکشی میزدند مشغول درآوردن میلیاردها دلار بودهاند. و حالا عذرخواهی میکنند که در این مدت چیزی نگفتهاند. چه طور به خودشان اجازه چنین کاری را میدهند و فکر هم میکنند همین کافی است؟"
بسیاری از والدین مبتلایان به عوارض تالیدومید پس از تولد فرزندانشان خودکشی کردند
انجمن تالیدومید انگلیس، که نماینده قربانیان تالیدومید در انگلستان است، این عذرخواهی را "ناکافی" توصیف کرد و گفت که گروه گرونتل باید "در عمل نشان دهند که چقدر از این بابت متأسف هستند، نه این که فقط یک عذرخواهی خشک و خالی بکنند."
فردی آستبری، رئیس این انجمن، 53 ساله، که بدون دست و پا متولد شده است بر این باور است که یکی از دلایل این که این شرکت بالاخره اقدام به عذرخواهی کرده افزایش آگاهی عمومی مردم در سرتاسر جهان درباره این موضوع در نتیجه مسابقات پارالمپیک لندن است. "ما خوشحالیم که بالاخره عذرخواهی کردند، اما یک فرد معلول هزینههای زیادی دارد. ما الان در پنجاه سالگی هستیم و به مراقبت نیاز داریم. به تغییراتی در خانه و ماشینمان نیاز داریم. پس اگر واقعاً از این بابت متأسف هستند، وقتش رسیده که دور یک میز بنشینیم و درباره کمکهای مالی صحبت کنیم."
فرد آستبری رئیس انجمن تالیدومید انگلیس
لینِت رو، 50 ساله، یکی از قربانیان که بدون دست و پا متولد شده است به نمایندگی از دیگر قربانیان تالیدومید از شرکت گروننتال، شرکت دیستیلرز واقع در انگلیس، که این دارو را در استرالیا به فروش رسانید، و شرکت دیاگو اسکاتلند، شرکت جانشین دیستیلرز شکایت کرده است. وی توانسته چندین میلیون دلار از پخشکننده انگلیسی این دارو خسارت دریافت کند. رقم دقیق این مبلغ فاش نشده است. این در حالی است که گروننتال، شرکت اصلی تولیدکننده دارو، از پرداخت هر گونه خسارتی سر باز زده است.
لینت رو - یکی از معدود قربانیان تالیدومید که موفق به دریافت غرامت شد
خانم لینت رو که لبخندزنان از دادگاه بیرون میآمد گفت که خوشحال است که دیگر قربانیان نیز اکنون این فرصت را دارند که خسارت خود را از دیاگو دریافت کنند. وی در بیانیهای گفته است:" خوشحالم که پرونده من نتایج مثبتی برای بقیه هم دربردارد. این نشان میدهد که برای تغییر دنیا حتماً نباید دست و پا داشت. من همیشه گفتهام: به خود فرد نگاه کن، نه به معلولیتش."
گروننتال نیز طی بیانیهای اعلام کرده است که همچنان به دفاع از خود در برابر شکایات ادامه خواهد داد.
ظهور اولین علائم تالیدومید و بی توجهی تولیدکنندگان
اولین علائم مصرف تالیدومید در کریسمس سال 1956 ظاهر شد. یکی از کارکنان با سابقه شرکت داروسازی گروننتال از همسر باردارش خواست تا این دارو را امتحان کند. اما کودک این خانواده ناقص و بدون گوش به دنیا آمد. در آن زمان با وجود گزارش تاثیرات احتمالی دارو بر جنین، تا 5 سال بعد از آن هیچ اقدامی برای ممنوعیت مصرف و جمع آوری آن از بازار صورت نگرفت و تولد کودکان ناقص بدون دست و پا، بدون اندام های تناسلی ادامه یافت.
ادامه تولید و توزیع دارو با اهداف اقتصادی
یکی از دلایل این بی توجهی و ادامه تولید و توزیع دارو، سود سرشار تالیدومید بود که بازار خوبی در کشورهای مختلف از شرق تا غرب پیدا کرده بود. در آن زمان شرکت گروننتال که پس از جنگ جهانی دوم و خسارات ناشی از شکست آلمان و خرابی های گسترده بمباران های متفقین، مراحل احیای خود را می گذراند و نیاز مبرمی به سود این محصول جدید خود داشت.
یکی از مراکز خیریه نگهداری از کودکان مبتلا به عوارض تالیدومید
بسیاری از والدین مبتلایان در اعتراض به عدم پرداخت غرامت، از سپردن فرزندان خود به این مراکز امتناع کردند
بسیاری از مادران پیش از تولد فرزندشان با آگاهی از نواقص ایجاد شده اقدام به سقط جنین می کردند. بسیاری از پدران و مادران نوزادان متولد شده از شدت فشار ناشی از این فاجعه دست به خودکشی و فرزند کشی زدند و بسیاری دیگر نیز با برگزیدن راهی دیگر، از سپردن نوزادانشان به مراکز خیریه و دولتی و دریافت کمک های دولت سر باز زدند.
به جز داروی تالیدومید، داروهای دیگری نیز تولید شده اند که در ابتدا با تبلیغات فراوان استقبال بسیاری از آن ها شده و سپس بعد از مدتی عوارض خطرناک هریک آشکار و از بازار جمع آوری شده است. نقطه مشترک تمام این داروها، سود سرشاری بوده که نصیب سازندگان آن کرده و نسبت به عوارض و خسارت های وارده نیز جز سکوت و نهایتا عذرخواهی پاسخی نداشته اند. پروژه های داروسازی نظیر تالیدومید، حتی گاه ابتدا با تولید بیماری و سپس تولید دارو نیز همراه بوده است. یکی از مشهورترین این پروژه ها، پروژه آنفولانزای مرغی و خوکی بوده است.
نشریه نشنال پست آمریکا سال گذشته در خبری اعلام کرد "شورای مشاوران امنیت بیولوژیک آمریکا" به رسانه های این کشور نسبت به انتشار جزئیات ویروس آزمایشگاهی آنفولانزای مرغی - H5N1 - هشدار داده و آن ها را از این امر منع کرده است.
بوش با اعلام طرح جنگ پیشگیرانه، بودجه ای یک و نیم میلیارد دلاری را در اختیار گرفت
بر همین اساس پروژه آنفولانزای مرغی و خوکی از سوی آمریکا کلید خورده بود بیشتر در رسانه ها مطرح شد. براساس گزارش های منتشر شده، جورج بوش رئیس جمهور و رامسفلد وزیر دفاع سابق آمریکا از این پروژه آگاهی داشته و سود بسیاری از فروش داروهای تولید شده برای این ویروس آزمایشگاهی نصیب آن ها خواهد شد.
آنفولانزا هراسی بوش و سود چندین میلیارد دلاری!
در سال 2005 جورج بوش در سفر به مریلند و موسسه ملی بهداشت در این ایالت در کنفرانس مهم خبری شرکت کرد. در این کنفرانس خبری بی سابقه بسیاری از دولتمردان بوش و رئیس سازمان بهداشت جهانی حضور داشتند. وی در این کنفرانس از طرح پنتاگون تحت عنوان "طرح راهبردی آنفولانزای واگیردار" رونمایی کرد.
بوش در این سخنرانی تلاش کرد تا اذهان را برای پذیرش ویروس جدید آنفولانزا آماده کند. او در سخنرانی خود به همه گیری آنفولانزا در سال 1918 و کشته شدن نیم میلیون نفر در آمریکا و نزدیک به 20 میلیون نفر در نقاط مختلف جهان اشاره کرد و تلویحا از احتمال وقوع همه گیری مشابه 1918 پرده برداشت. در این سخنرانی بوش صراحتا از نام آنفولانزای مرغی استفاده کرد و ابراز نگرانی کرد که روزی این بیماری فراگیر خواهد شد و باید با آن مقابله کرد.
اما بوش آسیایی ها را منشاء احتمالی ورود این بیماری به آمریکا معرفی کرد..! بوش در سخنان خود اینگونه استدلال کرد که به دلیل تماس مردم آسیا با پرندگان این بیماری از آسیا به اروپا و آمریکا منتقل خواهد شد. بوش در سخنان خود تصریح کرد هنوز نشان و مدرکی دال بر وجود این بیماری و یا مشاهده مواردی از ابتلا به آن و یا قریب الوقوع بودن آن در دست نیست.
متعاقب این اعلام، بوش برای مبارزه با شیوع احتمالی یک بیماری که هنوز مشاهده نشده، درخواست بودجه ای بیش از یک و نیم میلیارد دلار کرد تا برنامه "جنگ پیشگیرانه" را تدوین کند. در این برنامه برای بیماری شیوع نیافته آنفولانزای مرغی اقدام به تحقیق و تولید دارو شد.
رامسفلد سهام دار شرکت "گیلعاد ساینس" تولید کننده واکسن آنفولانزا بود
سهام این شرکت از 7 دلار به 50 دلار افزایش یافت
گفتنی است تولید این دارو به شرکت "گیلعاد ساینس" واگذار شد که بخش عمده ای از سهام آن متعلق به شخص رامسفلد بود. با اعلام این خبر و تولید داروی آنفولانزا در این شرکت، ارزش سهام 7 دلاری شرکت، به بیش از 50 دلار به ازای هر سهم افزایش یافت.
مورد دیگر داروی ویو ایکس ایکس (vioxx) بود که برای درمان آرتروز تولید شد. این دارو نیز مانند تالیدومید به سرعت مورد استقبال بیماران در سراسر جهان قرار گرفت و بیش از دو میلیون نفر آن را برای درمان انتخاب کردند. پس از مدتی تحقیقات بر روی این دارو مشخص شد مصرف این دارو احتمال حملات قلبی را تا 4 برابر افزایش می دهد.
شرکت سازنده این دارو، شرکت آلمانی مرک (Merc Co) بود که به سرعت دارو را از بازار جمع آوری کرد و در سکوت ایجاد شده از هرگونه پیگیرد در امان ماند. این شرکت داروهای بسیاری را با استفاده از ترکیبات مرفین، کدئین و دیگر مخدرهای آرام بخش تولید کرده است. از دیگر شاهکارهای این شرکت آلمانی تولید داروی "ضد سرفه" بود که ترکیب اصلی آن از ماده مخدر هروئین بود.
نظریه مورگنتای یهودی برای نابودی آلمان
هنری مورگنتا، وزیر خزانه داری آمریکا در دولت روزولت
مورگنتا نظریه حمله به آلمان و نابودی کامل و فلج دائمی ارکان آن را مطرح کرد
چرچیل: "آنها را کباب کنید."
هدف نیروهای متفقین نابود کردن مردم آلمان به ترسناکترین شکل ممکن بود. در 13 فوریه 1990، 45 سال بعد از ویرانی درسدن، دیوید ایروینگ (David Irving)، در کاخ فرهنگ درسدن به سخنرانی پرداخت. ایروینگ در سخنرانی خود به جملهای مشهور از چرچیل اشاره کرد: " نمیخواهم در مورد چگونگی نابود کردن اهداف با اهمیت اطراف درسدن به من پیشنهاد دهید. من پیشنهادهایی میخواهم در مورد چگونگی کباب کردن 600000 پناهندهای که از برسلاو به درسدن آمدهاند." اما کباب کردن آلمانها برای چرچیل کافی نبود. وی در صبح روز بعد از بمباران به هواپیماهای سبک دستور داد که بازماندگان بمبارانها را در ساحل رودخانه الب (River Elbe) به رگبار ببندند.
این دستور چرچیل در راستای تحقق بخشیدن به برنامه پیشنهاد شده از سوی مورگنتا، وزیر خزانه داری روزولت بود. وی پیشنهاد کرده بود که برای اطمینان حاصل کردن از اینکه آلمان دیگر هیچگاه قدرت نیابد، می بایست به گونه ای به این کشور حمله کرد که این کشور تکه تکه و منزوی شود و برای همیشه از لحاظ صنعتی فلج بماند.
مورگنتا در سال 1945 و همزمان با ریاست جمهوری ترومن از سمت خود استعفا داد و بقیه عمر خود را به نظریه پردازی برای صهیونیست ها و کمک مالی به اسرائیل اختصاص داد. وی در سال 1948 نیز یک بنیاد کشاورزی در اسرائیل بنیان گذاشت.
منبع: didehbancenter.com