سلام. ممنون که با سعه صدر و ادب نظر دادين1. مي فرمائيد تاريخ: کدام تاريخ؟تاريخي که پهلوي تاسيس کرد؟ تاريخي که مورخين قلم به مزدي مثل کسروي و براي خوش خدمتي و ضربه زدن به تشيع و اسلام تاريخ جعل کردن؟2. استاند کردين به دو کتاب! دوست عزيز آنچه گفته و نوشته شده تنها بخشي از حقيقت است آن هم از دريچه نگاه دو نفر که معلوم نيست با کدام پيش فرض سراغ تاريخ رفتن. چه چيزهائي را ديدن و چه چيزهائي رو نديدن. نشان به همان نشان که بنده تنها بخشهائي از تاريخ که نديدن و نديدين آوردم اينهمه بر آشفتيد! اينها فقط بخشهائي از تاريخ مگوي اين سرمزني هست که زير خروارها به قول شما تعصب دفن شده است چرا؟ چونکه بخشي از تاريخ بايد ديده شود و آن هم سلطنت است با همه خيانتها...بخشهائي از تاريخ هم نبايد ديده شود و آن هم کينه و عناد مورخين قلم به مزد يا مغرض است که نخواسته اند با گفتن جنايات شاهان پايه هاي سلطنت و بند بندگي و بردگي ملتهاي شرقي مثل ايران از گردن اين ملتها باز شود. اين خواست استعمار و استثمار است که ايراني خود را هميشه بنده و عبد يک ديکتاتور ببيند. دوست عزيز تاريخ را هميشه پادشاهان نوشته اند و هيچ پادشاهي حاضر نيست خيانت خود را بنويسد. شاه و پادشاه طبق فرموده قرآن مساوي طاغوت است چرا که اگر پشتوانه حکومتي تاييد الهي نباشد و مرتکب هر نوع ظلم و جنايتي شود مصداق بارز طاغوت است و مطرود و ملعون. چه نادرشاه باشد چه پهلوي. 3. تا بحال از خودتان پرسيده ايد که چرا سلسله سفاکي و ددمنشي مثل پهلوي اينهمه براي پادشاهان ابراز ارادت ميکرد؟ چرا به ائمه شيعه به علماي شيعه به دانشمندان شيعه اينهمه ابراز علاقه نکرد؟ چرا درست روبروي حرم امام هشتم مجسمه و يادبود نادر شاه را برپا کرد؟...به اين سوالها فکر کنيد شايد...