سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 1697203

  بازدید امروز : 56

  بازدید دیروز : 193

کلبه بصیرت

 
کسی که در خردسالی دانش آموزد، مانند نقش بر سنگ است و کسی که دربزرگسالی دانش آموزد، مانند کسی است که بر آب می نگارد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
نویسنده: مهدی ::: سه شنبه 91/10/26::: ساعت 12:18 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

قربانش برم خدارو. عجب مامورهای سمجی دارد. مگر ول می‌کنند! آن هم سر گردنه بیچارگی و تهی دستی و پشیمانی.تا جواب نگیرند ولت نمی‌کنند. مامور دوم دوباره با غیض و غضب می‌پرسد: بگو چه کارش کردی؟ چرا دل بستی به زنجیر طلاییش؟ دست و پایت می‌لرزد. با ناله‌ای کوتاه و بریده از تماس تنت با دیوار سرد و مرطوب، یخ سکوت خانه‌ آخرتت می‌شکند. خودت را کمی جابجا می‌کنی و ناله می‌کنی! اما دریغ از یک وجب جا!  ناله‌ات اما گرم است. حرارت عذاب وجدانت برف غفلتت را آب کرده است. عرق شرم آن بر دامن چرکین اعمالت جاریست. گوشهایت تا به حال بدهکار کسی نبود جز دلت. «دلم می‌خواهد، من می‌خواهم مال خودم باشد.»
مروارید اشکی بر گوشه چشمان ترش می‌لغزد. پشت دیوار لرزان نگاهش قلب کوچکش نا آرام و بی‌قرار منتظر پناهگاهیست تا از زیر شراره آتشین رگبار نگاهت فرار کند. موهای بافته‌اش، لباس گل گلی و دامن چیندار کودکانه‌اش، روبان قرمزی که خوشه کوچک موهایش گره زده. نگاهش...! جوری نگاهت می‌کند که تو را یاد عروسک‌های پشت ویترین مغازه اسباب بازی فروشی می‌اندازد؛ هر وقت رد می‌شوی با گوشه چشم بی تفاوتی برانداز کنان از کنارشان رد می‌شوی، به نظرت ضعیف و حقیر می‌‌آیند. گویی پرنده کوچکی هستند که در پشت قفسی شیشه‌ای به دام افتاده باشند و با نگاه خیره‌ شان از رهگذران تقاضای آزادیشان را التماس می‌کنند.
  «نه نمی‌دهم!» طنین خشدار فریادم توی کاسه سرم ناقوس وار ضربه میزند. پشت می‌کند و در حالیکه گوشه موهای بافته شده کاموایی عروسکش را در دست دارد و پاهایش را روی زمین کشیده می‌شود، شانه‌های کوچکش طاقت بار سنگین غم را ندارد. پا کشان و بغض آلود سمت دیوار روبروی من می‌رود. آرام می ایستد و سرش را بلند می‌کند آن بالا به چیزی روی سینه دیوار خیره می‌شود. ترک  کهنه دیوار که انگار از فرق سر نرگس دهن باز کرده است توجهم را به خودش جلب می‌کند. با نگاهم ترک را تعقیب می‌کنم. نگاهم به بالا ‌کشیده می‌شود. ترک تا زیر تابلوی رنگ و رو رفته‌ای خزیده است. مردی با صورتی خندان و دختر بچه‌ای که گرم گرم در آغوش کشیده. پشت سرش گوشه گنبد طلایی پیداست. انگار صورت مهربان مرد را با قابی زرین قاب گرفته باشند. روبانی مشکی گوشه تابلو را سیاه کرده است. مرد دستی دیگر را به نشانه احترام روی سینه دارد. دختر بچه با شیطنت در حال کشیدن زنجیر ساعت جیبی مرد است و چشمانش از خنده برق می‌زند. دزدکی نگاهی به مشتش می‌اندازد. مشتش را باز می‌کند. رنگ طلایی چشمانش را خیره کرده. دوباره مشتش را محکم‌تر می‌فشارد. دوباره با خودش زیر لب آهسته زمزمه می‌کند: «نمی‌دم. مال خودمه .»    
... از تو نمی‌پرسند: چه داشتی و چه نداشتی. از تو می‌پرسند: چرا داشتی، چرا نداشتی؟


 
نویسنده: مهدی ::: یکشنبه 91/10/24::: ساعت 2:9 عصر

نمی توان فیلم "کتاب ایلای" را تنها نتیجه فیلمسازی برادران هیوز ( که مهمترین آثارشان "در جهنم"  به سال 2001 و "جامعه تهدید شده" در سال 1993 بوده) و حتی تالیف نوسینده گمنامی با اسم "گری ویتا" دانست که این نخستین فیلمنامه اش به شمار می رود و با نام  مستعار GAZ تا کنون یک تدوین گر بازی های کامپیوتری بوده است. خصوصا که "کتاب ایلای" یک فیلم  ایدئولوژیک آخرالزمانی به شمار رفته و نه برادران هیوز و طبعا نه گری ویتا هیچکدام تاکنون در طی فعالیت هنری شان نشانی از تمایل به این گونه آثار بروز نداده اند. اگرچه در این یکی دو ساله  ، بسیاری از سینماگران بی ارتباط با این نوع سینما ( بنا به سیاست های غالب کمپانی های هالیوودی) وارد این عرصه   شده اند ؛ همچون کویینتین تارانتینو ، متیو کاسوویتس ، لارس فن تریر ، ویلیام فرید کین و حتی امثال مارتین اسکورسیزی و ...

اما به نظر می آید مهمترین عنصر سازنده فیلم "کتاب ایلای" ، تهیه کننده آن جوئل سیلور باشد که در کارنامه سینمایی اش ، تعداد زیادی فیلم های ایدئولوژیک و به خصوص آخرالزمانی یافت می شود. از سه گانه "ماتریکس " گرفته تا "تئوری توطئه" و "وی برای وندتا" و "تهاجم" و تا همین "شرلوک هلمز" که گای ریچی درباره فراماسونری در سال جاری جلوی دوربین برد. از همین رو فیلم "کتاب ایلای" در میان خیل آثار آخرالزمانی امروز ، جایگاه خاصی پیدا می کند. مشخص است که فیلم به سبک و سیاق تولید در هالیوود ، به صورت طرح یا قصه و داستان توسط تهیه کننده یعنی جوئل سیلور سفارش داده شده ، سپس برای تبدیل شدن به فیلمنامه به "گری ویتا" سپرده اند و بعد از آن ، برادران هیوز برای کارگردانی آن انتخاب شده اند. اما آنچه بیش از هر یک از عوامل یاد شده در فیلم "کتاب ایلای" روشن است ، همانا تاثیر شخص جوئل سیلور برکلیت ساختار روایتی و سینمایی اثر است. شباهت های انکارناپذیری که مابین تولیدات پیشین سیلور و فیلم "کتاب ایلای" به چشم    می خورد ، اثبات این مدعا می تواند باشد.

داستان فیلم مانند برخی از آثار اخیر سینمای آخرالزمانی همچون "جاده" یا "لژیون" و یا "بابل پس از میلاد" ، یک قصه پست آپوکالیپتیک یا پسا آخرالزمانی است. یعنی تمدن بشری به دلائل نامشخصی نابود شده و حالا تعداد معدودی که باقیمانده اند برای بقا یا حفظ نسل انسان ، تلاش می نمایند.

اما اگرچه در فیلمی مانند "جاده" چندان از علل نابودی تمدن بشری سخن نمی رفت ولی در فیلم "کتاب ایلای" به تدریج و با پیشروی داستان که سوالات بیشتری در ذهن مخاطب ایجاد می گردد ، سعی شده نه به طور واضح و مشخص ، بلکه با ارائه کدهای روایتی، به چگونگی آن ویرانی اشاره شود. مثلا در یکی از صحنه های میانی فیلم که شخصیت اصلی داستان برای دختری که همراهش است ، گذشته را توضیح می دهد ، این اشاره ها وجود دارد. او می گوید:

"...جنگ یک سوراخ بزرگ در آسمان ایجاد کرد ، خورشید پایین آمد و همه چیز و همه کس را سوزاند. من سرگردان و آواره بودم. واقعا نمی دانستم که چه بکنم یا کجا بروم. فقط از اینجا به آنجا می رفتم و سعی می کردم زنده بمانم..."

در جایی دیگر از فیلم نیز صحبت از جنگی است که رخ داده و بسیاری از مظاهر تمدن را به نابودی کشانده است. جنگی که سوراخی در آسمان ایجاد نموده یعنی لایه اوزون را پاره کرده است. بنابراین جنگ یاد شده ، احتمالا یک جنگ هسته ای بوده که باعث سوختن و کوری بسیاری از بازماندگان کره خاکی گردیده است. به گونه ای که هرچه در کادر دوربین رویت می شود ، خرابی و ویرانی و قتل و غارت و کشتار است. در همان نخستین سکانس فیلم که دوربین برروی اجساد متلاشی شده تراکینگ می کند و یک گربه وحشی لاغر به یکی از این اجساد یورش برده ، دوربین آرام و با زمینه صدای نفس کشیدن پشت ماسک به کمینگاه مردی تنها با سر و روی پوشیده نزدیک می شود که با تیرکمانش ، گربه بخت برگشته را نشانه رفته و سپس تیر از کمان رها شده ، از آن گربه ، شام شب مرد را فراهم می آورد. از همین جا و با پازل شدن سکانس بعدی که مرد به خانه مخروبه ای پناه   می برد و به فراهم آوردن عذایش و همچنین استراحت مشغول می شود ، به راحتی می توان پی برد که فاجعه عظیمی برروی کره خاکی اتفاق افتاده است.(اینچنین فیلمنامه و فضای قوی فیلم "کتاب ایلای" ، با طمانینه و سنگینی خاصی به سنگینی   فاجعه ای که اتفاق افتاده، مخاطبش را با حادثه عظیمی که کزه زمین را به خاک و خون کشیده ، آشنا می سازد. )

مرد تنها ( با بازی دنزل واشینگتن) که در دل بیابان های بی آب و علف و خرابه های تمدن بشری به سوی مکانی نامعین ، پیش می رود ، فقط در یک صحنه فیلم ، وقتی تقریبا به انتهای مسیرش رسیده ، خود را "ایلای" معرفی می نماید. مردی با سر و وضعی پرگرد و خاک و کوله ای که درونش کتابی پنهان ساخته است. کتابی که هر از گاهی آن را از درون پارچه های محافظش خارج کرده و مطالعه می کند. او برای محافظت از این کتاب تا سر حد مرگ پیش می رود و با سلاح هایی که در اختیار دارد از جمله یک تیغ بلند ، یک اسلحه اتوماتیک و یک تیرکمان ، با کسانی که بخواهند به آن دسترسی پیدا کنند ، مقابله می کند.

اما هنگامی که "ایلای" به شهری می رسد و درمی یابیم که در آن شهر فردی به نام "کارنگی"(با بازی گری اولدمن) هم با استخدام عده ای از راهزنان و اراذل در پی همان کتاب است ، کنجکاو     می شویم که چه موضوع با اهمیتی در آن کتاب وجود دارد که فردی همچون کارنگی با آن دم و دستگاه آل کاپونی سعی در بدست آوردنش دارد. خود کارنگی در یکی از صحنه های فیلم در مقابل پرسش معاونش راجع به آن همه اشتیاق و صرف سرمایه مادی و انسانی که کارنگی برای دستیابی به آن کتاب هزینه می کند ، پاسخ می دهد:

"آن کتاب یک اسلحه است که قلب ها و مغزهای ضعیف و ناامید را نشانه می رود، اگر ما می خواهیم بر جایی گسترده تر از این شهر حکم برانیم ، به آن کتاب نیاز داریم. مردم از همه جای دنیا خواهند آمد اگر کلمات از آن کتاب باشد..."

روشن می شود که کتاب مورد بحث ، شبیه آنچه در "ایندیانا جونز و صندوقچه گمشده"( استیون اسپیلبرگ)  وجود داشت ، تصاحبش می تواند حکومت جهانی را به صاحبش ببخشد. کتابی که با هوشمندی جوئل سیلور و برادران هیوز و گری ویتا ، تا آخرین سکانس های فیلم ، رویت نمی شود و مخاطب به طور قطعی  نمی تواند به ماهیت آن پی ببرد. "سولارا" شخصیت دیگر فیلم است که کارنگی با گروگان گرفتن مادرش ، "کلودیا" ، او را برای جلب نظر "ایلای"جهت ماندن در آن ، نزد او  می فرستد. در همان دیدار ، ایلای کلماتی از کتاب را برای سولارا به صورت دعای پیش از شام زمزمه می نماید. بالاخره با نشانه هایی که سولارا ناگزیر و به دلیل شکنجه مادرش به کارنگی می گوید( با انگشتانش ، علامت حک شده برروی جلد کتاب که یک صلیب است را نمایش می دهد) این فکر در ذهن مخاطب قوت می گیرد که کتاب یاد شده ، همان کتاب مقدس مسیحیان یعنی انجیل است. اگرچه در صحنه ای که سولارا سعی دارد تا از خواب ایلای استفاده کرده و نگاهی به کتاب بیندازد ، تنها کلمه "ایلای" را روی آن می توان دید. از همین روست که وقتی در اواخر فیلم ، کارنگی کتاب را با زور اسلحه از ایلای گرفته و نقش صلیب را روی آن می بینیم ، هنوز در شک هستیم که آیا کتاب اصلی به دست او رسیده یا بازهم ایلای کلک دیگری سوار کرده و دوباره به کارنگی رودست زده است!

اما در برخی صحنه های دیگر هم ایلای که با سولارا برای رسیدن به هدفش ( که آن را "غرب" ذکر می کند!) ،در بیابان ها و اماکن مخروبه ره می سپرد ، همچنان از آیات کتاب مقدس برایش می خواند تا شک مخاطب درباره محتوای کتاب کمتر و کمتر شود.

آنچه که اهمیت نسخه کتاب مقدسی که در اختیار ایلای قرار دارد را بیشتر می کند ، آن است که از فحوای صحبت هایی که از طرف کارنگی بیان می شود ، متوجه می شویم که کلیه نسخه های این کتاب پس از جنگ هسته ای ، سوزانده شده است.(چرا و از سوی چه کسانی؟ توضیحی داده    نمی شود) و آنچه نزد ایلای است تنها نسخه باقیمانده به شمار می آید. نسخه ای که گویا قرار است تمدن بشری را از اضمحلال نجات بخشد و نسل انسان ها را از نابودی برهاند.

جوئل سیلور ، برادران هیوز و فیلمنامه نویسشان گری ویتا برای پیشبرد سیر دراماتیک قصه و فیلمنامه تا اینجای کار ، مسیر جذاب و پرکششی را در نظر گرفته اند. اگرچه برخی شخصیت ها از جمله کاراکتر خود ایلای ، کاملا کلیشه ای بوده و همان فرد برگزیده و رویین تنی است که همه را حریف بوده و قرار است یک تنه با رساندن کتاب یاد شده به مقصدی در غرب ، تمدن و نسل بشری را از اضمحلال نجات بخشد. ( اگرچه سازندگان فیلم تلاش دارند ، ویژگی رویین تنی را از وجود ایلای بزدایند تا نکند وجه خرافه فیلم غلبه کرده و آنچه راجع به محافظت از او در مقابل هرکس و هرچیزی برای رساندن کتاب ، ذکر می کند را همانند مسیح ، تنها تا پایان ماموریتش برقرار بدانند  اما به هر حال مقاومت او دربرابر گلوله ای که از سوی کارنگی به شکمش شلیک شده علیرغم پانسمان و باندپیچی برای جلوگیری از خونریزی ، به هرحال از حد و توان یک انسان معمولی ، آنچنان که کارنگی وصف می کند ، خارج است. این رویین تنی را حتی در درگیری با دار و دسته  کارنگی درزمانی که قصد دارد با کتاب از شهر خارج شود ، شاهدیم که چگونه نخستین گلوله ها بر وی اثر نمی کنند. )

اما خودش درباره ماموریتی که شامل حالش گردیده به سولارا چنین توضیح می دهد :

"...روزی صدایی شنیدم که نمی دانم چگونه آن را توضیح دهم. مثل اینکه از درون من ، کسی مرا ندا می کرد. اما می توانستم آن را بشنوم . آن صدا واضح و روشن بود به روشنی یک روز. روشن بود ، همانطوری که الان تو با من صحبت می کنی. آن صدا به من گفت که کتاب را به طرف غرب ببرم. آن صدا به من گفت که یک راه عبور در کنار من وجود دارد. و من در این راه هدایت می شوم تا کتاب را به مکانی امن برسانم. آن صدا به من گفت که من دربرابر همه چیز و هرکسی حمایت خواهم شد و مرا در راه خودم نگاه خواهد داشت ، اگر من ایمان داشته باشم. این موضوع مربوط به 30 سال پیش است و من از آن موقع این مسیر را در پیش گرفته ام..."

اما دربرابر این منجی آخرالزمان و مسیح موعود که پس از حضرت مسیح (ع) برای دومین بار کتاب مقدس را برای هدایت بشر به سوی جایگاه امنش حمل می نماید ، کارنگی  ضد مسیح و به قول کتب مقدس ، دجال به شمار می آید که می خواهد به سوء استفاده از آن کتاب ، مردم را به آیین شیطانی خود درآورد. شاید این یکی از ویژگی های بارز محتوایی فیلم "کتاب ایلای" در برابر دیگر آثار مشابه آخرالزمانی باشد که در طول فیلم ، مسیح و ضد مسیح را به طور علنی و ملموس در تقابل و جنگ با یکدیگر قرار می دهد. ایلای از همه آنچه راجع به مسیح موعود گفته شده ، برخوردار نشان داده می شود ؛ کتاب مقدس ، محافظت غیبی ، رویین تنی ( چنانچه مانند حضرت عیسی  که به روایت مسیحیان پس از مصلوب شدن و دفن ، مجددا زنده شد و به آسمان ها رفت ، ایلای نیز پس از اینکه مورد اصابت گلوله کارنگی قرار گرفت و برزمین افتاد و ظاهرا مرد اما پیش از بازگشت سولارا ، برخاسته و همچنان به راه خویش و ماموریتش ادامه داد) و اینکه او مدام از آیات کتاب مقدس برای صحبت و نصیحت مردم بهره می جوید و...و کارنگی هم تقریبا دارای ویژگی ها و خصوصیات ضد مسیح و دجال ، آنچنان که کتب مقدس روایت کرده اند ، هست ؛ تشکیلاتی مخوف برای حکومت بر جوامع دارد ، به استثمار و بهره کشی از انسانها مشغول است و می خواهد با سوء استفاده از کتاب مقدس و با ظاهر مسیحایی ، آدم ها را تسلیم نیات پلید خود گرداند.

شخصیت کارنگی را می توان قویترین کاراکتر فیلم "کتاب ایلای" محسوب کرد که از یک سو نگران حفظ کتاب مقدس است و خود را بزرگ شده با آن می داند و از سوی دیگر دم از نیات شیطانی خویش برای سوء استفاده از آن می زند. برادران هیوز و گری ویتا ( و البته در اصل همچنانکه گفته شد جوئل سیلور)  به نوعی کاراکتر او و افرادش را همسان دار و دسته های خلافکار فیلم های وسترن تصویر کرده اند تا با بهره گرفتن از آن فضا و تضادش با تصاویر تمدن امروز بشری ، بتوانند به اصطلاح تمدنی که بر ویرانه های جنگ آخرالزمان بنا می شود را به تصویر بکشند. از همین رو اساسا نوع فضاسازی خصوصا در سکانس های نخستین ، به شدت فیلم های وسترن را تداعی می کند. مردی یکه و تنها از ناکجا آبادی به آن شهر مخروبه می رسد که خرابی ها آن را کاملا شبیه شهرک های فیلم های وسترن نموده با آن تک خیابان اصلی و یک بار یا کافه که در اختیار رییس باند خلافکاران است و حتی نحوه ورود ایلای به فروشگاه شهر با آن لگدی که به در می زند و یا شکل ورود دار و دسته کارنگی به خیابان اصلی که انگار در فیلم "ریوبراوو" هاوارد هاکس ، برادران جو بردت به شهر وارد شده اند!

چنین فضای وسترن گونه در مقابل فضای منطقه ای قرار می گیرد که هدف و مقصود اصلی راه ایلای در غرب است. همان جایی که از فراز پل معروف و این بار تخریب شده گلدن گیت سانفرانسیسکو رویت می شود و ایلای بالاخره سخن از رسیدن به مکان مورد نظرش می کند. مکانی که در آن (شبیه به کشتی نوح فیلم "2012") اکثر نشانه های علمی و فرهنگی و هنری و اقتصادی تمدن بشری گردآوری شده و یک دستگاه چاپ نیز به آنها اضافه شده تا دوباره دستاوردهای علمی و فرهنگی را نشر دهند و در این میان به قول لومباردی که گویا مسئولیتی در جمع آوری مظاهر فرهنگ و تمدن بشری دارد ، جای کتاب مقدس خالی بوده که آنهم توسط ایلای اضافه می شود.

در واقع می توان همه آن تصاویر شهرک های مخروبه که فضای وسترن قرون 17 و 18 و 19 میلادی در اوایل پاگیری نخستین کلنی های مهاجرنشین در قاره نو را تداعی می کند ، در راستای تمامی نماهای تکان دهنده ای به حساب آورد که از بقایای سمبل های تمدن قرن بیستمی نشان داده    می شود ، مانند بزرگراهها و پل های غول آسایی که مورد اصابت بلایی آسمانی واقع شده اند. در واقع سازندگان"کتاب ایلای" به نوعی تمدن قرن بیستمی بشر امروز در آمریکا را با همان روح و درونمایه توحش و بربریت وسترنی قرون پیشین ، تصویر نموده اند. روح و درونمایه ای که از کتاب مقدس خالی بوده است و در طی قرون تنها شکل و قواره عوض کرده است. (همان نگاه کوبریکی به همسانی میمون های میلیون ها سال پیش روی زمین با بشر امروزی در مواجهه با سنگ صیقل خورده آسمانی در فیلم "2001 : یک ادیسه فضایی" )

اما سوال اساسی اینجاست که این کدام کتاب مقدس و آسمانی است که همه نسخه هایش ، پس از جنگ هسته ای آخرالزمان سوزانده شده و قرار است باعث و بانی نجات کل نسل بشر گردد؟

ابتدا از کتاب مقدس انجیل سخن می رود که برروی آن علامت صلیب حک شده است. اما این کدام انجیل است که قابلیت نجات بشر آخرالزمان را دارد در حالی که در انجیل های معتبر بشارت پیامبر آخرالزمان با نام احمد داده شده است؟ آیا واقعا این انجیل همان متن مشهور به متن "عهد جدید" است ؟ به نظر می آید پاسخ این سوالات منفی باشد ، چراکه خود ایلای وقتی همراه سولارا  به مکان تعیین شده می رسد ، خودش را حامل "انجیل شاه جیمز" معرفی می کند. همین عبارت     می تواند روشنگر ماهیت ایدئولوژی و تفکری باشد که بر فیلم و قصه و داستان آخرالزمانی " کتاب ایلای" حاکم است. قابل ذکر اینکه جیمز اول از صلیبیونی بود که کشتارهای دهشتناکی در    سرزمین های اسلامی به راه انداخت و مورد حمایت اسحاق کور و شاگردش موسی بن نهمان معروف به نهمانیدس ( از بنیانگذاران فرقه صهیونیستی کابالا معروف به تصوف یهود) قرار داشت. از همین روست که ایلای به هنگام روایت حفظی کتاب مقدس برای اینکه به قلم  لومباردی مکتوب شود، با اسفار تورات ( کتاب یهودیان) و سفر اولش یعنی سفر پیدایش آغاز می کند!(قابل ذکر اینکه ایلای براثر صدها بار خواندن آن کتاب ، در واقع تمامی آیات و کلماتش را حفظ شده و پس از اینکه آن را از دست می دهد ، مانند آن حافظان کتاب در فیلم "فارنهایت 451" فرانسوا تروفو ، در آخرین روزهای عمرش محتوای آن را از حفظ می خواند و لومباردی ، آن گفته ها را به رشته تحریر درمی آورد. ضمن اینکه در پایان فیلم مشخص می شود، آن تنها نسخه باقیمانده از کتاب مقدس ، کتاب مخصوص نابینایان و به خط بریل نوشته شده بوده. در واقع ایلای هم یک نابینا بوده است و در طول 30 سال سفرش به سوی مقصدی در غرب ، با همان به قول خودش هدایت غیبی راه پیموده و به مقصد رسیده است. و طرفه آنکه کارنگی سرانجام به همان نسخه خط بریل کتاب مقدس دست می یابد که به قول کلودیا ، در نزدیکی اش قرار دارد ولی به اندازه هزاران کیلومتر از آن دور است!)

از همین جا می توان عمق تفکر اوانجلیستی / کابالیستی حاکم بر فیلم را دریافت . چراکه اگرچه کتاب مقدس برخی فرقه های پروتستانی با عهد قدیم یا همان تورات آغاز می شود اما امروزه تنها کتاب ظاهرا مذهبی که با تورات شروع شده و سپس با عهد جدید ادامه یافته و با مکاشفات آخرالزمانی یوحنا پایان می یابد ، انجیل اوانجلیکی است که باورها و اعتقادات آرماگدونی را مبنی بر جنگ فاجعه بار آخرالزمان نشر می دهد و اعتقادات جنگ طلبانه و ضد بشری این فرقه صهیونیستی که همراه صهیونیست های یهودی برای برپایی حکومت جهانی صهیون با مرکزیت اسراییل طرح و نقشه های تجاوزکارانه خطرناکی را در دستور کار خود قرار داده و اینک بر غرب صلیبی از جمله ایالات متحده آمریکا تسلط سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کامل دارند را تبلیغ می نماید.

از طرف دیگر امروز، تنها فرقه ای که تفکرات آخرالزمانی با سرانجام جنگ آرماگدون که به ویرانی کره زمین یا تمدن بشری می انجامد و باعث ظهور و یا بازگشت منجی یا به قول آنها همان مسیح خواهد شد ، همین اوانجلیست ها یا مسیحیان صهیونیست هستند که اینک با بیش از 1500 رسانه صوتی و تصویری و 70 تا 80 درصد فیلم های هالیوود و دهها هزار کلیسای خانگی و در تاکسی و اتوبوس و مدارس و ...به اشاعه تفکرات مخرب و نژادپرستانه خود اشتغال دارند. چنانچه بسیاری از آثار سینمایی تولید کمپانی های هالیوودی که امروزبه فیلم های آخرالزمانی شهرت یافته اند ، همین نوع ایده های ضد انسانی آرماگدونی را به بیان های گوناگون و با داستان ها و قصه های مختلف به نمایش می گذارند که نقد و بررسی نمونه های مختلفش را با همین قلم در همین ماهنامه مشاهده کرده اید.

اما نکته دیگری که در فیلم "کتاب ایلای" سوال برانگیز است ، محوریت کتاب "انجیل شاه جیمز" یا همان گونه که توضیح داده شد ، کتاب اوانجلیست/ کابالیست ها برای نجات بشریت است ، درحالی که به اعتراف و تاکید همه اسناد تاریخی و مدارک و مکتوبات دینی و مذهبی از متفکران سراسر دنیا ، تنها دینی که کتاب محور و اساس آن بوده و هست و خواهد بود ، دین اسلام است که همواره در برابر معجزات ادیان الهی دیگر مانند یهودیت ( که عصا و ید بیضاء معجزه حضرت موسی علیه السلام ذکر شده) و مسیحیت ( که اعجاز پیامبرش ، زنده کردن مردگان و شفای کوری و امثال آن بوده) ، معجزه پیامبر اعظم (ص) ، کتاب قرآن است. چراکه کتاب قرآن مجید برگرفته از وحی مستقیم الهی و به زبان مبارک حضرت رسول (ص) توسط یاران و اصحاب ایشان همچون حضرت علی (ع) نوشته شد و در زمان خود حضرت نبی اکرم (ص) به صورت کتاب درآمد. اما کتاب مقدس مسیحیان به نام انجیل ، پس از عیسی مسیح(ع) و توسط حواریون برگرفته از سخنانی که از  آن حضرت شنیده بودند ، نوشته شد و از این جهت چندین انجیل مختلف به ثبت رسیده که هریک توسط یکی از حواریون همانند پطرس یا لوقا و یا مرقس به رشته تحریر درآمده و تفاوت های عمده ای با یکدیگر دارند. عهد عتیق یا کتاب تورات نیز قرن ها پس از حضرت موسی (ع) مکتوب شد و به نوشته برخی دانشمندان و خاخام های یهود اساسا ارتباطی با الواح مقدسی که بر حضرت موسی (ع) نازل شده نداشته و مورد تحریف های متعددی قرار گرفته است. ( بنابراعتقاد بسیاری از یهودیان ، الواح مقدس نازل شده بر حضرت موسی علیه السلام پس از دوران آن حضرت مفقود گردید و هنوز یافته نشده است.)

از طرف دیگر خود حضرت عیسی مسیح (ع) و حضرت موسی(ع) به هیچوجه سخنی از کتاب برای راهنمایی و هدایت بشریت نیاوردند. اما پیامبر اکرم(ص) در وصیت خودشان و حدیثی که حدیث ثقلین نام دارد ، کتاب قرآن و عترت یعنی وجود مقدس ائمه اطهار(س) را میراث خویش برای مسلمانان و آیندگان دانسته و موجب سعادت و رستگاری بشریت معرفی کردند.

ولی همچنانکه سوء استفاده  فرقه های مختلف صهیونی از سبک و روش فکری و سیاسی و فرهنگی اسلام سابقه ای بیش از 10 قرن داشته و به برداشت های سوء بنیانگذاران کابالا در اوایل هزاره دوم میلادی از عرفان اسلامی باز می گردد ، به نظر می آید تئوری پردازان غرب صلیبی / صهیونی برای ارائه تفکرات و طرح های شیطانی و مخرب خویش بازهم به نقاط قوت و ویژگی های اسلام تمسک جسته و با استفاده فریب کارانه از آنها به اصطلاح برخی نظریه پردازان غربی ، به مهندسی معکوس فکری روی کرده اند.

"فرانسیس فوکویاما" ، استاد دانشگاه جان هاپکینز و تئوریسین معتبر آمریکایی در سه کنفرانس جهانی تورنتو، واشینگتن و اورشلیم، کتاب "پایان تاریخ" خود را ارائه کرد. این کتاب برای تکمیل  نظریه "برخورد تمدّن‌ها" از "ساموئل هانتینگتون" به رشته تحریر درآمد.  فوکویاما در کتاب خود ، مدّعی است که خرده تمدن‌ها و فرهنگ‌های جزئی به دست فرهنگ غالب بلعیده شده  و رسانه‌ها، دنیا را به سمت دهکدة واحد پیش می‌برند و به ناچار دنیا درگیر جنگی خانمان‌سوز خواهد شد. بنابراین، برای پیش‌گیری از این جنگ باید یک قدرت را به عنوان کدخدایی بپذیریم و در ادامه ثابت می‌کند که بایستی این کدخدای جهانی ، امریکا باشد. اما فوکویاما برای ارائه ادله بیشتر جهت اثبات نظریه خویش ، می‌گوید: "این نبرد حتمی است، ولی برندة آن غرب نخواهد بود ."

او با اسناد و مدارک ثابت می‌کند که برندة نبردِ آخرالزّمان، شیعیان هستند. فوکویاما در کنفرانس اورشلیم با عنوان «بازشناسی هویّت شیعه» می‌گوید:

"شیعه، پرنده‌ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست. پرنده‌ای که دو بال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ."

او بال سبز این پرنده را مهدویّت و عدالت خواهی و بال سرخ را شهادت‌طلبی ، معرفی می‌کند که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است.

فوکویاما معتقد است شیعه بُعد سومی هم دارد که اهمیّتش بسیار است. او می‌گوید:

"این پرنده، زرهی به نام ولایت پذیری به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان می‌شود. شیعه، عنصری است که هر چه او را از بین می‌برند، بیشتر می‌شود."

از این روی فوکویاما، مهندسی معکوس را برای شیعه و مهندسی صحیح را برای خودشان طراحی می‌کند و در سخنرانی معروفش می گوید:

"مهندسی معکوس برای شیعیان این است که ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید. تا این را خط نزنید، نمی‌توانید به ساحت قدسی کربلا و مهدویّت تجاوز کنید... برای پیروزی بر یک ملّت باید میل مردم را تغییر داد... ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید، در گام بعد، شهادت طلبی این‌ها را به رفاه‌طلبی تبدیل کنید. اگر این دو تا را خط زدید، خود به خود اندیشه‌های امام زمانی از جامعة شیعه رخت بر می‌بندد... بعد از آن شما بیایید برای غرب هم امام زمان ، هم کربلا و هم ولی فقیه بتراشید."

فوکویاما برای این کار، تقویت مکتب اوانجلیسم ( از جهت اعتقاد به آخرالزمان و منجی موعود) را پیشنهاد می دهد. مکتبی که قدمتش به قرن ها پیش برمی‌گردد.  فوکویاما به صاحبان هالیوود  توصیه می‌کند در فیلم‌هایشان هر چه که شیعیان دربارة امام زمان می گویند را  بر شخصیّت عیسای ناصری تطبیق بدهند. بر اساس دستور فوکویاما، فیلم‌هایی بر اساس مدل «روایت فتح» شهید سید مرتضی آوینی، ساخته شد؛ با همان اسلوب متن و با به کارگیری مؤلّفه‌های احساسی برنامه‌های شهید آوینی، با همان تیپ‌ و همان دیالوگ‌ها که آوینی‌ می‌گفت.

اسناد و شواهد تاریخی نشان می دهد که تئوری های امثال فرانسیس فوکویاما برای مهندسی صحیح افکار شیعی در تبلیغات غربی از جمله به کار گرفتن اندیشه های قرآنی و اسلامی و انقلاب اسلامی و اندیشه های امام خمینی(ره) در آثار سینمایی هالیوود بخشی از طرح های توطئه گرانه غرب صلیبی/صهیونی جهت سوء استفاده از باورهای اسلامی قرار گرفت.

از جمله این آثار سینمایی می توان به نمونه های زیر اشاره داشت :

-فیلم "نجات سرباز راین" ساخته استیون اسپیلبرگ در سال 1997 با محتوای تجلیل از مادر سه شهید؛

-فیلم "پرل هاربر" به کارگردانی مایکل بی در سال 2001 با محتوای جنگ جنگ تا رفع فتنه‌ در عالم؛

-فیلم "وقتی سرباز بودیم" ساخته رندال والاس در سال 2002 با تئوری بازسازی کربلا و بر اساس الگوی عملیّات کربلای 5

و فیلم "سقوط شاهین سیاه" به کارگردانی ریدلی اسکات در سال 2001 با انگیزه بازسازی صحنةکربلا ،

در تمامی این فیلم‌ها، بر اساس نظریة فوکویاما، نیروهای مثبت و قهرمان با الگو گرفتن از حضرت امام حسین(ع) و کربلا، یک طرف و سوی دیگر، جبهه شرارت با شکل و شمایلی از  شمر و یزید نمایش پیدا می کنند. شگفت آنکه حتی مدل و رنگ لباس هم بر اساس الگوی شیعی انتخاب شده است. لباس سربازان امریکایی، سبز رنگ و لباس سربازان مقابل، قرمز است!  آن هم به دلیل تقدّس این رنگ در آرمان‌های شیعی.

اینک باردیگر این مهندسی معکوس در فیلم اوانجلیسیتی و آخرالزمانی "کتاب ایلای" اتفاق افتاده و معجزه کتاب قرآن کریم در نجات بشریت به نسخه ای از انجیل نسبت داده شده که به اندیشه های صهیونیستی اوانجلیست ها تعلق دارد و برای اشاعه تفکر تسخیر جهان توسط اشرار صلیبی/صهیونی پس از یک جنگ مهیب تحت عنوان آرماگدون عرضه شده است.

 
نویسنده: مهدی ::: یکشنبه 91/10/24::: ساعت 12:36 صبح


حلاج مدعی دروغین مهدویت



حسین بن منصور حلاج درمیان مردم می گشت و چنان وانمود می کرد که مهدی موعود از طالقان ظهور خواهد کرد و ظهور وی نزدیک است.

حلاج یه گروهی از غلات هستند که به پیروی از حلاج راه و رسم تصوف را در پیش گرفتند اینان معتقدند خداوند در روح حلاج حلول کرده است و بر اثر عبادت مکاشفانی به آنها دست می دهد و مدعی اند که اسم اعظم خداوند را می دانند.(1)

حسین بن منصور در سال 244 هجری قمری در قریه طور از قرای بیضای فارس در خانواده ای جدیدالاسلام وسنی مذهب دیده به جهان گشود و در دارالحفاظ شهر واسط به کسب علوم مقدماتی پرداخت و در 12 سالگی حافظ قرآن کریم شده و سپس جهت درک مفاهیم قرآن به تُستر (شوشتر) رفت آن گاه دو سال در خدمت سهل بن عبدالله تستری درآمد و راه و رسم تصوف را از او فراگرفت و خرقه پوشید.

در هجده سالگی عازم بغداد شد و از آنجا به سوی بصره رفت و با عمرو بن عثمان مکی همنشین شد و این مجالست هجده ماه به طول انجامید. در این ایام شطحیات حلاج آغاز شد از این رو عمرو از او رنجید و او را از خود راند. حلاج نیز رهسپار بغداد شد و در حلقه درس جنید وارد شد اما جنید او را به سکوت و خلوت نشینی فرا خواند.

مدتی بدین منوال – خلوت گزینی – گذراند اما تاب نیاورد و به قصد زیارت کعبه راهی حجاز شد.(2) یک سال مجاور بیت الحرام ماند و جز برای قضای حاجت از آن خارج نمی شد و از باد و باران و آفتاب گریزی نداشت. در این مدت غذایش در هر روز سه لقمه نان و اندکی آب بود.

پس از مجاورت کعبه به بغداد بازگشت و دوباره به حلقه یاران جنید بغدادی پیوست اما به جهت دعوی "اناالحق" از جانب آنها طرد شد و رابطه خود را با صفویه برید بعد از سفر سوم خود به حج، پدر زنش ابویعقوب و استادش عمروبن عثمان نیز از او بیزاری جستند.(3)

جنید نیز پس از ایجاد اختلاف و شنیدن سخنان حلاج به او گفت: تو در اسلام رخنه ای و شکافی افکنده ای که سر جدا شده از پیکرت می تواند آن را مسدود کند. (4)

از آن پس حلاج مسافرتهای فراوانی به هند ، خراسان، ماوراء النهر، ترکستان، چین و .... کرد و پیروان بسیاری را به دور خود جمع کرد. به طوری که مردم هندوستان او را "ابوالمُغیث" مردم چین و ترکستان ابوالمعین، مردم خراسان و فارس ابوعبدالله زاهد و مردم خوزستان او را شیخ حلاج اسرار خطاب می کردند.(5)

حلاج پس از سفرهای طولانی و دیدار با مانویان، بودائیان و .... به بغداد بازگشت و دایره فعالیت خود را در این نقطه متمرکز ساخت. او در میان مردم کوی و برزن می گشت و با انجام اموری خارق العاده آنها را به عقاید خویش دعوت می کرد و چنان به مردم تزریق می کرد که مهدی موعود از طالقان ظهور خواهد کرد و ظهور وی نزدیک است.(6)

 

حلاج به رغم سنی بودن با ارسال نامه به بزرگان امامیه چون سهل نوبختی و ابوالحسن بابویه خود را وکیل و نایب امام زمان(عج) معرفی می کرد.

 

سخنان شطح گونه، رفتار خارق العاده و .... حلاج باعث شد که در سال 296 معتزلیان او را به حیله گری و شعبده محکوم کنند.در اصفهان نیز که زعامت صوفیان آن بر عهده علی بن سهل اصفهانی (وفات280) بود، هنگامی که سهل سخن از معرفت می کند، حلاج گفت: ای بازاری، شاید که من زنده باشم و تو سخن معرفت گویی؟ علی سهل به فارسی گفت: هر آن شهری که مسلمانان در آن باشند البته امثال ترا در آن شهر رها نکنند و حلاج که فارسی نمی دانست نفهمید. مردم اصفهان قصد جان حلاج را کردند و حلاج نیز به ناچار از اصفهان خارج شد و به شیراز رفت.(7)

نکته جالب توجه در زندگی حلاج این است که به رغم سنی بودن و گرایشهای عرفانی پس از انزوا و دوری از اهل تصوف سعی نمود تا در میان امامیه برای خود پیروانی جمع کند از این رو در میان شهرهای شیعه نشین می گشت و آنها را به نوعی تصوف مربوط به مهدویت دعوت می نمود و با ارسال نامه به بزرگان امامیه چون سهل بن اسماعیل نوبختی و ابوالحسن حسین بن علی بن بابویه خود را وکیل و نایب امام زمان (عج) معرفی می کرد و چنان وانمود می کرد که ظهور امام زمان نزدیک است و به زودی از طالقان خراسان ظهور خواهد کرد. (8)

به همین جهت بزرگانی چون شیخ طوسی،(9) ابن اثیر (10) و ابن ندیم (11) او را در زمره مدعیان بابیت قرار داده اند.

سرانجام حلاج بر اثر فتوای ابوبکر محمد بن داوود مؤسس مذهب ظاهریه مبنی بر وجوب قتل او و اقامه دعوای سهل بن اسماعیل بن علی نوبختی و پیگیریهای ابوالحسن علی بن فرات وزیر شیعی مقتدر عباسی در سال 301 در بغداد به زندان افتاد و پس از هفت ماه محاکمه در سال 309 به فرمان حامد بن عباس وزیر وقت عباسی به دار آویخته شد.(12)

اتهامات حلاج

علت اصلی این همه اختلاف در باب حلاج اتهاماتی است که گروههای مختلف از قبیل:متصوفه، امامیه و حکومتیان به او وارد کرده اند اهم اتهامات حلاج عبارت بود از:

1- سحر، جادو و شعبده: این اتهام توسط دختر ابوالحسن سامری یکی از شاگردان حلاج بر او وارد شد.این زن همسر پسر حلاج ،حمد است که چهار داستان برای تأیید اتهام خود نقل می کند، یکی این که حلاج به او گفته بود: من تو را به همسری پسرم درآوردم. میان زن و شوهر ممکن است سوء تفاهم هایی پیش بیاید. ممکن است تو از برخی کارهای شوهرت بی خبر باشی و بخواهی در مورد کار او اطلاعی کسب کنی؛ در چنین مواردی، آن روز روزه بگیر و چون شب فرارسد، بر پشت بام و از آنجا خاکستر برگیر و با خاکستر و نمک به غذای خود چاشنی بزن سپس حجاب از روی خود بردار و هر چه را می خواهی درباره شوهرت بدانی برای من حکایت کن، زیرا من صدای تو را می شنوم.(13) غیر از این زن شیخ ابوعبدالله محمد خفیف شیرازی و خواجه عبدالله انصاری نیز بر این اتهام صحه گذاشتند و هر کدام داستانهایی در این باره نقل کرده اند.

2- دعوی ربوبی: این اتهام توسط ابوسهل ابن اسماعیل بن علی نوبختی بر او وارد شد این اتهام نامه ای است که از یکی از اهالی دینور به دست آمد و بر بالای نامه نوشته شده بود. از رحمان رحیم به فلان بن فلان. این نامه توسط حلاج تأیید شد و وی پذیرفت او این نامه را نوشته است اما اتهام ربوبیت را نپذیرفت.اکثر فقها بر این اتهام صحه گذاشته اند و حلاج را گناهکار خوانده اند حتی ابومحمد جریری و شبلی نیز این اتهام را تأیید کرده اند.

3-مسئله عشق الهی: این مقوله از دعاوی مانوی مبنی بر تصور وجود جزء الهی در انسان و انجذاب اجزاء نور به مرکز انوار فراگرفته شده است بدین گونه ،قول به عشق الهی نوعی دعوت به عقاید و تعالیم مانوی بود.(14)

4- تبدیل حج و سایر عبادات: این طرز تفکر که در حقیقت بنیان شریعت را به مخاطره می انداخت یکی دیگر از اتهاماتی بود که متوجه حلاج بود و به سادگی قابل تأویل و تفسیر نبود و در واقع همین اتهام منجر به صدور حکم قتل حلاج شد. حلاج به یاران خود آموخته بود که هر که نمی تواند به حج برود گوشه پاکیزه ای از منزل خود را در هنگام حج عبادتگاه خود قرار دهد و در پایان موسم حج شصت فقیر را با دست خود طعام دهد و آنها را لباس نو بپوشاند و هر کدام را هفت درهم دهد به مانند آن است که حج واجب انجام داده است.حلاج مدعی بود این مطلب را از کتاب الاخلاص حسن بصری اقتباس کرده است.(15)

 پی نوشت:

1- معارف و معاریف.سید مصطفی حسینی دشتی ،ج4 ،ص641

2- مبانی عرفان و تصوف و احوال عارفان ،علی اصغر حلبی ،تهران ،انتشارات اساطیر، ص302

3- جستجو در تصوف ایران.عبدالحسین زرین کوب.انتشارات امیرکبیر،ص136

4- مصائب حلاج.لوئی ماسینیون ،ص320

5- تراژدی حلاج در متون کهن، قاسم میرآخوندی،انتشارات شفیعی،ص23

6- آثار الباقیه ،ابوریحان بیرونی.ص275

 7- ستجو در تصوف ایران، ص132

8- آثار الباقیه، ابوریحان بیرونی، ص275

9- الغیبه، شیخ طوسی، ص262

10- الکامل ابن اثیر ،ج8، ص7-126

11- الفهرست، ابن ندیم، ص284، چاپ مصر، ص 284

12- فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور، آستان قدس رضوی، ص163

13- مصائب حلاج، ص258-260 و 94-97

14- همان 176-207

15- نقد صوفی، دکتر محمد کاظم یوسف پور، انتشارات روزنه4 -151

 منبع: خبرگزاری شبستان


 
نویسنده: مهدی ::: یکشنبه 91/10/24::: ساعت 12:29 صبح

فرقه غالیه

غالیه در لغت به معنای تجاوز از حد است .[1] غلاه یا غالیه جمع غالی می باشد که در اصطلاح به کسانی گفته می شود که امیرالمومنین و امامان ­و فرزندان او را به الوهیت و نبوت توصیف کردند و در حق آنان از حد اعتدال تجاوز کردند.[2] این واژه برای این گروه برگرفته از تعبیری است که قرآن در نهی مسیحیان از غلو درباره مسیح علیه السلام به کار برده است.
« یا أَهْلَ الْکِتَابِ لَا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ. » [3]
«یعنی ای اهل کتاب در دین خود غلو نکنید و جز حق درباره خدا نگویید.»
البته باید توجه داشت که به کسانی که بعضی عقاید غلو آمیز درباره صفات ائمه علیهم السلام مانند علم امام و عصمت امام و قدرت امام داشته باشند بدون آنکه صفت الوهیت را به آنان نسبت دهند غالی گفته نمی شود.

تاریخچه بحث
بحث غلو قبل از اسلام نیز وجود داشته است مانند گفتار مسیحیان درباره حضرت عیسی و کلام یهودیان درباره عزیر پیامبر که قرآن درباره آن می فرماید :
« وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ »
و یهود می گفتند عزیر پسر خداست و نصاری می گفتند مسیح پسر خداست این قول زبانی آنهاست.
اما این بحث و تبدیل شدن آن به فرقه های منحرف، بعد از اسلام مطرح شده است و تاریخ پیدایش آن به قرون اولیه بر می گردد چنانکه در بسیاری از مواقع سوال درباره شخصیت یک راوی اهل غلو بودن آن،مورد توجه قرار گرفته است .[4] چنانکه از روایات امام باقر و صادق علیهما السلام فهمیده می شود فعالیت غالیان در این زمان گسترش یافته است .

اعتقادات غالیان
از مهمترین اعتقادات غالیان قائل شدن به الوهیت و نبوت برای امیرالمومنین و ائمه علیهم السلام [5] و شریک دانستن ایشان در خالقیت و یا رازقیت و آگاهی آنان از علم غیب بدون وحی و اذن خدا و حلول خداوند در آنها یا اتحاد خداوند با آنان و تناسخ ارواح ائمه در بدنها دیگر و اعتقاد به اینکه با معرفت آنان اطاعت خداوند و ترک معصیت الهی لازم نیست. [6]
موضع گیری اهل بیت علیهم السلام درباره غالیان
ائمه علیهم السلام موضع گیری شدیدی درباره غلو و غالیان داشته اند چرا که آنها بالاترین اصل اعتقادی دین یعنی توحید را نشانه رفته اند. روایات فراوانی در این باره از ائمه علیهم السلام رسیده است که به برخی اشاره می کنیم:

«قال أمیر المؤمنین علیه السلام : اللهم إنی برئ من الغلاة کبراءة عیسى بن مریم من النصارى ، اللهم اخذلهم أبدا ولا تنصر منهم أحد.[7]»
«امیرالمومنین فرمودند : من از غلات بیزاری می جویم همان گونه که عیسی بن مریم از نصاری بیزاری جست خدایا آنان را خوار گردان و احدی از آنها را یاری نکن.»

«قال الصادق علیه السلام : احذروا على شبابکم الغلاة لا یفسدوهم فان الغلاة شر خلق الله، یصغرون عظمة الله ویدعون الربوبیة لعباد الله.[8]»
«امام صادق علیه السلام فرمودند : جوانانتان را از غلات برحذر بدارید که آنها را فاسد نکنند زیرا غلاة بدترین خلق خدا هستند که عظمت خدا را کوچک می کنند و برای بندگان خدا ادعای ربوبیت می کنند.»
تاثیرات غالیان در تخریب چهره شیعه
چنانکه گذشت برخورد ائمه نسبت به غلاة بسیار شدید بوده و ائمه علیهم السلام در هر مناسبتی تلاش می کردند تا انتساب غلاة به خود و شیعه را رد کنند اما به هر حال مردم آن روزگار وقتی مشاهده می کردند که غلاة با انتساب خود به ائمه افکار و عقائد انحرافی خود را مطرح می کنند نسبت به ائمه بدبین می شدند و با کمبود وسائل ارتباطی بسیاری از مواقع تا هنگام مرگ نیز از اعلام برائت و بیزاری ائمه نسبت به غلاة آگاه نمی شدند و این موجب تخریب وجهه ائمه می شد که به نمونه ای از آن اشاره می کنیم :
یحیی بن عبدالحمید در کتابی که در اثباث ولایت امیر المومنین نوشته است می نویسد که روزی از شریک، علت ضعیف دانستن امام صادق توسط برخی را سوال کردم و او در پاسخ به رفت و آمد برخی از مردم جاهل و نادان نزد وی، و سوء استفاده از محبوبیت ائمه نزد مردم برای خالی کردن جیب آنها اشاره کرده و گفت (به عنوان نمونه) جعفر در حدیثی که از جدش به واسطه پدرش نقل کرده به آنان گفته است معرفت و شناخت امام از روزه و نماز کفایت می کند و یا در حدیثی به آنان گفته است که علی در ابرهاست و با باد پرواز می کند ...
آنگاه شریک می گوید : به خداوند سوگند ! که جعفر هیچ یک از این سخنان را نگفته است جعفر با تقواتر و پرهیزگارتر از آن بود که لب به چنین سخنانی بگشاید و مردم سخنان او را بشنوند و او را در حدیث ضعیف شمرند اگر من جعفر را می دیدم به یقین میدانستم او در میان مردم یگانه است.[9]
این حدیث به خوبی تاثیر غلات در تخریب چهره ائمه را بیان می کند.
تاثیر دیگر این که دشمنی و مخالفت با شیعه باعث شد تا صاحبان کتاب ملل و نحل برای زیاد نشان دادن فرقه های غالیان و نیز کوبیدن غیر مستقیم ائمه فرقه هایی را با نام اصحاب پاک ائمه جعل کنند و عقائد خرافی و مسخره ای را به آنان نسبت بدهند؛ فرقه هایی از قبیل هشامیه (منسوب به هشام بن سالم جوالیقی) [10]زراریة (منسوب به زرارة بن اعین) ، شیطانیه یا نعمانیه (منسوب به مومن الطاق) مفضلیه (منسوب به مفضل بن عمر صیرفی )[11] از این فرقه ها بوده و همچنین برخی از اصحاب ائمه به شدت مورد سوء استفاده غلات قرار گرفته اند که می توان به عنوان مثال به جابر بن یزید جعفی اشاره کرد که علی رغم وثاقت وی نزد علمای رجال، غلات ادعا کرده اند،جابربن یزید جعفی خلیفه و جانشین مغیرة بن سعید است و وقتی که خالد بن عبدالله قسری مغیره را سوزاند جابر رئیس فرقه مغیریه شد.[12]
همچنین غلات نقش موثری در آلوده کردن قیامهای شیعی به واسطه داخل شدن در طرفداران آن قیام یا منتسب کردن رهبران آن قیامها به غلو توسط مخالفین و یا ترور و قلع و قمع مخالفین به بهانه طرفدا ری ا ز یک قیام داشتند.از دیگر تاثیرات غلاة طراحی زمینه مناسب برای تاخت و تاز علمای اهل سنت به شیعه به خاطر اعتقادات غلاة و یکی دانستن شیعه و غالیه در معرفی به دیگران است. [13]
علمای امامیه و تکفیر غلاه
علمای امامیه نیز بدون هیچگو نه مسامحه غالیان را تکفیر کرده اند و آنان را خارج از اسلام می دانند .شیخ صدوق در این باره می فرماید: اعتقاد ما درباره غلاه و مفوضه این است که آنها کافرند و بدتر از یهود و نصاری و مجوس و قدریه و حروریه و دیگر فرقه های گمراهند.[14]
همچنین شیخ مفید درباره آنان می فرماید :اینها گمراهان کافری هستند که امیرالمومنین علیهم السلام درباره آنان حکم به کشتن و سوزاندن با آتش کرده است و ائمه علیهم السلام به تکفیر آنها و خروجشان از اسلام حکم کرده اند.[15]
فرق مهم غلاه از قرن اول هجری تا غیب کبری
تعداد فرق غلات در تاریخ، بیش از صدو پنجاه فرقه می باشد. [16]که به چند نمونه از آن اشاره می کنیم.
ابلقیه 2- ابوسعیدیه 3- ابومسلمیه 4- اسحاقیه 5- بابکیه 6- بکریه 7- جواربیه 8- حربیه 9- حلمانیه 10- حماریه 11- خابطیه 12- خداشیه 13- راوندیه[17]
فرق مهم غالیان از غیبت کبری تا عصر حاضر
1-اهل حق 2- بابیه 3- بکتاشیه 4- بهائیه 5- پسیخانیه 6- حروفیه 7- دروزیه 8- سنائیه 9- صباحیه 10- طاووسیه 11- قزلباشیه 12- کاکائیه 13- مشعشعیه 14- نصیریه [18]
البته با بررسی اعتقادات این فرقه ها مشخص می گردد که این فرق هیچ ارتباطی با شیعه اثنی عشری نداشته و بسیاری از اعتقادات خود را از فرق دیگر حتی خارج از اسلام کسب کرده اند .
علل پیدایش غلات
درباره علت پیدایش فرق متعدد غلات خصوصا شیعه نظرات و روایات فراوانی وجود دارد که برخی از آنها اشاره می شود .
1- جهل و نادانی مردم
امام رضا (ع) می فرماید :
این گمراهان کافر به انحراف کشیده نشدند مگر به خاطر نادانییشان به جایگاه خودشان تا اینکه حیرت آنها زیاد شد و تعظیمشان به آن زیاد شد پس بر نظر خود پافشاری کردند و به عقل خود در مسیری ناثوابی که می پیمودند اکتفا کردند تا اینکه مقام خدا را کوچک کردند و امر او را تحقیر کردند ....[19]
2- دوست داشتن زیاد
در روایتی است از امام سجاد (ع) که حضرت علت غلو یهود درباره عزیر و پسر خدا خواندن وی را، دوست داشتن زیاد او و دلیل غلو نصاری درباره عیسی و پسر خدا دانستن وی را زیاد دوست داشتن وی دانسته است.[20]

3- ترویج بی دینی از راه دین
با مراجعه به تعالیم و احکام فرقه های غلات می بینیم که آنان اباحی گری مطلق را تبلیغ می کردند به گونه ای که حتی ازدواج با دختر خود را روا می شمردند. [21] و با دقت در این تعالیم روشن می شود که اکثر رهبران این فرق افرادی شهوت پرست و لاابالی بوده اند و دین را مانعی برای اهداف خود می دیدند لذا به نام دین تلاش در از میان برداشتن دین کردند .

4- جاه طلبی رهبران
با بررسی زندگی و شخصیت بسیاری از رهبران این فرقه ها مانند ابوالخطاب ، ابومنصور عجلی در میابیم که آنها افرادی زیرک بودند که برای رسیدن به جاه و مقام با سوء استفاده از محبت مردم به اهل بیت خود را نماینده آنان معرفی کرده و با تشکیل دسته و فرقه بهره های مالی و مقامی فراوانی کسب کرده اند.

--------------------------------------------------------------------------------

[1] - الصحاح جوهری ج 6 ص 2448 ، مجمع البحرین طریحی ج 1 ص 490.
[2] - تصحیح اعتقادات الامامیه ، شیخ مفید ، ص 131.
[3] - نساء ، 71
[4] - اختیار معرفة الرجال ، الشیخ الطوسی ، ج 1 ص 404
[5] - تصحیح اعتقادات الإمامیة - الشیخ المفید - ص 131 ، بحار الانوار علامه مجلسی ج 25 ص 346.
[6] - بحار الانوار علامه مجلسی ج 25 ص 346.
[7] - بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج 25 ص 266، الأمالی - الشیخ الطوسی - ص 650 ، مناقب آل أبی طالب - ابن شهر آشوب - ج 1 ص 226
[8] - بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج 25 ص 265، الأمالی - الشیخ الطوسی - ص 650
[9] - بحار الأنوار ، العلامة المجلسی ، ج 25 ص 302 و 303.
[10] - مقالات الاسلامیین ، اشعری ، ص 34
[11] - مقالات الاسلامیین ، اشعری ، ص 13
[12] - مقالات الاسلامیین ، اشعری ، ص 8
[13] - رک ، غالیان کاوشی در جریانها و برآیندها ، نعمت الله صفری فروشانی ، ص 317 تا 323.
[14] - الاعتقادات فی دین الإمامیة - الشیخ الصدوق - ص 97
[15] - تصحیح اعتقادات الإمامیة - الشیخ المفید - ص 131
[16] - فرهنگ فرق اسلامی ، دکتر مشکور ص 347.
[17] - طوایف الغلاه اسکندر اسفندیاری ص 146 تا 161.
[18] - طوایف الغلاه اسکندر اسفندیاری ص 163 تا 194.
[19] - بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج 25 ص 276.
[20] - بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج 25 ص 288.
[21] - رک ، غالیان کاوشی در جریانها و برآیندها ، نعمت الله صفری فروشانی ، ص 44 و

منبع:
پژوهشکده باقرالعلوم


 
نویسنده: مهدی ::: شنبه 91/10/23::: ساعت 9:36 عصر

شخصیت بزرگ جهان تشیع، شیخ مفید، ضمن بحث درباره صوفیه و غلات، در مورد حلّاجیه که از اصحاب تصوف اند چنین می فرمایند :

« و ایشان اصحاب اباحه و قائل شدن به حلول هستند و حلاج (سید بن منصور حلاج) مخصوص به اظهار تشیع و اگر چه ظاهر امرش تصوف بود و از جماعت حلاجیه قومی اند مُلحد و زندیق، و به وهم می اندازند که ایشان تقویت می کنند هر گروهی را به دین ایشان و ادّعا می نمایند از برای حلاج، باطل هایی چند را و جاری می باشند در این باب مجرای مجوس و ادعا نمودن ایشان از برای زردشت معجزات را و جاری اند مجرای نصاری نزدیکترند به سوی عمل نمودن به عبادات از ایشان، و ایشان دورترند از شریعتها و عمل نمودن به آنها از نصاری و مجوس ».

(حواشی شیخ مفید بر اعتقادات صدوق، ص121 و 122)

همانطور که می بینید این عالم بزرگوار به چند نکته دقیق اشاره فرمودند : یکی اینکه حلاجیه (که در حال حاضر، طرفداران وی مخصوصا فرقه گنابادیه و دیگر فرق صوفیه به شمار می روند) را مورد طعن قرار داده و مذمت کرده است. دیگر اینکه همانند آنچه در روایات ذکر شده که صوفیه مجوس و نصاری این امت اند، این عالم بزرگوار هم به این نکته التفات نموده که خود این مطلب، تایید و صحّه گذاشتن بر روایات مذمت صوفیه می باشد.


دیدگاه شیخ حرّ عامِلی قدّس سرّه

محدث عالی مقام، شیخ حرّ عاملی درباره ابطال تصوف و بطلان آن چنین می نویسد : « أجماع الشیعة الامامیة و اطباق جمیع الطائفة الاثنی عشریة علی بطلان التصوّف و الرّد علی الصوفیة من زمن النبی _صلی الله علیه وآله_ إلی قریب من هذا الزمان و ما زالوا ینکرون علیه تبعا لائمّتهم فی ذلک. »

(اثنی عشریه شیخ حر عاملی، ص44) و (خیراتیه جلد1 ص37)

ترجمه : « شیعه امامیه و همه طائفه اثنی عشریه اجماع داشته اند بر بطلان مذهب تصوف و ردّ بر صوفیه از زمان پیغمبر اسلام _صلی الله علیه وآله_تا زمان حاضر و همواره شیعیان اهل بیت به تبعیّت از امامان معصوم خود، در پی انکار صوفیه بوده اند. »
 

ایشان در جای دیگر می فرماید : « و جمیع الشیعة انکروهم (ای الصوفیه) و نقلوا عن ائمّتهم احادیث کثیرة فی مذمّتهم و صنّف العلماء الشیعة کُتُباً کثیرة فی ردّهم و کُفرهم منها کتاب الشیخ المفید فی الردّ علی أصحاب الحلاّج و ذکر فیه انّ الصوفیه فی الأصل فرقتان : حلولیه، اتّحادیه. »

(اثنی عشریه، ص53)

ترجمه : « تمام شیعیان، فرقه های صوفیه را انکار نموده اند و از امامان خویش احادیث بسیاری در نکوهش آنان نقل کرده اند و علمای شیعه کتابهای بسیاری را در ردّ این فرقه و اثبات کفر آنان تألیف نموده اند که از آن جمله کتاب شیخ مفید در ردّ اصحاب حلاج است که در آن آمده است : صوفیه در اصل دو فرقه ی : حلولیه و اتحادیه می باشند.»


دیدگاه فیض کاشانی قدّس سرّه

دانشمند برجسته شیعه مرحوم فیض کاشانی در آثار خود به شدّت با فرق صوفیه مخالفت نموده است با اینکه سعی و تلاش صوفیه بر آن است که او را از علمای صوفیه معرفی نمایند، ولی سخنان فیض کاشانی در تألیفاتش، مویّد مخالفت وی با صوفیه است که برای نمونه به سخنانی از وی در این زمینه اشاره می نماییم :

وی در یکی از کتب خود این چنین می نویسد :
 

« و لیتهم قنعوا بمجرد الدّعوی، و لم یأتوا بالبدع الشّنعاء، من رفعهم الاصوات بکلمة التوحید، و إظهارهم المواجید و التّغنی بالاشعار فی اثناء الاذکار، و التّواجد بالسماع، و استمالة الابصار و الاسماع، و الاتیان بالشّهیق و النهیق و الرّقص و التّصفیق و الهبوط و السقوط فیصرع أحدهم فی رتقة و رقصه مفتوناً، و یرمی نفسه بین القوم مجنوناً یضیع هذا بیمینه، و یلطم هذا بشماله، و یسکر أنف هذا بکتفه و یده، و یدق ضلع هذا بجملة جسده و یبصق علی وجه هذا فیتبرّک بریقة، و یعانق الغلام بروائه و بریقة. و ربّما یدعی احدهم من الاخبار بالغیب و الکرامات ما لایدعیه نبیٌّ مقرّب مع جهله بما یجب علیه من احکام الشّرع و الادب یزدحم علیه الجمع، و یلقون الیه السّمع و ربّما یخرون له سجوداً کانّهم اتّخذوه معبوداً یقبلون یدیه، و یتهافتون علی قدمیه، لیحملوا أوزارهم کاملة یوم القیامة و من أوزار الذین یضلّونهم بغیر علم الاساء ما یزرون. »

(بشارة الشیعة مرحوم فیض کاشانی، ص144) و (خیراتیه، جلد1 ، ص44)
 

ترجمه : « ای کاش ایشان به مجرد ادعای تصوف قناعت می کردند و بدعتهای قبیحه ی رسوا را به عمل نمی آوردند ، از بلند کردن صداها به کلمه توحید (ذکر لا اله الاّ الله) گرفته تا ظاهر ساختن وجد و بی حالی در آن حال، و خوانندگی کردن به اشعار در میان اذکار، و از حال رفتن به سبب غنا شنیدن، و گردانیدن چشمها و گوشها و نعره زدن و صدای خر نمودن، و رقصیدن و دست بر هم زدن و سرازیر شدن و افتادن.
 

پس بعضی از ایشان در آن حال بی حالی، همانند مستان دیوانه می شود، و خود را همانند دیوانگان در میان دیگران می اندازد، یکی را به دست چپ می زند و یکی را با دست راست، ودماغ یکی را با زدن شانه و دست می شِکند، و پهلوی دیگری را با حمله مجموع بدن خورد می نماید، و بر کسی که از وی تبرّک می جوید آب دهان می اندازد، و با پسران زیبای با طروات و ساده معانقه می کند. بعضی از ایشان ادعای دانستن علم غیب می کنند و برای خود اظهار کرامت، بطوریکه هیچ پیغمبر مقرّبی ادعای آن را نمی کند و با اینکه در اوج نادانی و جهل نسبت به واجبات احکام شرع و ادب به سر می برند اما مردم نادان و جاهل بر آنها هجوم آورده و به گفتار آنان گوش می سپارند، و گاهی برای تعظیم آنها سجده می کنند، گویا او را خدا و معبود خود می پندارند و دستهای او را می بوسند و بر پای او می افتند تا بردارند بار گناهان خود را روز قیامت و قدری از گناهان کسانی را که گمراهشان نمودند و علم و معرفتی ندارند و بد باری است آن باری که آنان می کِشند ».
 

و در کتاب دیگرش این چنین می نویسد : « و من المغترّین قوم یسمّون بأهل الذکر و التصوّف، یدعون البرائة التّصنّع و التّکلّف، یلبسون خرقاً و یجلسون حلقاً، یخترعون الأذکار و یتغنون بالأشعار، یعلنون بالتّهلیل و لیس لهم إلی العلم و المعرفة سبیلٌ، ابتدعوا شهیقاً و نهیقاً (شهیق الحمار آخر صوته، و شهق الرّجل ردد نفسه مع سماع صوته من حلقه، و نهاق الحمار صوته و قد ینهق نهیقاً و نهاقاً إذا صوت)، و اخترعوا رقصا و تصفیقاً، قد خاضوا الفتن و أخذوا بالبدع دون السنن رفعوا اصواتهم بالنداء و صاحوا الصیحة الشنعاء.


و منهم من یدّعی علم المعرفة و مشاهدة المعبود و مجاورة المقام المحمود الملازمة فی عین الشّهود، و لا یعرف من هذه الامور الاّ الأسماء، و لکنّه تلقف من الطّامات کلمات ترددها لدی الاغبیاء کأنّه یتکلم من الوحی و یخبر عن السماء ینظر إلی اصناف العباد و العلماء بعین الأزدراء یقول فی العباد : انّهم اجراء متعبون و فی العلماء انّهم بالحدیث عن الله لمحجوبون و یدعی لنفسه من الکرامات ما لا یدعیه نبی مقرّب، لا علماً احکم و لا عملاً هذب، یأتی الیه الرّعاع الهمج من کل فج اکثر من إتیانهم مکّة للحجّ، یزدحم علیه الجمع و یلقون الیه السّمع.


و ربّما یخرّون له السجود کأنّهم اتّخذوه معبوداً، یلقبون یدیه و یتهافتون علی قدمیه، یأذن لهم بالشهوات و یرخص لهم بالشّبهات، یأکل و یأکلون کما تأکل الأنعام و لا یبالون من حلال أصابوا ام من حرام، و هو لحلوائهم هاضم و لدینه و ادیانهم حاطم.

-« لیحملوا أوزارهم کاملة یوم القیامة و من أوزار الّذین یضلّونهم بغیر علم ألا ساء ما یزرون »- (نحل 25) » .


(الحقایق ص135 تا 137 ، چاپ بیروت)

ترجمه : « و از جمله مغرورین، مردمی هستند که خود را اهل ذکر نامیده و دم از تصوف می زنند و ادعا می کنند که ما در اعمال و افعال خودنمایی نمی کنیم و بار گردن دیگران نمی شویم، لباسهای مندرس می پوشند و گِرد یکدیگر می نشینند و ذکر هایی از خود اختراع می نمایند، اشعاری را با لحن خوش می خوانند و تهلیل (لا اله الاّ الله) را به زبان بلند می گویند و از علم و معرفت اطّلاعی ندارند و مثل بعضی حیوانات فریاد زده و می رقصند و کف می زنند.


اینها دسته ای هستند که در دریاهای فتنه و فساد شناورند و بدعت می گزارند و به سنّت های نبوی توجّهی ندارند و صداها را به یا هو و امثال آن بلند می کنند و صیحه های ناهنجار و نامناسب می کشند.


دسته دیگر از آنها ادعا می کنند که به ذات مقدّس الهی معرفت پیدا کرده و معبود خود را مشاهده نموده اند و از مقام محمود تجاوز نموده و به ملازمت عین شهود موفق گردیده اند، البته آنچه را که می گویند جز حرف بیش نیست و این دسته هنگامی که لبا عوام مردم رو برو می شوند، گفتار بی سر و پایی به هم می بافند و آنان را بدین وسیله فریب می دهند و چنان لاف می زنند که گویا به آنان وحی می شود و از آسمان خبر میدهند، به مردم و علماء، به چشم حقارت می نگرند و درباره مردم عادی می گویند : اینان رنجدیدگان و از همه جا مانده اند و در حق علماء معتقدند که آنها از خدا و پیشگاه خدا رانده شده اند.


کراماتی برای خود قائل هستند که هیچ پیامبری آنها را ادّعا نکرده است، با آنکه ایشان نه دانش کاملی دارند و نه عمل قابلی، و مردم نادان هم از هر گوشه و کنار که به حج کردگار می روند به گرد آنان جمع می شوند و گوش به سخنان آنان می دهند و گاهی در برابر آنها سر به سجده می گذارند و آنان را چون معبودی فرض می کنند، دست آنان را می بوسند و بالاخره از دست بوسی، میل به پابوسی می کنند، اینجاست که معبودان بی اعتبار، بنده حمار را در انجام هر گونه عمل شهوترانی رخصت می دهند و باب شبهات را به روی انان می گشایند، جون چارپایان می خورند و باکی ندارند از حلال باشد یا حرام.


از کارکرد یک مرید نادان، سو ء استفاده می کنند و دین آن بینوا را هم نابود می سازند، این بیچارگیها را در دنیا تحمّل می کنند و فردا هم وبال آنها خواه ناخواه گردن می گیرند و با بینوایانی که از همه جا بی خبرند و به آنها متشبّث شده اند را تحمّل می کنند و چقدر بیچارگی است سرانجام آنان.»


و سر انجام مرحوم فیض چنین می گوید :


« اعلموا اخوانی هداکم الله کما هدانی انّی ما اهتدیت الاّ بنور الثقلین و ما اقتدیت الاّ بالائمة المصطفین، و برئت الی الله مما سوی هدی الله. فان الهدی هدی الله، نه متکلّمم و نه متفلسفم و نه متصوّفم و نه متکلّف . بلکه مقلّد قرآن و حدیث پیغمبرم و از ما سوی قرآن مجید و حدیث اهل بیت و آنچه بدین دو آشنا نباشد بیگانه »


(مقدمه کتاب قرّة العیون فی المعارف و الحکم، ص 331، چاپ بیروت)

البته از این جمله آخر فیض کاشانی که گفت : « نه متکلمم نه متفلسف .... » نباید برداشت غلط کرد که علم کلام و فلسفه اسلامی (نه فلسفه منحرفه غرب و فلسفه عده ای از اندیشمندان مسلمان) مورد قبول نیست و علومی بیهوده است بلکه علم کلام و علم متکلمین شیعه، در اسلام و مذهب شیعه از اهمیت زیادی برخوردار است چراکه بسیاری از مبانی اعتقادات اسلامی بر پایه علم کلام و فلسفه اسلامی نهاده شده. لذا نباید از کلام فیض برداشت غلط شود.
 

اما با این حال برای صوفیان روشن شد که مرحوم فیض کاشانی از مخالفان سرسخت صوفیه بوده، هیچ نسبتی با آنها نداشته و خود را از آنها بیزار می دانست و هرگونه انتساب خود به این فرقه را نفی نموده.


دیدگاه صدرالمتألهین، ملاصدرای شیرازی رحمه الله


با تمام مناقشاتی که از سوی علمای شیعه در مورد شخصیت و اعتقادات این فیلسوف و دانشمند بزرگ اسلامی وجود دارد [و ما هم در این وب نوشت در پی بیان آن مناقشات نیستیم] و همچنین با تمام ادعاهایی که از سوی صوفیان به صوفی بودن وی ارائه شده [همچون بیانیه یوسف مردانی نماینده قطب گنابادیه]، باید خاطر نشان کرد که وی از مخالفین سرسخت صوفیه بوده و با نوشتن رساله و کتابی درباره صوفیان با نام -« کسر الاصنام الجاهلیه (شکستن بتهای جاهلیت) »- به مبارزه و مخالفت با صوفیه پرداخته و خود را از صوفیگری مبرّا نموده و نسبت های صوفی گری را به خودش، غیرصحیح خوانده، که در اینجا به فرازی از این کتاب اشاره می کنیم :


وی بعد از حمد و ثنای الهی چنین می نویسد :


« و بعد یقول المفتقر تأیید الله الاعتصامی صدرالدین محمد الشیرازی القوامی. لما رأیت جماعة کثیرة من النّاس فی هذا الزّمان، الّذی تفاشت فیه ظلمات الجهل و العماء فی البلدان، و انتشرت فیه غیاهب السّفه و البطلان فی اکناف المساکن و العمران، مکبّین بتمام الجهد علی ملازمة الجهل و الهذیان فی العقائد و الاقوال.
 

و مباشرة التعضّل و الفساد فی الأعمال و الأفعال، و کان منشأ سفهم و عبثهم فی القول و العمل، و هو الأمر الّذی قد عمّت داهیته، و عظمت فتنة و اشتدّت آفته، و انتشرت مصیبته، و غلبت علی اکثر الطّبائع المأوفة ضرّه، و کثر علی الفطرة العامیّة و العقول القاصرة الهیو لانیّة شرّه، من حسابهم دعابة الشیطان الخیال نهایة وجدان ارباب الکمال، و ظنّهم انّهم مع افلاسهم عن العلم و العمل متشبّهون بأرباب التوحید و اصحاب التّفرید، و جهلهم بأن أهل البصائر و الأبصار (الانظار) یعرفون سنن الرجال، و من حلیة النّاعمات فی الحجال، و عماهم عن اکتشاف حقیقة الحال، و طریقة أهل الله المستحسنة عند المهیمن المتعال، و إتّباعهم و أقتدائهم واحداً منهم یدّعی لنفسه ولایة الله و قربة و منزلته، و کونه من الأبدال المقرّبین و الأوتاد الواصلین، لما سمعوا کلمات واهیة و مزخرفات شطحیة یخیّل له و لهم ان فیها شیئاً من الکرامات و المکاشفات، و یسمعهم اخباراً الهیّة و أسراراً ربّانیّة.


فلهذا ترکوا العلم و العرفان، و رفضوا اکتساب العمل بمفتضی الحدیث و القرآن و عطّلوا ما اعطاهم الله تعالی من االمشاعر و المدارک عن اعمالها فی سبیل الهدایة و الرّشاد، و حرّموا ما رزقهم الله افتراءً علیه بصرفها فی غیر ما خلق الله لاجله، بسبب الجهل و الفساد... . »
 

(کسر اصنام الجاهلیة، ص 1و2 چاپ دانشکده علوم معقول و منقول)


بعد در پایان این گفتار چنین می نویسد :


« فلمّا رأیت دفع الشّرّ امراً مهمّاً فی الدّین، و رفع هذه الشبهة و إزالتها عن قلوب المتعلّمین و سایر المبتدئین خطباً عظیماً فی تخلیصهم عن وساوس الشیطان، فاستخرت الله، و شرعت فی ازالة وساوسهم، و حلّ شبههم و ابطال سفهم و فکّ عقدهم و هدم اغوائهم و اضلالهم و کسر اصنام خیالهم و قطع عروق اوهامهم و حسم باب احلامهم، تقرّباً إلی الله تعالی و توسّلاً إلی اولیاء و الشّریعة الحقة و روءساء العصمة و الهدایة _صلوات الله علیهم اجمعین_ فوضعت هذه الرّسالة و سمّیتها : « کسر اصنام الجاهلیة » و رتّبتها علی مقدمة و اربع مقالات و خاتمة ».


(کسر اصنام الجاهلیة، ص 9) و (سفینة البحار، 5/200،چاپ اسوه قم)


ترجمه : « پس این نیازمندِ تایید خداوند یعنی صدر الدین محمد شیرازی قوامی چنین می گوید : در این زمان جماعت زیادی را دیده ام که در ظلمات جهل و کوری، در نقاط مختلف زندگی می کنند که در میان آنها سفاهت و بطلان جاری است و منشأ این سفاهت، این است که تابع شیطان خیال اند و گمان می کنند که اهل کمالند. آنها از شخصی تبعیت می کنند که ادعای ولایت و قرب و منزلت در پیشگاه خدا را دارد. یعنی قطب، و تصور می کنند که آن شخص از اوتادِ واصلین و مقربین است، زیرا از آن شخص کلمات سست و مزخرفات سطحی می شنوند و تصور می کنند که اینها کرامات و از اخبار الهی است.
 

اینان از او سخنانی بی معنی و شطحیاتی آراسته شنیده و کرامات و مکاشفاتش پنداشته اند، و بر این باورند که اخبار الهی و اسرار ربانی، به گوش آنان می خورد، از این رو فراگیری علم و عرفان حقیقی را کنار گذاشته و کسب عمل به مقتضی قرآن و حدیث را رها نموده اند، مشاعر و وسایل شناخت را که خداوند به آنها ارزانی داشته در راه هدایت بکار نگرفته اند و آنچه را پروردگارشان روزی فرموده در مسیری جز آنچه به خاطر آن خلق شده است مصرف می کنند به علت جهل و فساد ....


چون دیدم که دفع این شرّ کاری عظیم در دین است، و رفع این شبهه از قلب دانش پژوهان و دیگر مبتدیان و خلاص نمودن آنان از وسوسه های شیطانی کاری بزرگ بشمار می رود، از خداوند خیرجویی نموده و شروع به زدودن وسوسه ها و رفع شبهات و باطل کردن یاوه ها و باز نمودن گره های بسته ایناننمودم بدین نیّت که به پروردگار متعال تقرّب بجویم و به اولیای شریعت حقه روءسای عصمت و هدایت _درود خداوند بر همه آنها_ توسل نموده باشم، از این رو به این رساله پرداختم و آن را نامیدم : « شکستن بتهای جاهلیت » و آن شامل یک مقدمه و چهار گفتار و یک خاتمه می باشد ».


---------------------------------------


و در جای دیگر می گوید : « اینها به گفته های مثلاً غیبی قطب اکتفا می نمایند آنها عقل و شعور خود را تعطیل کرده و به یک شخص ناقص مانند خود، چنگ زده اند، با تمام این پلیدیها جمعی از انسانهای نادان خیال می کنند که صوفیان دارای علمِ و معرفت هستند و حق تعالی را مشاهده می کنند و به وصال الهی رسیده اند و فانی در حق و باقی به حق هستند. قسم به خدا که آنها از این حقائق چیزی جز یک اسم خالی نمی فهمند. آنها با چشم حقارت به علمای واقعی نظر می کنند و چه بسا دیده شده که صنعت گران و بازاریان آنها شغل خود را ترک کرده اند و به مدت طولانی در خدمت سران صوفیه بوده و از آنها همین حرفهای مزخرف را یاد گرفته اند ..... و قطب آنها این مزخرفات را برای صوفیه بیان می کند، گوئی که وحی می گوید .... و برای خود و بعضی از مریدان احمقش ادعای وصول الی الله دارد در حالی که آنها از فُجّار و منافقان اند و خدا می داند که آنها دروغگویانند ».
 

(کسر اصنام الجاهلیه ص1 به نقل از سفینته البحار ج3 ص148 ماده صرف, چاپ آستان قدس رضوی)


برای تحقیق بیشتر و صدق این مطالب می توانید به همین کتاب « کسر الاصنام الجاهلیه » ملاصدرا مراجعه نمایید


گفتار فراوانی از علمای بزرگ شیعه در مذمت فرقه های مختلف تصوف نقل شده است، که ذکر همه آن سخنان در حوصله یک فصل نمی گنجد ونیازمند تالیف کتابی مستقل در این زمینه است ولی از آنجایی که خود سران صوفیه به زعم خویش، علمای بزرگ شیعه را صوفی معرفی نموده اند و بخصوص در این زمان نیز کوشیده اند که رهبر فقید انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای _حفظه الله_ را هم صوفی مسلک معرفی نمایند، _چنانکه در مقاله آقای قانعی راد این مطلب منعکس و نسخه ای از آن مقاله در نزد حقیر موجود است_ بنابراین ما هم بر آنیم که از قول افرادی که صوفیه آنان را از خود می دانند، بطلان طریقت صوفیه را متذکر شویم.


مطالعه در نوشتار صوفیه، حاکی از این است که آنان بزرگانی از قبیل : « مقدس اردبیلی »، « ابن فهد حلّی »، « شهید اول »، « شهید ثانی »، « شیخ بهایی »، « مجلسی اول »، « علامه بحرالعلوم »، شیخ مرتضی انصاری »، « ملاصدرا »، « فیض کاشانی »، « آیت الله العظمی مرعشی نجفی » و « امام خمینی ره » را جز صوفیه می دانند و بالاتر از علمای شیعه حضرت رسول اکرم _صلی الله علیه و آله_ را هم صوفی دانسته و او را سرسپرده جناب ابوطالب _علیه السلام_ معرفی نموده و حضرت ابوطالب را قطب پیغمبر معرفی نموده اند که (که این مطلب را در منبع ذیل می توانید بیابید) :


(دیدگاه رضاعلیشاه به نقل از کتاب مناظرات و مکاتبات، سخنرانی دکتر یوسف مردانی - سلسله اجازه، ص304 به نقل از کتاب یادنامه صالح _ صالحیه، حقیقة 256) و (صالحیه، ص200 و 201، حقیقت 255، چاپ سوم، فروردین 1351)

حال برای روشن شدن دیدگاه علمای شیعه و رفع تهمت و افترا نسبت به آنان به دیدگاه حضرات علمای شیعه اشاره می کنیم :


دیدگاه علامه مجلسی قدّس سرّه

متاسفانه به علت تهمت هایی که فرقه صوفیه گنابادیه به علمای شیعه زده است لازم به ذکر است که حقیقت امر روشن شود که ایا واقعا علمای شیعه صوفی بوده اند یا خیر؟ 
 

یکی از اتهاماتی که از سوی فرقه گنابادیه به علمای شیعه شده، صوفی قلمداد کردن علامه مجلسی رحمه الله می باشد چنانکه در در صفحه 11 بیانیه یوسف مردانی نماینده قطب فعلی فرقه گنابادیه مشاهده می شود که در آن جمله ای آورده شده و سعی شده از آن جمله، دفاعیه ای برای فرقه خود قلمداد کنند.
 

اما حقیقت امر چیست؟
 

علامه مجلسی در کتاب خود بر ضد صوفیه این چنین می نویسد :

« و گروهی از اهل زمان ما، بدعتها را برای خود دین اخذ کرده، خدا را با این بدعتها می پرستیدند و آن را «( تصوف)» نام نهاده اند. اینها رهبانیت را عبادت می شمارند، در حالیکه رسول اکرم صلی الله علیه و آله از آن نهی فرموده، به تزویج و معاشرت با مردم امر کرده، به حضور در اجتماعات و شرکت در مجالس مومنان فرمان داده، به هدایت مردم، تعلیم و تعلم احکام دین، تشییع جنازه، عیادت بیماران، دیدار با مومنان، تلاش در حوائج مردم، امر به معروف و نهی از منکر، اقامه حدود و نشر احکام الهی دستور اکید داده است، در حالیکه آن عزلت و رهبانیت، که اختراع کرده اند با همه اینها منافات دارد و مستلزم ترک همه فرائض و سنن الهی است، آنها به جای عبادت اسلامی یک سلسله عبادتهای بی اساس را که اختراع کرده اند، که یکی از آنها « ذکر خفی » است که عمل خاصّی به شکل خاصی است، که هیچ دستوری از صاحب شریعت به آن (انجام آن) نرسیده و در هیچ حدیث و روایتی از آن یاد نشده، و در هیچ کتابی از آن سخنی به میان نیامده است، چنین عملی به طور یقین بدعت و حرام است و هیچ شکّ و تردیدی در آن نیست، چنانکه رسول اکرم _صلی الله علیه و آله_ فرمودند : « کلّ بدعة ضلالة، و کلّ ضلالة سبیلها إلی النّار »(بحارالانوار 74/203) هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی ای مسیرش به سوی آتش است.


یکی دیگر از عبادتهای اختراعی آنها « ذکر جلیّ » است، که اشعاری را به سبک غنا می خوانند و همانند الاغ فریاد بر می آورند، و خدا را با سوت کشیدن و کف زدن _که اشاره به آیه 35 سوره انفال می باشد_ عبادت می کنند و عبادت را به همین ذکر جلی و ذکر خفی منحصر می سازند، دیگر سنتها و عبادت ها را ترک می کنند و از نماز واجب به نوک زدنی چون نوک زدن کلاغ بسنده می کنند و اگر از علماء نمی ترسیدند آن را هم از ریشه، ترک می کردند.


این از خدا بی خبران، که لعنت خدا بر آنها باد، به این بدعتها اکتفا نکرده، به « وحدت وجود » قائل هستند (در معنای معروفی که از آن قصد می کنند)، آنطور که از بزرگانشان در عصر ما شنیده می شود، کفر به خداوند عظیم است.

از دیگر لغزش های آنها اعتقاد به « جبر »، « سقوط تکلیف »، و دیگر عقاید پوچ و فاسدشان می باشد.

ای برادران ایمانی! از اینها بپرهیزید، تا دین و ایمانتان سالم بماند، از وسوسه های این شیاطین بر حذر باشید، گول نیرنگ ها و ظواهر فریبنده آنها را نخورید، که این کارهای تصنّعی را برای فریب دادن نادانها انجام می دهند ... ».

(اعتقادات علامه مجلسی، ص17-15 ، ترجمه علی اکبر مهدی پور ، چاپ موسسه انتشارات رسالت قم) و (رساله سیر و سلوک مسالک الشریعه فی عقاید الدینیة ، علامه مجلسی ، ترجمه عرب باغی ، ص15-17 چاپ انتشارات اوج تهران)

منبع: اینجا


 
نویسنده: مهدی ::: سه شنبه 91/10/12::: ساعت 12:37 صبح

دفاع تولستوی از پیامبر اسلام در برابر مسیحیت

ایمان لئو تولستوی به اسلام در سانسور صد ساله!

لئو تولستوی (1910-1828م) نویسنده ودانشمند برجسته روس و خالق آثار گرانسنگی چون: «جنگ و صلح» و «آناکارنینا» به عنوان یک متفکر و اهل قلم، مشهورتر از آن است که نیازی به معرفی داشته باشد، اما موضوع مطالعات اسلامی او و علاقه ‏اش به پیامبر خاتم(ص) و سرانجام، مسلمان شدنش، قطعاً نیازمند توضیحی درخور برای خواننده ایرانی است.

کتاب کم حجم و 137 صفحه ‏ای «محمدرسول‏ الله» اثر تولستوی، پس از چند یادداشت، مقدمه و پیشگفتار، در چهار فصل و دارای این عنوان ‏هاست:

توصیه مهم، نامه‏ ها، اعترافات و «اسناد و مدارک».

شاید در بادی امر چنین تصور شود که نوشتن 34 صفحه یادداشت، مقدمه و پیشگفتار، آن هم بر کتابی 137 صفحه ‏ای- یعنی چیزی نزدیک به یک چهارم کتاب- کار چندان معقولی به نظر نیاید، اما با مطالعه دقیق یادداشت‏ ها، مقدمه و پیشگفتار کتاب، متوجه می‏شویم که هر یک از آنها، ما را با بخشی از زندگی، تحولات روحی، آثار، تأثیر پذیری‏ ها و نیز علل سانسور طولانی و چندین دهه‏ ای کتاب در روسیه مسیحی ارتودکس و سپس مارکسیستی آشنا می‏کند.

بگذارید پیش از هر حرف دیگری درباره این اثر، خلاصه ‏ای از هر یک از این نوشته‏ ها را مرور کنیم:

الف: درباره ترجمه فارسی کتاب

به قلم: هاکان ال باراک، رئیس کانون نویسندگان ترکیه

«در دنیایی زندگی می‏ کنیم که وقتی در هندوستان، بنگلادش و یا مصر، شخص یا نویسنده‏ای کتابی علیه حضرت رسول اکرم(ص) و یا قرآن می‏نویسد، از سوی غرب، قهرمان به حساب می‏آید... ‏اما متفکران و اندیشمندان بزرگی که در مورد اسلام تحقیق کرده و نظریاتی مثبت در مورد آن بیان داشته‏اند، همواره تحت سانسور مانده‏ اند.

تمام آلمانی‏ها از هفت ساله تا 77 ساله، نویسنده و دانشمند بزرگ «گوته» را می‏ شناسند، ولی کسی عشق بیش از حد این متفکر نسبت به اسلام را نمی‏داند. نوشته‏ها ونامه‏ های «رایزرماریا ریلکه» در مدح و ستایش حضرت محمد(ص) و همینطور شعرهای او را هیچ آلمانی در یاد خود ندارد!

کتاب‏ های مسلمانانی چون «لئوپلددیس»، «تیتوس بورکهارت»، «مارتین لینگز» در غرب خواننده ندارد.

در عالم غرب، از جمله نویسندگانی که مظلومانه زیر قیچی سانسور قرار گرفته ‏اند، یکی هم «لئون تولستوی» است. ‏در غرب نقاشی‏ها و کاریکاتورهای کار کاتوریستی که کسی او را در دنیا نمی‏ شناسد، هر جایی چاپ می‏شود، ولی کتاب و رساله بزرگترین رمان‏ نویس جهان مخفی می‏ ماند!

چنین است که برای آن که بدانیم تولستوی در مورد رسول اکرم(ص) چگونه می‏ اندیشیده ‏است، باید زمانی دراز مانند صدسال به انتظار بنشینیم تا روزی متوجه شویم که متفکر بزرگ، حتی کتابی را نیز در این باره نوشته است. روس‏ها به دلایل عقیدتی، نامه‏ها و اسنادی که موجودیت و صحت این گفتار را بیان می‏ داشت، در طاقچه‏ های پرخاک، زیر دیگر اسناد باارزش رها کرده و منتقدان و اندیشمندان غربی نیز به این اسناد و مدارک توجهی نداشتند، در نهایت، جست و جوگری آذری مدارک و نامه‏های فوق را به جهانیان تقدیم نمود.

ب: مقدمه مترجم فارسی کتاب «عطا ابراهیمی‏ راد»

مترجم کتاب در مقدمه خود، پس از شرح مختصری درباره تهی بودن، پوچی و خلاء معنوی در زندگی بشر امروز و نیاز همیشه انسان به یافتن تکیه ‏گاهی معنوی و جست و جو برای کشف حقیقت، نتیجه گرفته است که:

«لئون تولستوی» نویسنده شهیر روسی نیز از این جست و جوی حقیقت که ذکر آن رفت، مستثنی نبوده است. او در عمر طولانی خود، هر جا که کورسویی از حقیقت دیده و یا وصف آن را شنیده، با روح سراسر جست‏وجو گر خود، به دنبال آن رفته و درصدد به دست آوردن ایمان، درد و رنج و مشقت راه را برخود هموار کرده است.

اسلام و پیامبر گرامی آن، در اواخر عمر تولستوی، ذهن او را به خود مشغول کرده بود وعلی‏رغم نبود امکاناتی برای کسب اطلاع از اسلام و به خصوص در شرایط آن دوران کشور روسیه، او را از رسیدن به حقیقت دین اسلام باز نداشت.

سال گذشته در جمع کانون نویسندگان و شاعران ترکیه در شهر آنکارا، وقتی خبر مسلمان شدن «تولستوی» را شنیدم، باور نکردم وخواستار دلیل و مدرکی برای ادعای دوستان شدم، آنها نیز کتاب پیش روی را به من نشان دادند. «رساله گمشده تولستوی» مرا به وجود آورد و تصمیم به ترجمه آن به زبان فارسی گرفتم.»

ج: چیزهایی که انسان‏ها باید بدانند

به قلم: راسیح ییلماز (مترجم کتاب از روسی به آذری)

«... کتاب حاضر، رساله ‏ای نوشته تولستوی است و موضوع آن درباره حضرت محمد(ص) و احادیث مربوط به اوست؛ ولی متأسفانه هیچ‏گاه ترجمه نشده، دلیل این را می‏توان فضایی حاکم بر نوشته شمرد، زیرا روس‏ها اکثراً مسیحی بوده و نام‏آور ادب و سخن روس را که معرف حضور تمام جهانیان است، در مورد وابستگی به حضرت محمد(ص)، برای خود و فرهنگ خود، اندکی بیگانه و مضر دانسته ‏اند.

تولستوی کتاب «عبدالله السهروردی» عالم بزرگ هندی در مورد احادیث حضرت محمد(ص) را بدون شک خوانده و برای پی بردن به این مهم، کندو کاو و تحقیقات بسیار زیادی انجام داده است...

در اصل، جمع ‏آوری احادیث در باب حضرت محمد(ص) در زمان خفقان دولت روسیه که تولستوی در آن زمان می ‏زیسته، به تنهایی کاری بسیار عظیم است و این مساله را عالمان تاریخ بسیار خوب می‏ دانند. در همین زمان، جمع‏آوری احادیث انتخابی از طرف تولستوی، می‏ توانسته مسیر و تفکر جدیدی را در شرایط فوق برای مردم به وجود آورد، ولی از همه چیز مهم‏تر در مورد ادیب و دانشمندی مانند تولستوی و احساس این که توجه آن بزرگ ادب روسیه به اسلام و عشق او نسبت به حضرت محمد(ص)، گردآوری همین رساله کوچک است.»

د: ایمان تولستوی

به قلم: پروفسور دکتر تلمان خورشید اوغلو علی ‏اف

و «واکیف تهمذ اوغلو خلیوف»

«... این اثر در سال 1909 میلادی در روسیه مسیحی نوشته شده، ولی هرگز به چاپ نرسیده است. در دوران حکومت کمونیستی در شوروی، با آن که بسیاری از کتاب‏ها دوباره و چندباره تجدید چاپ شدند، اما رساله تولستوی درباره حضرت محمد(ص) هرگز چاپ نشد. اگر بخواهیم از این نوع سانسور مثالی دهیم، می‏توان داستان زیر را بیان کرد:

در سال 1979 میلادی (70 سال بعد از نوشته شدن این اثر تولستوی)، در بزرگترین مجلسه جمهوری آذربایجان آن وقت، یعنی «مجله آذربایجان» مقدمه این رساله، ‏یعنی نامه همسر ژنرال آذری «ی. وکیل اوا» از آذری به روسی ترجمه شد و هدف، چاپ آن بوده است. اما موءسسه سانسور باکو، به این نوشته اجازه چاپ نمی‏ دهد. دلیل این سانسور را اداره سانسور باکو چنین اعلام می‏دارد که: «هوشمندی چون تولستوی نمی‏ تواند درباره اسلام و حضرت محمد(ص) این چنین قلم زند.» سردبیر مجله، این بار تاریخ نشر مجله را به تأخیر انداخته و به مقامات مسکو اطلاع می‏دهد. مسکو امر می‏کند «آری می‏تواند چاپ شود.» و به این شکل، نوشته تولستوی با خواننده آذری ارتباط می‏یابد.

چاپ ‏مقدمه رساله تولستوی در آذربایجان، مثل بمب صدا کرد و روشنفکران را به فکر واداشت...به این ترتیب بعد از 70 سال دوران حکومت کمونیست‏ها در شوروی آن روز و برقراری حکومتی نسبتاً دموکراتیک و گسترش اندیشه‏ ها و احترام به دین، موجب شد که در سال 1990 میلادی رساله فوق در روسیه به زبان روسی چاپ شود.»

دو نویسنده فوق در ادامه مطلب خود، درباره عنوان کتاب تولستوی نوشته ‏اند. «... متأسفانه همین کتاب در چاپ آذری آن که در آذربایجان توسط «کامیبلوف» چاپ شد، دوباره دچار اشتباه شده و کتاب را با همان نام اصلی خود چاپ کرده‏ اند، در حالی که ما در ترجمه این کتاب، «ترمینولوژی اسلامی» را در نظر گرفته و خطای مرتکب شده را جبران کردیم. عنوان اثر تولستوی «احادیث پیامبر(ص) که در قرآن نیامده» بود که ما در ترجمه این کتاب، ترمینولوژی اسلامی را در نظر گرفته و خطای مرتکب شده را جبران کردیم... زیرا قرآن کلام خداست، حدیث هم سخنان پیغمبر حضرت ختمی مرتبت است. به همین دلیل ما نام کتاب را «محمد رسول‏ الله نهاده و عرضه شدن به این صورت را متناسب‏تر تلقی کردیم، ‏زیرا در زمان امپراطوری روسیه، دین اسلام از جمله ادیانی بود که یادگیری آن غیرممکن بود و به همین دلیل، تولستوی باید برای کتاب یا رساله خود، نام دیگری انتخاب می‏کرده است.»

در ادامه این مطلب، در اثبات مسلمان شدن تولستوی آمده است:

«... در این جا باید به مساله ‏ای دیگر اشاره کرد، خانمی به نام «والریاپروهووا» سال‏ها پیش در روسیه اسلام آورد و با مردی عرب ازدواج کرد و قرآن کریم را به زبان روسی ترجمه کرد. شرق‏ شناسان و عالمان اسلامی، این ترجمه را پسندیده و همین شخص کتاب تولستوی درباره حضرت محمد(ص) و احادیث‏اش را نیز به صورت جدی در وسایل ارتباط جمعی مطرح کرده است. به نظر خانم «پروهووا» تولستوی سال‏ های آخر زندگی به دین اسلام اعتقاد پیدا کرده و طبق وصیت خویش، طبق اصول شریعت اسلام به خاک سپرده شده است.

حکومت جماهیر شوروی سال‏ ها این حقیقت را از مردم خود مخفی کرده است. «پروهووا» مدارک خویش را با جرأت و جسارت تمام انتشار داده و آنها را فاش کرده است. به گفته وی: تولستوی طبق موازین اسلامی به خاک سپرده شده و به همین دلیل است که بر سرسنگ قبرتولستوی اثری از «صلیب» نیست و این دلیل بزرگی بر این مدعاست. 
وی می ‏افزاید: در میان خلق روس، به خصوص روشنفکران روسیه ، تولستوی به عنوان کسی که قدرت الهی مسیحیت را قبول کرده، همواره مورد احترام و علاقه بود و طبیعی است اگر این حقیقت تغییر می‏ یافته، موج عظیمی به طرفداری از اسلام در روسیه کمونیستی به پا می‏ خواسته است و به همین دلیل است که حتی احتمال مسلمانی تولستوی نیز همواره توسط رژیم مخفی مانده است. دولت سوسیالیستی هرگز نمی‏ توانست اجازه افشای این مهم را در شرایط اجتماعی و سیاسی آن روز بدهد و به همین دلیل است که رساله و یا کتابچه احادیث حضرت محمد(ص)، گردآوری تولستوی همواره از نظر مردم مخفی مانده است.

هـ : تولستوی نویسنده شیفته حضرت محمد(ص)

به قلم: عارف ارسلان، مترجم کتاب تولستوی از زبان آذری به ترکی استانبولی

«اندیشه این که نویسنده بزرگی چون تولستوی وقتی آخرین نفس‏ های خود را می‏کشیده مسلمان شده، برای ما خوشحال کننده است. وقتی کاپیتان «کوستهو» مسلمان شده بود، رپرتاژ او را در روزنامه « Match» فرانسوی خوانده بودم و باورم نمی‏شد، همین طور، در سال 1983 میلادی، در مورد «کلمنت تورز» نیز همین احساس را داشتم، «کلمنت تورز» رهبر حزب کمونیست فرانسه بود. البته درعالم غرب، فقط همین ‏ها مسلمان نشدند و این لیست بالا بلندی است که می‏ توان هر روز به آن نام‏های جدیدی را افزود. اگر بخواهیم به زمان‏ های کمی دورتر برویم، می‏ توانیم از «پرنس بیسمارک»، «گوته» و بعضی دیگر مثل «پوشکین»، نویسنده بزرگ روسی و دیگران ‏هم نام ببریم. نام دیگری که از مسیحیت به اسلام گروید و عالم اسلام و مسیحیت را بسیار در حیرت فرو برد، کسی جز «پولوسین» نبود، «پولوسین» وزیر دین روسیه بود! این خبر تمام جهان را به فکر فرو برد. متأسفانه این خبر در ترکیه توسط هیچکس افشا نشد. و کسی از آن باخبر نبود تا این که «الوآلاتلی» این خبر را به این صورت که رئیس کلیسای ارتودکس، پدر مقدس «ویاچسلاوپولوسین» وزیر کمیته ارتباط مذاهب، رئیس کمیته آزادی وجدان و وکیل فدراسیون دوما، مسلمان شده است. آقای پولوسین تحصیلات خویش را در دانشکده فلسفه دانشگاه دولتی روسیه تمام کرده و همین طور از فدراسیون خارجی روسیه، دارای مدرک آکادمی است. من این را در کتاب مهم «الوآلاتلی» در مورد «گوگول» خوانده بودم، نام این کتاب «مرحمت» بود. وقتی این خبر را در کتاب خواندم، ابتدا باور نکردم و همواره فکر می‏کردم مگر می‏شود خبری به این مهمی را اصلاً نشینده باشم، ولی با تحقیقاتی که کردم، متوجه شدم خبر کاملاً درست است.

همسر آقای پولوسین هم به دین مبین اسلام گرویده بود. پولوسین نام خود را عوض کرده و «علی» نهاده بود. او امروز جزو مشاهیر جهانی شمرده می‏ شود.

در سال 1978 عالمان بزرگی مانند: «موریس بوکائیل» و «روژه‏گارودی» نیز مسلمان شده بودند. اینان کسانی بودند که در گذشته جزو تئوریسین‏ های کمونیزم بودند!

نویسنده در ادامه می ‏نویسد:

«تولستوی اسلام و مسلمانی را زمانی مطرح می‏کند که تبلیغات کمونیست‏ها به حداکثر خود رسیده و ضددین بودن به معنی قدرتمند بودن است. آن زمان برای بیان و یا تبلیغ یک دین، آن هم اسلام باید تحت شکنجه قرار گرفتن، یا اعدام شدن را به جان خرید و تولستوی این کار را کرد. در نقطه عطف هنر و ادبیات بودن و چنین کردن واقعاً در زمان تولستوی مساله از جان گذشتن شمرده می ‏شد.

تولستوی با همه تفاصیل فوق، احادیثی را که به حضرت محمد(ص) نسبت داده‏ اند جمع کرده و آن را به مردم روسیه تقدیم کرده است. در اصل، فلسفه‏ای مانند کمونیزم که از پایه اسیر آداب بسیار جدی داشت و یا ریشه عمیق‏تر آن، سوسیالیزم؛ نویسنده هوشمند روسی را هرگز تکان نداده و ‏او به جای استفاده از نعمات حکومتی که برای او آسان و در دسترس بوده، طرز تفکر خود را به اسلام و فلسفه آن متمرکز کرد. تولستوی در نامه ‏ای به «یلناوکیل‏اووا» نوشته بود.

«برای من محمدی بودن، از ستایش صلیب (مسیحیت) در مقام بالاتری قرار دارد و در این مقایسه، من اسلام را برمی‏ گزینم. اگر انسان‏ها حق انتخاب داشتند، هر انسان عاقل «پرودسلاو»، (مذهب مسیحیت غالب در روسیه)، بدون شبهه و بی‏تردید، محوری بودن خدای یگانه و پیامبرش را قبول می‏ کرد.»

احادیث انتخابی تولستوی که در کتاب آمده است، اکثراً در موضوعاتی مانند «فقر» و «مساوات» است که این‏ها به طور اعم حاوی درس‏ هایی به مردم روسیه است. تولستوی خود اذعان می‏ دارد که تعدادی از احادیث در «ترمینولوژی» اسلامی جایی ندارد و براساس منطق و تفکر، نمی ‏تواند صحیح باشد و این سخن تولستوی نشان دهنده آن است که تولستوی قرآن مجید را خوانده بود ‏وگرنه چگونه می ‏توانست احادیث غیرمستند را تشخیص دهد؟»
کتاب محمد رسول ‏الله اثر تولستوی، کاری جدی، مهم و خواندنی است. تردیدی نیست که پس از مطالعات پیگیر تولستوی درباره اسلام، مطالعه سخنان پیامبر گرامی اسلام(ص)، موجب آن همه شور و شناخت و شیفتگی در وی بوده و یادداشت‏ ها و گزیده‏ای که این فرزانه متفکر ازکتاب احادیث پیامبر(ص) اثر «سهروردی» فیلسوف هندی انتخاب کرده، نشانگر این علاقه قبلی اوست. از دیدگاه تولستوی، سخنان حضرت محمد(ص) درباره عشق و محبت به هم نوع و خدا، خوش‏بینی، اخلاق نیک، عدالت وراستی است. خوشبختانه ترجمه 92 حدیث که تنها بخشی از احادیث گزیده شده تولستوی بوده، در اثر حاضر آمده و منابع بسیاری از آنها نیز ذکر شده است. بیشتر این احادیث از کتاب صحیح بخاری (از منابع اهل سنت) است.

چند تذکر کوتاه

قطعاً عطا ابراهیمی‏ راد در ترجمه و آماده‏ سازی این اثر در سالی که به پیامبر اعظم(ص) تعلق یافته زحمت بسیاری کشیده و کار او از این نظر قابل تقدیر است؛ در عین حال، نکاتی درباره ترجمه اثر به نظر رسید که فهرست‏ وار ذکر می‏ کنیم:

1- به نظر می‏ رسد نوعی شتاب ‏زدگی در کار و عدم بازنگری متن ترجمه، باعث شده که علایم سجاوندی غالباً در جای خود ننشسته و به همین خاطر، روانی متن دچار مشکل شده است.

2- در برخی صفحات واژه ‏های مناسب در جمله به کار نرفته است، مثلاً در صفحه 29 در بخشی از پاراگراف یا بند دوم چنین آمده: «‏تولستوی دین حضرت محمد(ص) را آخرین دین الهی و دینی فوق‏ العاده شمرده، به مانند دین‏ های دیگر آن را از خرافات و امور باطل به دور دانسته و دینی کامل «تفصیل» نموده است. بهتر بود به جای واژه «تفصیل» از واژه «توصیف» استفاده می‏ شد.

3- در صفحه 12- آیه هفتاد و دوم سوره احزاب بدون ترجمه و ذکر مأخذ و به صورتی درهم ریخته و مخدوش آمده است.

4- در برخی موارد و در برخی جمله‏ ها، تطابق فعل و فاعل صورت نگرفته است.

5- مترجم محترم در بسیاری از موارد در متن، به جای فعل ماضی، از فعل مضارع استفاده کرده است. مثلاً در صفحه 28 و...

با این همه، این گونه کاستی‏ها در ترجمه، به هیچ وجه چیزی از اهمیت کار مترجم و اجرا و در یافتن و ترجمه چنین اثری به زبان فارسی، آن هم در این سال مبارک نمی‏ کاهد، امیدواریم چاپ جدید این اثر، با بازنگری در متن و ویرایشی مجدد، همراه با تصاویری از سال‏های مختلف زندگی تولستوی و نیز تصویری از محل زندگی و مزار این اندیشمند و نویسنده بزرگ همراه باشد.

مجله کیهان فرهنگی اسفند 1385 - شماره 245

نکته: نسخه انگلیسی کتاب رو به راحتی می تونید پیدا کنید، بنده کلی تلاش کردم تا اصل رساله که به زبان روسی هست رو پیدا کنم و خوشبختانه هم موفق شدم، (لینک تورنت ضعیفی بود که به لینک مستقیم تبدیلش کردم) البته کیفیت مطلوبی نداره!

 


 
نویسنده: مهدی ::: سه شنبه 91/10/12::: ساعت 12:31 صبح

تولستوی مدافع اسلام

تولستوی و محمد رسول الله (ص) (نامه ای از تولستوی در مقایسه اسلام و مسیحیت)

اخیرا کتابی با عنوان محمد رسول الله (ص) به چاپ رسید. روی این کتاب نام لئون تولستوی به عنوان نویسنده کتاب و نام عطا ابراهیمی راد به عنوان مترجم آمده است. (تهران، نشر ثالث، 385)

این کتاب تلاشی است برای به دست آوردن دیدگاه های این نویسنده بزرگ روس در باره اسلام. آن هم بر اساس برخی از اسناد و مدارکی که بعد از مرگ وی و حتی بعد از سقوط دولت کمونیستی به دست آمده است.

بخشی از آن ترجمه ای است که تولستوی از تعدادی از روایات پیامبر (ص) انجام داده است. این مجموعه حدیث در کتابی که یک هندی مسلمان نوشته بوده، وجود داشته و تولستوی که از این احادیث خوشش آمده آنها را به روسی ترجمه کرده است.

علاوه بر این چندین نامه هم در این کتاب درج شده است که می تواند نگاه تولستوی را نسبت به اسلام نشان دهد.

کتاب یاد شده یک مقدمه از هاکان آل بایراک رئیس کانون نویسندگان ترکیه دارد که ضمن آن از آقای عطا ابراهیمی راد که این اثر را به فارسی نوشته تشکر کرده است.

مقدمه بعدی از آقای ابراهیمی راد است که می نویسد: سال گذشته وقتی در جمع کانون نویسندگان و شاعران ترک در شهر آنکارا وقتی خبر مسلمان شدنتولستوی را شنیدم موضع فوق را باور نکردم و دنبال دلائل گشتم تا این کتاب را به من نشان دادند. عنوانش بود: رساله گمشده تولستوی.

این کتاب توسط راسیح ییلماز از روسی به ترکی در آمده است. در مقدمه او آمده است که کتاب حدیث یاد شده توسط عبدالله السهروردی نوشته شده بوده وتولستوی آن مجموعه حدیث را به روسی ترجمه کرده است. در اینجا همان احادیث به فارسی ترجمه شده است (ص 38 – 58).

عارف ارسلان هم در سال 2005 مقدمه بر متن ترکی این کتاب نوشته و در آن از ایمان تولستوی سخن گفته است.

اما آنچه در اینجا انتخاب کرده ایم نامه ای است که مادری برای تولستوی نوشته و از مسلمان شدن فرزندانش با وی مشورت کرده است. 

تولستوی در پاسخ وی مقایسه ای میان اسلام و مسیحیت کرده که جالب توجه است.

پیش از نامه مادر، مقدمه ای آمده و سپس متن نامه این مادر و پاسخ تولستوی در ادامه آمده است.در قلبمان نوری از خدا هست که نام آن وجدان است.

«تولستوی»

نامه ای به تولستوی

شش سال زمان سپری شده است. ولی در این مدت نستبا طولانی نه قلب ابراهیم آقا که پدر است آرام می گیرد و نه آرامشی نصیب یلنا وکیلاوا که مادر است می شود. دغدغه ای که مادر و پدر را به خود مشغول داشته است این است که پسر آنها پیرو و خدمتگزار چه دینی می شود؟ خداوند در این زمان به آنها پسر سوم را نیز عطا کرده است و دختر آنها ریحان 13 سال دارد. باید کجا رفت و مصلحت کار را از که پرسید؟ دوایر دولتی آن موقع و همین طور آدم هایی که در امر دین فعالیت داشتند در شرایط آن زمان نمی توانستند پاسخ سؤال های این خانواده را بدهند.

ژنرال ابراهیم آقا دچار دغدغه ای جدی برای پسرش که آن زمان در انستیتوی تکنولوژی پترزبورگ تحصیل می کرد و نامش بوریس بود و همین طور برای برادر کوچک تر که کلب[1] نام داشت و در مدرسه نظامی مسکو تحصیل می کرد داشته است.

«ما هر دو از کدام ملت ها به حساب می آییم؟» این سؤالی است که همواره فکر این خانواده را به خود مشغول داشته است.

ابراهیم آقا و برادرش برای یافتن پاسخ این سؤال همواره به پدر و مادر خود رجوع می کردند و برای مراتب اضطراب خود راه چاره ای می جسته اند.

ببینید آقای بوریس کیلاوا در این وضع چگونه مسئله را توضیح می دهد:

دیگر 19 ساله شده بودم. با وجود آن که درگیرهای درسی مرا در خود غرق کرده بود،‌ ولی ذهنیت و تفکر گرویدن به دین محمد و اسلام مرا لحظه ای رها نمی ساخت. شرایط سال های 1904 و 1905 میلادی مرا به این امر بیشتر ترغیب می کردند. جنگ پر از شری بین روسیه و ژاپن مردم را مجبور کرده بود که در برابر حکومت و رژیم روسیه از برخی راه های لیبرالی استفاده کنند.

در سال 1904 قانون و مانیفست آزادی ادیان در روسیه به چاپ رسید. طبق این قانون کسانی که به هر دلیل از دین آبا و اجدادی خود یعنی دین پدر و یا مادر دست کشیده اند این آزادی را دارند که دوباره به دین قبلی خود بازگردند. به نظر می رسید می توان با برگه ای که حکم درخواست را داشت این مسئله را به سادگی حل کرد. آدم های با تجربه خانواده ما یعنی پدر و مادرم در سال های اولیه که به پترزبورگ آمده بودیم مصلحت ندیدند که دینمان که آن موقع پروسلاو یعنی دین حاکم مسیحیت روسیه بود را تغییر دهیم. مادرم نیز در نامه ای که به آقای تولستوی نوشته در این مورد خود را بسیار دقیق و محافظه کار نشان داده بود. به دلایلی که ممکن بود اصلا برای من و خانواده چندان خوش نباشد در این امر با این که خواست قلبی مان بود دیری بماندیم. پدرم (ابراهیم آقا وکیلاوا) و مادرم (یلنا وکیلاوا) به این نتیجه رسیده بودند که هیچ کسی به غیر از نویسنده هوشمند و اندیشمند بزرگ یعنی تولستوی نمی تواند به این پرسش پاسخی درست و جامع بدهد.

اواخر زمستان 1909 میلادی مادر خانواده یلنا وکیلاوا نامه ای از تفلیس به تولستوی می نویسد و وضعیت فعلی خانواده را برای نویسنده مشهور تعریف می کند.استاد بزرگ دوست داشتنی آقای لئو تولستوی!

در ابتدای نامه به دلیل اتلاف وقت با ارزش شما و همین طور مشغول کردنتان برای مطالعه این نامه معذرت می خواهم . می دانم که انسان های بسیاری زیادی همانند من از شما سؤالاتی می کنند و به رغم این که به موضوع فوق کاملا اشراف دارم من نیز وقت شما را گرفته و پرسش خود را مطرح می کنم. دلیل این پرسش آن است که زندگی پرافراز و نشیب در برابر من مسئله را قرار داده است که از حل آن ناتوانم.

من به طور خلاصه آن چه را از شما می خواهم توضیح می دهم.

من زنی 50 ساله و مادر سه فرزندم. همسر من مردی مسلمان است اما عقد و ازدواج ما مطابق آداب و آئین اسلام جاری نشده است و طبق قوانین موجود به صورت قانونی زن و شوهر می باشیم. فرزندان مشترک ما پیرو دین مسیح هستند. دخترم 13 سال دارد،‌ یکی از پسرهایم 23 سال و در انستیتوی تکنولوژی پترزبورگ تحصیل می کند. پسر دیگرم 22 ساله است و در مدرسه نظامی آلکسیو، مسکو در حال گذراندن دروس است. پسرانم برای گرویدن به دین پدری خود از من اجازه می خواهند. من چه می توانم بکنم؟ می دانم طبق قوانین جدید مملکت این امر،‌ ممکن است و از سویی رفتار دولت را نسبت به خارجیانی همچون ما به خوبی می دانم. این اندیشة پسرانم به دلایل کوچک و یا درگیری های خانوادگی نیست. از طرفی دلایل مالی و نیز رسیدن به مقاماتی در جاهایی نیز سبب این اندیشه در آن ها نشده است. ولیکن چیزی که بسیار نمایان است آن که آنان به دلیل تاتار بودنشان می خواهند به مردم خود که همواره در تاریکی و جهالت بوده اند یاری کنند. به نظر آنها اگر بخواهند با مردم خود همپا و برابر باشند بایدمسئله دینی خود را حل کرده و مانند آنها مسلمان باشند. اما هراس من این جا شروع می شود، زیرا می ترسم با تفکری که دارم برای آنها الگویی غلط باشم. با این درد روزها و شب ها را می گذارنم. آه!‌ ای کاش می توانستم دردهایی را که در زندگی کشیده ام برای شما بیان کنم... من مادری هستم که دیوانه وار فرزندان خود را دوست دارد و هم اینک که برای شما نامه می نویسم چشمانم پر از اشک است. کم کم دارم عقل خودم را از دست می دهم و چاره ای به غیر از نوشتن به شما پیدا نکرده ام. فقط شما هستید که با ذکاوت و دانش خود می توانید راهگشای این مشکل ما باشید. با همه این ها این درد من می تواند برای شما بسیار معمولی و ساده باشد. ولی باور کنید حتی عنوان این درد به من اضطرابی بیش از اندازه می دهد.

آقای تولستوی شما در هیچ برهه ای از زندگی به اشخاصی مانند ما که انسان هایی کوچک هستیم پشت نکرده اید و همواره توصیه های خود را بدرقه اشخاصی مانند ما کرده اید. به این دلیل که برای من بسیار روشن است از فکر خود مددگرفته و جسارت آن را یافتم تا برای شما بنویسم. مرا با سخنان تسلی دهنده خود آرام کنید. بسیار معذرت می خواهم که وقت گران بهای شما را گرفتم و باور کنید که این را تنها به خاطر عشق مادری نسبت به فرزندانم انجام داده ام.

کسی که با تمام قلبش به شما ایمان دارد

یلنا یفسیموونا وکیلاوا

تفلیس،‌ خیابان اوچ بنی پری لوک 1، خانه 8مسلمانی در برابر مسیحیت ارزشی بسیار بیشتر دارد

تولستوی


پاسخ تولستوی

تولستوی در تاریخ 15 مارچ 1909 در پاسخ به نامه یاسنایا پولیان چنین می گوید:

به خانم یلنا یفسیماونا (واکیلاوا)

لازم است که از تمایل پسران شما مبنی بر کمک به مردم تاتار در این جا تشکر و تقدیر بسیار کرد. در امتداد و به موازات این خواست انسانی گرایش آنها به دین اسلام و تابعیت از آئین محمدی نیز بسیار ضروری است. نباید فراموش کرد با این که دولت آزادی دین را برای مردم روا داشته است و اینک از هیچ کس بابت گرایشش به دین سؤال و یا مؤاخذه ای انجام نمی شود، ولی آنان که به دین اسلام منسوب هستند باید خود در مورد آئین و قوانین و آداب دین دانستنی های خود را منتقل کنند. در همین رابطه باید گفت پسران شما که از دین قبلی خود یعنی مسیحیت دست کشیده اند و دین خود را عوض کرده، مسلمان شده اند مجبور به ارائه دلایلی به دیگران نیستند و این خواست منطقی و خصوصی آنهاست و مسئله ای است بین آنها و خدای ایشان. این ضروری است که نباید احساس شرم و یا گناه در مورد این انتخاب به خود راه دهند. در این مورد من هم هیچ نمی توانم گفت و این که پسران شما به حکومت در مورد تفویض دینشان خبری می دهند و یا نه و آیا این ضروری است و یا نه نمی توانم چیزی بیان کنم.

در مورد این که دین اسلام و تعلیمات محمدی در مقابل مسیحیت بسیار با ارزش تر و دارای مقامی والاتر است و خصوصیات بیشتری دارد و این که فرزندان شما در راه این تفکر آسمانی خدمت می کنند با تمام قلبم با آنها بوده هم فکر و به آنها تبریک می گویم.

هم اینک کسی که این سطور را برای شما می نویسد یک مسیحی است و با این که به تعلیمات مسیحیت سالها بسیار مشکل است باید بگویم که دین اسلام و تعلیمات محمدی با تمام خصوصیاتش و آن چنان که در ظاهر دیده می شود بسیار بسیار از مسیحیت کامل تر و با ارزش تر می باشد. حداقل خصوصیات ظاهری دین اسلام با مسیحیت اصلا قابل قیاس نیست. اگر بر فرض مثال برای هر انسانی این امکان وجود داشت که در میان دو دین اسلام و مسیحیت یکی را برگزیند و خدای خود را با آن دین پرستش نماید. باید ابتدا فکر می کردیم که پرستش کلیسا،‌ ایمان به حضرت مریم و پرستش او، پرستش غیر مسیح و ایمان به خداوند همه با هم امکان ندارد و این چندگانی در پرستش مخالف دین توحیدی است. در صورتی که در مقابل آن دین اسلام وجود دارد که در آن تنها پرستش خدا است و بس و همین دلیل است که دین اسلام را نسبت به مسیحیت برتر می کند و هر انسانی که عقل سلیم و هوش نیکو دارد در این انتخاب حتما باید اسلام را برگزیند نه دین دیگری را.

برای فرد فرد آدم ها که در دنیا زندگی می کنند دین وظیفه ای دارد و با آن شعور دینی است که انسان ها رشد بیشتری می کنند و مانند هر آنچه در زندگی می بینیم آدم ها نیز بلوغ خود را باید مدیون دین بدانند.

برای آن که دین بتواند این تکامل را راحت تر و سریع تر انجام دهد باید دین هر چه ساده تر و با زبانی باشد که همه بتوانند آن را بفهمند از زمان های گذشته و قدیم تا امروز وظیفه فلیسوفان و مفسران و عالمان دینی این بوده است که اساسی را که در دین ها توسط خداوند بنا شده با زندگی روزمره و یا مسائل روز همراه نمایند. در موازات این سخن است که مثلا درکتاب های هندوها و یا بعدها در تورات موسی و تعالیم بودا،‌ کنفسیوس،‌ مسیحیت و اسلام درس ها و یا تعالیمی داده شده است. این ها همه دین را از معنای ظاهری آن جدا کرده و به اندیشه های عمیق ولی ساده تبدیل کرده اند،‌ البته مبلغان و یا خدمت گزران ادیان مسئولیتی بسیار بزرگ برگردن داشته اند، در تاریخ مبلغانی بوده اند که برای هر دینی تلاش بسیار در نشان دادن حقیقت، همچون شفافیت و عمق و سادگی داشته اند و بر عکس نیز دیده شده که این حرف ها تنها برای منافع شخصی و یا قومی بوده است. ولی هیچ گاه نباید فراموش کرد که اگر مبلغ دینی در راه آن دین اشتباه می کند و یا خلافی از او سر می زند این نشانه آن است که تمام گفتار و یا کردار و پندار او غلط و اگر معتقد به تفکری باشیم معنای آن این است که چیزی را نباید واقعیت دانست و بدان باور داشت و همان است که سبب می شود دیدن و درک واقعیت بسیار بسیار دشوار شود.گرچه تحریفاتی که در دین ها شده است ادامه دارد،‌ انتقادات نیز بر آنها بیشتر وارد می شود در مقابل این اعتراضات و انتقادات و تحریفات کسانی که ساکت نشسته اند زیادتر می شوند. در نتیجه کشف و اثبات حقیقت از ناحیه خدمتگزاران دین سخت تر می شود. به همین دلیل است که در دین های قدیمی و باستانی معجزات بسیار زیادند. بیشتر از همه این معجزات را می توان در دین سامی ها و بعد از آن در یهودیت و کم تر از آن در آیین بودا و تعلیمات کنفسیوس و آئین های تائوئیزم و کم تر از این ها در مسیحیت و باز کم تر در دین آخر یعنی دین اسلام جست. دلیل دیگر برای بهتر بودند اسلام نیز شاید همین است.

از این ها که بگذریم دین اسلام دور از مسایل غیر طبیعی است در رأس آن حضرت محمد (ص) وجود دارد که در تعلیمات خود اساس تمام ادیان مقدس را در خود دارد و با خیلی از حقایق دین مسیحیت نیز همگامی و نزدیکی دارد. زیرا پایه ادیان الهی خداست. تعالیم ادیان نیز در جهت تشویق انسان ها در ایمان به خداست. بنابر این آنچه این تبلیغ و وظیفه را بهتر به انجام برساند احترام بیشتری خواهد داشت و آن دین اسلام است.

مرا ببخشید که این چنین مفصل و طولانی می نویسم،‌ دلیل آن است که شما عقاید مرا دانسته و آن ها را به پسران خود منتقل کرده و آنها را در مسیر تعالی راهبر باشید. ماهیت اصلی دین حقایق است، حقایقی که بر تاریکی ها پرتو افکنده و زیباترین کاری که انسان ها می توانند انجام دهند ایمان به این حقایق و در کل به دین است. اگر فرزندان شما وظایف خویش را همانند وظیفه ای انسانی و خانوادگی انجام دهند زندگی پر از آرامش و نیکویی می شود.

این جانب نمی دانم که فرزندان شما دانش و دانستنی های مربوط به ادیان و به خصوص اسلام را تا حدی می دانند و یا اصلا اطلاعی از آن ندارند. جواب این پرسش هرچه باشد فرقی نمی کند، زیرا کتاب ها و منابعی هست که به فرزندان شما در هر چه بهتر شناختن ادیان و خصوصا اسلام یاری خواهد رساند. ولی فراموش نکنیم که بعضی از روش ها وجود دارند که با نام اسلام و یا دین آمادگی کامل دارند تا انسان ها را به راه های غلط رهنمون شوند،‌ از این ها مثلا یکی بهائیت است که ابتدا با نام اسلام در ایران ظهور کرده و بعدها به سرزمین های آسیای صغیر آمده است و در آن جا بازوهای خود را تقویت نموده. بهائیت از نام بهاء الله که در عکا زندگی می کند گرفته شده است. این دیدن در ایران در سالهای 1817-1892 توسط میرزا حسین علی به وجود آمده است. این شخص در سال 1863 در بغداد و قبل از آن در تبریز ادعای پیغمبری و نبوت کرده است و به همین واسطه دولت ایران او را تبعید و او در امپراتوری عثمانی به زندگی خویش ادامه داده است. بعد از مرگ او پسرش عبد البهاء‌ادامه دهنده راه پدر شده است. طریقت بهائیت بعدها تلاش کرده به صورت دین خود را نشان دهد. بهائیت از یهودیت و مسیحیت نیز نکته هایی را در بر گرفته است. بهائیان سعی می کنند درروز سه بار نماز بخوانند. کعبه را به عنوان قبله قبول ندارند و جایی را که بهاء الله در آن ساکن است به عنوان قبله پذیرفته اند. دو کتاب مقدس دارندکه به آنها اقتدا می کنند. یکی بیان و دیگری کتاب اقدس است. این باور،‌ باطل است و از طرف کسی نباید مورد پذیرش قرار گیرد.دین دیگری که از آن به نام اسلام باید دوری کرد آیینی است که ابتدا در شهر کازان ظهور کرده است و مریدان و طرفداران آن خود را «واسیوویچ» ها نام نهاده اند یعنی قشون خداوند. این ها نیز در ابتدا خواسته اند باورهای خویش را در قالب های انسانی و باور به دوستی بنا کنند اما با این تصورات و باورها دشمنی کرده اند و پیروی از آنها با هر نامی چون اسلام و یا دین دیگر خطاست.

اگر افکار من حداقل موجب نادیده گرفتن ایده های غلط باشد خیلی خوشحال می شوم و در خاتمه از شما و یا فرزندان تان خواهش می کنم مرا در جریان فعالیت های خود قرار داده، بدین وسیله مرا ممنون و خوشحال نمایید.

لئوتولستوی

همان طور که دیده می شود نامه مادر، تولستوی را بیش از حد به هیجان آورده است. این را از نامه بیش از چهار صفحه ای تولستوی که با عجله نوشته شده، می توان فهمید. جواب دندان شکن و صریح تولستوی مبنی بر این که دین اسلام از مسیحیت و تعالیم آن والاتر است و این که دین اسلام را نمی توان با مسیحیت مقایسه کرد اضطراب خانواده ای که نامه را نوشته از میان بر می دارد. بعدها در زاگاف گازیای تفلیس در اداره روحانی فرزندان ژنرال ابراهیم آقا وکیلاوا از طرف امام آن مرکز اسلامی مورد پذیرش قرار گرفته و آقای میرزا حسین افندی کایب زاده سند ممهور و رسمی برای مسلمانی آنها صادر کرده است و بدین وسیله پدر آنها نام فرزندان را تغییر داده،‌ بوریس به فاریس و کلب هم به غالب تبدیل شده است. در سال 1978 میلادی در شهر مسکو موزه ای به نام و برای لئوتولستوی گشایش یافت، پسر خانم یلنا وکیلاوا یعنی آقای فاریس نامه های فوق را به عنوان سند و مدرک به این موزه تقدیم داشت که هنوز در موزه فوق نگهداری می شود.
منبع: historylib.com

 



 
نویسنده: مهدی ::: دوشنبه 91/10/11::: ساعت 11:50 عصر

درباره حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)

ظهور اسلام در پرتو مجاهدت‌های نبی اعظم(ص) نقطه عطف تاریخ بشری است، که دستاوردهای بی‌شمار، پیشرفت همه جانبه تمدن کنونی را فرا روی بشریت قرار داده است. کمترین دستاورد این شجره پاک آسمانی گسترش خواندن، نوشتن و عالم‌گیر شدن علوم در جهان اسلام و انتقال این علوم ابتدا به اسپانیا، ایتالیا، آلمان، انگلستان و... سایر ملل و دول اروپا و سپس همه جهانیان شد، به طوری که بدون این نقطه عطف آسمانی هرگز تمدن‌هایی چون روم، مصر و ایران باستان راهی به تمدن کنونی نداشتند. دلایل تاریخی این حقیقت غیر قابل انکار بی‌شمار است: یکی از این دلایل اقرار مکرر دانشمندان اسلامی و خصوصاً غیر اسلامی و اروپایی به این حقیقت عظیم است که نمونه کوچکی از آن را  می‌گوییم. 

دانشمندان به نام این جوامع بر خلاف تلاش‌های مذبوحانه و توهین آمیز نه تنها پیامبر اسلام را از بزرگان طراز اول تمدن دینی می‌دانند، بلکه با صراحت تمام بر جهانی شدن دین اسلام ـ به علت مزایای بی شمار آن ـ اقرار نموده‌اند. و شاید توجه به این واقعیت‌ها توهین کنندگان را به درد آورده و آن‌ها را به ورطه بی فرهنگی و توهین کشانده است.


پیامبری چونان محمد شایسته آن است که از آیین وی پیروی شود و برای پذیرش رسالتش بر یکدیگر پیشی گرفت زیرا دعوت شریف او بر شناخت آفریدگار و تشویق به امور خیر و باز داشتن از زشتیها استوار است وهمه آنچه برای بشریت به ارمغان آورده زیبا و خوبی آفرین است  . 
(گوستاو لوبون، دانشمند فرانسوی  )  

کارل مارکس، فیلسوف، سیاستمدار و انقلابی آلمانی الاصل در قرن 19 با درک عمیق از شخصیت پیامبر عظیم الشأن اسلام چنین اظهار می‌دارد: محمد مردی بود که... از میان مردمی بت پرست با اراده آهنین برخاست و آنان را به یگانه پرستی دعوت کرد و در دل‌های ایشان جاودانی روح و روان را بکاشت، بنابراین او را نه تنها باید در ردیف مردان بزرگ و برجسته تاریخ شمرد، بلکه سزاوار است که به پیامبری او اعتراف کنیم و از دل و جان بگوییم که او پیامبر خدا بوده است.
..............................................................................................
شریعتی که محمد آورد به منزله چشمه ای است که نیاز جویندگان را بر آورده می سازد او جامعه ای بنیان نهاد که هر کس برابر ضوابط سهمش را از بیت المال در یافت می کرد و آیین وی کمک بزرگی به انسانیت بود  ... 

 من همیشه نسبت به دین محمد9 به واسطه خاصیت زنده بودن شگفت آورش نهایت احترام را داشته‌ام، به نظر من اسلام تنها دینی است که دارای آن‌چنان خاصیتی است که می‌تواند تغییرات گوناگون را به خود جذب کند و خود را با اشکال و صور هر عصر منطبق سازد. من درباره دین حضرت محمد(ص) چنین پیش بینی کرده‌ام که کیش او برای فردای اروپا قابل قبول خواهد بود. همان طوری که در اروپای امروز هم پذیرش آن آغاز شده است. من معتقدم که اگر مردی مانند پیامبر اسلام فرمان‌روایی مطلق جهان عصر جدید را احراز کند، طوری در حل مسایل و مشکلات جهان توفیق خواهد یافت که صلح و سعادتی را که بشر به شدت احتیاج دارد برای او تأمین خواهد کرد.
........................................................................................................

من زندگی این مرد شگفتی آور را بررسی کرده وبه این اعتقاد رسیده ام که باید اورا نجات بخش بشریت نامید و بر این باورم که اگر فرصت برای مردی همانند او فراهم شودو به تنهایی حکمران دنیای جدید گردد تو فیق خواهد یافت آن را با شیوه ای مسالمت آمیز بر طرف کند   . 

(برنارد شاو، نویسنده ایرلندی  ) 

محمد با برجستگی بی نظیر و تعلیمات پر معنایش توانست اندیشه را با عمل جمع آورد و پیامبری با هوش و قانونگذار و گستراننده عدالت در میان مردم بود  . 
  (ماکس سایکس نویسنده انگلیسی)

گوته، شاعر پرآوازه آلمانی پس از آشنایی با دین اسلام و پیام آور این آیین یگانه، قطعه شعری با عنوان «نغمه محمد(ص) » درباره پیامبر اعظم سرود. این قطعه شعر از زبان نزدیک‌ترین خویشان پیامبر؛ یعنی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه(س) گفته می‌شود. گوته در شعرش همه مراحل و مقاطع دعوت رسول اکرم(ص)و راهنمایی‌اش در میان مردم را به زبان توصیف و تشبیه و نماد می‌آورد.

تولستوی نویسنده  وفیلسوف اخلاق گرای معروف روسیه که آموزه هایش سر مشق رهبران  بزرگ سیاسی در جهان بوده است در کتاب اسلام وعرب دکتر گستاولوبون صفحه 154و159  نظریه صائبی در مورد پیامبر اسلام بشرح زیر دارد که موضوع آن  ماهیت و انگیزه پشت  پرده کاریکاتورهای توهین آمیز غرب را بر ملا می سازد.    

تولستوی که سر مشق   افرادی همچون گاندی بوده چنین میگوید  :   شخص شخیص پیامبراسلام  سزاوار همه گونه   احترام واکرام میباشد . شریعت پیغمبر   اسلام بعلت توافق آن با عقل و حکمت در آینده عالمگیر    خواهد شد  .

 محمد مردی بود که   .... از میان مردمی بت پرست با اراده آهنین برخواست و آنان را به یگانه پرستی   دعوت کرد و در دلهای  ایشان جاودانی روح و روان را بکاشت بنابر این او را نه تنها باید در ردیف مردان بزرگ و برجسته تاریخ شمرد بلکه سزاوار است که به پیامبری او اعتراف کنیم و از دل وجان بگوییم که او پیامبر خدا بوده است.
کارل مارکس، کتاب محمد عند علما الغرب، صفحه 101

مهاتما گاندی در کتاب اسلام  شناسی غرب صفحه 36می گوید :  حیات شخص پیامبر اسلام به نوبه خود نشانه و سر مشق  بارزی برای رد فلسفه عنف و اجبار در امر مذهب میباشد .

جواهر لعل نهرو در کتاب نگاهی به تاریخ جهان می گوید :  مذهبی که پیامبراسلام  تبلیغ می کرد بواسطه سادگی و راستی و درستی آن و دارا بودن  طعم دموکراسی  وبرابری مورد استقبال توده های کشور های مجاور شد . 


ولتر فرانسوی در کتاب اسلام از نظر ولتر صفحه  28و 53می گوید: حضرت محمد بی گمان مردی بسیار بزرگ بود . وی جهانگشایی توانا، قانونگذاری خردمند , سلطانی دادگر و پیامبری پرهیزگار بود .او  بزرگترین نقشی را  که ممکن بود در مقابل چشمان مردم عادی ایفا کند، در روی زمین ایفا  کرد .


 

پیر سیمون لاپلاس ،منجم , ریاضیدان بسیار معروف فرانسوی قرن 18و 19 میلادی  میباشد که نظریات او تحولات بزرگی در نجوم ایجاد کرده است یکی از محققین غربی است  که در مورد دین مبین اسلام چنین اظهار نظر نموده است (مجله مکتب اسلام اردیبهشت 52 صفحه69) گر چه ما به ادیان آسمانی عقیده نداریم ولی آئین حضرت محمد(ص) و تعالیم او دو نمونه اجتماعی برای زندگی بشریت است بنابراین اعتراف  میکنیم که ظهور دین او و احکام خردمندانه اش بزرگ و با ارزش میباشد و بهمین  جهت از پذیرش تعالیم حضرت محمد بی نیاز نیستیم.

پرفسور ویل دورانت مورخ و نویسنده آمریکایی 1981 ـ 1885 که میلیون‌ها نفر در جهان آثار او را مطالعه می‌کنند در رابطه با شخصیت بزرگ پیامبر بزرگوار اسلام چنین اظهار نظر می‌کند: 
اگر به میزان اثر این مرد بزرگ در مردم بسنجیم باید بگوییم که حضرت محمد(ص) از بزرگ‌ترین بزرگان تاریخ انسانی است. وی درصدد بود سطح معلومات و اخلاق قومی را که از فرط گرمای هوا و خشکی صحرا به تاریکی توحش افتاده بودند، اوج دهد، در این زمینه توفیقی یافت که از توفیقات تمام مصلحان جهان بیشتر بود. کمتر کسی را جز او می‌توان یافت که همه آرزوهای خود را در راه دین انجام داده باشد، زیرا به دین اعتقاد داشت. محمد(ص) از قبایل بت پرست و پراکنده در صحرا امتی واحد به وجود آورد. برتر و بالاتر از دین یهود و دین مسیح و دین قدیم عربستان آیینی ساده و دینی روشن و نیرومند با معنویاتی که اساس آن شجاعت قومی بود پدید آورد، که در طی یک نسل در یک صد معرکه نظامی پیروز شد و در مدت یک قرن یک امپراتوری عظیم و پهناور به وجود آورد و در روزگار ما نیروی مهمی است که بر یک نیمه جهان نفوذ دارد.

 

کسی که درباره زندگی محمد(ص) تفکر کند، مبهوت حکمت و تدبیر او می شود و محمد(ص) را زنده ای می بیند که در هیچ عصر ی نمی میرد.

ار.اف.بودلی، خاور شناس و نویسنده سوییسی

 


 

محمد(ص)، اولین پیامبری است که تمام گفته هایش پس از رحلت ضبط و تدوین شده است. از همین جا می توانیم به مقام و منزلت ممتازی که به دست آورده است، پی ببریم و دریابیم که احادیث و اقوالش چه صحت و دقت و درستی ای دارد.

آن انسان با یک اقدام شجاعانه که خالی از خطر جانی نبود، به پا خاست. او را نه تنها باید در صف مردان بزرگ تاریخ بشریت دانست، بلکه سزاوار است که به پیامبری او اعتراف کنیم و بگوییم محمد(ص)، پیغام آور از آسمان به سوی زمین است.

رسالت او دستور ثابتی است برای عالم و آن چه را محمد(ص) آورده یا گفته، با ذوق و فهم امروزی مطابق است.

کارل مارکس، فیلسوف و اقتصاددان آلمانی

 


 

دانشی که ما اروپاییان داریم تماماً از مشرق نش‍أت گرفته است، آن ها که این دانش را نخست به یونانیان( مردمی مغرور و متکبر) منتقل کردند، که این رومیان به سهم خود از آنان استفاده کردند و پس از آن که بربریت و توحش در سراسر جهان غرب گسترش یافت، مسلمانان با فتوحات خود بار دیگر آن دانش را در اروپا رواج دادند و همه این ها را مدیون محمد(ص) هستیم.

سیمون آکلی، خاورشناس انگلیسی

 


 

وقتی محمد(ص) دعوت خود را در مکه آغاز کرد، قبایل عرب در تضاد و از هم گسستگی دائمی به سر می بردند. هر قبیله ای قوانین داخلی خود را برپاداشته و در جنگ دائمی با سایر قبایل به سر می برد. اتحاد معنای خود را از دست داده و زندگی در لوای یک قانون همسان که بتواند جایگاه آن ها را در تمدن جهان مشخص سازد، غیرممکن به نظر می رسید. حجازگویی محکوم به بربریت و خشونت بود و هیچ نشان و رنگی از تمدن در آن یافت نمی شد. 23 سال بعد، وقتی محمد(ص) در 8 ژوئن 632 از دنیا رفت، توانسته بود کلیه قبایل عرب را به دور یک پرچم گرد آورد. این واقعه ای گران به حساب می آمد. با آن که بسیاری از اعراب بدوی(صحراگرد) هنوز در دنیای بت پرستی خود در خفا به سر می بردند. محمد(ص) نیز این را به خوبی می دانست، اتحاد آنان عملی و غیرقابل گسستن شده بود. محمد(ص) نیز این را به خوبی می دانست، اتحاد آنان عملی و غیرقابل گسستن شده بود. محمد(ص) دارای ذوق و استعداد سیاسی خیلی بالایی بود. او شرایط داخلی زندگی آن ها را به کلی عوض کرد و ضمن رهایی از خشونت های بی حاصل و پراکندگی قبیله ای، هویت جدیدی برای قوم عرب ایجاد نمود. آن ها فرهنگ اصیل خود را بازیافته و تحت رهنمودهای محمد(ص) به آنچنان باوری رسیدند که در ظرف مدت صدسال، امپراطوری عرب از جبل الطارق تا هیمالیا وسعت یافت.

کارن آرمسترانگ، نویسنده و محقق آمریکایی

 


 

  دورانی که محمد(ص) در آن ظهور کرد، تاریک ترین دوران بود، روزگاری که تمدن تمام کشوره، از بلاد غول میرو گرفته تا شهرهای هند همه به هم ریخته و مضطرب بودند. نام او محمد(ص) بود. یهودیان به وعده کتاب شان منتظر شخصی به این نام بودند.

امیل درمنگهام، اسلام شناس فرانسوی

 


 

محمد(ص) برای نشر رسالت خود شتاب نداشت بلکه مدتی در سکوت زندگی کرد. مایه شگفتی و اعتماد هم وطنان خود واقع شد تا آن جا که به او لقب امین دادند. او به خود و پیامبری خود باور داشت و با این اعتماد و ایمان، وسایل اقتدار، عزت و مناعت را برای امت خویش مهیا کرد و آن ها را از مردمانی ساکن صحرا به سرورانی مبدل کرد که نصف جهان شناخته شده زمان خود را فتح کردند.

جواهر لعل نهرو، نخست وزیر استقلال طلب هند

 


 

در عصری که انحطاط روزافزون آن قسمتی از قلمرو سابق امپراطوری "دقیانوس" را در بر گرفته بود، یک مرتبه از دل بیابان ها، دشمن سرسخت امپراطوری پیر و فرسوده (و ممالک جدید) عربی به پاخاست و روز به روز پشرفت های محسوسی کرد. پیشرفت او چنان بود که گویی فقط عنایت دائمی خداوند است که لشکرهای با اخلاص آن را به سوی جهاد و پیروزی حتمی سوق می دهد، به گونه ای که پس از فتح سوریه و مصر چیزی نگذشت که امپراطوری ساسانیان را به هم ریخت و جانشینان کنستانتین را که بلاد بسیاری از دست شان رفته بود، با چنین خطری مواجه ساخت. این نهضت به ره بری یکی از بازرگانان قبیله قریش به نام ابوالقاسم محمدبن عبدالله آغاز شد. پیامبر تازه که در جوانی ثروت نداشت، در کاروان های تجاری که به سوریه و جنوب شبه جزیره عربی می رفتند، شرکت داشت.

ادوارد دومیلی، دانشمند ایتالیایی

 


 

آنچه پیامبر  اسلام را وادار به تفکر می نمود این بود که می دانست از آن روز به بعد ( روز هجرت از مدینه) رابطه او با شجره خانوادگی اجداد و خویشاوندانش قطع می شود.

در صورتی که اجداد که مجموع آن ها شجره خانوادگی را به وجود می آورند، برای یک عرب بدوی بیش از شناس نامه های امروز ارزش داشت.

امروز اگر شناسنامه خود را گم کنیم، می توانیم یکی دیگر به دست بیاوریم ولی وقتی رابطه یک عرب بدوی با شجره خانوادگی قطع می شد، علاوه بر هویت، وسیله معاش خود را هم از دست می داد.

شجره خانوادگی و قبیله یکی بود و کسی که رابطه خود را با قبیله اش قطع می نمود، بزرگترین مایملک مادی و معنوی خود را در این جهان از دست می داد.

بسیاری از تذکره نویسان مسلمان، متوجه اهمیت فداکاری محمد(ص) هنگام مهاجرت از مکه به مدینه نشده اند.

من تصور می کنم که بزرگ ترین فداکاری محمد(ص) در راه الیمانش همین بود که رابطه خود را با قبیله اش قطع کرد و از مکه به طرف مدینه مهاجرت نمود.

محمد(ص) اره ای به دست گرفت و برای پیشرفت اسلام، شجره خانوادگی خود را قطع کرد، یعنی درختی را قطع نمود که بدون آن، در وسط دو پهنه نا محدود که یکی پهنه صحرایی بی پایان و سوزان عربستان و دیگری پهنه آسمان آتشین آنجاست، نمی توانست زندگی کند.

کنستان ویرژیل گئورگیو، نویسنده ایتالیایی

 


 

محمد(ص) به عنوان انسانی سواد نیاموخته(امی)، آن چنان که در قرآن نیز به همین صورت وصف شده، اهل خواندن و نوشتن نبود. او که توانایی خواندن و نوشتن را تنها هنگامی فراگرفت که کلام خدا در غاری دورافتاده بر فراز بیابان های مکه بر او هویدا شد. نزدیکی محمد(ص) به خدا، پیوند او با واقعیات برین، همه و همه محصول ذات پاک و بکر او در مقام مردی صحرانورد بود.

ماریا ریکله، شاعر معروف آلمانی

 


 

من می خواستم شخصیت محمد(ص) را به صورت واقعی تا آن جا که قدرت دارم، مجسم کنم... او با کمال اعتقاد به خود نشو و نمو کرد. بزرگ و کوچک در کارهای خود جهت مشورت به او مراجعه می کردند. او زندگی خود را با زحمت از دست مزد خود می گذراند. او ثروتی نداشت و به دست مزد خود اکتفا می کرد. سرمایه او در جوانی راست گویی، امانت داری، پاک دامنی و اخلاص بود. به خدا سوگند، همین صفات کمال، بهترین و پر ارزشترین ثروت هاست. آری، چنین بود اوصاف شایسته محمد(ص) در میان اجتماعی که نه اخلاق داشت و نه کمال را درک می کرد.

امیل برنامکارم، خاورشناس انگلیسی

 


 

محمد(ص) رشد فکری یافت و نمو جسمی پیدا کرد ولی مال و ثروتی برای خود ذخیره نکرد. او مانند یک "کارگر" اجیر می شد و مزد می گرفت، ولی ثروتمند نشد و چیزی ذخیره نکرد. هیچ وقت نشد که پول و مادیات در دل او اثر کند.

وقتی به مدینه آمد، می توانست در بهترین وضع زندگی کند. به ویژه وقتی جنگ هایش تمام شد، غنیمت ها از هر طرف به خزانه اش سرازیر بود ولی با این همه، در همان وضع سادگی و زهدش باقی ماند. خوراکش، آب گوشت و خرما و دوغ بود و گاه گاهی شربت و عسل تناول می کرد، ولی بیشتر وقت ها خوراکش خرما و دوغ بود. همیشه روی حصیر می نشست. لباسش مانند خوراکش خیلی ساده و بی آلایش بقود.

ار.اف.بودلی، خاور شناس و نویسنده سوییسی

 


 

شکی نیست که محمد(ص) از مردان بزرگ و مصلحانی است که به حقیقت، خدمت بزرگی به بشر کرده است و همین برای فخر او کافی است که یک ملتی را به نور حق هدایت نمود و آنان را وادار کرد که به صلح و آسایش و آرامش بگراید و راه ترقی و مدنیت را به رویش باز کرد. بدیهی است آن چه کرده، کار بزرگی است که فقط از شخص قوی و با عزمی، ساخته است و چنین شخصی به حق، سزاوار همه گونه اکرام و احترام است.

لئو تولستوی، نویسنده معروف روسی

 


 

درستی و صداقت محمد(ص) بود که مردم اطرافش را تحت تاثیر قرار می داد. تازه مسلمان، مسحور افسون شمشیر محمد(ص) نشده بودند. بلکه کلام تاثیرگذار، قاطع، ناب و بدیع محمد(ص) که مستقیماً از قلب هستی یعنی همان آفریننده جهان برخاسته بود، آنان را شیفته و مسحور کرده بود. جست و جو برای یافتن حقیقت غایی- و نه جاه طلبی- محمد(ص) را به طرح این پرسش ها برانگیخته بود: حیات چیست؟ مرگ چیست؟ من به چه باید باور داشته باشم؟ وظیفه من در این دنیا چیست؟

بگذار او را هر چه می خواهند بنامند. هیچ امپراطوری با تاج و دیهیم خویش چنین مورد اطاعت واقع نشده است که آن مرد در عبای ساده دست دوخت خود. او که طی 23 سال متحمل سخت ترین مصایب و آزمایش های زندگی شد و مشقات فراوان بر او گذشت. من شخصاً تمام خصوصیات یک قهرمان راستین را در او مجسم می بینم. همین و بس. این حکم قرآن بود، همان رحمت الهی و پاداش اخروی که محمد(ص) به پرهیزکاران نوید داده بود. این آتش اشتیاق الهی بود که چنان حمایت چشم گیر و گسترده ای را برای وی به ارمغان آورده بود. نه بی بندو باری و هرزگی.

توماس کارلایل، اندیشمند معروف انگلیسی

 


 

محمد(ص) مردی غیور و پرشور و نشاط بود و همیشه از حق دفاع می کرد و با باطل می جنگید. او پیامبر  آسمانی بود و همواره می خواست رسالت آسمانی خود را به بهترین وجه ادا کند و همان طور هم موفق شد، زیرا نشد روزی هدفی را که برای آن مبعوث شده بود، فراموش کند و هرگونه بلایی را در راه رسیدن به آن هدف تحمل می کرد تا این که به آنچه می خواست، رسید.

ادوارد لین، خاورشناس انگلیسی

 


 

محمد(ص) به عنوان انسانی خارق العاده، در کتابش قرآن، میراثی جاودانه از خود به جای گذاشته است. ارزشمندترین گوشه قلبم، مسخر تصویری از بهشتی است که محمد(ص) در کتابش نوید برخورداری از آن را داده است.

ولفگانگ گوته، شاعر معروف آلمانی

 


 

در طول تاریخ، مسیحیان و مسلمانان همیشه با خشونت و سنگدلی خاصی با هم برخورد کرده اند، که در این میان ما چاره ای نداریم جز آنکه خود را به عنوان متجاوز مقصر بشناسیم، چرا که آنان در همه اعصار مهیای آن بوده اند تا به احترام شارع آسمانی دین ما مسیحیان به مصالحه های کلانی تن بدهند. در حالی که ما در برابر آن ها و پیامبرشان کاملاً اهانت آمیز و شنیع عمل کرده ایم و حتی یک امتیاز به سود آن ها روا نداشته ایم. کلیساهای شرقی مورد حمایت مسلمانانند و مجازند که مناسک دینی خود را به جای آورند، اما در اروپا... حتی مرگ را بر حمایت از فرقه مسلمان و اجازه به جای آودن آزادانه شعائر دینی شان ترجیح می دهند. ما به محمد جفا کرده ایم.

هنری بولینگ بروک، دانشمند آلمانی

 


 

اگر تهور سیاسی محمد(ص) تنها دارایی او بود، مستحق دریافت ستایش های ما نمی شد. حال آنکه موفقیت های او بیشتر متکی بر بینش دینی ای بود که به اعراب انتقال داد و تشنگی روحانی آن ها را سیراب نمود. محمد(ص) و مسلمانان اولیه، به هیچ وجه و برخلاف آنچه در ذهن مردم غرب می گذرد، موفقیت را به سادگی به دست نیاوردند. آن ها با تلاشی سخت و خشن راه خود را هموار نمودند و اگر پایداری محمد(ص) و یاران اولیه نبود، رسیدن به هدف کاری غیرممکن می نمود. درست است که در طی همه این سالیان پرمخاطره، محمد بر این باور بود که وحی الهی را دریافت می کند، ولی همه استعدادهای طبیعی خود را هم برای پیش برد اهداف به کار گرفت. مسلمانان نیز کاملاً از توانایی های اختصاصی پیامبر خود باخبر گشته و هوشیارانه فهمیدند که او در حال تغییر جریان تاریخ است.

کارن آرمسترانک، نویسنده و محقق آمریکایی

 


 

در غرب، هرکه در زمینه اسلام به مطالعه و تحقیق می پردازد و با تصویر گری سنتی از محمد(ص)- آنچنان که طی سده ها نفرت و دشمنی در جهان مسیحیت گسترش یافته است- خو می گیرد، با مشاهده خصوصیات عرفانی و معنوی نیرومندی که از سوی سنت صوفی گری به این مرد نسبت داده شده شگفت زده خواهد شد، مردی که یک اروپایی معمولی عادت کرده او را به عنوان سیاستمداری حیله گر و شهوت ران و در بهترین حالت به عنوان بنیانگذار بدعتی که از مسیحیت نشأت می گیرد، بشناسد. حتی تازه ترین پژوهش ها در مورد پیامبر اسلام که صداقت و نگرش عمیقاً مذهبی وی را نشان می دهند، هیچ چیزی  از عشق عرفانی را که پیروانش نسبت به او احساس می کنند، فاش نمی کند. پیامبری که تا این اندازه به این اصل که خود او فرستاده خداست اطمینان داشت، بی گمان می بایست بزرگ مردی عبادت پیشه باشد، چرا که او درست از طریق دعا و نیایش موفق شده بود بارها و بارها حضور خدایی را که وی فرستاده بود، درک کند.

آنه ماری شیمل، خاورشناس و اسلام شناس آلمانی

 


 

پیشرفت و موفقیتی را که محمد(ص) در راه هدف خود کسب کرد، نشانه نیروی شگرف و عظیمی بود که در وجود او قرار داشت. شما ملاحضه می کنید که دکتر "مارکس"  که یکی از فلاسفه بزرگ است، چه شهادت گران بهایی درباره محمد(ص) می ده، وقتی که می گوید: محمد(ص)، نمونه کامل فرماندهی و رمز سیاست است. پیامبر گرامی، مجسمه سیاست دینی و بدون هیچ شبهه و گفت و گویی، بزرگ ترین و شریف ترین مردان سیاسی است. از بدو خلقت تاکنون نظیری برایش به وجود نیامده است و تنها اوست که به حق سزاوار لقب"سیاسی دینی" شده است. فقط این شخصیت (حضرت محمد(ص) است که جامع جنبه دینی، علمی، سیاسی و دنیوی و اخروی شده است.

 


 

اگر کسی از من بپرسد که محمد(ص) که این همه مورد ستایش تو قرار گرفته، کیست، من با کمال احترام و ادب خواهم گفت: این مرد نامی و سرو بی مانن، کسی است که علاوه بر این که فرستاده خداوند بود، رییس و بزرگ حکومت اسلامی و واضع شریعت بی مانند آن است و همان گونه که حکومت او مرجع و پناه تمام مسلمانان و حامی مصالح اجتماعی آن ها بود، خود محمد(ص)، بانی و موسس آن، به تمام معنا، بزرگ ترین پیشوا و فرمان ده سیاسی بود. سیادت و فرماندهی که بشر از آن برخوردار است، تجلی می نمود و در حقیقت، نظیر و مانندی برای آن نبوده و نیست.

واکستون کوستا، دانشمند ایتالیایی

 


 

محمد(ص) از شخصیت های ممتاز جهان بود که با داشتن خصایل و استعداد بی مانند، همیشه و در همه اوقات کوشش داشت اوضاع به ریخته زندگی مردم جهان را سر و سامان دهد و یک جامعه عالی انسانی به وجود آورد. وقتی با یک نظر دقیق، سرزمینی را که این مرد بزرگوار از آن برخاسته و عظمتی را که در سایه لیاقت خویش به دست آورده است مطالعه می کنیم، نمی توانیم از حیرت و تعجب خودداری کنیم.

کلود اتین ساواری، اسلام شناس فرانسوی

 


 

محمد(ص) مرد بسیار بزرگی بود که بزرگ ترین مذاهب را برای بشر به ارمغان آورد. محمد(ص) برای اعراب دینی جدید آورد و به آن ها آموخت که خدای یگانه را پرستش کنند.

بی شک، محمد(ص) بسیار بزرگ بود و مردانی بزرگ نیز در دامان فضل و کمال خویش پرورش داد. او قانون گذاری خردمند، سلطانی دادگستر و پیامبری پرهیزکار بود و بزرگترین انقلاب های روی زمین را پدید آورد.

در وجود محمد(ص) چیز عجیبی است که بسیار پسندیده و دل نشین است. او انسان را به تعجب و تقدیر وا می دارد، به این که با جان خود در این نبردها، به تنهایی در مقابل آن همه مردم مشرک که در برابر او بودند و می خواستند افکار او را ازبین ببند، ایستادگی کرد و مردم را به عبادت خدای یگانه فراخواند. او سال ها در راه دعوت به خدا شکنجه و آزار را تحمل کرد.

فرانسوا ولتر، اندیشمند فرانسوی

 


 

او تمام خرافات و کارهایی که موجب به هم زدن اجتماع بشری و پیش آمدهای ناگوار و سلب ارده کار و فعالیت می شد، مانند جادوگری، فال بینی و طالع بینی، همه را از بین برد. خود ایشان با آن کمالات(ثبات قدم و استقامت) و آن جهاد با عظمت و صبر و بردباری در مقابل پیش آمدهای هولناک و تحمل آن همه مشقات، بهترین و بالاترین نمونه انسان کامل جامعه ای است که می خواست تشکیل دهد.

جان بروا، روزنامه نگار فرانسوی

 


 

باید همیشه به یاد داشته باشیم که محمد(ص) هرگز دعوی آن نکرد که دارای خصایص فوق بشری است. بشری بود که بر او وحی می رسید و نمی خواست که جز این باشد و چون مکیان از او معجزه می خواستن، می گفت که تنها معجزه در زندگی او آن است که وحی الهی را به عربی فصیح دریافت و آن را به صورت این قرآن تقلیدناپذیر، بر همگان آشکار کرده است. محمد(ص) می دانست که او صرفاً واسطه است و هنگامی که هم میهنانش از او خواستند تا راستی پیام خود را با آوردن معجزه مدلل سازد، بر او وحی آمد: "بگو! گر از انس و جن جمع شوند که نظیر این قرآن را بیاورند، ولو بعضی از آنان پشتیبان بعضی دیگر باشند، نمی توانند." با آن زبان آوری اعراب و با آن سنت کهن و سابقه والا که در شاعری داشتند، حتی یک جمله نتوانستند بگویند که بتوان از نظر شکل و محتوا به قرآن مانندش کرد.

آنه ماری شیمل، خاورشناس و اسلام شناس آلمانی

 


ادامه مقاله در سایت رحماء

منبع: رحماء


 
نویسنده: مهدی ::: دوشنبه 91/10/11::: ساعت 11:30 عصر

پشت پرده خطرناک ترین پروژه فرهنگی غرب/ آواتار به چه فرا می خواند؟ 

آیا از خطرناک ترین پروژه فرهنگی غرب اطلاع دارید؟ از دین نوین جهانی چه می دانید؟ آیا آواتار صرفاً فیلمی علمی - تخیلی است؟ مدیریت پلکانی پیام در این میان چه نقشی دارد؟ برای رازگشایی از بزرگترین پروژه فرهنگی ماسونی - یهودی با این گزارش همراه باشید.
به گزارش صراط، مبانی آنچه در این نوشتار دین نوین جهانی نامیده می شود را باید در سالهای اولیه قرن بیستم جستجو کرد. زمانی که انجمن تئوسوفی و جریان عصر جدید (New Age Movement) برای بازسازی ساختار معنوی و دینی جوامع مختلف بر اساس آموزه های پیشامسیحی کابالیستی و تئوسوفیستی نظریات متنوعی ارائه نمودند. با این حال این جریان تا دهه اول قرن بیست و یکم به یک فرهنگ و ایده عمومی تبدیل نشد و در کتابها و محافل خاص باقی ماند. اوج این عمومیت و فراگیری را در عرصه رسانه ای باید فیلم آواتار به شمار آورد که کاملاً برگرفته از این آموزه های پیشامسیحی است و اقبال فراگیر جهانی از آن میتواند محکی برای آغاز زمان ارائه عمومی مبانی این دین نوین جهانی دانست. 


آواتار به چه فرا می خواند؟

فیلم آواتار در این میان یک شاخص است و بدنه این جریان طیف وسیعی از تولیدات و محصولات رسانه ای را شامل میشود که متأسفانه برخی رسانه های داخلی ناخواسته گرفتار مشارکت در مدل پیچیده دین‏زدایی و دین‏ستیزی شده اند که در حال حاضر فعال میباشد. این مسأله در حوزه تبلیغ و ترویج آموزه های دینی اهمیت مضاعفی می یابد چرا که به همان اندازه که ترویج آموزه های دینی می تواند با مدیریتی درایت محور و هوشمندانه، ابتکار عمل را در مواجهه با این جریان به دست گیرد، کاستی و ناکارآمدی آن می تواند پاشنه آشیل جریان سازی فرهنگی در این مسأله باشد. قدم آغازین در حرکت فرهنگی قوام مند و استوار و به کار گیری شیوه های هوشمندانه جنگ نرم، ترسیمی درست و فراگیر از مختصات فرهنگی است که در حال حاضر در آن قرار داریم.

در این گزارش، به بررسی پروژه رسانه ای خواهیم پرداخت که بر اساس مدل پلکانی مدیریتپیام  تنظیم شده است و هدف نهایی آن تمهید شرایط لازم برای ظهور «دین نوین جهانی» است. در ادامه نیز فیلم سینمایی آواتار محصول 2009 امریکا از این منظر مورد بررسی قرار میگیرد. 


پروژه دین نوین جهانی چیست؟

دین نوین جهانی را باید بخشی از پروژه نظم نوین جهانی و برگرفته از آموزه های پساساختارگرانه‏ی متفکران و استراتژیست های پست مدرن غرب دانست. این ایده که تحت عناوینی چون دین واحد جهانی   و سازمان ادیان متحد  در حال رشد است، بسیار نو پا بوده و در واقع به بازار داغ فرهنگی سال های آینده تعلق دارد. هرچند که همانطور که توضیح داده شد ریشه های آن در اوایل قران بیستم قابل شناسایی است. پیش بینی می شود با تمهیدهای رسانه ای تدارک شده در سال های آتی جریان فرهنگی مرتبط با این ایده به سرعت گسترش یابد و محصولات متنوع تصویری و مکتوب مرتبط با آن به بازارهای فرهنگی سراسر دنیا سرازیر شود.  

تئوری دین نوین جهانی از پیچیدگی قابل توجهی برخوردار است که تشخیص آن و اتخاذ تدبیر مناسب در برابر آن را مشکل می‏سازد. پروژه دین نوین جهانی برخلاف آنچه که شاید از عنوان آن به ذهن متبادر شود به دنبال از میان بردن تمام ادیان و معرفی یک دین جدید و واحد جهانی نیست. با این حال مکانیسم پروژه دین نوین جهانی به نحوی است که سبب می شود اصول عقاید و آموزه های متافیزیکی مشترکی مورد پذیرش پیروان تمام ادیان قرار گیرد و پیروان تمامی ادیان و حتی افراد لائیک و غیر دینی همگی زندگی خود را بر اساس این آموزه ها  تنظیم نمایند.به این ترتیب در عین حال که در ظاهر هیچ یک از ادیان مورد تعرض قرار نگرفته است، آموزه های عقیدتی مشترکی در مناطق مختلفِ فرهنگی و مذهبیِ زمین حاکم خواهد شد. تحقق این هدف، از پیش نیازهای غیر قابل چشم پوشیِ آن چیزی است که نظم نوین جهانی  نامیده می شود. 



دین نوین جهانی را بهتر است الهیات طبیعی بنامیم. رصد فعالیت هایی که تا کنون در چارچوب پروژه دین نوین جهانی انجام شده است، برخی از باورهای اعتقادی این آئین را برای ما آشکار می سازد. اگر شما کسی باشید که در زمان استقرار دین نوین جهانی زندگی می کنید، صرف نظر از اینکه اِسماً مسلمان باشید یا مسیحی یا سیک و یا بودیست، به چند گزاره باور عمیق خواهید داشت: 

-جهان یک مجموعه واحد وهماهنگ است و من جزئی از این مجموعه هستم. 

-یک روح مقدس در همه اجزا جهان جریان دارد.

-اجزای جهان اعم از درختان، دریاها و خشکی ها، حیوانات و عناصر گوناگون روح مقدس جهان را در خود دارند و تعادل خود را از آن روح کسب می کنند. به دیگر عبارت روح مقدس ساری در اجزا جهان، تعادل و هماهنگی جهان را تضمین می کند. 

-روح مقدس جهان در وجود تک تک انسان ها نیز حضور دارد.

-روح مقدس جهان وجود متشخص ندارد. او شعور مطلقی است که در جهان جاری است. او نمی شنود و متأثر نمی شود. نقش او ایجاد تعادل است. چه درخواستی باشد و چه نباشد تعادل انجام می شود. عشق و نفرت که از مظاهر تأثر است در او راه ندارد. آنچه مهم است تعادل است. 

-روح مقدس آهنگ هستی را می نوازد و حرکت اجزا جهان اعم از همه جانداران، رقص و توازنی متناسب با آهنگ نواخته شده از سوی اوست. 

-راز سعادت انسان هماهنگ شدن با ملودی طبیعت ذی شعور است. شناخت طبیعت و همراه شدن با آن کلید خوشبختی است. انسان در صورت هماهنگی با طبیعت و نظم موسیقائی جهان پس از مرگ نزد روح مقدس باز می گردد، چرا که جان او ودیعه ای از جانب اوست. جانِ رفته، در چرخه تکرار شونده هستی در کالبدی جدید به جهان و طبیعت باز می گردد. این چرخه همواره ادامه دارد. حیات در پس حیات است و جاودانگی حق مسلم همه است. 
 
-روح مقدس تعادل را تضمین می کند. گاهی برای تعادل لازم است روح مقدس متشخص شود و در کالبدی طبیعی حلول کند تا با آموزش دیگر انسان ها ضامن بقاء تعادل در جهان باشد. 

-هر انسانی روح مقدس را تنها باید در وجود خود جستجو کند. بیرون از او راهی به سوی شنیدن ملودی جهان نیست. روح مقدس حلول یافته در انسان های خاص نیز جز آنکه انسان های دیگر را متوجه درون خود کند وظیفه ای ندارد. همه از درون موسیقی جهان را می شنوند و باید با آن به رقص در آیند تا بازگشتشان به جهان و طبیعت تضمین شود. این چرخه بخشی از تعادل است. 

-هماهنگی و تعادل با طبیعت سلامت کالبد را به همراه دارد. نوید به فرادرمانی، انرژی درمانی، خوددرمانی و سلامت جسم و کالبد نیز از آموزه‏های این دین نوین جهانی است.

همانطور که ملاحظه می شود این آموزه ها بر پایه مفاهیم بنیادینِ روح مقدس، تعادل، تناسخ، دریافت درونی موسیقی هستی، ستایش و هماهنگی با طبیعت و در نهایت مفهوم تجسد ( حلول روح مقدس در کالبد طبیعی) استوار گشته است.  توضیح بیشتر مضامین و آموزه‏های دین نوین جهانی و ارتباط آنها با میراث قبّاله، شَمَنیسم بومیان امریکا، هندوئیسم و بودیسم نیازمند مجال جداگانه ای است. آنچه اکنون در اینجا مهم و مد نظر است، ابتنای این دین نوین بر پایه هماهنگی با طبیعت، پذیرش تناسخ، باور به تعادل موسیقایی هستی در قالب چرخه های حیات و درنهایت پذیرش تجسد و به عبارت دیگر آواتاریسم می باشد. 

پروژه دین نوین جهانی در خدمت منافع چه کسانی است؟

سازمان ادیان متحد به ابتکار بنیانگذاران امریکائی اش راه اندازی شد و شدیدا مورد حمایت دولت ایالات متحده و همچنین سازمان ملل متحد می باشد. کتاب ها، فیلم های سینمایی، برنامه های تلویزیونی و وبگاه هایی که  این ایده را دنبال می کنند به نحو متمرکزی از ایالات متحده کنترل می شوند. 


شورای روابط خارجی، مهمترین و تأثیرگذار ترین مؤسسه مطالعاتی در تعیین سیاست خارجی ایالات متحده در قبال کشورها و  مناطق مختلف است. این مؤسسه که به شدت مورد اعتماد کاخ سفید و کنگره می باشد، پروژه های تحقیقاتی متعددی را در خصوص مسأله ادیان در خاورمیانه و دیگر نقاط جهان، به انجام رسانده است. 


رضا اصلان که در چند رشته مرتبط با دین شناسی و مطالعات ادیان دارای مدرک دکتراست
 از جمله نظریه پردازان درجه اول دین نوین جهانی به شمار می آید.

بسیاری از اعضای برجسته وزارت خارجه، وزارت دفاع و بسیاری از نمایندگان کنگره در کنار پژوهشگرانی با نژادهای مختلف از کشورهای ویژه عضو  این شورا هستند. رضا اصلان  و ولی نصر  دو پژوهشگر ایرانی عضو این شورا هستند. رضا اصلان که در چند رشته مرتبط با دین شناسی و مطالعات ادیان دارای مدرک دکتراست از جمله نظریه پردازان درجه اول دین نوین جهانی به شمار می آید.

 انجام پژوهش های مربوط به دین نوین جهانی در مهمترین و راهبردی ترین مرکز مطالعات امریکا، نشان می دهد این پروژه برای دولتمردان و سیاستمردان پنهان و آشکار ایالات متحده از اهمیت عملیاتی خاصی برخوردار است و با جدیت آن را دنبال می کنند. فیلم های درجه اول سینمای هالیوود نیز از سال 2000 به این سو، به طور سامان یافته و گسترده ای تمهید رسانه ای جهت باور به مؤلفه های دین نوین جهانی را فراهم نموده است. در ادامه این گفتار به نحو تفصیلی تری به  بخش رسانه ای پروژه دین نوین جهانی پرداخته خواهد شد.  


می توان گفت مهمترین مانع در تحقق طرح های نظم نوین جهانی بویژه در منطقه خاورمیانه، مسأله دین و باورهای مذهبی است. تلاشهای چند صدساله کانون های آنگلوساکسون از زمان استعمار کهن انگلیس تا کنون، اکنون در پروژه دین نوین جهانی به زعم این کانون ها در آستانه ثمر دهی قرار دارد. کانون های اسلامی خاورمیانه به دلیل ارائه ساختارهای اجتماعی برای پیروان اسلام، که تبلور کامل آن در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خود را نشان می دهد، مانع اصلی تحقق طرح های کلان اقتصادی و سیاسی در قالب برنامه های نظم نوین جهانی است. پروژه دین نوین جهانی که قلب ماهیت کانون های اسلامی خاورمیانه در عین حفظ ظاهر و پوشش آنها را هدف خود قرار داده است می تواند این مانع بزرگ در راه تحقق اهداف کانون های سرمایه دار آنگلوساکسون را از میان بردارد. 


سینمای امریکا چه نقشی در اجرای پروژه دین نوین جهانی دارد؟

مفاهیم تعادل طبیعی، مراقبه و هماهنگی، کشف خدای درون، تناسخ، آواتاریسم (تجسد روح مقدس) و بسیاری از دیگر مفاهیم مرتبط با آموزه های دین نوین جهانی در طول دهه اخیر به شکل سامان یافته و وسیعی در فیلم های هالیوودی مورد پرداخت و تأکید قرار گرفته است. جدیدترین تولید هالیوودی که در راستای بخش رسانه ای پروژه دین نوین جهانی ساخته شده است، سینمایی (Avatar (2009 تازه ترین شاخص رسانه ای این پروژه است که باید نقطه عطفی در این خصوص به شمار آید.

 به طور کلی هالیوود از سال 2000 به این سو در دو فاز متعاقب، این پروژه را دنبال می کند. فاز نخست که باید آن را از سال 2000 تا 2010 دانست دوره تثبیت مفاهیم بنیادین مورد نیاز در پروژه دین نوین جهانی است. همانطور که مستند و مستدل خواهد شد، مفاهیمی چون تعادل طبیعی ، تناسخ  و تجسد  با به کارگیری مدل پلکانی مدیریت پیام، اکنون به مفاهیمی آشنا و مأنوس برای طیف وسیع مخاطبان جهانی هالیوود تبدیل شده اند. اکنون و پس از تثبیت این مفاهیم در جان و ذهن مخاطبان، زمان استفاده عملیاتی از این مفاهیم و معرفی نظام فکری-معنوی است که بر پایه این مفاهیم بنیان نهاده شده است.
 فیلم سینمایی (Avatar (2009 و (The Book of Eli (2010
 نخستین نشانه های دین نوین جهانی در هالیوود به شمار می آیند.
در بخش دیگری مستندات مربوط به این دو دوره در سینمای امریکا ارائه خواهد شد؛ در اینجا به طور اجمال به این نکته می توان اشاره کرد که فیلم سینمایی (Avatar (2009 و (The Book of Eli (2010 نخستین نشانه های این فصل جدید به شمار می آیند. فیلم کتاب اِلی نیازمند تحلیل مستقلی است که به زودی انجام خواهد شد. جالب اینکه کمتر از یک ماه پس از اکران آواتار، فیلم جدید شیمالایان کارگردان امریکاییِ هندی تبار که مشخصا روی بحث های معنویت نوین تمرکز دارد با نام   the last Airbender که به مسأله آواتاریسم می پردازد، اکران خواهد شد. انیمیشن آخرین الهه هوا نیز به صورت یک مجموعه تلویزیونی در سال گذشته وارد بازار شد.

آواتار و دین نوین جهانی 

در اینجا به منظور ملموس شدن آنچه تا کنون گفته شد، نگاهی گذرا به فیلم سینمایی آواتار خواهیم داشت و تا حدی که مجال  این گفتار است، نقش رسانه ای این فیلم را در پیشبرد پروژه جاری دین نوین جهانی، بررسی خواهیم کرد. 


خلاصه داستان
داستان در سال 2154 شکل می گیرد. انسان ها در یکی از قمرهای سیاره پولیفِموس، ذخائر عظیم زیر زمینی از عنصری نایاب و بسیار گرانبها به نام آنوپتانیوم (Unobtanium) را شناسایی کرده اند. انسان ها این قمر بسیار بزرگ را پاندورا (Pandora) می‏نامند. این قمر با موجوداتی آبی رنگ و بلند قد شبیه به انسان پر شده است. این موجودات هوشمند خود را ناوی (Na’vi) می نامند.


انسان ها در یکی از قمرهای سیاره پولیفِموس،
 ذخائر عظیم زیر زمینی از عنصری نایاب و بسیار گرانبها به نام آنوپتانیوم (Unobtanium) را شناسایی کرده اند.

 آنها در هماهنگی با طبیعت حیات خود را پیش می برند و یک الهه مؤنث به نام ایوا (Eywa) را پرستش می کنند. ساکنان بومی پاندورا مانع بزرگی در دسترسی به تمام منابع آنوپتانیوم هستند. گروهی از دانشمندان به سرپرستیِ دکتر  گریس آگوستین (Grace Augustine) پروژه آواتار را تحقق بخشیده اند تا بوسیله آن به درون دنیای بومی ها راه یابند. آواتار بدنی شبیه به بدن بومی ها و تولید شده از ترکیب DNA ساکنان بومی و انسان است که می تواند بوسیله یک انسان کنترل شود و به درون قبایل بومی برود. 

گروهی از دانشمندان پروژه آواتار را تحقق بخشیده اند تا بوسیله آن به درون دنیای بومی ها راه یابند.
 آواتار بدنی شبیه به بدن بومی ها و تولید شده از ترکیب DNA ساکنان بومی و انسان است
 که می تواند بوسیله یک انسان کنترل شود و به درون قبایل بومی برود. 
کلنل فرمانده نظامی منطقه است و تنها به نابودی ساکنان پاندورا به عنوان راه حل فکر می کند. جیک یک تفنگدار نیروی دریایی است  که پاهای خود را از دست داده است. او به عنوان  کنترل کننده یکی از آواتارها انتخاب می شود. جیک بر خلاف سایر آواتارها موفق می شود اعتماد بومی ها را جلب کند. 
نیتیری (Neytiri) که دختر رهبر ناوی است، شاهد توجه درخت مقدس (Tree of Life) ناوی به جیک است. رهبر معنوی قبیله این حادثه را نشانه‏ای از مقدس بودن جیک می‏داند. نیتیری مأمور می شود آداب و عقاید ناوی را به جیک آموزش دهد. اهالی ناوی در تنه یک درخت غول‏پیکر زندگی می کنند. جیک به کمک دکتر آگوستین در می یابد ناوی ها ارتباط وثیقی با روح طبیعت دارند.از نظر آنها الهه مقدس ایوا تعادل همه جهان را بر قرار می کند. 


جان هر جاندار ودیعه ای از سوی ایوا است و روزی باید به سوی او باز گردد. ناوی ها به طبیعت آسیب  نمی زنند، طبیعت نیز از آنها حمایت می کند. آنها روح مقدس یا ایوا را از طریق درختی مقدس (Tree of Secrets) احساس می کنند و با آن مرتبط می شوند. جیک شیفته فرهنگ و عقاید ناوی ها می شود. او دیگر با کلنل همراه نیست و به کمک دکتر آگوستین که او نیز به فرهنگ بومی ها توجه خاص دارد، تصمیم می گیرد به آنها در برابر نیروهای نظامی کلنل یاری رساند. اما بومی ها دیگر به او اعتماد ندارند و او را عامل رنج بزرگ (Great Sorrows) می دانند. اما جیک موفق می شود با به زانو در آوردن پرنده غول‏پیکر و مقدسی به نام تروک (Toruk Maktao) اعتماد بومیان را جلب کند. 

ناوی ها به طبیعت آسیب  نمی زنند، طبیعت نیز از آنها حمایت می کند.
 آنها روح مقدس یا ایوا را از طریق درختی مقدس (Tree of Secrets) احساس می کنند و با آن مرتبط می شوند.
در جنگی سخت جیک موفق می شود کلنل و نیروهایش را از بین ببرد و دنیای جدید را خلق نماید. اکنون جیک دیگر نمی خواهد به دنیای انسان ها بازگردد. در مراسم آئینی خاصی پای درخت مقدس، روح جیک از بدن انسانی او خارج می شود و نزد ایوا می رود و سپس همان روح از جانب ایوا در بدن آواتاری جیک حلول می کند. 
ادامه این مقاله مهم  و با ارزش را در سایت صراط بخوانید!

 
نویسنده: مهدی ::: یکشنبه 91/10/10::: ساعت 3:27 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم      

روز اتمام حجت

چراغ عمر انقلاب هر چه پرنورتر و بلندتر می‌شود، سنگ پرانی دشمن سنگین‌تر و تندتر می‌شود. نهال انقلاب هر چه بزرگتر و تنومندترمی‌شود هراس دشمن نیز بیشتر و خنجر انتقام‌اش زهر آگین‌تر. خیالی خام‌تر از این سراغ ندارم که در روز روشن انقلاب با لالایی شبانه توهم توطئه شیطان، به خواب عمیق خرگوشی برویم وقتی بیدار شویم که اسارت یوسف انقلاب در قعر چاه فتنه‌های کور خارجی و داخلی شاهد باشیم. نگذاریم دندان عقل و اندیشه‌ غیرت انقلابیمان آنقدر کرم زده شود که نیازمند جراحی دردناکی چون فتنه 88 باشیم.
حالا هر روز باید بیش از پیش نزدیک شدن دشنه دشمنان به شاهرگ غیرت انقلابیمان احساس کنیم. دشمن خارجی از ارعاب و تهدید و تطمیع خسته و ناامید شده و به نابودی ما می‌اندیشد اما از یک چیز نامید نشده، آن هم از قطاران وطنیشان. این یکی زخم‌اش کاری‌تر از آن یکیست چرا که هر چه بر من می‌کند نه دشمن تابلودار که آن آشنا و یار و همسنگر دیروز و امروز وفردا می‌کند. این دشمن با چراغ خودی و دوست و انقلابی بودن می‌آید .9 دی نشان داد درون انقلاب کرم‌هایی خزیده‌اند و زیر سایه غفلت ما ماری شده‌اند در آستین‌مان. زالو صفت به ریشه‌های نظام چسبیده‌اند و ذره ذره خون جان بیت‌المال  را به گاو صندوق بیت الحال خود سرایزیر می کنند برای روز مبادا.  خورده‌اند و برده‌اند و حالا کرم‌ها و انگلهای دیروز شده‌اند جن و پری و دیو‌های امروز. حالا دیگر شکم آورده‌اند و جای بیشتری لازم دارند برای نفس کشیدن و آروغ زدن آنچه سالها بلعیده‌اند و آماده می‌شوند برای ضیافت پیشرفت و توسعه و ترقی کشور با اشتهای بیشتر. شاید هم دلشان می‌خواهد خطری بالای سر کشورمان نباشد کجا بروند وقتی آنقدر بالا کشیده‌اند که نمی‌توانند بروند و ببرند.
شاید هم آنقدر قبضه کرده‌اند که خیال می‌کنند ایران سرای آنان هست وبس پس، باید با زبان خوش تحویلشان دهیم این مرزو بوم را  که آخرین عقده‌های فرویدی خود را همینجا خالی کنند. شاید هم ....شاید، شاید...اما هرچه هست دشمن داخلی کوچک هست زره بینی اما زهرش هر شیری را از پای می‌اندازد اگر غافل شویم از فرمان امام(ره) که: نگذارید این نظام و این انقلاب به دست نامحرمان و نااهلان بیافتد. زالوهای دیروز پوست انداخته‌اند در پوست هم وطن و همشهری و همزبان و...به سراغمان آمده‌اند.  زبانمان  را خوب بلدند. دردها را خوب یاد گرفته‌اند و برای هر دردی نسخه‌ایی می‌پیچند خارج از انقلاب و با فرمول خارجی . چرا که قبل انقلاب مرغ همسایه همیشه غاز بوده! خصوصا از نوع چشم آبی و موطلایی و... آنگلو ساکسون‌اش!
دستان این دشمنان دوست نما عجیب بوی تعفن اشرافی گری و سرمایه داری  قارونی و فرعونی دارد. تعفنی که مشام همیشه برای رهروان راه انبیاء ازار دهنده بود و هست. نمی‌توانند مثل قارون در برابر بنی اسرئیل نمایش تجمل و تفاخر و دارندگی و برازندگی بدهند. جایی باید این فشار داشتن بر گرده ملت وارد شود اما نمی‌دانند چگونه از زیر این فشار سنگین داشتن خود را رها کنند. این حصار تنگ نظامی اسلامی و ولایتی فقیهانه و متشرعانه  و این آخرین ستون خیمه نظام مستضعفین و پابرهنگان باید درهم بشکند تا شاید کمی آرامش یابند در کنار جمهوری ایرانی و خالصانه‌ترین درودهای خود را  نثار دلارهای نرخ دولتی  و شمش‌های طلایی پستوهایشان کنند.  باید این نظام و اندیشه برچیده شود تا آنان بتوانند بال و پر باز کنند و در آسمان نظام سرمایه‌داری در کنار راکفلرها و روپرت مرداک‌ها(مرداخ)و  شاهزادگان و امیران سعودی و کویتی و اماراتی و...برقله هرم قدرت دهکده جهانی برای خود جایی اجاره کنند.  
فریاد انالحق‌شان آنقدر بلند بود که همه فهمیدند( حتی خودشان) که این نمایش‌های کف خیابانی برای لحاف است آن هم لحافی که برایشان دوخته نشده. البته بدک هم نبود برای دلبری که برای دیو غربی کردند و دل‌ش را به دست آوردند. می‌ارزید برای‌ این عروس هزار رنگ و هزار داماد متمدن، عربده بکشند و سینه چاک کنند و شعبان بی مخ استخدام کنند و خیابان به خیابان بسیجی و حزب‌اللهی و هر آنکس که بوی خدا و دین و مذهب علوی می‌دهد در آتش حقد و کینه خود بسوزانند!  حق دارند حمله کنند به انقلاب، وقتی که قلاده‌های طلای آمریکای و اروپای و اسرائیلی خود را بیشتر از هر ایرانی دوست دارند.    

9 دی را اگر بشکافی در آیینه شفاف دل‌اش صدها 9 دی خواهی دید به رنگ 42 خرداد، 22 بهمن، 12 فروردین، 13 آبان، 3 خرداد...اینها همه فتح است در فتح و الفتوح انقلاب اسلامی. برای ملت ایران این انقلاب یعنی آزمون پشت آزمون و هر روز این آزمون‌ها سخت‌تر می‌شود و سنگین‌تر. چرا که این انقلاب با اسلام  و ولایت گره خورده است و بوی تازگی و طراوت‌اش مشام‌های نامحرمان و نااهلان داخلی و خارجی را می‌آزارد. آنان برای چپاول مصر وطن نیازمند پیراهن عثمانی داخلی‌اند. مبادا مشکلات، هر روز پیراهن عثمانی باشد برای مصالحه منشور استقلال وطن در شورای ثقیفه فتنه. برای حفظ نظام و انقلاب از شرور فتنه‌گران دعا کنیم!    


 
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لینک دوستان

نسیم معرفت
EMOZIONANTE
بانوی دشت رویا
عاشق آسمونی
سید احمد قتیل زاد
دلنوشته های قاصدک
در انتظار آفتاب
مهربانترین
دل نوشته ها
لنگه کفش
شین مثل شعور
ولی امر مسلمین جهان امام مطلق سید علی س
رز صورتی
upturn یعنی تغییر مطلوب
سیب سرخ
دانشجو
به سوی فردا
دیار عاشقان
فرزانگان امیدوار
عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال
فرهنگی هنری و عامیانه
اهل البیت[علیهم السلام]
در سایه سار ولایت
به سوی نور
دلتنگ...
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
عطرظهور
آخرالزمان و منتظران ظهور
لیلای بی مجنون
قاصدک

اظهرالمن الشمس
هشتمین ستاره
برادرم ... جایت همیشه سبز ...
تنها مثل مادرم
مطلب جالب و خواندنی
alone
ஜ کــــــــلبه ← اف1 ஜ
*** سلام ***
فرج نزدیک است
نظرمن
جاده های مه آلود
قیدار شهر جد پیامبراسلام
عصر پادشاهان
سر فراز باشی میهن من
غفلت
ir-software
سایه
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید
چم مهر
دیــــــوانـــــــــه حــــــــــسین ودلـــــباخــــــته حـــسین
سرباز ولایت
مدیریت MIS
.::نهان خانه ی دل::.
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
پرواز تا یکی شدن
سکوت ابدی
ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده
فتوبلاگ حسین کارگر
•°•°•کلبه تنهایی من•°•°•
بلوچستان
دخترک خنده رو :)
خیابون موسیقی
هم نفس
سیب خیال
داروخانه دکتر سلیمی
آسمون آبی
محفل آشنایان((IMAN))
««««« شب های تهران »»»»»
لباس شخصی
اسپایکا
فروشگاه بیستِ بیست
►▌ استان قدس ▌ ◄
تصویر نور
صندوق قرض الحسنه الهادی علیه السلام عاشق آباد
نگارستان خیال
حرف هایی از زبان منطق و احساس
نشریه حضور
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
رقصی میان میدان مین
وبلاگ شخصی حامد ذوالفقاری
نگاهی نو به مشاوره
PARANDEYE 3 PA
طب سنتی@
سرچشمه : سرچشمه همه خوبیها مهدی (عج) است
فریاد بی صدا
اکبر پایندان
پیربابا
کانون فرهنگی شهدا
ساده دل تنها
****شهرستان بجنورد****
مشاور
سـرچشمـــه فصـــاحـت
عشق الهی
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
دلدارا
پناه خیال
عاطفانه
عکس های زیبا
دینی، مذهبی و اسلامی
به خوبی فکر کن ...
آقاشیر
اتشنشانی بنادر کشور
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
امامزاده میر عبداله بزناباد
دریچه ای متفاوت در دنیای وب
صراط مستقیم
برترین لحظه ها
♥ ♥ ♥ عشق در کائنات ☺
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سروش دل
وبلاگ بایدهلو باشد
سلام دوستان عزیزم به وبلاگ جبهه بیداری اسلامی خوش آمدید
هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر
حس لطیف من
مقبلی جیرفتی
نمایندگی دوربین های مداربسته
طراوت باران
اشک یخ
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
Note Heart
هــم انــدیشـی دینــی
خبرگزاری پارسی نیوز
مهپا
ستاره
خاطرات دکتر بالتازار
عشق مشعلدار
پروانگی
اس ام اس پیامک پ ن پ
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
عشقکده
رضویّون - دانش آموختگان دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد
کارشناس مدیریت بازرگانی: مهران حداد
بیصدا ترازسکوت...
.: شهر عشق :.
مــــــ هـــــ ر بـــا ن
صبح نزدیک
تراوشات یک ذهن زیبا
چیز با حال
رویای شبانه
روزهای بارانی دلم
پیامنمای جامع
رویاهای خیس
قاصدک ولایت
بادصبا
حامیان دکتر محمد باقر قالیباف
راز رسیدن به شادی و سلامتی
تخته سیاه
بود نبود
فرق بین عشق و دوست داشتن
ایران اسلامی

دلتنگ همیشگی
ღღتبسمـــــیـ بهـ ناچارღღ
ماتاآخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
نرگس 1
بهانه دل
کارشناس مدیریت دولتی
عکس های عاشقانه
منتظر مفرد مذکر غایب
المهدی قزوین آبیک 1450
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
شیخا
داریوش آریا
مطالب جالب
شهیدباکری میاندوآب
ابـــــــــــرار
تاریخچه های تلفیقی محمدمبین احسانی نیا
ستاره سهیل
انسان جاری
ღღتنهاییღღ
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
*bad boy*
سرزمین رویا
دل نوشته
چون میگذرد غمی نیست
غزل عشق
پارسی نامه
فرمانده آسمانی من
ریحانة المصطفی
حرف دل
تمهیدات
کریستیانو بال پر کار رئال
جوجولی
خون شهدا
مذهبی اعتقادی
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
بچه های خدایی
مرام و معرفت
خوش آمدید
هدهد
جاده خاکی عشق
موسسه فرهنگی تبلیغی سلام
من.تو.خدا
به دنبال چیزی می گردم!!!
محمدرضا جعفربگلو
صدای دل...
شبستان
یادداشت های یک متفکر
دل شکسته
ناودان
*نترس تنهات نمیذارم*
*** علوم و معارف اسلام ***
دنیای پیچیده ی امروز
♥ღ تنــــهایــــی من ღ♥
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
welcome to my profile
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
به‌دونه
صوفی نامه
هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها جوی آباد محله بختیاری ها
سعادت نامه
سربازها حمله
فطرس
من و اریکان
کلبه تنهایی
.:: دلنوشته های یک فروند چریک ::.
استاد همه چی دون
به تلخی عسل
طوفان اشک
وبلاگ
زندگی شیرین
جرانوش
پا توی کفش شهدا
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
سعید جندالمهدی
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
روی بال فرشته ها
عمومی
دل پرخاطره
ترخون
Manna
* عاشقانه ای برای تو *
بانوی آسمانی
مصطفی
آشیانه سخن
دریایی از غم
♥Deltangi
کانال اخبار انتخابات مجلس
زیبا ترین وبلاگ
به یاد رزمندگان لشکر 41 ثارالله
شهید
وبلاگ رسمی هیات اسکواش شهرستان میاندرود
زشت است بی تو زندگی زیبای عالم
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
علمدار بصیر
بهشت بهشتیان
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
مشکات نور الله
در آغوش خدا
سکوت باران....
اواز قطره
محمد قدرتی
اســــرارِ وجـــود
گل یا پوچ2؟
شـــــــیـــشـــــه ی نــــــــــــازک دلـــــــــــــــــــتنگی
سحر یه دختره تنها
پسران علوی - دختران فاطمی
چهارفصل
موسسه فرهنگی-مذهبی امام سجاد(ع) ری
گوشی نوکیا 1110، خرید اینترنتی گوشی نوکیا 1110
sajadb.tk
و....الهــــــه
تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل
بزرگترین سایت خنده بازار
اصلاحات
وبلاگ شخصی محمد
my dear
عمارمیاندواب
ऌ عاشق بی معشوق ऌ
گل خشک
از همه جا
جیغ بنفش در ساعت 25
شورای دانش آموزی شهرستان
نت سرای الماس خانلق
اس ام اس
شاره کم سنه
Royapardazi
هرکس منتظر است...
☆ ❀ ماه و مهــــر❀ ☆
جایی برای خنده وشادی و تفریح
سلام محب برمحبان حسین (ع)
profosor
خدا،عشق،خنده
حدیث نفس
فالوده یزدی
ره توشه
 

لوگوی دوستان

 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

جشن پوریم یهودیان هولوکاست ایرانیان خشایارشاه اسرائیل پیامبران س[2] . آمریکا[2] . اسرائیل[2] . انگلیس آفریقا آمریکا خلیج فارس بهائی استثمار عبدالبهاء سلمان رشد[2] . امامت عبدالرزاق لاهیجی تشیع تسنن ریاست عامه تاریخی کلامی پیامبر[2] . پیامبر یهودی ابراهیم زرتشت ایرانی‌تورات قرآن شجره محمد تثنیه اذا[2] . تصوف درویش تلقین قشیری فرقه یهودی شعوبی نسفی اویس قرنی عرفان درو[2] . تصوف صوفی گنابادی شهرام پازوکی فرقه روحانیت سپاه استکبار انقلاب[2] . فلسفه الحاد خدا اعتماد علی آدم عربستان علم صنعت ذکاوت جهان کعبه[2] . مرغ ایمان استخدام بنزین شغل فقر موبایل حج بیت الله الحرام کارخان[2] . یوگا شیطان پرستی فراماسون منجی مانترا ورزش عرفان شیوا مدیتیشن ای[2] . مدرنیسم پست مدرنیسم مکتب انیشتین سنت ستیزی رئالیسم اصلاح طلب دار[2] . فراماسونری نماد کراوات فتنه امپراتوری خلافت ولایت عباسی اموی امی[2] . فرزند یک کاندیدا: عملا من رئیس‌جمهور خواهم بود/ قانون اساسی را ت . فرقه انحرافی قم بروجرد بیدخت اطلاعاتی امنیتی اصفهان جذب درویش فر . فرهنگ باستانی و نقش آن در ملیت و هویت ایرانی . فریب های کوروشی [Cyrus' dummies] . فضای مجازی ، سایبر ، اینترنت ، جنگ نرم ، تصاویر مستهجن ، هرزه نگ . فلسطین سوریه امنیت وهبیت فرقه انگلیس ترور جاهلیت عراق آمریکا سعو . مدیران بروکرات تکنوکرات نئوکرات سازمان عزت نفس کارگزار سنجش تعهد . مذاکره اروپائی سیرک شغال آمریکا سیرک شیر . مذاکره دشمن اسب تروا صلح میرعلی تحفه محاصره . مربی اسبق تیم ملی فوتبال ایران به اسلام گروید گروفان ویرا جام جه . مرتاض اسلام عارف عرفان شیخ انصاری امام زمان هندی خارق العاده غیب . مردمی . مردوک کوروش یهودی بابل رومی اورشلیم پارس ژوزفوس . یکه‌تازی روحانی در میدان بی‌رقیب و قهرمان‌نمایی هسته‌ای از خود ت . کابالا امام عصر یوسف زهرا شیاطین مسجد کریستف کلمب یهودی مخفی ماس . کاخ امام خمینی جماران سید حسن کمیته امداد مستضعف . کتاب تکوین تشریع قرائت‌ آسمانی سپاه رسالت اسلام مسلمانی نسخه خطی . کربلا موسی طور گلو کلیم خدا گریه گندم ری نان داغ اعظم نیزه گدا خ . کره لیبرال صهیونیسم اقتصاد آمریکا مدل چادر حجاب برتر . کعبه بکه ابراهیم خانه خدا اصحاب فیل ابرهه بیت عتیق امام صادق اسل . کمپین فیس بوک امام نقی تقی هادی سریال پایتخت شاهین نجفی فیلم موه . کنترل صدا و سیما شیطان دیو خانواده ایوب کانال مقاومت عقاب تلویزی . کوچک زاده ظریف مجلس حمله خائن دولت . کورش هخامنشی غیاث آبادی پهلوی پاسارگاد ساسانی . کوروش اوپیس پارسی بابلیان دجله سیروس اکد اسرائیل . کوروش بابل نبونید هخامنشی اوپیس دجله پارس لیدی . کوروش بابل هخامنش زردشت گزنفون پارسی روم یونان . کوروش چنگیزخان امپراتوری پارسی مغولستان یاسا برده . کوروش صهیونیست ایران باستان شیمعون پـِرِس مشرق . کوروش طاغوت یهود قوم شیعه امام علی تورات تاریخ تحریف تولی تبری . کوروش لیدی غیاث ابادی هرودوت اردشیر کمبوجی . کوروش ندوشن آتن اکباتان لیدی مصر بابل شوش افلاطون . کوروش هخامنش زرتشتی یهودی پاسارگاد . کوروش هخامنشی اوپیس دجله فرات غیاث ابادی بابل . کوروش هخامنشی غیاث ابادی یونان تخت جمشید آکرو پولیس . کوروش یهود آمریکا اسراییل کشتار ایرانیان عهد عتیق لوح حقوق بشر ک . کوسه های گرسنه طعمه رفتار دوستانه طعمه . مسئول هنر پیشه فوتبالیست دعا نویس جادوگر انفجار اطلاعات محمد حسی . مسئولیت مردم عشق محبت ایثار شجاعت ولی فقیه نظام انقلاب خواص مردم . مسجد گنبد گلدسته چادر پیره مرد پیره زن ستارگان کهکشان . مسلمان شدن پروفسور فرعون موریس بوکای مومیایی محمد کشورهای اسلامی . مسلمانم تجاوز دمکراسی قوانین شرع رسانه قرآن ماشین اسلام یهودی دی . مسیحیت یهود عرفان کابالا یحی زکریا یعقوب اسلام لوط پیامبر شیطان‌ . مصباح هاشمی بعثت نشریه یازده نفره حوزه علمیه مصباح یزدی . مصلحی وزیر اطلاعات بسیج دانشجو سناریو جلیلی هسته ای . مقاله منابع و مآخذ مقاله یوگا پرستش شیطان . مقام معظم رهبری اویس قرنی قرن ولایت حوزه علمیه استاد قم فقه . مقاومت . ملی پوش آرسنال فیلیپ سندروس اروپا مسیحیت اسلام تشهد باشگاه فولام . من مادر هستم شرابخوار انصار حزب‌الله فیلم‌فارسی مبتذل اخلاق سینم . منشور کوروش اشپیگل یابل هخامنشی موزه بریتانیا . منشور کوروش مردوک خشایار بابلی هخامنشی بریتانیا . منصور حلاج مدعی دروغین مهدویت صوفی جنید شطح دعوی ربوبیت شیعه اما . مهدی هاشمی . مهر نبوی مصطفی محمد علوی اشرف مخلوقات معلم روحانیت طهارت فرشته ت . مهربانی حیوانات داعش کتاب مقدس یهود منجی آخرالزمان . مهندسی معماری آپارتمان انبوه‌سازی انسانی اسلامی قفس‌ آهنین فیلسو . موجودات فضایی سازمان ملل مخابرات شاخه زیتون حضرت علی منشور کوروش . موفقیت تقاوی جنسی شادمانی حجاب جاذبه روحانی وقار هیبت پوشش مصونی . مولوی صوفی سنی ناصبی . مولوی محمد شریف زاهدی امام جماعت اهل سنت و تشرف به تشیع . میرزا کوچک جنگلی پاتریس لومومبا انقلاب جهاد شهادت صدا و سیما روح . ناخدا تک سرنشین عشق بستان داستان نسیه قیامت ورشکستگی شیطان دل دل . ناسیونالیسم تهران هویت معماری جامعه شناسان بهارستان لاله زار تمر . نامه سرگشاده احمد توکلی به روحانی . نامه سرگشاده ده نمکی هاشمی امیر کبیر دزد آمریکا . ناموس شراب تازیانه زهراء صورت سیلی حیدر میراث نبوت شرک کفر اولی . نذر فاطمیه سوگ ایام مسجد روحانی سید اذان صبح السلام علیک الیتها . نژاد آریایی سامی نازی سفید پوست کمپانی هند شرقی . نژاد پرستی ایران کوروش پارسی شاهنامه اعراب عربستان کرد . نسل سوم ارتباطات رایتل تکنولوژی اینترنت موبایل کامپیوتر فرهنگ تم . نسل کشی مردم نظریه "مورگنتای" یهودی تالیدومید داروسازی فاجعه جنگ . نفوذ یهود در ایران- بدل یهودی ناصرالدین شاه . نقد انتقاد مخاطب صبر تحمل بردباری ائمه معصومین الگو نظر دوستانه . نقدی بر یک نقد چاوز احمدی نژاد استکبار دولت آمریکا اسرائیل طاغوت . نماد پرستی کعب‌الاحبار عبدالله کابالا یهود فراماسون فیلم گنجینه . نمادشناسی پنتا گرام مساجد اسلامی رسانه های غربی . هاشمی اغفال شده امام خمینی سازمان مجاهدین مارکسیست بهرام آرام . هاشمی اقتصاد طلا ارز اقتصاد سیاست کاندیداتوری بازار تئاتر روزنام . هاشمی امام خمینی منتظری ابراهیم امینی قاوم مقام . هاشمی رفسنجانی قطعنامه 598 محمد خاتمی میر حسین موسوی امام محسن ر . هاشمی رفسنجانی مقاومت اسلامی صهیونیسم سوریه مشرق حماسه سازان جنب . هخامنشی تخت جمشید داریوش برده فروشی غیاث آبادی . هخامنشی گرایی تاریخ کهن ایران سلیمی نمین باستان گرائی . هشدار رهبر انقلاب خطرات پیری جمعیت کشور . والت دیزنی ماسون هم‌جنس‌باز هالیوود سینما افشاگری Order of DeMol . واکاوی در لجنه نقش بهائیان در پیدایش و استمرار رژیم پهلوی ادوارد . وحشی گری در ایران پیش از اسلام تیر در مقعد دشمن، بریدن بینی و گو . وزیر فرهنگ و جنگ با فرهنگ جنتی مقام معظم رهبری . وقتی بمب فساد اخلاقی در خانقاه درویشان منفجر میشود عرفان . ولی‌فقیه حاکمیت قوه مقننه مجریه قضائیه مجلس شورای اسلامی . وهابی که پس از تشیع، پدرش برای سرش جایزه تعیین کرد! . یمن . یهود عشق به فوتبال جنگ آخرالزمان شیعه محمود الصرخی . یهود وهابیت سلفی ابن‌تیمیه قرآن کریم پدر معنوی صهیونیسم حزب الله . یهود، پاسارگاد، تاریخ، ایران، باستان، جعل، جاعلی، مورخین غربی، ه . یهودی ایرانی تبار قاچاق عثمانی‌ها ایوبی‌ها الله سفر آمریکا ناصر . یهودیان آنوسی حوزه‌علمیه موسیقی پزشکی طبیب حاخام حکیم سید استر ک . یهودیانی که از اسرائیل تا کانادا تحت تعقیب و آزارند فرقه‌های یهو . فمینیسم همسر مادر طلاق کنترل جمعیت فرزند جامعه . فیس بوک یهود صهیونیسم وال‌استریت پوکر شستشوی مغزی تلویزیون انحرا . فیلم آواتار علمی تخیلی تئوسوفی کابالا دین نوین جهانی پست مدرن مت . فیلم ملک سلیمان بحرانی قطام بلقیس سکولاریسم اخراجی‌های مریم مقدس . فیلم: انتقاداتی‌که موجب‌ تعطیلی سمت‌خدا شد شریعتی ماندگاری . فیلیپین صلیب مراسم مذهبی حضرت مسیح عروج مغرفت گناه سرباز خودآزار . قتل اکبر هاشمی رفسنجانی . قرآن امام سلسله باستانگرایی ایدئولوِِژی شاهنشاهی منشور ایران‌گرا . قصه جهنم خدا فیلم سینما رمان نقاشی ماهواره . قمه زنی محرم قرائتی قرآن یهود . کارتون صهیونیستی شیخ الانبیاء یوگی و دوستان انیمیشن حضرن نوح توه . کراوات اسلامی تشیع اسلام عربستان ذوالفقار پرچم کشور مشروب قمار ع . کراوات نماد ماسونی فراماسونری بنی امیه قلاده . کسالت اقتصادی مجاهدت اقتصادی جنگ نرم ایران ژاپن پشت‌کار دلسوزی و . کشتی حضرت نوح ایلیا شبر شبیر ران وایت ترکیه فسیل موشک دانشگاه پا . کلیسا، استخانهای مسلمانان اوسوآری اروپا شقاوت قتل بربریت مسیحیت . کنبد طلایی صورت مهربان شیطنت ساعت یخ خدا عروسک روبان قرمز اسباب . کوچ تکفیری‌ها برای جنگ در اوکراین . کوروش رواداری دینی خشایارشا اردشیر مصر گاو مقدس مردوک دانشگاه آک . کیارش یشایاری یهودی میدان فردوسی تهران ندای انقلاب شان ملت یاران . گاندی محمد کارل مارکس شریعتی برنارد شاو گوستاو لوبون تولستوی گوت . گرایش آئیین زرتشت صداقت اندیشه گفتار کردار پندار نیک نژاد پرستی . گرایش اسلام مذاهب انگلستان منچستر مرکز اسلامی فیلیپ فوتبالیست مذ . گناه شبکه من و تو قبح انگلیسی جوانان بی بند و باری ایرانی کشتن آ . گوساله سامری, یهود, بعل, هخامنشیان, تخت جمشید دولت یهود بابل مجس . لانه جاسوسی MI6 موساد CIA ناجیه غلامی سفارت مامور آموزش‌زبان انگ . لبنان . لطیفه ای که کل جهان اینترنت را برانگیخت ایران هسته ای ایران هراس . لندن مسلمان دگرگون پنس امتحان کرایه راننده مسجد اسلام . مادر فاطمه زخم پهلو شکسته مدینه قنون دعا شب قدر قبر مخفی جانماز . مادر نژاد انسان ها میمون خانواده پدر مادر خدا آفرینش . مارسیلینیوس هرودوت دیودوروس ژوستین کوروش بسفور . مالکوم شباز، نوه مالکوم ایکس ترور شد اداره تحقیقات فدرال آمریکا . مجلس رهبری ولایت فقیه اصل مفاسد اقتصادی . محب فاطمه لعنت سقیفه خرقه بدعت دشمن علی مغیره قنفذ قبیله سلمان غ . محراب و منبر تازیانه کوثر مهر جنان نبی اسلام دخت اشرف خلق ارث نب . مختارنامه شبستان میراث گنجینه مطالعه اندیشه تحریف تاریخ عاشورا ن . مدرنیته تکنولوژی پیشرفت انسان تور زیارتی و سیاحتی بنی آدم یوسف ف . تصوف کارهای خارق العاده اهل بیت استفغار تمسک مسجد خلیفه خدا احکا . تصویری ناراحت کننده از خانه خدا عربی سعودی ابراج البیت فراماسونر . تعطیلی دانشگاه‌ها در ایام انتخابات خلق حماس محمدیان . تعلیق غنی سازی انرژی هسته ای رسایی مجلس شورای اسلامی . تقدیر پوتین از خانواده‌های پر جمعیت . تکنولوزی پیشرفت اسرائیل غاصب جاسوسی جنجالهای سیاسی مسئولین پروان . تلوزیون دجال رسانه مغز شویی سینما رسانه هالیوود رایانه ارتباط اط . تلوزیون دجال رسانه مغز شویی سینما رسانه هالیوود رایانه ارتباط ان . تمدن ابلیس شیطان التیام شجره طیبه جنگ مردان خدا پرچم شریان مقدس . توزیع انجیل تورات در ایران مبلغان تبشیری ادیان ناتو یهودی مسیحی . توهین بی‌سابقه مولوی عبدالحمید به مرجعیت شیعه! ایت الله مکارم . تکفیر . جاسوسی گوگل آژانس امنیت ملی اطلاعات آمریکا . جایات کوروش هخامنشی المیزان طباطبائی ابوالکلام آزاد . جبهه حق باطل عمار شهروند فرهنگ اخلاص دشمن رسانه جهاد شیطان اکبر . جبهه صلح و سازش و صفا با شیاطین . جریان انحرافی تاکتیک انتخاباتی دکتر احمدی نژاد مشایی مهندس تطهیر . جریان انحرافی تخریب آیت الله مصباح یزدی را کلید زد . پینوکیو اسرار مکتوم لایه های پنهان نینوا فلسطین اشغالی اسطورها ع . تئوریسین جنگ نرم دانشجو عدالت نظام جمهوری اسلامی کیهان گفتمان رو . تاریخ پژوه دکتر پرویز رجبی ایران پرستان رفتارها افتخار پادشاه حم . تاریخ علی ظالم وطنی صراط مستقیم رمان مورخ شاه عاشق عبرت بصیرت ره . تبلیغ صدا و سیما برنامه سمت خدا سانسور یخچال ساید بای ساید فیلم . تحلیلی بر نقش کانون های قدرت و ثروت در فتنه های انتخاباتی هاشمی . تخصص بدون تعهد شهید دکتر چمران بی تقوا . ترافیک بوق انفجار هسته ای مغول موسیقی اتوموبیل شاه عباس تاریخ ای . ترجمه های خدایان گاو روا گیتی بارور جهان جهانیان پارسایان کارگرا . ترک شهید مهدی باکری سیدعلی قاضی تبریزی عارف علامه طباطبایی امینی . ترکیه توریست ایران آزادی دمکراسی قفقاز دیاربکر استانبول اسلامبول . تصوف حلاج حلول وحدت وجود جبر وسوسه شیطان ذکر جلی ذکر خفی حلال حر . امامت ولایت قراملکی ولی اولیاء نبی فقیه امام متکلمان دینی سیاسی . امیرالمومنین امام صادق اژدها منبر جن شهادت باب الثعبان باب الفیل . انبیاء اولیاء امر به معروف و نهی از منکر شهید مطهری . انتخاب نام ایرانی اسلامی لقب کنیه صادق علی زهرا زینب ریحانه محمد . انتشارات سوره مهر, تقریظ ره بر, حاشیه کتاب, رزمندگان غواص, لشکر . اندیشه نیک، گفتار نیک، رفتار نیک زرتشت مسلمان گاتها روایات اسلام . اندیشه و گفتار و کردار نیک، شعاری ایرانی نه زرتشتی دکتر جلیل دوس . انسان جامعه مسئولیت انشاءالله آقابیا مسجد تلوزیون قفل دل زیبایی . انصار حزب‌الله من مادر هستم حکومت اسلامی کینه امر به معروف و نهی . انصاریان شیعه دانشمند هسته‌ای کشیش مسیحی مکتب اهل بیت وهابی سنت . انقلاب . انقلاب قیام نور دهه فجر علمدار اسلام طالبان اندیشه هشید هسته‌ای . انگلیس . اهانت به مقدسات خلیج فارس شلوار جین فیلم 300 غیرت دینی . ایران . ایران باستان پهلوی تاریخ سازی علامه طیاطبائی باستان یهود . ایمان کلبه کرامت ولایت خدا امام نبی غیب هالیوود فیلم موهن کشتی ن . اینوگرافی 20 توصیه انتخاباتی به اصحاب رسانه شورای نگهبان اتهام ه . اکثر رسانه های دنیا جلیلی را بارزترین کاندیدای فعلی می دانند . باب بهاء روچیلد زرسالاران آریاگرایی تئوسوفی بلاواتسکی هند سرویس . بابیلون، شرکت اسرائیلی، جنگ نرم، جاسوس، جادوگر غربی، جام جم، سرق . باربی شوالیه ناتوی فرهنگی عروسک سلاح جنگ فرهنگی سبک زندگی آمریکا . باربی غفلت نیمه عریان عشق ورزیدن الگو سازی سلاح موثر عروسک . باربی، تهاجم فرهنگی، جنگ نرم، عفت، دینداری، مدل، عروسک، برتز، فت . باربی، جاسوس، آمریکا، اسرائیل، جاسوس، دهکده جهانی، برهنگی، دیوار . باستان گرایی داریوش کوروش تعصب ناسیونالیسم زرتشت عرب . باغ‌ وحش انسانی در اروپا . باکو سلطه یهود اسرائیل آذربایجان صهیونیسم آلکس شاپیرو سلیمان ترک . بانکهای ربوی دیگر نمیگذارد نمازهای جماعت ما اثر کند علامه جوادی . بخشی از انحرافات گنابادیه امیرمومنان علی علی اللهی . بسیج . بسیج جوان اسارت پهلوی دیر صهیون خون قیام انقلاب سرمایه بمب هوشمن . بسیج دانشجویی صدا و سیما مسئول روشنفکر ابتذال دیکتاتور انحصارگرا . بسیجی نوجوان امدادگر بچه یا زهرا رزمنده خمپاره جگر شیر گلوله حیا . بشار اسد شورشیان سوریه ترکیه عربستان . بصیرت ولایت فقیه حسنی و حسینی علوی رایحه خوش خدمت فتنه 88 18 تیر . بی‌بی‌سی فارسی امپراطوری استعمارگر ملکه آمریکا صدا و سیما نخبه ف . بی‌بی‌سی مناطق زلزله زده ضد انقلاب شبکه‌ امنیت ملی علیه نظام عضو . پائولو کوئلیو پروتکل داشنوران صهیون اومانیسم کلیسیا فراماسونری ص . پاچه خواری فرهادی مستند مخملباف آمریکا صهیونیست کارگردان سیا موس . پاسخ عبدالله شهبازی به یونسی واقعا فکر می کنید حکومت اسرائیل حکو . پاور لیفتینگ بدنسازی ورزشکار قهرمان طاغوت شهید ماشین اسپورت . پپسی نستله آسوشیدت‌پرس اسرائیلی دولت عربی اوکلاهاما سناتور رالف . پترائوس کلینتون موساد اسرائیل سازمان سیا پنتاگون دختر یهودی نظام . پرتاب کفش در ایران صفر هرندی دوم خردادی حامی میرحسین موسوی . پرسپولیس هورا - استقلال سوراخ از سوی اسرای عراقی یادگار دفاع مقد . پروفسور قدس پروژه صهیونیستم دولت اسرائیل یهودی بن گورین نخست وزی . پژوهشی در تعارض ذاتی حاکمیت ولایت الهیه با تکنوکراسی . پهپاد حشرات جاسوس دشمن غرب MAV خبرگزاری مینیاتوری آکسفورد ماشین . پول جمع کن پول پرست لعن نفرین کتاب گینس قدرت کت و شلوار فاتحه مل . اسرائیل آذربایجان یهود سفارت ملی معنوی آمریکا مالزی سوروس دموکرا . اسلام شناس دکتر دارو و درمان قرآن مدعی ولایت باب و نائب امام زما . اسلام ناب مشائی فراماسونری پیام فضلی نژاد مکتب امام اومانیسم فلس . اسلامی . اطلاعات دقیق مصلحی در مورد هاشمی وزیر اطلاعات همینطوری حرفی نمی . افسانه آتش سوزی کتابخانه‌های ایران اسکندریه مسیحیان مسلمانان مصر . افشاگری تکان دهنده رئیس سابق علامه طباطبایی ترویج فساد . افغانی نژاد پرستی بی بی سی عرب نازی هیتلر . افلاطون ارسطو هگل کانت آتلانتیس فیلسوف هالیوود روزگار سینما فردی . امام خمینی شاهان ایران باستان انوشیروان آمریکا صحیفه . امام خمینی شاهان باستان پان ایرانیسم تاریخ گبر . امام خمینی(ره): هاشمی اغفال شده است. مارکسیست . امام زمان یاسین گمشده دیدار نور ظلمت دختر کبریت فروش عشق سرما آس . NASA انگلیس آمریکا جاسوس اسرائیل MI6 Brioni Gucci عینک Ray-Ban ک . آتش پرست زرتشت باستانی مجوس تشیع وهابیت سعودی یهودی نوروز یلدا چ . آتنش نشان شهید مقام شهید رهبری صدا و سیما فتنه گر هاشمی . آخرالزمان سینما یهود هالیوود صهیونیسم شیعی زایان انیمیشن ولایت آ . آرامش تلوزیون سینما هنر قلب دل خانه روحانی خدا اهل بیت پروسه پرو . آرگو 11 سپتامر حزب اللهی بسیجی نقد فیلم 300 تحریف تاریخ لانه جاس . آرگو فیلم ضد ایرانی اسکار سیاسی میشل اوباما جیمز باند هویت اسلام . آرماگدون فیلم کتاب ایلای الهی قرآن انجیل صلیبی صهیونی اوانجلیسیت . آریایی فردیریش ماکس مولر هند فارس رومن اسلاو سلت آسیا نژاد تمدن . آقای یونسی! «باباجون» شکارچی شنبه کلیمی صهیونیست 300 . آل خلیفه و سیاست عقیم کردن شیعان بحرینی . آل سعود ال یهود شجره نامه ناصر السعید ملک فهد کتاب تاریخ رژیم اس . آمریکا، ایران، تجهیزات نظامی، جنگ علیه ایران، رویکرد ضد شیعی، سی . آموزش عکاسی کمپوزیسیون همچینی زبانى دیدارى معمارى موسیقى سینما . آموزش و پرورش قبله ماسون ژاپن روستا دهاتی دانشگاه شهرنشینی انقلا . آیت آلله خامنه‌ای مخملباف اختلالات پارانوئید شخصیت ولی فقیه عمود . آیت الله بهجت مسجد روضه عزاداری هیات ها محرم . آیت الله مرعشی نجفی، امام زمان صفت رذیله بخل . ابراهیم خلیل بهشت موسی ملک الموت امام صادق باقر ختنه نماز اسماعی . ابن عربی آیت الله بهجت شطح ثقلین بایزید جنید غزالی سنی مخالف اهل . اپوزوسیون . اثر پینوکیو گوگل تیپ روانشناسی تاندون ویبراتور چشم بسته فریب خرو . احمد الکبیسی مفتی اهل سنت داعش اسرائیل سعودی . احکام روحانیت فقاهت اجتهاد فتوا اجتهاد اخلاق سروش شریعتی . اخراج آریایی ها از ایران پرست تمدن نژاد عرب مهاجرت سیبری اصیل قو . اخراجیها ده‌نمکی میر‌شکاک سینما منتقد تصوف شریعت‌گریز مثنوی سید . ادیان کهن ابوریحان دکتر جلیل دوستخواه گاتها فلسطین کتاب آسمانی ژ . اردوزبان هند شبه قاره شیوه عزاداری توحش وصی نبی عراق ایران حسینی . از آتشکده به مسجد تشرّف یک زرتشتی به اسلام سوشیانت موبدان حقانیت . از کجا آورده‌اید کاندیدا بنگاهی رهبری انتخابات حکومت مکر بنی ساع . ازدواج استقراضی زرتشتی ساسانی گات دینکرد روایت پهلوی واگذاری زنا . استاد شهید مطهری هویت ایرانی زرین کوب دو قرن سکوت عرب اسلام . استاد قرائتی برای خدا بنویسید . استاد قرائتی فلسفه احکام دین سمت‌خدا منبر قانون نماز . استاد مرید شاگرد معنویت عرفان ثروت قدرت سیر و سلوک ترکیه دبی حلا . استعمار میوه شیرینی آجیل خدا اخیار ابرار کالا ماه مبارک مواد مخد . استفاده ابزاری از هنر, اسلام‌ستیزی, انجیل شیطانی, سایت ویکی لیکس . استقامت و پایداری رمز حماسه ای دیگر جبهه انتخاب اصلح . اسحاق نیوتن نیروی جاذبه زمین مکاشفات یوحنا کیمیاگری یهودی اورشلی . جلادان مقدس مدینه منوره مجاهد قتل مقدس قرآن کریم جنازه زن و کودک . جمگ نرم ایدئولوژی سوریه اسلام غرب تاکتیک عملیات جنگ نرم حزب الله . جمهوری اسلامی شهرام همایون اپوزیسیون جناح شاه مصدق متمدن مغزها ب . جمکران جماران عترت مهدوی سرزمین‌ایران اهل‌بیت زر زور تزویر امام . جنگ دفاع مقدس شهادت نبرد ظلمت ظلم نور امام حسین زهرا جهاد غارت م . جنگ نرم بچه رزماری پولانسکی فرقه سینما جان فورد سمبل شیطان پرستا . جنگ نرم حج جورج واشنگتن آبلیسک کوفه عراق فراماسون آخرالزمان دکتر . جنگ نرم رسانه روانی براندازی انقلاب مخملی ناتوی فرهنگی فتنه رنگی . جنگ نرم فدائیان حضرت ماه . جهود یهود تصوف صوفی قطب درویش یاحق یاهو هاخام فرقه اسلامی مرید ه . چرا پیش از نماز، اذان و اقامه مستحب است؟ . چرا شیعیان در اذان «اشهد ان علی ولی الله » را میگویند؟ . چقدر خنده داره عبادت فوتبال مسجد مسابقه ورزشی سریال طنز 90 امام . حاتمی کیا سلیمانی جبهه داعش سپاه قدس . حاتمی کیا شهید چمران انقلاب روشنفکری پاوه سیاست . حاج رحیم ارباب نماز عربی فارسی سوره حمد نجس کافر علمی فیزیک مثلث . حج، جبهه، بسیج، شهادت، سعودی، رزمنده، جهاد، ایثار، اخلاص، امام . حجاب استراتژیک مرد سالاری صدا سیما منحرف رضا خان نامحرم زن چادری .
 

اشتراک