بازدید امروز : 37
بازدید دیروز : 129
مسلمان شدن پروفسور موریس بوکای با آیه ای از قرآن
هنگامی که فرانسوا میتران در سال 1981 میلادی زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت،ازمصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون را برای برخی آزمایشها و تحقیقات از مصر به فرنسه منتقل کند.
جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.
رئیس این گروه تحقیق و ترمیم حسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه به نام پروفسور موریس بوکای بود، او بر خلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند، در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود.
تحقیقات پروفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد بقایای نمکی که پس از ساعت ها تحقیق بر حسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کرده اند. اما مسئله غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد، باقی مانده در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.
حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد وقتی دید نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است و از خود سئوال می کرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال 1898 میلادی و تقریبا در حدود 200 سال قبل کشف شده است،در حالی که قرآن مسلمانان قبل از 1400 سال پیدا شده است؟!
چگونه با عقل جور در می آید در حالی که نه عرب و نه هیج انسان دیگری از مومیایی شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئوله نمی گذرد؟!
و آیا ممکن است محمد(ص) هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته؟ پروفسور موریس بوکای تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند.
پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر بازگرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم به سفر کشورهای اسلامی گرفت تا از صحت خبر ذر مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل کند. یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و آیه 92 سوره یونس را برای او تلاوت نمود.
این آیه او را بسیار تحت تاثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد: من به اسلام داخل شدم و به این قرآن ایمان آوردم موریس بوکای با تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و دهها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده در عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته باشد. و بر ایمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد ( لایاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنریل من حکیم حمید).
فالیوم ننجیک ببدنک لتکون لمن خلفک ءایه و ان کثیرا من الناس عن ءایتنا لغفلون/92-یونس
پس امروز بدن و جسد(بی جان تو را ) از امواج رهایی می بخشیم به این دلیل که برای آیندگان نشانه ای از سرانجام گناه باشی تا افراد ظالم از تو عبرت گرفته و دست از ستم خود بکشند و افراد مومن برا ایمانشان افزوده شود و با اراده محکم تری براساس اعتقادات خویش عمل کنند، اما بسیاری از مردم از آیات و نشانه های ما غافلند.
منبع: پیش شماره خرداد 89
نشریه فرهنگی مادبه- دانشگاه علوم و فنون قرآن کریم
تالیفات موریس
1. مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم
2. منشأ بشر چیست؟
3. موسی و فرعون
4. یهودیان در مصر
5. تأملی بر قرآن
آشنایی با کتاب "قرآن، تورات، انجیل و علوم"
این اثر به قلم موریس بوکای و به منظور تطبیق مسائل دینی در مباحث علمی تالیف شداین کتاب، نه کتاب دینی محض است و نه علمی محض، بلکه تلفیقی از این دو مسئله است که در آن علاوه بر شرح کیفیت و چگونگی برخورد حضرت موسی(ع) با پروردگار یا توجه به مسئله بیولوژیکی حضرت مسیح (ع) به مسائل مختلف قرآن نیز اشاره شده است.
نویسنده در تحقیقات خود بیشتر به مسائل تجربی وعلمی موجود درکتابهای مقدس استفاده کرده و تعلیقات و شرحهایی از نویسندگان و محققان را نیز به آن اضافه کرده است.
وی ابتدا به تحقیقات قرآنی رجوع کرده و متون قرآن را با دستاوردهای علمی جدید تطبیق داده است، از سوی دیگر با توجه به مسئله علوم تجربی و طبیعی توانست انواع مختلفی از اکتشافات موجود در قرآن را بیان و برخی از مسائل جدید عصر معاصر را با توجه به آیات قرآن و تفاسیر مختلف با ذکر دلایل و برهانهای علمی نقد و بررسی کند.[3]
مقایسه قران و کتب عهدین از دیدگاه بوکای
الف:ویژگیهای قران از دیدگاه موریس
1. قرآن بواسطه فرشته (جبرائیل) بر پیامبر حضرت محمد(ص) نازل می شده است. [4]
2. بلافاصله پس از نزول به رشته تحریر در آورده می شده یا در حافظه ها نگه داری و تلاوت می شده است[5].
3. قران توسط شخص پیامبر به سوره ها تقسیم بندی شده است و بعد وفات آن حضرت بصورت یک کتاب جامع گرد آوری شده است.[6]
4. قران هیچ مطلبی که از نظر عصر علمی جدید انتقاد پذیر باشد ندارد. [7]
5. وحی قرآنی قریب بیست سال و بصورت تدریجی نازل شده است.[8]
6. وحی قرانی از تناقضات در حکایات که نشانه تحریرهای مختلف انسانی اناجیل است مبرا می باشد.[9]
ب: ویژگیهای عهدین از دیدگاه موریس
1. حضرت موسی بر خلاف حضرت عیسی(ع)و حضرت محمد(ص)بطور مستقیم وحی را دریافت می نموده است و حضرت عیسی از زبان پدر سخن می رانده است.[10]
2. وووحی مسیحی تنها مبتنی بر شهادتهای متعدد و غیر مستقیم می باشد. زیرا ما هیچگونه شهادتی که از یک شاهد عینی زندگی عیسی رسیده باشد در دست نداریم.
3. داده های علمی متون مقدس با یافته های علمی امروز مناسبت و هماهنگی ندارد.[11]
4. وجود تناقضات در انجیل ها یکی دیگر از اشکالاتی است که موریس بدان اشاره می کند.[12]
دیدگاه موریس در مورد احادیث
1. موریس احادیث را معادل انجیل می داند و می گوید متوان حقا مجموعه های احادیث را با اناجیل مقایسه نمود. اینها خصلت مشترکشان این است که توسط مولفانی تدوین شده اند که شاهدان عینی اتفاقاتی که نقل می کنند نبوده و مدتی بعد از وقایعی که حکایت می نمایند متولد گردیده اند. [13] مجموعه های احادیث همانند اناجیل همه شان بعنوان اصیل پذرفته نشده اند. و فقط تعداد کمی از آنها مورد قبول قریب به اکثریت متخصصان روایات اسلامی اند، و درخود یک مجموعه می توان در کنار احادیث معتبر انگاشته، احادیث مشکوک یا دور انداختنی پیدا نمود.
2. بر خلاف اناجیل رسمی که مورد مباحثه و مشاجره قرار نگرفته اند، مجموعه احادیث، حتی آنها که بویژه شایسته این هستند که مسلم و قطعی تلقی شوند، خیلی زود در تاریخ اسلام موضوع انتقاد عمیقی از جانب اولیای فکر اسلام واقع گردیدند در حالی که کتابهای بنیادی، قرآن، کتابهای مرجع باقی ماند که نمی توانسته مورد بحث قرار گیرد.[14]
3. احادیث مجموعه ای از سخنان و افعال حضرت محمد(ص) هستند. و اناجیل نیز چیزی جز همان شرح افعال عیسی(ع)نیستند. اولین مجموعه های حدیثی ده ها سال پس از وفات محمد(ص) نگاشته شد همچنانکه انجیلها ده ها سال پس از وفات عیسی برشته تحریر درآمدند. هر دوی آنها شهادتهای انسانی درباره افعال گذشته هستند. برعکس تصور امروزی مصنفان انجیلها ی رسمی مشاهدان وقایعی که نقل می کنند نیستند درست مانند معتبرترین مجموعه های حدیثی.[15]
داده های علمی تاریخی قرآن
مشارکت بین قرآن و دانش نو، بداهتا شگفتی می آورد خاصه که سخن از همسازی می رود نه نا سازی.[16]
مطالبی با جنبه های علمی در آن(قرآن) یافت می شود که گمان نمی شود مردی از عصر محمد (ص) توانسته باشد ایجاد کننده آن باشد. بدین ترتیب شناختهای علمی جدید درک برخی آیات قرآنی را که تاکنون تعبیر نشدنی بود ممکن می سازد.مقایسه چندین داستان عهدین با داستانهای قرآن راجع به همان موضوعها وجود اختلافات اساسی بین تصدیقات عهدینی که علما غیر قابل قبولند و مطالب قرانی کاملا موافق با داده های علمی را ارائه می کنند. [17]
الف:رویدادهای تاریخی
در بیان رویدادهای تاریخی عهدین دچار تناقضات فراوانی شده اند که در ذیل به بیان یکی از این موارد می پردازیم.
طوفان نوح
بابهای6، 7و8 سفر(پیدایش) اختصاص به حکایت نوح(ع) دارد. در این سه باب فی الواقع تضادهای بارزی وجود دارند. حکایت در مجموع بدین شرح است:
با انحراف و فساد عمومی بشر، خداوند که انسانها را با همه آفریده های جاندار دیگر هلاک سازد. او نوح را آگاه می سازد و به فرمان ساختن کشتی را می دهد که در آن زنش و سه پسرش و و سه زنشان و دیگر موجودات زنده را وارد خواهد ساخت. در مورد اخیر دو متن متفاوتند. عبارتی از حکایت (منبع ربانی) تصریح می کند که نوح (ع) یک جفت از هر نوع می گیرد، سپس در عبارت بعدی (در منبع یهوه ) ذکر شده که خداوند فرمان می دهد در مورد حیوانات پاک از هر نوع نر و ماده هفت تا و در مورد حیوانات نا پاک فقط یک جفت گرفته شود.اما کمی دور تر تصریح شده که سرانجام نوح (ع) تنها یک جفت از هر حیوان وارد کشتی خواهد نمود.
یک بند(منبع یهوی ) نشان می دهد که عامل طوفان نوح آب باران بوده است آما در بند دیگر (منبع ربانی) دو علت برای طوفان ذکر شده است : آب باران و چشمه های زمینی.
باز اضافه کنیم که بر حسب منابع، مدت طوفان متفاوت است : چهل روز بر طبق حکایت یهوی و یکصد و پنجاه روز بر طبق حکایت ربانی.[18]
و تناقضات فراوانی که موریس اشاره نموده اما از حوصله این مختصر خارج است.
ب: داده های علمی
داده های قرآنی درباره آفرینش
1- دانش به ما می آموزد چنانکه بعنوان مثال (و تنها مثال) تکوین خورشیدی و محصول فرعی آن یعنی (زمین) را در نظر گیریم، جریان امر توسط تراکم سحابی نخستین و تفکیک آن رخ داده است. این دقیقا همان است که قرآن بطریق کاملا صحیح با ذکر ماجراهائی که (دود) آسمانی، ابتدا یک نوع الصاق سپس یک نوع انفکاک را بوجود آورده بیان نموده است.[19]
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ[20]
2- دانش، تداخل دو رویداد تکوینی یک ستاره (مانند خورشید) و سیاره اپش با یکی از سیاراتش (مانند زمین) را مبرهن می سازد. آیا همین اخطلاط در نص قرآنی همانطور که دیده شد ذکر نشده است؟[21]
3- تعداد آسمانهای وصف شده در قرآن به اشاره رقم هفت بوسیله دانش نو از طریق معلومات حاصله فیزیک در باره کهکشانهای متعدد تایید می گردد.[22]
بنا براین اگر تمامی مسائل مطروح در قصص قرآنی تا امرو.ز بنحو کامل بوسیله داده های علمی تایید نشده اند باری کمترین تزادی هم بین داده های قرآنی راجع به آفرینش و معارف جدید وجود ندارد.این امرذ تنها در مورد وحی قرآنی در خور تذکر بوده است اما در مورد متن عهد عتیق که امروز در دست داریم در مورد رویدادهای مزبور توضیحاتی داده که از نقطه نظرهای علمی قابل قبول نیستند.[23]
منابع
منابع چاپی
1. قرآن کریم
2. مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه موریس بوکای، ترجمه ذبیح الله دبیر
3. لغت نامه دهخدا
4. المستشرقون و الدراسات القرانیه، محمد حسین علی الصغیر
5. خاورشناسان و پژوهشهای قرآنی، محمد محسن علی الصغیر، ترجمه: محمد صادق شریعت
6. ماهنامه موعود شماره 70
7. گفتاری از آیت الله« عبدالکریم بی آزار شیرازی»
منابع دیجیتالی
1. پایگاه خبری تقریب
www.taghribnews.com
2. بانک اطلاعات نشریات کشور
www.magiran.com
3. خبرگذاری مهر
www.mehrnews.com
4. موسوعه الاعجاز العلمی فی القرآن و السنه
www.55a.net
[1] - داستان فرعون و نحوه مرگش مراد است که در آینده به آن خواهیم پرداخت.
[2] - بانک اطلاعات نشریات کشور گفتاری از آیت الله« عبدالکریم بی آزار شیرازی»
[3] - خبرگزاری مهر
[4] - مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 3و8و337
[5] - همان، ص 8و337
[6] - همان، ص 8
[7] - همان، ص10
[8] - همان، ص 337
[9] - همان
[10] - همان، ص3
[11] - همان، ص8و38
[12] - همان، ص148
[13] - موریس پیرو مذهب اهل سنت بود و با حدیث شیعه آشنایی نداشت، به همین خاطر ویژگی حدیث اهل سنت را بیان کرده که بسیاری از آنها در مورد حدیث شیعه نمی تواند صادق باشد.
[14] - مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص327
[15] - مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 8
[16] - همان، ص153
[17] - همان، ص338
[18] - همان، 52—با توجه به شهرت داستان طوفان نوح در بیان قرانی از آ?وردن آن خود داری نمودیم.
[19] - همان، ص200
[20] - سوره فصلت، آیه11
[21] - مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 201
[22] -همان، 201
[23] - همان
منبع:محدث
آدرس: chachoolmachool.blogfa.com
فوتبالیست مشهور در انگلیس مسلمان شد
فیلیپ قبل از گرایش به اسلام تحصیلات خود را در در رشته ادیان به پایان رسانده و مطالعات بسیاری در زمینه مذاهب مختلف داشته است.
به گزارش گرداب به نقل از باشگاه خبرنگاران، "فیلیپ سندروس"، عضو تیم ملی سوئیس و بازیکن تیم فولام انگلستان که سابقه بازی در آرسنال را نیز دارد با حضور در مرکز اسلامی منچستر به دین مبین اسلام و مذهب ناب تشیع گروید.
فیلیپ قبل از گرایش به اسلام تحصیلات خود را در در رشته ادیان به پایان رسانده و مطالعات بسیاری در زمینه مذاهب مختلف داشته است.
او در مصاحبه ای که با نشریه آرسنال داشت گفته بود که اگر فوتبالیست نمی شد به عنوان یک روحانی در کلیسا به زندگی خود ادامه می داد.
فیلیپ در نهایت با مطالعه بر روی کتب اسلامی در نهایت به اسلام و مذهب تشیع گرایش پیدا کرد.
منبع:www.gerdab.ir
گفت: آی مردم! بشتابید! من از مردان خدا شدهام! دیشب جناب جبرئیل از طرف خود خدا بسته ویژه ای ویژه ای برای بنده آورده بود! مدرکم بود با مهر و امضای خدا! شاگرد ممتاز شدهام!
گفتند: میتونیم ماهم ببینیم؟
گفت: نه! این جزو اسرار هست! نباید هویدا شود! نباید چشم نامحرم به آن بیافتد!
گفتند:از کجا بدانیم راست میگویی!
گفت: از همونجا که بقیه همقطارانم میگفتند!
گفتند: بقیه که یا دستشان رو شد یا وسط برنامههاشون کار و بارشون حسابی سکه میشود و که ناگهان میبینی بارشان را بستهاند و در رفتهاند!
گفت: هر چه بگویید انجام میدهم! کلی هنر دارم! چشم بندی، شعبده بازی، تردستی، قایم باشک!
گفتند: اینها که مال افراد شیاده! بگو معجزه و کرامت چی داری؟
گفت: اشاره بکنم زمین و زمان زیر و رو می شود !
گفتند: پس چی شد؟
گفت: آهان! شده ولی چشم بصیرت میخواهد که شما ندارید! من الان پس لرزههایش را حس میکنم! تنم دارد میلرزد! باید چشم بصیرتتان باز شود!
گفتند: چه کنیم چشم بصیرتمان باز شود!
گفت: ساده است! باید کمی تمرین کنید! در تمرینهای کلاسهای آموزشی و جلسات باز پروری معرفتی بنده شرکت کنید، تا سموم گناه از تنتان خارج شود! دارم میبینم خیلی آلوده شدهاید! ارواحتان را به لجن کشیدهاید! به نظرم کارواش هم جوابگو نباشد! کار بنده تضمینی است! نشد دوباره شرکت کنید بنده وقتم خالی خالی است! حق العمل بنده را که دادید آن وقت چشمتان آرام آرام و خودبه خود به روی حقایق باز میشود و میفهمید دنیا دست کیست و من کیم و شما کی هستید!
گفتند: نمی شود پول ندهیم؟ آخر خرج زن و بچه هایمان را چه کنیم؟ از طرفی هم از قدیم ها رسم بوده که برای اینجور جلسات پول نمیگیرند! کلاس کنکور که نیست!
گفتند: استاد چرا تعداد جلساتتان اینقدر زیاد است!
گفت: اولا: وظیفه شاگرد و مرید اطاعت محضه! دوما: سیر و سلوکی گفتن، پیک نیک که نمیروید! طول میکشد!
گفتند: استاد!شهریهتان از شهریه دانشگاه آزاد هم بیشتر است!
گفت: ما موسسه غیر انتفاعی هستیم. به همین خاطر هزینهها بسیار بالاست! مثلا: بنده مجبورم هر ماه یک سفر تحقیقاتی علمی معنوی! به یکی از کشورهای معنوی جهان! مثل: ترکیه، دبی، تایلند،...بروم که تجربیات عرفانی بیشتری کسب کرده خدمتتان ارائه کنم! تصورش را بکنید! در قبال این همه جان کندن و عرق ریختن این مبلغ ناچیز کافیه؟
گفت: استاد میتوانید از این تجربیات عرفانی و معنویتان برایمان تعریف کنید مشتاقیم بشنویم شاید ما هم علاقه مند به سیر و سلوک و معنویات شویم!
گفت: اینها راز هست! گفتند نگید! شما هنوز درجات عرفانیتان را طی نکردهاید! هنوز برایتان زود است!
گفت: استاد شنیدهایم با صاحبان قدرت و ثروت و سیاست و ...ارتباط دارید! گفته بودید که بین معنویت و سیاست و مادیات سنخیتی وجود ندارد و باعث سقوط انسان میشود!
گفت: آنها ارتباط معنویست عزیزان! برای ارشاد چنین انسانهایی، گه گاهی باید خود را آلوده هم کرد!
گفتند: آنها که خودشان استاد این کارند! نکند شما هم متمایل به "چپ" و "راست" شدهاید! با این شتاب زیادتان میترسیم "چپ" کنید یا "راست" بروید سینه دیوار!
گفت: من بی طرفم! اما در عین حال با همه اطرافم هماهنگ هستم، ما اصولا انسانهای مهربان و صلح دوستی هستیم و از خشونت بدمان میآید! هوا شناس خوبی هم هستم، مرحوم پدرم میگفت! جهتها را خوب میشناسی، خصوصا اگر باد موافق بوزد! چپ، راست، میانه،
گفتند: شما با حزب باد ارتباطی دارید؟
گفت: بله بنده اصولا با حزب و حزب بازی و حزب گرایی و حزب پروری و باند و تشکیلات و...موافقم. خصوصا برای پیاده کردن دموکراسی در کشورهایی که دمکراسی ندارند! بنده زمانی مشاور اعظم حزب باد بودم، درزمینه های مختلفی شاوره میدادم مثل: آینده بینی، طالع بینی، تعیین سرنوشت، تخمین سرگذشت، دیدن امور غیر دیدنی با چشم مسلح و غیر مسلح، پیش بینی امور سیاست و کیاست و مدیریت، تقویت بنیه کلیه قوای جسمانی و روحانی، خواندن ورد محبت در گوش دشمنان سیاسی، باطل کردن طلسم برنامههای اقتصادی مختلسین و مفلسین و مفسدین اقتصادی! متاسفانه از وقتی "دودمان" حزب "بادمان" را به "باد" دادند دیگر کار و بارم کساد شده است برای همین به راههای دیگر امرار معاش روی آوردهام!
گفتند: جناب استاد آمدیم و کسی از جلسات شما خوشش نیامد یا چیزی دستگیرش نشد و اعتراض کرد، چکار باید بکند.
گفت: اینجانب در مرحله اول: فرد را توجیه میکنم، نشد وارد مرحله دوم میشویم، ابتدا با زبان خوش تهدیدش میکنم و اگر باز هم استدلالهای بنده جواب نداد از قدرت های معنوی خودم استفاده می کنم نفرینش میکنم!
گفتند: استاد شما که گفتید عرفان با خشونت و بداخلاقی رابطهای ندارد؟
گفت: بنده معتقدم در زمینه تربیت انسانها و در زمینه رسالت عظیم انسان سازی! گه گاهی چاشنی خشونت هم لازم است! نه اینکه اهداف خیلی بزرگ است باید به روشهای کارآمدتری متوسل شد! شوخی که نیست انسان سازی است خیار و گوجه که عمل نمیآوریم! اینهمه پیغمبر و امام آمدند و نتوانستند حریف این مردم بشوند، آن وقت شما انتظار دارید بنده به این راحتی موفق شوم! مگر نشنیدهاید: چوب معلم گل است...
گفتند: آخر استاد! انبیاء و ائمه( علیهم السلام) که به هر بهانه ای مردم را تهدیدی و نفرین نمی کردند!
گفت: این مورد جزء مسائل تخصصی هست که در مراحل بالاتر خودتان به مرور خواهید فهمید!
گفتند: استاد آمدیم و نفرینتان نگرفت!
گفت: خب بگیر نگیر دارد ولی اگر بگیرد دیگر ولتان نمیکند! دفعه قبل که یک نفر را نفرین کرده بودم بیچاره میخچه اش عود کرده بود و التماس میکرد که: استاد تورا به خدا مرا ببخش! حلالم کن! من هم با رافت و محبت و به ارزش 15000000 تومان از سر تقصیراتش گذشتم!
گفتند: آخرش چه شد استاد! میخچه اش را میگویم!
گفت: آخرین باری که دیدمش چیزهایی میگفت....! بماند!
چمران... چمران... چمران...
چه داشت این "مرد"...
که "مرد"...
را از "نامرد"....
"درد" را از "بی درد"ی...
شناخت.....
رفته بود که به "سلاح" علم مجهز کند خود را ...
اما "صلاح" را در "سنگر" عمل دید...
"وزارت" و "پست" و "کرسی" استادی و "ریاست" را....
ارزان فروخت....
آخر بازار "شهادت" و "ایثار" گرم گرم بود....
چون فهمیده بود که در باغ "شهادت" را به زودی خواهند بست!
"نقاشی"هایش، "مناجات"هایش، "سیما" و "صدای" مردانهاش، "لباس خاکی"اش...
همه یک رنگ و یک معنا داشت....
بوی کوچههای خاکی "جماران" را میداد....
او مرد "کوخ" بود نه "کاخ"....
حتی در "آمریکا" مهد "کاخ" نشینان هم که بود در کنار "کاخ" سفید، از فرهنگ "کاخ" نشینی بیزار بود...
او با "ایمان" و "بینش" و "بصیرت" رفت....
با "ایمان" و "دانش" و "بینش" و "بصیرت" بیشتر برگشت....
هرچه کردند که رنگ عوض کند، تسلیم نشد...
دیگر تاب نیاورد...
در "غرب" جغرافیای زمین "غروب" کرد....
در "غرب" ایران "آفتابی" شد، بر مرزهای "ایمان" و "عقیده"...
ای کاش بود و با آن صوت عارفانهاش میخواند:
" خدایا می دانی که در زندگی پرتلاطم خود، لحظه ای تو را فراموش نکردم.
همه جا به طرفداری حق قیام کرده ام. حق را گفته ام. از مکتب مقدس تو در هر شرایطی دفاع کرده ام.
کمال و جمال و جلال تو را به همه مخالفان و منکران وجودت عرضه کرده ام و از تهمت ها و بدگویی ها و ناسزاهای آنها ابا نکردم.
در آن روزگاری که طرفداری ازاسلام به ارتجاع و به قهقراگری تعبیر میشد و کمتر کسی جرأت می کرد که از مکتب مقدس تو دفاع کند، من در همه جا، حتی در سرزمین کفر، علم اسلام را بر می افراشتم و با تبلیغ منطقی و قوی خود، همه مخالفین را وادار به احترام می کردم و تو ای خدای بزرگ! خوب می دانی که این فقط بر اساس اعتقاد و ایمان قلبی من بود و هیچ محرک دیگری جز تو نمی توانست داشته باشد."
و باز هم زمزمه میکرد:
تراشکر!
" ترا شکر می کنم که از پوچی ها ، ناپایداری ها ، خوشی ها و قید و بندها آزادم کردی و مرا در طوفانهای خطرناک حوادث رها ننمودی، و درغوغای حیات، در مبارزه با ظلم و کفر غرقم کردی، لذت مبارزه را به من چشاندی ، مفهوم واقعی حیات را به من فهماندی...
فهمیدم که سعادت حیات در خوشی و آرامش و آسایش نیست ، بلکه در جنگ و درد و رنج و مصیبت و مبارزه با کفر و ظلم و بالاخره در شهادت است."
و باز هم از صمیم جان میگفت:
سوگند
" خدایا به آسمان بلندت سوگند، به عشق سوگند، به شهادت سوگند، به علی سوگند، به حسین سوگند، به روح سوگند، به بی نهایت سوگند، به نور سوگند، به دریای وسیع سوگند، به امواج روح افزا سوگند، به کوههای سر به فلک کشیده سوگند، به شیپور جنگ سوگند، به سوز دل عاشقان سوگند، به فداییان از جان گذشته سوگند، به درد دل زجرکشیده گان سوگند، به اشک یتیمان سوگند، به آه جانسوز بیوه زنان سوگند، به تنهایی مردان بلند سوگند که من عاشق زیبائیم. چه زیباست همدردعلی شدن، زجر کشیدن، از طرف پست ترین جنایتکاران تهمت شنیدن، از طرف کینه توزان بی انصاف نفرین شنیدن، چه زیباست در کنار نخلستان های بلند در نیمه های شب، سینه داغدار را گشودن و خروشیدن و با ستارگان زیبای آسمان سخن گفتن، چه زیباست که دراین موهبت بزرگ الهی که نامش غم و درد است، شیعه تمام عیارعلی شدن."
و باز هم برای بار آخر:
شهادت نقطه پایان مردان بزرگ
برای مرگ آماده شده ام و این امری است طبیعی، که مدتهاست با آن آشنام. ولی برای اولین بار وصیت می کنم. خوشحالم که در چنین راهی به شهادت می رسم. خوشحالم که از عالم و ما فیها بریده ام. همه چیز را ترک گفته ام. علائق را زیر پا گذاشته ام. قید و بندها را پاره کرده ام. دنیا و ما فیها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می روم ..."
منبع منجاتهای شهید چمران: بخش فرهنگ پایداری سایت تبیان
زمانی رسم قشنگی داشتیم....!
همه "برادر" بودند و "برابر"...
معیار "ایمان" بود و "اخوت" دینی....
هنوز کسی از اقشار "آسیبپذیر" حساب نمیشد...
فقر"فخر" بود و "کوخ" مستضعف بر "کاخ" مستکبر میچربید!
"کاخ" نشینی "عار" بود و "نار"....
"کوخ" نشینی "وقار" بود و "افتخار"...
حالا معیارها عوض شده..."برادر"بودن "امل"بودن ترجمه میشود...
"ساده" ، "بیریا" و "خاکی" بودن نشانه دهاتی بودن است....
در "تهران"ش راه که میروی، طوری نگاهت میکنند که احساس میکنی از آن ور مرز آمدهای!
در تیر رس نگاههای "سرد" و "سنگین" و "بغض" آلودشان شان که قرار میگیری، یاد حال و هوای "سرد" و "کشنده" پیش از "انقلاب" میافتی!
از "تهران" که بیرون میزنی تازه یادت میافتد اینجا "ایران" است!
فضایش بسیار "آلوده" و "سمی" است!
حیف "رهبر"ی که در این شهر نفس میکشد!
حالا دیگر "بالا"ی شهرها با "پایین" شهرها تفاوت دارد...."شهروند" داریم تا "شهروند"...!
... میلیونها کیلومتر فاصله!
"مردم" طبقاتی شدهاند!
"زندگی"ها هم طبقاتی شده است!
حتی "اندیشه"ها هم طبقاتی شده است!
باور نمیکنید؟
سری به "روزنامه"ها ، "مجلات" ، "فرهنگ"سراها ، مراکز "علم"ی و فرهنگی و "هنر"ی و...بزنید!
حالا دیگر "ریال" هم برای بعضیها بوی کهنگی و "عربیت" میدهد، بوی آن دوران را میدهد!
دوست دارند به "یورو" و "دلار" و "پوند" و حتی"ین" معاملههایشان را حلال کنند!
همه "رسانه"ها سیگنالهای مدرن ارسال میکنند: "همشهری"، "شهروند"،...
حکایتشان حکایت "اصحاب کهف" شده است!
وقتی برگشتند، هنوز قامتشان بوی "خاکی" بودن و "افلاکی" بودن میداد!
هنوز جای ترکشهای "دشمنان" رودرو التیام پیدا نکرده بود!
هنوز عرق "جهاد" با "شیطان اکبر" بر تنشان خشک نشده بود که، شعلههای "جنگ نرم" از پشت "جبهه" ها زبانه کشید!
دیگر کسی آنها را نمیشناخت.....
وقتی برگشتند با دست خالی برگشتند نه "مدرک"ی، نه "ویلا"یی، نه "برج"ی، نه "بانک"ی...
حالا دیگر همه میگفتند: "توانا" بود هر که "دارا" بود!
حق با "دینار" بود نه با "دیندار"!
هر حرفی که میزدند و هر قدمی که بر میداشتند از آنها "مدرک" و "پول" و "پارت"ی میخواستدند!
تا آنها برگردند قاعده زندگی را عوض کرده بودند!
منافقین پشت "جبهه" مشغول جمع آوری "غنائم" بودند برای دوران "صلح"!
رفته بودند که "صلح" برقرار کنند....
اما وقتی برگشتند که عدهای داشتند سر صلحنامه "مصالحه" میکنند!
برگشتند ولی دست خالی!
نه غنیمتی، نه درجهای، نه مالی نه منالی!
حالا دیگر کسی نه خودشان را باور داشت نه "آرمان"هایشان را و نه "ارزشها"یشان را!
در حالیکه سکههای "امنیت" و "حریت"ی که از خاک "جبهه"ها به ارمغان آوردهاند بودند هنوز هم پشتوانه "سرمایه ملی" است...
هنوز امضای خونین"شهدا" و "جانبازان" بر پای اسناد "اعتبار" و "عزت" و "امنیت ملی" در برابر ابر قدرتها، خشک نشده است....
حالا دیگر فرهنگ "ایرانی" بودن با سرنیزه "سربازان هخامنشی" امضاء میشود!
جزایرمان در برابر "سکه" و "دلار" و "ارز" سرمایهدارهای داخلی و خارجی "کیش" و "مات" شده است!
کانالها عوض شده...ارتباطات هم از نوع دیگر تعریف شده...همه چیز دیجیتالی است....
دیگر بیسیمهای آن دوره، کنج بیمارستانها و کوچه پس کوچههای جنوب شهر زیر خروارها "منت" و "زخم زبان" خاک میخورند...
کسی دیگر "زبان" آن دوره را نمیفهمد!
:"عمار" عمار عمار....!
"عمار" جان بگوشم...حلقه محاصره هر لحظه داره تنگتر میشه......!
دشمن خط شکسته..."عمار" عمار عمار....تانکهای دشمن دارن میان جلو......!
خاکریز داره میافته دست دشمن....!
عمار عمار عمار...."عمار" جواب بده........!
...اَینَ عَمَّار...!
صدای یک زن از پشت بیسیم به گوش میرسد:
شماره مورد نظر در شبکه زندگی انسانها موجود نمی باشد،
لطفا "مجددا" شماره گیری نفرمایید !
،Number of people living in the network is not available
!Please "again" do not dial
هرچه میخواهند برای "قرآن" متر و اندازه "تاریخ" مصرف تعیین کنند، معیارهایشان به اندازه اندیشههایشان هم قد نمیدهد!
"قرآن" را پایین میآورند! با متراژهایشاه! تا بفهمند میفهمند، اما باز هم نمیفهمند!
چون این "قرآن" هست و "قرآن" نیست!
ترجمهاش میکنند، اما به دلخواه خودشان!
میشود "انجیل" دوم و پرفروشترین کتاب اروپا و آمریکا!
همه خوشحالیم!
آفرین! اروپایی هم گویا "قرآن" را میفهمد، اما نمیفهمد!
این "قرآن" یک چیز کم دارد!
نخ امنیتیاش را کشیدهاند! مثل دندان شیر!
"قرآن" هست اما نیست!
ترجمه کردهاند، اما به زبان و مزاق و سلیقه اروپایی و آمریکایی صهیونیستی!
چقدر هم طرفدار دارد این "قرآن" بی یال و کوپال قلابی!
"اسلام" بی خاصیت آبکی!
"اسلام" مسیحی شده مصلوب!
"اسلام" بیدفاع! همان اسلام "اموی" و "آمریکایی"!
"اسلامی" که با "سیاست" و "حکومت" کاری ندارد!
"اسلام" توسری خور و ذلیل!
میگویی: مسلمانی؟ خب باش! اما "مسیحی" عمل کن!
دین سال این شکلی و این رنگی است! زیبا و توخالی!
یک سیلی زدند، دومی را هم خودت بزن...
خدا را چه دیدهای شاید سومی را هم از پشت سر خوردی!
اما بخور! تقدیر چنین است!
"مسیحی" باش اما درقالب "مسلمان"!
"صوفی" باش اما در قالب "مسلمان"!
"درویش" باش اما در قالب "مسلمان"! َ
"بودایی" باش اما در قالب "مسلمان"!
راحت باش!
همه انسانیم و یک هدف داریم!
"صلح" و "صفا" و "صمیمیت"!
هدف "صلحکل" است، خدای مهربان است، این خدای شما جالب و جذاب نیست!
"جهاد" دارد،
"شمشیر" دارد،
جاذبه دارید، اما دافعه هم دارد،
امر به "معروف" و نهی از "منکر" دارد،
"دشمن" شناسی دارد،
"استقامت" دارد،
"مبارزه" دارد،
"جبهه" دارد،
"بسیج" دارد،
"سپاه" دارد،
"ارتش" دارد،
"حکومت" دارد،
"ولی" دارد،
"فقیه" دارد،
کس و کار دارد،
"برنامه" دارد،
"قانون" دارد...
خلاصه دین دارید، یک دین کامل!
خدایتان را کمی اصلاح کنید!
مدرنش کنید!
کتابتان را هم ایراد دارد، بیایید آن را هم اصلاح کنیم!
همهاش تقصیر این "آخوندا" و "فقها" و "مجتهد"ین شماست!
همهاش از "دین" و "شریعت" و امام"حسین" (علیه السلام) میگویند!
زمانه عوض شده!
دوره دوره "صلح" و "صفا"ست!
صلح و صفا را از "مصائب مسیح" و اما دوست داشتنی ما یاد بگیرید!
"شکنجه" شوید اما دم بر نیاورید!
"مصلوب" شوید، اما آرام و با وقار باشید!
فقط به "رستگاری" و "عروج" و "بخشش" فکر کنید!
به رحمت و روح و ریحان و گل و بلبل بیاندیشید!
شما دین خوبی دارید اما قدرش را نمیدانید...
از مستشرقین عزیزمان بپرسید، در "اسرائیل" و "آمریکا" و "اروپا"!
مستنداتش هست....
کتابخانههای سری "واتیکان" و "تلاویو" و "پاریس" و ...پر است از کتابها و علوم دانشمندان شما!
همه دارند با هم کنار میآیند الا شما!
طرد میشوید، از "جامعه جهانی" ما!
تحریم میشوید!
کمی کوتاه بیایید!
چیزی از شما کم نمیشود! دستی به سر و روی دینتان بکشید!
بگذارید ما هم از این "دین" سهمی داشته باشیم!
آبدیت کنید دینتان را، با نرم افزارهای "آمریکایی" و "اسرائیلی"!
به کنفرانس جهانی "وحدت ادیان" بیایید،
آنجا صفا و صمیمت میان ادیان گل انداخته!
چرا تافته جدا بافته شدهاید! نیایید دیگر تحویلتان نمیگیریم!
بازیتان هم نمیدهیم.... بازیهای بزرگ و نان و آب دار بین المللی را میگویم!
بیایید اما بشرطها و شروطها!
آن وقت برایتان سوت و کف میزنیم!
هورا میکشیم....
تشویقتان میکنیم، جایزه هم میدهیم! "اسکار"، "نوبل"،...
با بهترین مراسم و با بهترین هنر "پیشه"ها، از "بیشه"های "هالیوود"!
به "اسرائیل" هم میبریمتان!
خدا را چه دیدهاید، شاید برایتان "بیتالعدل" و "مشرق الاذکار" هم درست کردیم،
در بهترین نقطه "اسرائیل"، کنار دوستان دیگر بهائیمان!
زیارتتان هم میبریم، تا خود محراب مسجد "بیتالمقدس"، تقبل الله!
شما چه کم از "مولوی" و "شمس" دارید؟
میبینید چه استقبالی از کتابهایشان کردهایم؟
کتابهایشان را سر دست میبریم!
ترکهای "ماسون" خودمان هم دارند "مولوی"نامه چاپ و تکثیر و توزیع میکند!
پرفروشترین کتاب "آمریکا" و "اروپا"ست!
"نهجالبلاغه" و "صحیفه سجادیه" و "نهج الفصاحه"تان هم اینقدر مشتری ندارد،
البته خواستید برایتان اصلاح میکنیم،
با بهترین ویراستاران "یهودی" و "صهیونیست"، بدون نوبت هم چاپ میکنیم،
با تیراژهای میلیونی، آنهم در بهترین چاپخانههای "آمریکا" و "اسرائیل"!
حتی "پائولوکوئلیو" خودمان هم "مولوی" را دوست داشت!
حتما کتابهایش را خواندهاید دیگر!
همان جایزه بگیر در "اسرائیل"!
همان یاور "شیمون پرز" و "اسحاق رابین" در تیمارستان!
همان "کیمیاگر" معروف زمان!
همان "کابالیست" بینام نشان!
همان "جادوگر" سیاه و سفید داستان و رمان!
همان عاشق "بنگ" و "حشیش" و "عرفان"!
ببینید!
میگویید "عرفان" بد است.
ببینید چقدر "عارف" دلسوخته داریم!
قدر نمیدانید!
چقدر پیغمبر بهتان ارزانی داشتیم؟
اما بازهم دست از "اصول" و "شریعتتان" بر نداشتید!
مگر اینها چه مشکلی داشتند!
همه را خودمان تربیت کرده بودیم با اصول خودمان، فرهنگ خودمان، مثل بچه خودمان!
اطمینان داشتیم و با ضمانت و گارانتی طلائی و دائمی...همه را به شما دادیم....بازهم داریم؛ انبار شرکتهایمان پراست....!
اشو، اکنکار، رام الله، کارلوسکاستاندا، سایبابا و...!
تا دلتان بخواهد از این پیغمبران عصر "مدرنیته" داریم!
تا دلتان بخواهد "سحر" و "جادو" و "شعبده" در انبانشان دارند!
از "کریس آنجل" و "دیوید کاپرفیلد" یهودی خودمان یاد گرفتهاند!
چه مرگتان شده است؟
باور نمیکنید؟ اطمینان ندارید؟
نخواستید پسمان بیاورید؛ ولی یک بار هم که شده ببرید و امتحان کنید....!
پشیمان نخواهید شد!
مشتری خواهید شد!
حتما به شعبه های ما در سراسر دنیا سر بزنید!
بهترین و جدیدترین ادیان "مدرن" و "سکولار" را از ما بخواهید!
از درو دیوار جاسوس می بارد!
جاسوس بازاری شده است!
از یکی خلاص نشده آن یکی از راه می رسد!
یک روز نرم افزار! یک روز سخت افزار...
یک روز گوشی تلفن( رصد و ره گیری و ترور افرادی چون : شهید عماد مغنیه و بعضی رهبران حماس)
یک روز NSA( آژانس امنیت ملی آمریکا که کارشون تا اتاق خواب افراد هم کشیده شده است!)
یک روز جاسوسی هسته ای
یک روز دیگر آدمهای جاسوس
یک روز دیگر جاسوسهایی که آدم نیستند حیوانند و پرنده!
یا اصلا حیوان هم نیستند فقط جاسوسند، بازم یا از نوع پرنده یا بازهم پرنده!
و یا...
جاسوسی در تعبیر زیبای قرآنی استراق سمع نامیده شده!
یعنی سرقت از راه گوش دادن و شنوایی!
دزد هم دزدهای سابق،...مرامی، نانی، نمکی...!
دزدهای فعلی نه مثل اجدادشان نه دینی دارند و نه مرامی!
نه نان می شناسند و نه نمکی...!
نمکدان را قبل از خوردن نمک می شکنند!
حالا همان دزدان دریایی سابق دنیا! ( انگلیسیهای بریتانیای کبیر!)....
با حفظ سمت و با همکاری دو تا برادرتنی و ناتنی آمریکایی و اسرائیلیشان!
همان شغل پر درآمد خود را، با علم و تکنولوژی به روز رسانی کرده اند،
از سطح دریاها به سطح زمین اسباب کشی کرده اند!
دنیا عوض شده است!
عیال هم زیاد شده...دست زیادی در کار است...نان خورها هر روز زیاد تر می شوند...
تمدن غرب هر روز بزرگتر می شود...
مثل لوبیای سحر آمیز!
آنقدر که دست به لایه ازن برده است...
پارگی لایه ازن هم حتما کار خودشان هست!
از بس طمع کرده اند!
حالا باید جور دیگری این غول بی شاخ و دم را اداره کرد...
با این اشتهای سیری ناپذیرش!
حالا دارند از زمین و دریا و هوا( هواپیماهای جاسوسی و ماهواره های جاسوسی و زیر دریایی های جاسوسی و...)
مقدمات تشکیل دهکده جهانی آماده می کنند!
با دزدی اطلاعات اهالی این دهکده کوچک!
(هر چند هنوز هم به دستورشان در شاخ آفریقا، کسانی دارند به همان سیره گذشتگان و آباء اجداد انگلیسیشان عمل می کنند، بازار شان سکه است!)
حالا هم دهکده جهانی دارد به دوران طلایی خودش نزدیک میشود!
اول: برهنگی فرهنگی!
دوم: برهنگی اخلاقی!
سوم: برهنگی اجتماعی!
چهارم: برهنگی سیاسی!
پنجم: برهنگی اطلاعاتی!
در مرحله پنجم که مقدماتش در حال آماده شدن است، شما دیگر خلوتی نخواهید داشت.
همه با هم "برادر"، "برابر" و "آزاد" خواهید بود.
هیچ کس نباید اسراری داشته باشد!
هیچ کس نباید چیزی را از دیگران مخفی کند!
همه با هم محرمند!
مخصوصا بعضی "برداران" که برادرترند و محرم تر!
روسای دهکده جهانی خوش ندارند شهرونداشان بدون اجازه آنها دست از پا خطا کنند!
البته این لازمه متمدن بودنه!
دوره محرم نا محرمی گذشته است!
حالا دیگر برای تسریع در امر مقدس توسعه و پیشرفت تمدن، باید همه را محرم حساب کنیم!
قوانین دست و پاگیر توسعه باید حذف بشوند!
دیوارها باید برچیده شوند!
دیوارها زمانی گوش داشتند و کلی هم موش!
این موشها البته هیچ ربتی به انگلیس و اسرائیل نداشتند!
خودشان می آمدند و می رفتند!
اما حالا دیوارها خودشان معضل ارتباط و پیشرفت هستند!
مثل دیوار چین!
پس باید مثل دیوار برلین بر چیده شوند!
تا شرق و غرب عالم به هم برسند!
پس دیوارها هم رفتند پی کارشان!
که یادشان افتاد که باید با دنیای شرق ارتباط بر قرار کنند!
که ناگهان...
آن عروسک آمد!
آن عروسک با اسب تروا آمده!
آن عروسک با دوربین آمد!
آن عروسک از غرب آمد!
او تا اتاق خواب بچه ها و بزرگترها هم آمد!
آن عروسک آهسته آمد!
آن عروسک با جهل آمد!
آن عروسک آمد!
دنیا دیگر دنیای سابق نیست!
دنیا حسابی عوض شده است!
بچه ها هم عوض شده اند،
بزرگترها هم عوض شده اند!
بچه ها دیگر نمی خوانند:
بابا آمد...بابا نان داد....بابا با اسب آمد!
می گویند:
بابا با باربی آمد!
بابا با خود باربی آورد!
او خندان آمد!
...............
.............
.........
......
...
.
.............................
ورود باربی دوربین دار به ایران
باربی جدید به نام "دختر ویدئویی" وارد بازار تهران و برخی شهرستان ها شده که یک گردنبند با قابلیت فیلمبرداری به صورت دوربین مخفی دارد و از لحظات خصوصی خانواده تصویربرداری نموده و به پایگاههای اینترنتی می فرستد.
محصول جدید عروسک باربی به نام "دختر ویدئویی" (Video Girl) به بازار جهانی عرضه شده است که مجهز به دوربینی در گردن عروسک می باشد و از این طریق از لحظات خصوصی خانواده ها تصویربرداری نموده و ممکن است تصاویر نامناسبی را به پایگاههایی اینترنتی مختلف مانند یوتیوب بفرستد.
نحوه انتقال تصاویر خصوصی فیلمبرداری شده توسط باربی به اینترنت، به این صورت است که، کاربر یا استفاده کننده از این عروسک برای دانلود جدیدترین موسیقی و مدل های رقصیدن عروسکش ، ناگزیر به اتصال عروسک به کامپیوتر و اینترنت است. عملیات انتقال اطلاعات به صورت برنامه ریزی شده از قبل، در نرم افزار آن قرارداده شده و هنگام اتصال به اینترنت به صورت خودکار تصاویر فیلمبرداری شده بر روی سرور سایت کپی می گردد.
ورود باربی دوربین دار از دو جنبه واجد احتیاط و اعلام هشدار به خانواده هاست. اول نقض حریم خصوصی خانواده ها است به طوری که با وجود این عروسک گویا خانواده همواره در دید یک دوربین مخفی قرار دارد و دوم آن که این دوربین مخفی ابزاری برای جاسوسی سرویس های اطلاعاتی نیز محسوب می شود.
عروسک باربی دوربین دار به بازار ایران نیز وارد شده و در فروشگاه های تهران عرضه می شود. این عروسک در برخی شهرستان ها نیز توزیع شده است.
این موضوع هشدارهای روانشناسان آمریکایی را نیز برانگیخته و در این زمینه خواستار تحریم این محصول شده اند.
چندی پیش یک روانشناس آمریکایی، بخاطر دوربینی که در عروسکهای باربی جدید تعبیه شده، خواستار تحریم آن توسط والدین شد."دانیلا میلتیک" (Daniella Miletic) از والدین کودکان آمریکایی خواست عروسک باربی جدید را تحریم کنند. نکته مهم در استفاده از این وسایل، نقض حریم خصوصی شهروندان جامعه نیست. بلکه استفاده جاسوسی که از این وسایل می شود در خور اهمیت بیشتری است.
دانیلا میلتیک در مقاله خود نوشت: عروسکهای باربی جدید، که دوربینی درون آنها کار گذاشته شده است، نگرانیایی در مورد مسئله حریم خصوصی مصرفکنندگان ایجاد کرده است. این عروسکهای وینیل متعلق به شرکت "متل" (MATTEL) سالهاست که در دست مصرفکنندگان هستند؛ ولی فناوریهای روز به آنها افزوده شده است. مدل جدید این عروسکها که دوربینی در آنها کار گذاشته شده، باعث نگرانی وکلای حریم خصوصی و همچنین برخی روانشناسان شده است.
میلتیک ادامه داد: این باربی جدید که "دختر ویدئویی" (Video Girl) نام دارد، به خاطر این مسئله که به کودکان این امکان را میدهد با استفاده از دوربینی که در گردنبند آن تعبیه شده، از خودشان و دیگران فیلم بگیرند، مورد انتقاد قرار گرفته است. این عروسک که قیمت آن حدود 110 دلار است، یک صفحه نمایش ال.سی.دی کوچک در پشت خود دارد و که میتوان آن را به رایانه انتقال داد.
به گفته این نویسنده، "سالی مککورمک" (Sally-Anne McCormack) روانشناس بالینی بر این باور است که ممکن است فیلمهای گرفته شده توسط این عروسک ناآگاهانه و برای مقاصد سوء در اینترنت مورد استفاده قرار گیرد. وی از والدین خواست این عروسک را تحریم کنند. یک زن آمریکایی که چهار فرزند دارد، در این مورد میگوید:
"این عروسک در واقع یک دوربین مخفی است. کودکان آن گونه که بزرگسالها به این فیلمها مینگرند، آنها را تماشا نمی کنند و ممکن است تصاویر نامناسبی را به پایگاههایی اینترنتی مختلف مانند یوتیوب بفرستند".
وی ادامه داد: "مایکل پیرس" (Michael Pearce) از موسسه "لیبرتی ویکتوریا" (Liberty Victoria) بر این باور است که تلاش برای متوقف کردن تولید دستگاههای فیلمبرداری کوچک مانند این عروسک بیفایده است و استرالیا باید قوانین مناسبتری را در مورد حفظ حریم خصوصی مردم در مقابل استفاده ناصحیح از فناوریهای جدید وضع کند.
میلتیک به نقل از پیرس ادامه داد: "ممکن است رویدادی شخصی و خصوصی در مورد این عروسکها پیش آید که شخص دوست نداشته باشد دیگران از آن مطلع شوند. فایدهای ندارد که مانع پخش این گونه چیزها شویم. فقط باید اطمینان حاصل کنیم که این فناوریهای جدید در یک محیط قانونی گسترش مییابند که حریم خصوصی مردم در آن به درستی حفظ میشود. محیط کنونی چنین ویژگیهایی ندارد".
وی همچنین در ادامه نوشت: "کریستوفر زین" (Christopher Zinn) از اعضای گروه طرفدار مصرفکننده "چویس" (Choice) میگوید که این دستگاه تنها یکی از صدها دستگاه دیگری است که دوربین مخفی در آنها کار گذاشته شده است. وی در این باره گفت: نمی توان مانع ابتکار شد. گسترش دستگاههای تلفن همراه و قلمهای دارای دوربین مخفی... از این دستگاهها بسیار در دسترس مردم است. من نمی توانم بفهمم که چرا این عروسک جدید تعادل را برهم میزند و یک وسیله سرگرمی را به یک وسیله انحرافی تبدیل میکند. با کاهش قیمت دوربینهای تصویربرداری، دستگاههای مشابه دیگری نیز روانه بازار خواهد شد. به نظر من عادلانه نیست که بگوییم اسباببازی کودکان نباید دوربین داشته باشند.
دانستنش خالی از لطف نیست که امروزه از دوربین تلفن همراه ، دوربین لپ تاپ ، میکروفن لپ تاپ و finger print, گرفته تا مکالمات تلفنی ، ایمیل ها و voice chat و video chat، به ابزاری برای جاسوسی تبدیل شده اند و توسط آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) کنترل می شوند. این موضوع صرفا به افراد سیاستمدار و یا افراد خاص جامعه آمریکا اختصاص ندارد؛ بلکه برای افراد همه جوامع در سراسر دنیا در نظر گرفته شده و رفتار و مکالمات همه انسانها را در همه جا پوشش می دهد. رسالت سازمانی و ماموریت NSA کنترل روابط و اطلاعات افراد در سراسر دنیاست.
عروسک باربی نیز نقش غیر قابل انکاری در گسترش سبک زندگی آمریکایی بویژه در میان دختران دارد.
منبع: سایت تبیان
حیوانات تربیت شده برای جاسوسی! حتما ببینید:
http://anti666.ir/main/index.php/news/70-irannews/205-1391-03-05-17-32-09
http://alef.ir/vdcbgwb9.rhb8apiuur.html?91840
http://www.afsaran.ir/link/92016
http://khabarfarsi.com/ext/1917135
و ...
چرا پیشرفته ترین آلات و ادوات جاسوسی در تهران به راحتی خرید و فروش می شود؟!
پاسخ را خودتان ببینید:
پاسارگاد ساخته ایرانیان یا یهود؟
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
اشتراک