بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 129
برایم خیلی عجیب است که مردم آنقدر که در خریدن لوازم خانه از کاسه و بشقاب و مبل و ...وسواس دارند در تربیت جگر گوشه ها و نهالانشان آنقدر اهل تساهل و تسامح به خرج می دهند که گاه انسانشک می کند که نکند کودکان در خانه های ما ارزش لوازم و اسباب و اساس خانه را هم ندارند. با آنان هر گونه می خواهیم رفتار می کنیم. گویی کودکان جز خوردن و خوابیدن و پوشیدن هیچ نیاز دیگری ندارند.
شاید بگویید: کدام پدر و مادری دلش می خواهد با فرزندانش چنین کند؟ کدام پدرو مادری دلسوز فرزندان خود نیستند. خوراک ، پوشاک، تفریح و....کودکان امروز قابل قیاس با دوران گذشته نیستند که پدرو مادر در حد توان خود بهترین نوع آن را برای فرزندانشان تامین می کنند. امروزه به مدد پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی کودکان از بیشترین و بهترین سرگرمیها و لوازم آسایش برخوردارند، خصوصا در شهرهای بزرگ. اما یک سوال مهم باقی می ماند: در میان اینهمه تفریحات لجام گسیخته که سیل آسا از ممالک دشمن وارد کشورمان می شود، کودکان معصوم ایرانی و مسلمان در معرض چه آسیب هایی قرار دارند؟ چه فکری برای این نونهالان معصوم کرده ایم؟
برای مثال: مدتی است که زائران ایرانی با سفر به کشورهای زیارتی همسایه چون :سوریه، عراق، عربستان...به هنگام بازگشت سوغاتی هم برای فامیل و دوست و آشنا به ارمغان می آورند. در این میان سهم کودکان هر چند اندک است اما به شدت مهمتر و تاثیر گذارتر است و به دلیل آسیب پذیری کودکان تاثیر این نوع اسباب بازیها در طولانی مدت آثار خود را نشان خواهد داد.
جالب اینکه پدران و مادرانی که عمری در قید مذهب و دینداری بوده اند و به شدت نسبت به رعایت مسائل شرعی پایبند هستند در امر خریدن اسباب بازی برای کودکان بسیار بی قید، سهل انگار و کم توجه اند. عمق این بی قیدی را ـ یا بهتر بگویم :فاجعه! ـ را آنجا ست که زائران در سفرهای زیارتی مستحبی به جای اینکه سوغات سفر معنویشان اسباب "معرفت و بصیرت" برای خانواده هایشان باشد، اسباب "بی عفتی و بی حیایی" را با خود به ایران ارمغان می آورند. آنچیزی که دشمن سالها از او طلب می کرد حالا خودش با دست خودش به اجرا در آورده. به خاطر به جا آوردن امری مستحبی ـ ونه واجب ـ مرتکب بزرگترین گناهان می شوند و ایمان و عقیده و عفت کودکان و خانواده خود را به باد می دهند.
با کمال تاسف جهل، بی توجهی و بی تدبیری والدین تا آن حد است که عروسکها و اسباب بازیهایی معمولا ارمغان اینگونه سفرها به کشورمان است ، از همان نوعی هست که به دلیل مبتذل بودن، خرید و فروش آنها در کشورمان حداقل به ظاهر مقدور نمی باشد. و یا منع قانونی و شرعی دارد. از پوشش نامناسب و تحریک کننده تا آهنگهای مبتذل...
در نتیجه: شاهد نسلی از کودکان هستیم که در اینده هیچگونه علاقه ای به فرهنگ و ارزشهای جامعه و خانواده خود نخواهند داشت. کودکی که شبانه روز با عروسکی بازی می کند که پوشش آن هیچگونه تناسبی با پوشش مادر، خواهر و سایر زنان و دختران جامعه و اطرافیان اش ندارد و در عین حال بسیار جذاب و زیبا به نظر می رسد از چنین کودکی چگونه می توان توقع داشت که با زنان و دختران آشنا و اطرافیان خود احساس نزدیکی و همدلی کند. با آنان احساس بیگانگی نکند، در حالیکه با همان افکار کودکانه اما هشیارش دائم در حال مقایسه جذابیتهای زنانه و تحریک کننده عروسکی مثل: باربی با پوشش کامل کامل و بی جذبه مادرو خواهر و سایر زنان و دختران اطراف خود هست.
چگونه می توان از چنین کودکی توقع عفت و پاک دامنی داشت وقتی که به دلیل بازی کردن و بر قراری ارتباط عاطفی نزدیک و قوی با این نوع عروسکها، به شدت غریزه جنسی اش خصوصا دختران را بیدار می شود و کودک دچار بلوغ زودرس و اختلالات شدید جنسی می شود. ما با با جهل و نادانی خود کودکان خود را از نعمت بزرگ الهی که همان طبیعت کودک داشتن و معصومیت را از او میگیریم و بجایش او را در دنیایی غرائض بیدار شده و نا آشنا با روحیات کودکان اش تنها می گذاریم. نتیجه آن می شود که هم اکنون در سطح کچه ها و خیابانها و زندگی روز مره مان هر روز شاهد آن هستیم. نسلی از جوانان و نوجوانان که هیچ تعلق خاطری با سنتهای جامعه و فرهنگ مردمشان ندارند. طور دیگری فکر می کنند، طور دیگری میپوشند و طور دیگری تصمیم می گیرند.
در بعد روانشناسی، کودکان به دلیل روح لطیف، حساسشان وقتی با عروسکهای جذابی چون باربی مواجه می شوند، جذابیت و زیبایی خارق العاده و چشم گیر عروسکهای جلف غربی تمام روح و روان کودک را به تسخیر خود در می آورند چرا که چنین طراحی شده اند. حتی گاه افراد بزرگسال نیز در برابر جذابیتهای جنسی و زنانه این نوع عروسکها ممکن است مجذوب شوند!
به طور طبیعی احساسات کودان در بالاترین حد خود در برابر این پدیده بروز خواهد کرد. عشق و علاقه شدید، دلبستگی بیش از حد و... این نوع عروسکها احساس هم ذات پنداری کودکان را تحریک می کند با او یکی می شود، زندگی میکند، می خوابد، بیدار می شود، عشق می ورزد، اندوهگین می شود، و...با او همچون یک دوست و انسان همنوع واقعی رفتار می کند، دل می بندد مونس خلوت و جلوت او می شود. این دلبستگی آنقدر عمیق و شدید هست که شاید برای والدین کودک نه تنها قابل درک نباشد، بلکه با علاقه شدیدی که کودکان به این نوع عروسکها از خود نشان می دهند، ابراز رضایت و خرسندی هم بکنند.
حال باید از والدین با زبان کودکانه و از طرف کودکان پرسید: بای ذنب قتلت...ای پدر و مادر چرا مرا، احساسات مرا، کودکی مرا، شادی مرا، رویایهای کودکانه مرا، خانواده مرا، دوستان مرا، امید مرا،...با بی تفوتی و جهل خود نابود کردید؟ چرا....؟
این کودکان پاک و معصوم چه گناهی کرده اند که باید عمری خسارت بی تفاوتی، بی توجهی، بی بصیرتی والدین خود را بکشند. قرآن عظیم الشان می فرماید: و الفتنة اشد من القتل(بقره/91) فتنه بالاتر از این که کودکان خود را با دست خویش در مسیر سیلاب فتنه ها و مفاسد آخرالزمان قرار میدهیم.
در خاتمه این مقاله را متبرک می کنیم به کلمات گهر بار ائمه علیهم السلام که مظلومترین بودند و هستند.
امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام می فرمایند:" همانا دل کودک به زمین خالی(از کشت) می ماند، بذری که در آن بیافشانی بپذیر"،
و فرمودند: "به کودکانتان علومی بیاموزید که آنان را بینش دهد پیش از آنکه ( گروههای منحرف مانند:) مرجئه بر افکار آنها دست یابند"،
و نیز فرمودند: "فراگیری دانش در کودکی به نقشی می ماند که در سنگ ترسیم شده باشد."
نبی اعظم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز می فرمایند: "قیامت بر پا نگردد تا اینکه حیا از کودکان و زنان برود."
با عرض پوزش از دوستان ادامه مقاله به دلیل حجم بالا در قسمت دوم ارائه گردید.
“پینوکیو” ?یکی از آثار کلاسیک کمپانی دیزنی ? در سال 1940 اجازه ی پخش یافت و هنوز هم مورد توجه کودکان و بزرگسالان بسیاری در سراسر جهان قرار دارد . با این حال ? داستان این عروسک چوبی خیمه شب بازی در بر دارنده ی یک تمثیل عمیق معنوی بر مبنای آموزه های سری می باشد که به ندرت در باره ی آن صحبت شده است . در این مقاله ? به منشاء این داستان و لایه های پنهان آن خواهیم پرداخت.
آیا باور میکنید پینوکیو یکی از عمیق ترین فیلمهائی ست که تاکنون دیده اید؟ آیا این داستان کنایه ای از عالم روحانى و جوامع مدرن بود؟ آیا شما متوجه اشاراتی شده اید که به اسرار مکتوم رهنمون می شد؟
دیگر نیازی به گفتن ندارد که امروزه این فیلم در فرهنگ عامه دارای چه جایگاه ویژه ای است . اصلاً :
- چند درصد از مردم این فیلم را ندیده اند؟
-از طرف دیگر ? چند درصد از مردم از مفاهیم پنهان در این داستان اطلاع دارند؟
در پس داستان یک عروسک خیمه شب بازی که سعی می کند پسر خوبی باشد? یک تمثیل عمیق معنوی نهفته که ریشه در مکاتب سری علوم ماورائی دارد. از دید یک تازه وارد? این داستان کودکانه درباره ی “خوب بودن” ? که پر از درسهائی از قبیل “دروغ نگفتن” است ? به نیاز بشر برای کسب خرد و روشن ضمیری اشاره دارد . فضای بی رحم داستان پینوکیو? یک منظره ی ترسناک و ظالمانه از دنیای مدرن ما را نمایش داده و شاید راه فرار از دام ها وخطرات آن را تبیین می کند . با توجه به پیشینه ی نویسنده ی این داستان و مراجعه به منابع کتب ادبی می توان به مفهوم اسرار آمیز پنهان در ماجراهای پینوکیو پی برد.
منشاء داستان پینوکیو
--------------------------------------------------------------------------------
کارلو لورنزینی مشهور به کارلو کولودی که معروفترین اثرش همین داستان پینوکیو است!
داستان پینوکیو در ابتدا توسط کارلو لورنزینی (با نام ادبی کارلو کولودی)? بین سالهای 1881 و 1883 در ایتالیا نوشته شد . لورنزینی کار نویسندگی را با نوشتن طنزهای سیاسی برای روزنامه آغاز کرد (روزنامه های Il Lampione و Il Fanfulla ). در سال 1875 ? او وارد دنیای ادبیات کودک شد و از این راه برای انتقال عقاید سیاسی خود بهره جست . بعنوان مثال سری داستانهای “Giannettino” غالبا به وحدت ایتالیا اشاره دارد.
لورنزینی بسیار علاقه مند بود که از یک کاراکتر مهربان و دوست داشتنی و در عین حال متقلب وگستاخ برای بیان اعتقادات خود بصورت تمثیل وار استفاده کند. در سال 1880 او شروع به نوشتن Storia di un burattino (=داستان یک عروسک خیمه شب بازی) کرد که بعدا به ماجراهای پینوکیو شهرت یافت . این داستان بصورت هفتگی در روزنامه ی Il Giornale dei Bambin (اولین روزنامه ی مخصوص کودکان در ایتالیا) چاپ می شد.
ماجراهای پینوکیو? یک داستان تخیلی است که ماجراهای یک عروسک خیمه شب بازی لجباز و کله شق را در مسیر تبدیل شدن به یک پسر واقعی بیان می کند . این داستان در سال 1883 به چاپ رسید.
آثار لورنزینی تنها سیاسی نبودند . نوشته های او ? بخصوص ماجراهای پینوکیو? شامل جنبه های متافیزیکی نیزهست که غالبا از دید خوانندگان پنهان می ماند . واقعیت مهمی که باید به آن توجه ویژه داشت این است که عمق آثار لورنزینی از آنجا روشن می شود که بدانیم او یک فراماسون فعال بوده. درمقاله ای با نام Pinocchio, mio Fratello (=پینوکیو? برادر من) ? یک فراماسون ایتالیائی به نام جیووانی مالولتی (Giovanni Malevolti) پیشینه ی ماسونی لورنزینی را چنین شرح می دهد:
“ورود کارلو کولودی به فراماسونری ? بااینکه در هیچ سند رسمی ثبت نشده ? از سوی همگان موضوعی پذیرفته شده و قابل استناد است . آلدو ملا? یک غیر فراماسون است که عموما به عنوان تاریخ نگار رسمی فراماسونری شناخته می شود . وی با اطمینان ورود این نویسنده به تشکیلات ماسونی را تائید می کند . علاوه بر این ? وقایع زندگی کولودی نیز بر این فرضیه صحه می گذارد: از جمله ی این اتفاقات? تاسیس یک روزنامه با نام “ Il Lampione” (=دیدگاه) در سال 1848 بود که توسط خود لورنزینی چنین توصیف گردید: “روشنی بخش کسانیست که در تاریکیها سرگردان هستند”؛ وی همچنین خود را بعنوان “مرید دو آتشه ی ماتزینی” که یک فراماسون برجسته ی ایتالیائی و نیز یک انقلابی بود ? معرفی می کرد.
نام کولودی را می توان در سندی که توسط گرند لژ تمام انگلستان منتشر شده و در آن لیستی از فراماسونهای مشهور گردآوری گردیده ? مشاهده کرد.
مالولتی ادامه می دهد:
“دو راه برای خواندن داستان”ماجراهای پینوکیو” وجود دارد . راه اول ? که من آن را “خواندن عوامانه” می نامم ? این است که خواننده که به احتمال قوی یک کودک است ? راجع به زندگی ناگوار یک عروسک خیمه شب بازی چیزهائی می آموزد . اما راه دوم? خواندن داستان از نقطه نظر ماسونی بوده که نماد گرائی عمیق آن مکمل روایت ساده و خطی وقایع است”
لورنزینی داستان پینوکیو را در ادامه ی مسیر عقاید کهن مذکور در متون سری نوشت : یک داستان ساده که مورد توجه توده ی مردم قرار می گیرد و مفاهیم پنهان خود را تنها برای “کسانی که در جریان هستند” فاش می کند .
تحلیل فیلم
--------------------------------------------------------------------------------
در این مقاله انیمیشن پیونکیو ساخته ی والت دیزنی مورد بررسی قرار گرفته تفاوت های بسیاری میان کتاب کولودی و فیلم کمپانی دیزنی وجود دارد . در فیلم ? مسیر داستان ساده تر شده و پینوکیو تبدیل به شخصیتی ساده ? خوش گذران و بی خیال می شود در صورتی که در کتاب اصلی کاراکتری خودسر ? ناسپاس و کله شق دارد . با این حال ? تمام عناصر اصلی در فیلم حضور دارند و پیام نهفته در کتاب دست نخورده باقی مانده است . ضمن این که این انیمیشن با انیمیشنهای پینوکیو ی دیگر کمپانیها و مورد نمایش در آمده توسط صدا و سیمای ایران تفاوت چندانی ندارد .
پیدایش پینوکیو
--------------------------------------------------------------------------------
فیلم با ژپتو آغاز می شود ? یک نجار و عروسک ساز ایتالیائی که در حال تراشیدن یک قطعه چوب برای ساختن یک عروسک خیمه شب بازی است . او این عروسک را به شکل یک انسان می سازد ولی عروسک موجودی بی جان است . ژپتو به نوعی نماد خالق(“Demiurge”) افلاطون و دیگر فلاسفه است. “Demiurge” واژه ای یونانی بوده و به معنای سازنده? صنعتگر و یا استادکار می باشد . به بیان فلسفی? خالق یا سازنده “ خدای کوچکتر” جهان مادی است ؛ او کسی است که موجودات ناکامل را که تسلیم دامها و حیله های دنیای مادی می شوند ? خلق می کند . خانه ی ژپتو پر از ساعتهائیست که خود او آنها را ساخته . همانطور که می دانید ? ساعت وسیله ی سنجش زمان ? یعنی یکی از بزرگترین محدودیت های جهان مادی ما است .
“خارج از عالم روحانی که به خالق یا موجود فناناپذیر منحصر است ? ما بخاطر خلق وجود فیزیکی خود? نسبت به کسی که ما را خلق کرده مسئول بوده و می بایست برای ایجاد ارتباط با او رنجهائی را متحمل شویم ” منلی پی هال? آموزه های سری تمام اعصار
ژپتو یک عروسک خیمه شب بازی ساخت و سپس متوجه شد که به کمک “خدای بزرگتر” نیاز دارد تا بارقه ی الهی مورد نیاز برای تبدیل شدن عروسک به یک “پسر واقعی” را به پینوکیو اعطا کند . به بیان رمزی ? پسر واقعی نماد انسان روشن ضمیر می باشد . خوب ? حالا او چه می کند؟ “او روبروی یک ستاره زانو زده و دعا می کند”. او از خدای بزرگتر (معمار بزرگ ماسونها) می خواهد تا با نیروی الهی خود در جسم بی جان پینوکیو روح بدمد.
آیا این ستاره همان صبح ? ستاره ی مقدس فراماسونریست؟
نکته ی جالب توجه اینجاست که سالها بعد و در سال 2009 در انیمیشن 9 که با همکاری تیم برتون ساخته شد ، شخصیت مشابه ژپتو نه با دعا بلکه با استفاده از روشهایی کابالیستی به تعدادی عروسک جان میبخشد ، البته انیمیشن 9 نه در این مورد و نه درموارد دیگر به هیچ عنوان دست به بیان مفاهیم بصورت نمادین نمیزند .
“پری آبی” که ما او را با نام فرشته ی مو آبی میشناسیم? نماینده ی خداست و به زمین می آید تا به پینوکیو فهم کیهانی و یا از منظر عرفا “عقل” را اعطا نماید.
“این عقیده مورد پذیرش عرفای مسیحی است که رستگاری بشریت با نزول عقل امکان پذیر است. عقل که والاترین وجود روحانی مافوق خالق بوده و قابلیت ورود به سرشت انسان را دارد? ابدیت آگاهانه را به موجودات خلق شده توسط خالق اعطا می کند. “همان منبع
پری افسونگر نعمت حیات و اختیار (دقیقاً همانند یک انسان) را به پینوکیو اعطا می کند . حالا با وجود اینکه او زنده است ولی هنوز یک “پسر واقعی” نیست . مکاتب سری می آموزند که زندگی تنها پس از روشنیدگی آغاز می شود . هر چیزی غیر از این ? بجز فرسایش تدریجی نیست . زمانیکه پینوکیو می پرسد “آیا من یک پسر واقعی هستم؟” پری پاسخ می دهد ”نه پینوکیو? اینکه آرزوی ژپتو بطور کامل درباره ی تو محقق شود کاملا به خودت بستگی دارد . ثابت کن که شجاع? راستگو و متواضع هستی؛ در اینصورت ? روزی تو یک پسر واقعی خواهی شد”.
موضوع اعتماد به نفس و تزکیه ی نفس نه از ادیان الهی بلکه قویا از آموزه های شبه عرفانی و ماسونی الهام گرفته شده است: رستگاری روح چیزیست که از خویشتنداری ? خودآگاهی و قدرت اراده ی بسیار قوی حاصل می شود . ماسونها بطور نمادین? این فرایند را به زبری اولیه و تکامل نهائی سنگ صیقل داده شده تشبیه می کنند.
“ در تفکر فراماسونری? یک سنگ زبر استعاره از اولویت یک فراماسون ناآگاه برای یافتن روشنی است. یک سنگ صیقلی نماد فراماسونیست که با استفاده از آموزه های ماسونی? برای رسیدن به یک زندگی شرافتمندانه تلاش می کند وتمام کوشش خود را برای کسب روشنی انجام می دهد . در مرتبه ی “همکار صنعتگر” ما شاهد استفاده از سنگهای زبر و صیقل یافته هستیم . درسی که باید آموخته شود این است که بوسیله ی آموزش و کسب آگاهی? شخص می تواند به وجود روحانی و معنوی خود دست یابد. همانند انسان ? هر سنگ زبر در ابتدا موجودی ناکامل است . با آموزش? جلب محبت و عشق برادرانه? انسان می تواند سنگ وجودی خود را به شکلی در آورد که مطابق نمونه ی مجازی آزموده شده و در حدود مرزهای خویش که موهبتی از جانب خالق است محدود شده باشد.” لژ تعلیمات ماسونی
به همین صورت که ماسونها فرایند روشنیدگی را با تبدیل یک سنگ زبر به سنگی صاف نشان می دهند? پینوکیو سفر خود را از تکه چوبی بی شکل آغاز و بسوی هموار کردن وجود خود گام بر می دارد تا در نهایت به یک پسر واقعی تبدیل شود. هر چند که هیچ چیز او را خراب نمیکند. یک فرایند کیمیا گونه ی درونی برای اینکه او سزاوار روشنیدگی شود مورد نیاز است. او باید وارد زندگی شده? با وسوسه های آن مبارزه کند و با استفاده از وجدان و ضمیر خود (که بصورت جیمینی جیرجیرک تجسم یافته) راه درست را انتخاب نماید.قدم اول این است که او باید به مدرسه برود(نماد آگاهی). پس از آن? وسوسه های زندگی به سرعت بر سر راه پینوکیو قرار می گیرند.
وسوسه ی شهرت و ثروت
--------------------------------------------------------------------------------
در مسیر مدرسه ? پینوکیو به روباه مکار و گربه بر می خورد که او را تحت عنوان “راهنمائی به سوی مسیر ساده ی موفقیت” فریب می دهند . علیرغم هشدارهای وجدان خود? این عروسک خیمه شب بازی اغوا شده و در نهایت توسط آنها به استرومبلی که صاحب یک خیمه شب بازی دوره گرد بود? فروخته می شود.
پینوکیو در خلال اجرای نمایش? با جوانب مثبت این “راه آسان” که عبارت بودند از شهرت? ثروت و حتی عروسک های زن زیبا آشنا می شود.
ولی پینوکیو به زودی متوجه هزینه ی سنگین این موفقیت ظاهری می گردد: او دیگر نمی تواند پدر (خالق) خود را ببیند? پولی که او بدست می آورد تنها استرومبلی که “گرداننده” ی اوست را ثروتمند می سازد? و در نهایت سرنوشتی که پس از کهنه شدن در انتظارش است را مشاهده می کند.
این یک تصویر ترسناک از عقبت ستارگان مشهور نیست؟ اساساً او چیزی بیشتر از یک عروسک خیمه شب بازی نیست . پس از مشاهده ی ماهیت حقیقی این “راه سهل الوصول”? پینوکیو متوجه موقعیت ناراحت کننده ی خود می شود.او به لطف گرداننده ی ظالم خود ?مانند یک حیوان در قفس زندگی می کند.او با فروش روح خود فریب خورده بود.
پس از آن پینوکیو به وجدان و ضمیر آگاه خود باز می گردد(جیمینی جیرجیرک و در یک نسخه دیگر جوجه اردکی به نام جینا) و سعی می کند از آنجا فرار کند. با این حال تمام وجدانهای خوب دنیا هم نمی توانند او را نجات دهند؛ جیرجیرک نمی تواند قفل را باز کند. چیزی بجز مداخله یک نیروی الهی قادر به نجات او نیست. ولی تا زمانیکه او با پری (پیام آور الهی) و مهم تر از آن با خودش صادق نباشد? این کار امکان پذیر نمی باشد.
در نسخه ی به نمایش درآمده توسط تلوزیون ایران روباه و گربه م پینوکیو را ترغیب به کاشت یک سکه برای رویاندن درخت سکه میکنند که پیامی مشابه بهمراه دارد .
وسوسه ی لذت های مادی
--------------------------------------------------------------------------------
پس از آنکه پینوکیو به راه درست باز می گردد? روباه مکار بار دیگر او را برای رفتن به “جزیره ی خوشی “ فریب می دهد؛جائیکه در آن هیچ مدرسه (آگاهی) و قانونی (اخلاق) وجود ندارد. در آنجا بچه ها می توانند بخورند? بیاشامند? سیگار بکشند? بجنگند و هر آنچه را که می خواهند نابود کنند:همه ی اینها زیر نظر درشکه چی انجام می گیرد.
جزیره ی خوشی یا همان شهربازی استعاره از “زندگی مادی” است که مشخصه های اصلی آن جهل? تلاش برای بهره بردن از لذتهای آنی و ارضای پست ترین تمایلات نفسانی زودگذر است. درشکه چی با علم به این موضوع که این بهترین روش به بردگی کشیدن کودکان است آنها را به این شیوه زندگی ترغیب می کند.پسر بچه هائی که در این سبک زندگی غیرعاقلانه افراط می کنند به الاغ تبدیل شده و تحت استثمار درشکه چی برای کار در معدن قرار می گیرند. این یک تصویر ترسناک دیگر از توده ی جاهل مردم است. در دنیا واقعی هم انسان با تحت تاثیر روشهای کنترل ذهن قرار گرفتن برده ی نفس خود میگردد!
خود پینوکیو هم پس از مدتی به یک الاغ تغییر شکل می یابد. به بیان رمزی? او به هویت مادی خود که به شکل این حیوان لجوج تجسم یافته? نزدیک تر است.این قسمت از داستان به ماجرای ”مسخ شدگان” یا “ الاغ طلائی” نوشته ی آپولیوس اشاره دارد؛ یک اثر کلاسیک که در مکاتب سری همچون فراماسونری آموزش داده می شود.
مسخ شدگان داستان زندگی شخصی به نام لوسیوس را روایت می کند که به طلسم ها و اوراد جادوگری بسیار علاقه مند است و ناگهان به سودای انجام یک طلسم مادی، کالبد انسانی خویش را از دست داده و به یک الاغ تبدیل می شود.این حادثه منجر به ماجراهائی طولانی و دشوار شده و در نهایت الهه ی زراعت و فراوانی ?ایزیس? او را به کالبد انسانی خویش برمیگرداند. داستان مسخ شدگان? از نظر خط کلی داستان? کنایه های معنوی و شکل ورود به اسرار با ماجرای پینوکیو مشابهت بسیار دارد.
پینوکیو? بار دیگر به خود می آید و از زندان زندگی پست مادی یا همان جزیره ی خوشی فرار می کند.
آغاز مسیر تعالی
--------------------------------------------------------------------------------
پینوکیو به خانه باز گشته تا به پدرش ملحق شود ولی بمحض ورود? با خانه ی خالی مواجه می گردد.سپس متوجه می شود که یک نهنگ بزرگ ژپتو را بلعیده است. این عروسک خیمه شب بازی به درون آب پریده و برای یافتن سازنده ی خود وارد دهان نهنگ می شود . این ورود نهائی اوست ؛ جائیکه او باید از تاریکی یک زندگی ناآگاهانه (بطور نمادین شکم وال) بسوی کسب نور معنوی بگریزد.
در اینجا? کارلو کولودی به شدت از داستان کلاسیک یونس نبی که در کتب دینی مسیحی ? اسلامی و یهودی نیز آمده? الهام گرفته است. می توان شرح این داستان را در آموزه های سری (و نه کتب معتبر دینی) چنین یافت:
“یونس شخصیت اصلی “داستان یونس” است. او کسی است که از جانب خدا ماموریت یافت تا به شهر نینوا رفته و رسالت خود را ابلاغ کند. اما یونس سرپیچی کرد و برای فرار از پیشگاه خداوند به سمت یافا (شهری در فلسطین اشغالی) گریخت. پس از آن به مقصد شهر ترشیش سوار یک کشتی شد. در همین زمان یک طوفان بزرگ رخ داد و ملوانان با اطلاع از اینکه این یک طوفان عادی نیست(حاصل خشم خدایان است) ? با قرعه کشی تصمیم گرفتند که یونس باید قربانی شود. یونس نیز این تصمیم را پذیرفته و اظهار می کند در صورت انداختن وی به دریا? طوفان تمام خواهد شد. ملوانان تلاش می کنند تا کشتی را به ساحل برسانند ولی ناامیدی از انجام این کار موجب می شود که در نهایت او را به دریا پرتاب کنند. در این هنگام دریا آرام گرفت و یونس به طرز معجزه آسائی توسط یک ماهی بزرگ که از جانب خدا آماده شده بود? بلعیده شده و نجات می یابد. او سه روز و سه شب در شکم ماهی محبوس بود.(فصل اول- بخش 17) در فصل دوم آمده است که یونس در شکم ماهی بخاطر این مصیبت به درگاه خدا دعا کرد ومتعهد شد تا شکرگزار بوده و به وعده ی خود با خدا عمل کند.سپس خدا به ماهی فرمان داد تا یونس را از شکم خود خارج نماید”
یونس پس از بازگشت معنوی.
منلی پی هال درمورد معنای رمزی ماجرای یونس و نهنگ چنین می گوید:
“زمانیکه بعنوان نمادین از شیطان استفاده می شود? ماهی کنایه از زمین (ماهیت پست آدمی) و آرامگاه(مدفن اسرار) است.بنابراین? همانطور که مسیح سه روز در گور مدفون بود? یونس نیز سه روز در شکم “ماهی بزرگ” محبوس شد. امروزه? بسیاری از پدران مقدس در کلیساها بر این باورند که “وال”ی که یونس را بلعید نماد خدای پدر است که وقتی پیامبر ناامید به دریا پرتاب می شد? او را درون وجود خود پذیرفت تا به مکانی امن برساند.داستان یونس در حقیقت اسطوره ی ورود به اسرار بوده و “ماهی بزرگ” نمادی از تاریکی جهلیست که انسان را آنزمان که از کشتی به دریا (زندگی) پرتاب می شود(به دنیا می آید)? در بر گرفته است.” منلی پی هال? آموزه های سری تمام اعصار
یونس به فرمان خدا از دهان نهنگ بیرون می آید.
پینوکیو از میان سختی های ورود عبور کرد و از تاریکی های جهالت بیرون آمد. او همانند عیسی مسیح? رستاخیزی را از درون آرامگاه خود تجربه نمود. اکنون او یک “پسر واقعی” است؛ یک انسان روشن ضمیر که موانع زندگی مادی را برای پذیرش ماهیت والاتر خویش ? درهم شکست. جیمینی جیرجیرک نیز یک مدال طلا از پری هدیه می گیرد که بیانگر موفقیت فرایند کیمیائی تبدیل ضمیر هوشیار پینوکیو از یک فلز بی ارزش به طلاست. “کار بزرگ کیمیا” به انجام رسیده. حالا چه کاری باقی می ماند؟ البته نواختن آکاردئون و یک جشن حسابی!!
الحق که امام خمینی (رحمة الله علیه) طبیب حاذقی بود و بخوبی توانست درد ملتهای مسلمان منطقه را تشخیص بدهد. جمله معروف حضرت امام(ره) یادتان هست که فرموده بودند: اسرائیل یک غده سرطانی است و باید از بین برود. با گذشت هر روز، بیش از پیش به اهمیت این فرمایش گهربار امام خمینی(ره) و عمق بینش و بصیرت الهی اش پی می بریم.
میگویید چرا؟ رژیم غاصب اسرائیل حکم موشی را داشته و دارد که در یک انبار گندمنفوذ رکده باشد. علاوه بر انواع بیماریهای مرگباریکه با خود برای میزبانانش به ارمغان می آورد هر روز خسارت پشت خسارت به بار می آورد که هیچ، خلاص شدن از شر آن مشکلی بزرگتر است. ملت اسرائیل نیز حکم موشی را داشت که قرنها به جان غربیها افتاده بود و آنها را آزار میداد. حکایت موش کثیف درباره قوم یهود در میان اروپائیان ضرب المثلی قدیمی و معروف است. آن هم در نتیجه اعتقادات نژادپرستانه یهودیان اروپا و رفتارهای نابخردانه اشان درباره تحقیر و استثمار سایر ملل است. لذا اروپائیان با توجه به عداوتی که از مسلمانان داشتند و برای رهایی از شر این موش کثیف و غده چرکین و سرطانی با برنامه ریزی دقیق و حساب شده با طرح
ایده کشور مستقل یهودی
درست در قلب جهان اسلام و بیرو ن راندن آنان از جامعه اروپا به سوی کشورهای اسلامی، طعمه ای لذیذ برای شکار مسلمانان به وسیله یهود در دل خاورمیانه بجا گذاشتند.
در نتیجه، اولا:
موفق شدند افکار صهیونیستها را از جهان غرب که تهدیدی بزرگ برایشان بود دور کنند.
در ثانی:
موفق شدند تا با وارد کردن این آفت به خانه و کاشانه مسلمانان زمینه را برای نابودی و از هم فروپاشاندن مسلمین فراهم آورند. جنگهای خانمان سوز متعدد، تجاوزهای مختلف، دخالتهای مخرب، ایجاد کینه، تفرقه و چند دستگی در میان مسلمانان و تسلط بر منابع طبیعی خاورمیانه و غارت آن به کمک سایر دول غربی، ترور و کودتا و آشوبهای اجتماعی و سیاسی و... همه و همه از این دست است اما در این میان نباید نقش دست آوردهای تکنولوژیکی این رژیم را در آسیب رساندن به ملل مسلمان و همچنین نقش حامیان غربی اش را نادیده گرفت. لذا بر مسئولین است که تلاش کنند از پیشرفتهای تکنولوژیکی چه در عرصه های نظامی و چه علمی غافل نشوند و جوانان مستعد کشورمان را در این زمینه از نظر علمی و تکنولوژیکی تعلیم و تجهیز کنند.
اما اینکه چرا بحث پیشرفتهای تکنولوژیکی رژیم اشغالگر قدس به میان آمد به این دلیل بود که به نظر میرسد غرب و اسرائیل به دلیل بالا بودن هزینه های نظامی جنگهای کلاسیک به سرعت در حال تغییر آرام و نرم استراتژی جنگی و نظامی خود از حوزه ارتشهای کلاسیک متکی به نفر و ادوات سنگین و هزینه بر نظامی، به سمت کوچک سازی یا همان مینیاتوری کردن شیوه ها و ابزارهای جنگی می باشد. در حقیقت دشمن به دلیل عدم توجیه اقتصادی و سیاسی لشکر کشیهای متداول نظامی، و هزینه های سرسام آور آن، در تلاش هست تا به کم هزینه ترین و ناجوانمردانه ترین روشها برای تسلط بر ملل مسلمان استفاده کند. استفاده از روشهای پیچیده جاسوسی تکنولوژیکی آن هم با تقلید از جانوران شبیه سازی شده یکی از این روشهاست؛ که در عین داشتن قابلیت انجام رفتارهای و کنشهای ظریف جانوران، توانایی انجام ماموریتهای حساس نظامی و جاسوسی را نیز داشته باشد. و این خطر نباید مورد غفلت قرار گیرد.
به نظر میرسد شرارت رژیم غاصب اسرائیل پایانی ندارد لذا برای پایان دادن به این مسئله راهی
جز مقابله به مثل علمی تکنولوژیکی باقی نمانده.
.
جای بسی تاسف است که با وجود آشکار و رسانه ای شدن انگیز های سیاسی مخالفت غرب با پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی کشورمان در عرصه های نظامی و بی منطقی غربیها درمخالفتها و کارشکنیشان در برابر پیشرفتهای علمی ایران، بازهم عده ای ابلهانه و یا مغرضانه با اینگونه دشمنیهای هدفدار غربیها همنوا می شوند و با هر بار بلند شدن صدای اعتراض آنان، اینان نیز طبق مشی خائنانه خویش، ابلهانه بر طبل عقب نشینی و تسلیم در برابر غربیها جامعه را و نظام را به چالش می کشند و گاه چنان در این قضیه سینه چاک می کنند که خود غربیها نیز از درک میزان حماقت این خائنان می مانند و از فرط تعجب و شادی، سیل تشکر و تحسین خود را به سوی این خائنان وطن فروش نثار میکنند و آنان رابا انواع و اقسام سمینارها و جوایز و ...مورد نوازش قرار میدهند.
آیا راستی این گروه از ایرانیان آیه شریفه "و اعدو ا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخیل" به گوششان نخورده یا شاید هم همه چیز خود را حتی دین خود را هم به اندک صدقه غربیها باخته اند. بله حق دارند با اینهمه نوازش اربابانشان حاضر شوند برای هر لقمه حرامی که از دست اربابان خود می دزدند عاشقانه برایشان دم بجنبانند. نمی دانم چرا، ولی به هر علتی که هست اینان خوب ادای دین می کنند و آنان نیز خوب به آموزه های استراتژیک قرآن آشنا شده اند و به درستی آیه شریفه و اعدو لهم ماستطعتم... سر لوحه فعالیتهای مراکز علمی و نظامی خود قرار داده اند. ای کاش در میان هیاهوی پاسخ گویی به جنجالهای بعضی از مسئولین نظام بر سر مسائل بیهوده و گاه شخصی و جناحی، کاش کمی هم وقتی می گذاشتند برای مطالعه و درک بیشتر ابعاد تهدیدات نظامی و سیاسی دشمن و راههای مقابله با آن .
تذکر:
تصویر فوق مربوط به یک پروانه نیست بلکه مربوط به یک هواپیمای جاسوسی اسرائیل است. به گزارش سرویس بین الملل انتخاب Entekhab.IR به نقل از روزنامه اسرائیل هایوم، این پروانه 20 گرمی، قادر به گرفتن عکس های رنگی، پرواز عمودی و توقف در هوا به مانند یک هلی کوپتر است.سازمان صنایع هوافضای رژیم صهیونیستی که با کمک آمریکا ساخته شده، اعلام کرده است که این اختراع در درگیری ها و جنگ های زمینی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. سربازان در جنگ با درآوردن این پروانه از جیب شان آن را به پشت خطوط نیروهای مقابل ارسال می کنند.این هواپیمای کوچک اسرائیل دوربین 0.15 گرمی به همراه یک مموری کارد دارد و از طریق یک کلاه خود از راه دور قابل کنترل است.بنابراین گزارش، با گذاشتن این کلاه خود بر روی این هوایپمای جاسوسی، شما خود را در کابین خلبانی پروانه قرار داده و در واقع هر انچه را که می بیند، به صورت زنده مشاهده می کنید.دوبی بنیامینی، رئیس ادراه مینی روباتیک صنایع هوافضای اسرائیل گفت: مزیت این پروانه آن است که قادر به پرواز در یک محیط بسته است.وی افزود: امروز، هیچ وسیله ای دیگری نیست که بتواند اقدام مذکور را انجام دهد.این پروانه که هیچگونه صدایی از خود تولید نمی کند، در هر ثانیه چهار بال خود را چهارده بار تکان می دهد.
عرضه مشروب با آرم الله بر روی درب آن در کشور آذربایجان!
روند اهانت به مقدسات از طرف کشورهای غربی تا کی ادامه خواهد داشت؟ سکوت و بی تفاوتی ما ایرانیان تا کی؟
ما به نظر میرسد تکرار اینگونه موارد و انعکاس گسترده آن در رسانه ها پروسه ای دقیق و هماهنگ و برنامه ریزی شده بلند مدت است که به آرامی در حال عملیاتی شدن است. در حقیقت با هر قدم به یکی از مقدسات یا احکام مسلم دینی تعرض می شود و این امر آنقدر ادامه پیدا خواهد کرد تا به امری عادی و پیش پا افتاده تبدیل شود.
آنان هدفی جز عادی کردن اینگونه موارد ندارند. آنان خوب می دانند که شکستن قداست یک دین و نابود کردن آن جز با توهین و رفتارهای غیر اخلاقی در برابر انذار معتقدان به آن دین ممکن نیست و بهترین راه را برای این کار بی غیرت کردن مسلمانان یافته اند. در اسلام بزرگترین و ارزنده ترین اصل اخلاقی غیرت در دین است. پس سکوت چرا؟ غربیها با فجایع اخلاقی که در گوانتانامو، ابوغریب، بگرام ... و در قلب جهان اسلام مرتکب شدند _ و متاسفانه به تیتر یک مطبوعات کشورمان تبدیل شد _ هدفی جز این نداشتند. خیلی دور نیست وقتی که در قضیه خلیج فارس چنان عظمی عمومی از جوانان به جوش و خروش در آمد که همه کشورهای غربی را به عقب نشینی واداشت تا آنجا که حتی سایت گوگل مفتضحانه از این کار خود عذر خواهی کرد. اما آیا غیرت ورزیدن درباره دین جایگاهش بالاتر است یا خلیج فارس؟ آیا مقدساتمان به اندازه "خلیج فارس" یا فیلم "300 "ارزش اعتراض، جوش و خروش و ابراز احساسات را نداشت؟
پس کجا هستند آن جوانان غیور وطن تا در دنیای بی قید و بند وبی قانون اینترنت به خروش بیایند و حماسه ای دیگر بیافرینند؟ کجا هستند جوانان سلحشوری که با چکاندن کلید کیبردشان بر سینه آمریکاییان شیطان صفت نوکرانشان سواحل همیشه گلگون خلیج فارس را از لوث دسیسه هایشان پاک کنند؟
در قضیه قرآن سوزی در افغانستان و یا آمریکا کوچکترین عکس العملی در سطح جامعه ایران دیده نشد_به جز چند حرکت محدود دانشجویی و محفلی_ آیا این نشانه افول جایگاه دین در جامعه ما نیست؟ دشمن چه باید بکند تا ما رگ غیرتمان بجنبد.
اکنون نیز از حلقوم یک خود فروخته شیطان صفت آواز کریه اهانت به ائمه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) به گوش می رسد. به نظر میرسد این سکوت مرگبار توام با بی تفاوتی حاکم بر جامعه، خصوصا جامعه ایرانیان حاضر در فضای اینترنت جای بسی تأثر و اندوه دارد. به نظر میرسد ارزشها آنقدر برایمان بی ارزش شده است که حتی حاضر نیستیم کوچکترین احساساتمان را و لو در قالب یک جمله برایش بیان کنیم! این همه توهین برای بعضیها کوچکترین دغدغه را هم ایجاد نمی کند. چرا؟
متاسفانه با مروری بر سایتها و وبلاگها و ...شاهدیم اکثر وبلاگ نویسان از کنار این قضیه با بی تفاوتی تمام رد می شوند. باید پرسید این مسئله از کجا ریشه گرفته است؟ چه بر سر مسلمان و مسلمانی آمدهکه بدترین اهانتها به بهترین سرمایه های معنوی و دینیمان، کمترین ناراحتی را در درونمان بر نمی انگیزد. شاید تصور کرده ایم که این رسالت برای دیگران است و کسانی خواهند بود که آن را از زمین بردارند شبیه آنچه که درباره قضیه حجاب و عفاف اتفاق افتاد که هر کسی آن را وظیفه دیگری می داند. یکی دولت، یکی مجلس، دیگری نیروی انتظامی و...را مورد مذمت قرار میدهد.و کسی از خود نمی پرسد که: خود ما در کجای این کشتی در حال سقوط به ورطه فساد قرار داریم؟
در منطقه تجاری نیویورک یک ساختمان شبیه کعبه ساخته اند که قرار است مرکز فروش مشروبات الکلی باشد. برای آنکه اهانت به مکه آشکارتر باشد آنها حتی کلمه « مکه را نیز در نام این مرکز گنجانده اند. مسلمانان نیویورک از دولت آمریکا خواسته اند مانع افتتاح این مشروب فروشی شود.
این عکس یک کارخانه تولید تنباکو در شهر درسدن آلمان است که به سبک یک مسجد اسلامی ساخته شده است!
شلوار جین منقش به آیه شریفه بسم الله الرحمن الرحیم در...!
تست پینوکیو سنجی با نون اضافی!
بعضیها فقط انتقاد میکنن! دیدین که! اما راه حل ارائه نمیدن! اینم یه جور مرضه دیگه؛ بسم الله! ما اولیش! آماده ارائه بهترین راه حلها هستیم. پیشنهاد از ما اجرا کردن از شما. ما آماده ارائه روشهای درمانی خود در اقصا نقاط جهان هستیم و در صدد هستیم که این ایده رو به اسم خودمون ثبت و ضبط نماییم! حق و حقوقش محفوظه از حالا گفته باشم که دست تو کار زیاد نباشه!
با خودم فکر میکردم که ای کاش روشی دستگاهی وسیله ای چیزی بود مثل: دماسنج و تست روانشاسی و بینایی سنجی که آدما رو در معرض این آزمایش قرار بدن تا درصد پینوکیو بودن خودشونو تشخیص بدن و به دنبال را ه حلش باشن! کی از همه بهتر؛خودم! آستینارو زدم بالا و وارد عمل شدم.
در قدم اول از خودمان بپرسیم :چقدر پینوکیو هستیم؟
پاسخ این سوال خیلی ساده هستش! اولین قدم اینه که میزان و درصد بیماریو تشخیص بدیم تا بفهمیم بیماری در چه مراحلی قرار داره . پیشرفته است از نوع درجه یک هست یا درجه دو ... برای درمان هر بیماری باید میزان دارو و دز آن مشخص شود تا دارو به مقدار مورد نیاز تجویز شود. اینو هم بگم تمامی آدمها یک درصدی از این بیماریو دارن - یه چیزی گفتیم خیلی جدی نگیرین!- ولی شدت و ضعف داره که باید در همان مراحل اولیه پیشرفت درمان شود.
اما تست پینوکیو !
ابتدا تعدادی از ادعاهای فرقه داران و فرقه سازان و طراران و شیادان و رمالان و ... در قالب جملاتی قصار لیست کرده ایم به بیمار یا شخص مظنون به بیماری ارائه می دهیم تا خوب مطالعه و تعمق کن! پس از خواندن هر جمله احساساتشو بررسی می کنیم مثلآ بهش پیشنهاد میدیم پس از مطالعه هر گزینه مشابه تست پینکیو، دستشو روی دماغش بگیره . ازش سوال می کنیم احساست درباره دماغت چه جوریه؟ دماغتون بزرگ شده یانه! اگه یه احسای شبیه به این بهش دست داده به سرعت میبریمش به فوریتهای پزشکی اورژانسی! تا احیانا یارو تلف نشه. چنانچه بیمار دچار چنین اختلالاتی نشده باشد با آرامش و خونسردی میبریمش دکتر! ببینید چقدر تحت تإثیر این جملات قرار گرفته و در نهایت چقدر از آن را باور کرده بلافاصله درصدشو تعیین می کنیم. اگر باور عمیق و شدید پیدا کرده باشه الفاتحه! در غیر اینصورت به یک متخصص اسلام شناس از حوزوی(ترجیحا) مراجعه کرده و برایش دارو و درمان مناسب میگیریم!
اما تست!
متن اول:
در ایستگاه مترویی! بازارهای پوشاکی و...سنگهای کوچکی ارائه می شود که ادعا شده دارای خاصیت ایجاد "خونسردی" و "اعتماد به نفس" هستند. فردی که خود را رهبر فرقه...می خواند با بیان این که من در دل شما علم اخلاق و عرفان می ریزم! پس رب شما هستم و حاضرم جلوی چشم شما وسط آتش بنشینم!
متن دوم:
شخصی دیگر خود را دارای علم ما وراءالطبیعه و رابطه با جن و ارواح معرفی کرده و ادعا می کند:با اعداد و ارقام و آیات قرآن رمز گشایی می کند و همچنین مدعی شده با اعداد می توان به خدا رسید. او با دادن توصیه هایی به پیروان اش مبنی بر نخوردن گوشت و.... مدعی برنامه زمان بندی شده عرفان آن ها می شده است.
متن سوم:
یک گروه به ظاهردینی در روسیه در غار یخی تحصن کرده اند و گفت اند: منتظر پایان دنیا و روز قیامت هستند.
متن چهارم:
فردی ادعا کرده که با ائمه اطهار ارتباط دارد و او با ساختن محرابی در داخل خانه اش کارهای نامتعارف انجام میدهد.
متن پنجم:
یک زن در...مدعی رابطه با امام زمان و شفای بیماران شد. و وعده داده که در شب عاشورا 72 تن را به نیت 72 تن شفا میدهد.
متن ششم:
مردی با ادعای اولیه ارتباط با ائمه در...با جمع کردن مردم به دور خود ادعای مهدویت نیز کرده است
متن هفتم:
فردی مدعی شده: چهره شنوندگان را در عرش دیده است که برای ماموریت انتخاب شده اند. امام زمان عنایت خاص به این ماموریت دارد حتی خود امام این ماموریت را به آنها واگذار کرده است.
متن هشتم:
فردی مدعی نیابت امام زمان بوده و می گوید: نیازی به استاد ندارد.
متن نهم:
جوانی در... ادعای ارتباط با امام زمان دارد می گوید: در شب میلاد امام رضا ایشان به خوابم آمدند و از من خواستند یاری اش کنم. والان هم تنها در گوشه مجلس نشسته اند و حضرت عیسی و خضر هم اینجا حاضر هستند.
متن دهم:
زنی ادعا می کند نام محمد روی بدن گاوش نوشته شده و گاوش نظر کرده است.
متن یازدهم:
زن مدعی ارتباط با غیب و امام زمان به افراد گرفتار می گوید: طلسم دارید و من می توانم مشکل تان را حل کنم. او مدعی شده نماینده امام زمان بوده و باگرفتن جریمه نقدی گناهان افراد را می بخشد.
متن دوازدهم:
فردی در...ادعا کرده: من خود را در کنار قرآن گذاشتم و دیدم علائم من در حروف مقطعه قرآن است. و مدعی مقام ولایت شده است.
می گفتم یه سری آدما تیپشون تیپ پینوکیو هستش! دیروز تو گوگل برای مطلبم دنبال عکسای پینوکیو می گشتم که اتفاقی به یه سایت برخوردم. یه سایت علمی جالب! شاید باورتون نشه اما به یک کشف بزرگ نائل شدم!!! میدونین چیه توی روانشناسی یه چیزی داریم تو همین مایه ها. پینوکیو شدگی! البته یه جور ترفند روانشناسانه هستش ولی یه کم به بحث ما مربوط میشه. همون قضیه فریب دادن و فریب خوردن البته به روش علمی و تفننی! وقتی مطلب پیدا کردم یواشکی یه جوریکه کسی نفهمه به خودم ای ول گقتم( بابا تو دیگه کی هستی!)
«این امر مستلزم دو صندلی و بستن چشم است. فردی که چشمش بسته شده باید در صندلی عقب نشسته و به پشت فردی که در صندلی جلو مقابل او نشسته خیره شود. سپس فرد چشم بسته دست خود را به پیرامون خود برده و بر روی بینی شخص دیگر قرار دهد. از سوی دیگر او باید در همین حین دست دیگر خود را بر روی بینی خود قرار دهد و به آرامی شروع به نوازش کردن هر دو بینی کند. پس از حدود 1 دقیقه، بیش از 50? افراد مورد مطالعه ، بینی خود را بطور باور نکردنی بلند توصیف می کنند. بنابراین “اثر پینوکیو” نامیده می شود.
راه دیگر برای توضیح اثر پینوکیو، این است که یک ویبراتور به تاندون عضله دو سر بازو در حالی که یک نفر بینی دیگری را با دست همان بازو نگه داشته، بکار رود. ویبراتور تحریک عضلانی در عضله دو سر بازو را سبب می شود که به طور معمول این توسط کشش عضله تحریک می شود، و ایجاد توهم حرکتی می کند به گونه ای که بازو از صورت دور می شود و تغییر مکان می دهد. از آنجایی که انگشتانی که بینی را گرفته اند،هنوز هم اطلاعات لامسه ای از اینکه در تماس با بینی هستند،میدهند. به نظر می رسد که بینی نیز در حال دور شدن از صورت است. پدیده ای مشابه با استفاده از روش چشم بسته رخ می دهد.»
آقا مطلبو حال کردین! به همین راحتی میشه کلی پینوکیو شد و پینوکیو بازی در آورد! میگم عجب مخی بودن روباه مکار و گربه نره! فکر کنم مدرک روانشناسی چیزی داشتن که تونستن پینوکیو رو کشف کنن اینقدر تخصصی روش کار کنن!
خدمت دوستان عرض می کردم که یکی از راههای پولدار شدن جذاب بودنه!
1-قدرت جذبتون زیاد باشه! ( مثل همین چیزیکه که این بنده خدا اسمشو گذاشته "قانون جذب!")
جذاب باشین بقیه اش مهم نیست! فقط جذب کنین مثل آهن ربا! زمین و زمان و جذب کنین! اونم فقط به طرف خودتون. نه راست نه چپ( به زبان بی زبانی یا به عبارتی:بپر بغل بابا!)
2- بعدش که خوب جذب کردین حالا می تونین یه کارایی بکنین! مثلا: میتونین یه مکتب درست کنین و بزنین رو دست هر چی مکتب پکتبه! هرچی هم که دلتون خواست میتونین فرقه بزنین یه فرقه های شیرین و آبدار!( تو عیار هندونه البته نه به شرط چاقو! چون ته توشو درمیارن فرقه میمونه رو دستتون باد میکنه با کلی بی آبرویی!) کلی هم مرید سینه چاک دورتون جمع میشن.
3- حالا که وارد مرحله بعد بشین سعی کنین به زمین و زمان بد بگین و انتقاد کنین! از اون بالا تا این پایین فرقی هم نمیکنه هر کی و هر چی گیرتون اومد. البته طرف هرچی بزرگتر باشه عایداتش هم بیشتر!
4- به مریداتون حالی کنین که شما از آسمون اومدین ( یه جورایی به پارگی لایه ازن ربتش بدین بهتره! طرفدار محیط زیست هم میشین!) از خود خدا دستور میگیرین! فره ایزدی دارین. دستتون طلاست سر هرکی و هر چی بکشین طلا میشه !( مثلا :آهن ضایعات بدین یارو تبدیلش کنه به شمش طلا!) نفستون شفاست به هرکی بخوره سریع روبه راه میشه!( البته به دوستان توصیه می شود محض احتیاط قبلش یه ماسک ضد گاز هم همراهتون باشه !) با اجنه و ملائکه دمخورین سه سوته از این سر دنیا میرین به اونورش ( حضرت سلیمان(ع) اگه زنده بودن بایستی بلند میشدن و می اومدن تو دوره های فشرده طی الارض شرکت کنن و چند واحد پاس کنن!)
5- مریداتونو تا میتونین بچلونید! شعار اصلی شما این باشه: توانا بود هر که پولدارتر بود!. معیار اولتون برای جذب افراد حساب بانکی افراد باشه. هر چه پولدارتر جذابتر! درباره کارمندان دولت توصیه می شود به همراه داشتن فیش حقوقی اولویت اولتان باشد.
6- این شعار گوبلز همیشه سرمشقتون باشه: " دروغ هایی که از رسانه ها پخش می شوند، باید تا حد امکان بزرگ باشند . در این صورت مردم قسمتی از آن را باور خواهند کرد."
ملت هالو حساب کنین. تا میتونین دروغای شاخدار بگین طوریکه کسی نتونه ثابتش کنه حتی خودتون مثلا: بگین من مرغ 30 ام از او سی تا مرغم منتها از قافله مرغا عقب موندم. تا من نرم سیمرغ درست نمیشه. هرچی آرزو دارین بگین تا براورده کنم. یا مثلا بگین: من شوهر خاله حضرت خضرام. دیروز داشتیم باهم تو توچال اسکی می کردیم... یا بگین: من پسر خاله امام زمانم.... از این جور حرفا بالاخره یه چند نفری پیدا میشن که هالو بازی در بیارن و مثل گوسفند بیافتن دنبالتون...
7- از شعر و شاعری و تحریک احساسات ملت غافل نشین. یکی از دلایل موفقیت مولوی و سعدی و حافظ همینابوده! هرچی حرفاتون شاعرانه تر و تغزلی تر مشتریش هم بیشتر! هر چه شاعرتر موفقتر! همیشه سعی کنید با احساسات مردم کار داشت باشین تا عقل! تحریک احساسات و عواطف ماده اصلی هر نوع موفقیتی در راستای اهداف بلند چاپیدن مردمه!
8- حرفای فلسفی عجیب غریب بزنین! طوریکه با هیچ منطق و عقلی جور درنیاد و نشه ثابتش کرد! مثل همینایی که بعضی وقتا آقا مشاء میگه طوری که بعضی وقتا خودتون هم نفهمین که دارین چی میگین!. جوریکه ملاصدرا هم بیاد نتونه حرفاتونو توضیح بده! مثلا بگین: فرشته ها از رشته های نوری پولوتونیوم تغزیه میکنن! یا بگین: در مرکز زمین پیچش امواج تشعشات ماوراء الطبیعیه با قوس سعودی عالم بالا هماهنگ هستن!. یا بگین: انرژی کیهانی ساطع شده از مخچه گیاهان در تعامل مستقیم با شعور حیوانات بوده با ضرب آهنگی دورانی تولید مغناطیس جاذبه میکنن!
دوستان! اینو همیشه به خاطر داشته باشین رمز موفقیت فرقه های جدید در پرت و پلاگفتنه! هرچی چرت و پرت تر میزان موفقیت هم افزونتر!(البته خدمتتان عرض کنم انبیاء محترم? به دلیل زدن حرفهای عاقلانه و نه عوام پسند به قول آق مشاء نتونستن موفق بشن! برید از آقا مشاء یاد بگیرین ایشون! در این زمینه بسیار موفق عمل کردن!)
9- عشق به پول و ثروت داشته باشین! سعی کنید تا میتونید ملت رو که دورتون جمع شدن تیغ بزنین! آینده خودتان را تضمین کنین!(مثل کاریکه بعضی مدیران دولتی در دوره مدیریتشون انجام میدن!) کسی از فردا خبر نداره یه وقتی دیدین اوضاع عوض شد. این پوله که شمارو همیشه در اوج نگه خواهد داشت! سعی کنید همیشه در اوج باشید به هر قیمتی که باشه!
10- به ظاهرتون برسین یه جورایی انگشت نما بشین! کت و شلوار صورتی! گل زنبق روی سینتون باشه! حرکات پانتومیم بامزه سر صحنه اجرا کنین مثل کارای لولک و بولک! بزنین رو دست هرچی آدم هنر پیشه و هنرمنده! تبسمی ملیح به لب داشته باشین! عطر و ادکلن فرانسوی استعمال بفرمایین( ایرانیش نباشه که تابلو ضایع میشین!) این موارد در هنگام مواجهه با خانمها بیشتر توصیه می شود!
11- تا میتونید از خودتون(ترجیحا از معده شریف!) عناوین عجیب و غریب و دهن پر کن برا خودتون بتراشین. مثلا: پرفسور! اندیشمند! روانشناس روانشناسان! علامه دهر! مرد سال! هوش برتر! مبتکرتکنولوژی اندیشه و روح و روان! فامیل دور انیشتین! ابر آیکیو!....
12- تا می تونید از طرفندها و حقه های روانشناسی استفاده کنین و ملت بزارین سر کار! مثل یه شعبده باز حرفه ای عمل کنین( توصیه می کنم در راستای موفقیت بیشتر یک دوره تخصصی شعبده بازی پاس کنید!)مدام از اصطلاحات تخصصی روانشناسی استفاده کنین و ادای آدمای باسواد و روشنفکر و در بیارین! مثلابگین: بنده در رشته پسیکولوژی رفتار شناسی درون گرا توصیه می کنم ششهایتان را در جریان نسیم ملایم و مداوم عواطف دیگران پهن کنید تا در اثر لگد شدن آن در زیر قامهای بازدم منوکسید کربن اندرونشان و آمیخته شدن اش با دی اکسید اندیشه های شما ساختارهای مولکولی جدیدی را در عرصه حیاط با نشاط زندگی شاهد باشیم...
13- تا می تونید اصطلاحات انگلیسی به کار ببرین جوریکه طرف نفهمه شما چی دارین میگین طوریکه مخ طرف در همان ابتدا تعطیل بشه بره پی کارش!در نتیجه مخاطب غلام حلقه به گوش اوامر شما خواهد بود!. کلا سعی کنین ملت و گوسفند حساب کنین و خودتان را چوپان این گله بی صاحب! مثلا بگین: فرادرمانی اپتیکی! انرژیهای ابر کیهانی نوستالوژیک! امواج بتا و گامای سیستم آپولون! ابر نو اختر املسیون! سوسپانسیون گیاتولوژی فیخته!...
پینوکیو که خاطرتون هست؟!
روباه و گربه نره چه کلک هایی سوار نمیکردن که پینوکیوی ساده دل عوام پولاشو بالا بکشن.
عجیب اینه که تو این عصر انفجار اطلاعات و پیشرفتهای عجیب و غریب تکنولوِِِِژیکی چرا اینقدر تیپ پینوکو (این اسم خودم اختراع کردم با اجازه همه روانشناسان عزیز و عزیز!) اینقدر رو به افزایشه!
تو همین مملکت خودمون جای دوری نریم تو تهران اونم نه پایین شهر بالای شهر پینوکیو ریخته بیا ببین!
نمیدونم اینهمه پینوکیو از کجا پیداشون شده! البته گربه نره و روباه مکار هم دور برشون کم نیستن!
اگه یه سر به جلسات فال بینی و رمالی و دعا نویسی ـ که البته اسمش دعاست ولی همه اش جادو جنبله ـ ...که جلسه ای چقدر پول میدن بابت اینجور چرت و پرتها از تعجب پس میافتین. اولش باورم نمی شد ولی وقتی چند مورد از این قضایا افشاء شد و لیست هنر پیشه ها و کارگردانان و مسئولین و فوتبالیستهایی که پای اینجور آدم چه پولهای بی زبونی که حروم نمی کردن بیرون اومد تازه فهمیدم که خیلی از اینها "ابر پینوکیو" هستن ـ بهتره بگیم پینوکیوهای مدرن!ـ.
البته با این تفاوت که پینوکیو هیچ ادعایی نداشت و بعدشم هم کاراش واقعا از روی ساده دلی و بی غل و غش بودش بعدش هم پینوکیو حداقل یه پدر ژپتویی داشت که به امیدش زندگی میکرد و یه فرشته مهربون که وقت و بی وقت به دادش برسه.
حالا تصور کنید کسی که خودشو عند علم و قدرت و ثروت میدونه بره بشینه پای منقل( می خواستم بگم منبر دیدم با قداست منبر جور در نمیاد اینا ارزششون اینقدر ا هم نیست) فلان جادوگر! تا براشون از گذشته و آینده و حال بگه بعد هم کلی پول بی زبونو بریزن تو جیب همچین آدمی. شما باشین اسم اینجور آدما رو چی میزارین.
گاهی فکر میکنم هر چه داریم با علوم بشری جلوتر میریم نه تنها مردم عاقل تر نمیشن بلکه با کله میرن توی منجلاب فساد چون تکیشون نه به خدا و دین خدا و شریعتش که تکیشون بر علم و دانش پزییتیویستی مادی سکولار و ثروت و قدرت و هوای نفسه. شاگردایی هم تو اینجور کلاسا تربیت میشن بهتر از این نمی شن.یکیش همین آقامشاء خودمونه رئیس فرقه مشائیه ـ هی خواستم اسمشو نیارم نشد دیدم مثال از این بهتر گیر نمیاد ـ از عجایب روزگار اینه که یه همچین آدم آی کیویی! رئیس جمهور مملکت سر و مرو گنده پاشه بره مریدش بشه!!!
یارو به جای اینکه مثلا بره بشینه پای منبر فلان عالم وارسته( بازم میگ ها! وارسته!) میرن پای صحبتهای یه آدم شیاد شیطان صفت می شینین بعد هم ازش دستور سیر و سلوک میگیرین! اینجا میخوام یکی از این روباههای مکار و بهتون معرفی کنم تا بیشتر به میزان عقل و شعور بعضی از مردم سطح بالا پی ببرین مثلا بنمونه اش حرفای از حرفای یکی از این مدعیانو اینجا براتون میارم ببینید:
«من مسائلی را مطرح می کنم که در تاریخ هزار و چهارصد ساله اسلام گفته نشده و کسانی که مدعی اسلام شناسی هستند نیز از آوردن مثل آن و یا تکمیل آن عاجزند، اگر صد عالم، صد شبانهروز زحمت بکشند و بخواهند درباره حنیفیت سخن بگویند، به اندازهای که من فی البداهه در این باره حرف دارم، مطلب نخواهند داشت.»
یا میگه:
«وقتی به آقایان میگوییم شما اسلام شناس نیستید، میگویند: نه هستیم. هستید؟ جداً میگویید؟ باشد؛ خداوند اوج اسلام را دین مرضی مطرح میکند، یکی از آقایان قم بیاید و دین مرضی را توضیح دهد، هر چقدر هم مهلت بخواهد دارد»!
حالا جالبه که بدونیم این آقا کلی از مسئولین رده بالا رو از آموزه های درربار و گهر بارش به فیض رسونده! بعدش هم که همین آقایاون مسئول بی مسئولیت با استفاده از جایگاه حقوقیشون پا می شدن دوره می افتادن هر جا و فرصتی بر اساس همین دستورالعمل ها و سخنرانی و ارائه طریق می کردن. از همه عجیب تر اسم یک دوتا کارگردان به قول عده ای ارزشی هم به چشم میخوره که بر اساس رهنمودهای این آدم فیلم عرفانی و اخلاقی ساختن!!!
البته بیچاره ها تقصیری هم ندارن ها! وقتی یه کسی به این راحتی مثل آب خوردن با احضار جن و شیاطین و با استفاده از این منبع اطلاعاتی و گرفتن اطلاعاتکلی خبرهای ناب و دست اول بهتون بدن و حرفای عجیب و غریب و خبرهای آنچنانی در اختیارتون بذارن شما هم باشین بدتون نمیاد برید تو وادی احضار جن و شیطان! خب اینهم یه امتیازیه دیگه!
وقتی از راه درست نمیشه به هدف رسید دیگه راهی نمیمونه که بریم تو صف حزب شیطان بلکه به نوایی برسیم( درست عین همون کاری که بعضی هنر پیشه های سابق و مجریهایسابق مثل محمد حسینی کردن) بلکه شاید هم از این خان نعمت برخوردار بشن. بعدش هم اعتقاد نداشتن به هیچ عالم و روحانی و یه کم هم خرافات و جهل ....معلومه دیگه چی میشه!
وقتی تحویلتون نمی گیرن و حتی براتون تره هم خورد نمی کنن شما باشین نمیرین!
چند وقت پیش با یه بنده خدایی سر اینکه ممکنه کسی با گوش کردن بعضی موسیقیها( خصوصا با الگوهای شیطانی) گرایش به شیطان پیدا کنه بحثم شد(طرف خیلی هم ادعاش می شد مثلا: ما جد اندر جد حزب اللهی هستیم و ... از این حرفا).
جوونه بعد از کلی بحث برگشت و با قیافه ای حق به جانب نگاهی بهم انداخت و گفت: اتفاقا من خیلی از این موسیقیها گوش کردم اما هیچ تاثیری روم نذاشته!
همینطور که یک ریز حرف میزد چشمم افتاد به ظاهرش: شلوار جین تنگ( توری که نمیشه شرحش کرد!)? کفشای اسپرت آنچنانی? صورت 6 تیغ شده( به قول دوستان مورچه رو صورتش ترمز میبره!)?? ... دیگه باهاش بحث نکردم.
آیا این عکس جلیلی تبلیغاتی است؟
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
اشتراک