سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 1697609

  بازدید امروز : 58

  بازدید دیروز : 122

کلبه بصیرت

 
آن که خصومت را از حد درگذراند گناه ورزید ، و آن که در آن کوتاهى کرد ستم کشید ، و آن که ستیزه جوست نتواند از خدا ترسید . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: مهدی ::: جمعه 91/9/10::: ساعت 6:8 عصر

آیا ضرر نصف لیوان شراب به بدن بیشتر است یا هشتاد ضربه شلاق؟

آیا ضرر نصف لیوان شراب به بدن بیشتر است یا هشتاد ضربه شلاق؟

به چند نکته‌ی مهم باید توجه شود:

الف  اساساً مکافات‌ها جهت بازدارندگی از جرم است و نه معامله. برای جلوگیری از ارتکاب است، نه این که مجرم بگوید من در هر حال می‌خواهم این جرم را انجام دهم، حال شما بگویید که چرا مکافاتش اینقدر سنگین است؟ اگر 

آیا ضرر نصف لیوان شراب به بدن بیشتر است یا هشتاد ضربه شلاق؟

ه چند نکته‌ی مهم باید توجه شود:

الف – اساساً مکافات‌ها جهت بازدارندگی از جرم است و نه معامله. برای جلوگیری از ارتکاب است، نه این که مجرم بگوید من در هر حال می‌خواهم این جرم را انجام دهم، حال شما بگویید که چرا مکافاتش اینقدر سنگین است؟ اگر قانون وضع کرده‌اند که در صورت سبقت غیر مجاز، گواهینامه اخذ می‌شود، خودرو به پارکینگ فرستاده می‌شود، فلان مقدار جریمه‌ی نقدی دارد، دردسر ترخیص و ...، برای این است که سبقت غیر مجاز انجام نپذیرد. نه این که یک راننده‌ی از خود راضی و بی‌فرهنگ بگوید: من در هر حال دوست دارم سبقت غیر مجاز بگیرم و با جان خود و مردم بازی کنم، اما شما بگویید چرا چنین جریمه‌های سنگینی بر آن وضع نموده‌اید؟! مثل این که مدت‌ها در سایت‌ها و وبلاگ‌ها می‌پرسیدند: چرا مکافات و زنای محصنه اینقدر سنگین است؟! خوب این مکافات را قرار داده‌اند تا کسی مرتکب این عمل شنیع خانمان برانداز و جامعه‌سوز نشود. و بدیهی است که اگر جریمه سنگین نباشد، به هیچ وجه جنبه‌ی بازدارندگی نخواهد داشت.

اگر بخواهند جرائم و جریمه‌ها و مکافاتش را با این دیدگاه و مطابق میل و پسند مجرمین وضع و بررسی کنند، هیچ جریمه‌ای نباید وضع شود و اگر وضع شود نیز هیچ ارزشی ندارد، هر کسی هر فسادی می‌کند و در نهایت بهایش را پرداخت می‌نماید.

ب – آنها با بیان چنین اعتراضاتی در قالب سؤال، قصد دیگری دنبال می‌کنند و پیام مستتر (پنهان) دیگری را نیز القا می‌کنند که عبارت است از: 1- فردی و خصوصی قلمداد کردن دین. 2- مادی دیدن دین.

ما که ماده‌گرا و ماتریالیسم نیستیم که همه‌ی فواید و ضررها را اولاً شخصی و ثانیاً مربوط به بدن بدانیم. نوشیدن نصف لیوان یا حتی یک جرعه شراب، قمار بازی حتی به میزان یک ریال و...، همه در درجه اول شکستن حریم و حدود الهی و ضایع کردن دین خدا و حلال و حرام اوست که به مثابه‌ی حذف همه‌ی «باید و نباید‌»های الهی است که برای رشد، فایده و کمال انسان وضع شده است. و این حقوق و ضرورت رعایت آنها نیز فقط فردی نیست، بلکه به جامعه بر می‌گردد.

رواج یافتن منکر و فحشا، به ویژه شرب خمر و قمار، اگر چه اندک باشد و یا هیچ ضرر بدنی هم برای مرتکب نداشته باشد، مضرات فردی و اجتماعی بسیاری در عرصه‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی و ... وارد می‌نماید که اگر بخواهند به محاسبه بنشینند، حتی مکافات اعدام هم برای این نصف لیوان کم است، چه رسد به هشتاد ضربه شلاق. و این هشتاد ضربه را وضع کرده‌اند تا کسی مشروب ننوشد، اگر چه نصف لیوان. و اگر احیاناً کسی نوشید، تنبیه بدنی که آثار روانی‌اش بیشتر است بشود، تا هم خودش دیگر نخورد و هم دیگران بدین سو کشیده نشوند. پس اول ضرر شکستن حرمت‌ها فقط به فرد بر نمی‌گردد و ثانیاً آثار سوء مترتبه فقط به بدن اختصاص ندارد که چنین قیاسی جایز باشد.

ج – امروزه حتی در کشورهای غربی که تولید، فروش، توزیع و مصرف مشروبات الکلی نه تنها جایز است، بلکه بخش اعظمی از اقتصاد و ساختار فرهنگی و نتایج سیاسی مطلوب آنان را حاصل می‌کند و چرخش اقتصادی کلیه هتل‌ها، بارها، کازینو‌ها، سواحل، و به طور کلی صنعت گردشگری و نیز شبکه‌های تلویزیونی و اینترنتی و ... با همین مشروب است، به مضرات عمیق آن پی برده‌اند، لذا محدودیت‌های شدیدی قائل شده‌اند. مثلاً در رانندگی.

در اغلب ایالات امریکا و به ویژه کانادا، اگر پلیس خودرویی را متوقف کند و در آن شیشه مشروبی ببیند که درش باز شده است، راننده را (که مصرف هم نکرده، بلکه از رفیقش گرفته تا به خانه ببرد) به شدت جریمه می‌کنند – چه رسد به این که نوشیده باشد. حال سؤال شود که آیا «باز بودن در یک شیشه مشروب» به آن شخص و بدنش بیشتر ضرر می‌رساند یا این جریمه‌ی سنگین، که قطعاً نه تنها به جیب او ضرر است، بلکه اعصابش را نیز به هم می‌ریزد؟!

د – مضرات شرابخواری یا قمار، فقط ضرر شخصی بدنی یا مالی نیست. اساساً چه بسا به کسی ضرر نکند و حتی فایده‌هایی نیز در بر داشته باشد. مثل این که گرم شود، سرگرم شود ... و یا حتی فایده‌های کلان‌تری داشته باشد، مثل این که مزارغ و باغ‌هایی برای کشت گندم، جو، انگور و سیب برای شراب‌سازی و یا کازینوهای که ضمن ایجاد اشتغال، جذب گردشگر هم می‌کند. خوب ظاهر این امور همه فایده است، لذا خداوند متعال که خالق انسان و همه چیز است، در قرآن می‌فرماید که «ضرر مشروب از خیرش بیشتر است»، یعنی چه بسا خیرهایی هم داشته باشد، اما ضررش بیشتر است و از گناهان کبیره است، که البته پی بردن به این مضرات فردی و اجتماعی، فکر کردن می‌خواهد:

«یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ کَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ» (البقره، 219)

ترجمه: از تو حکم شراب و قمار را مى‏پرسند بگو در آن دو گناهى است بزرگ و منافعى است براى مردم اما اثر سوء آن دو در دلها بیش از منافع صورى آنها است و نیز از تو مى‏پرسند چه تعداد انفاق کنند؟ بگو حد متوسط را، خدا این چنین آیات را برایتان بیان مى‏کند تا شاید تفکر کنید.

مسجد بلال

 


 
نویسنده: مهدی ::: شنبه 91/9/4::: ساعت 3:3 عصر

بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد

بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد

آقا نشد هر آنکه برایت گدا نشد

مقصود از تکلم طور از تو گفتن است

موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد

 

روز ازل برای گلوی تو هیچ کس

غیر از خدای عز و جل خونبها نشد

 

در خلقتش زمین و مکانهای محترم

بسیار آفرید ولی کربلا نشد

 

گرچه هزار سال برای تو گریه کرده اند

یک گوشه از حقوق لب تو ادا نشد

 

ما گندم رسیده شهر ری توایم

شکر خدا که نان تو از من جدا نشد

 

یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم

حالا که کربلای تو روزی ما نشد

 

داغ تو اعظم است تحمل نمی شود

در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد

منبع: karbala.blogsky.com


 
نویسنده: مهدی ::: جمعه 91/9/3::: ساعت 3:38 عصر
یادداشتی ماندنی از رتبه اول کنکور پزشکی سال 1364

هواپیمایی با یک و نیم برابر سرعت صوت از ارتفاع 10 متری سطح زمین، ماشین لندکروزی را که با سرعت در جاده‏ی مهران ـ دهلران حرکت می‏کند، مورد اصابت قرار می‏دهد. اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود، معلوم کنید کدام تن می‏سوزد؟ کدام سر می‏پرد؟ 


 یادداشتی ماندنی از رتبه اول کنکور پزشکی سال 1364

 

وبلاگی با عنوان یادداشت‏های یک دانش آموز، توجهم را جلب می‏کند، به طمع خواندن حرف‏های بی شیله پیله یک دانش آموز کلیک می‏کنم؛ از بین پست‏های وبلاگش، پست زیر توجهم را جلب می‏کند.

«برای کدام امتحان درس می‏خوانی؟

بسم رب الشهداء و الصدیقین

چه کسی می‏داند جنگ چیست؟ چه کسی می‏داند فرود یک خمپاره، قلب چند نفر را می‏درد؟ چه کسی می‏داند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هر جا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می‏کند؟ دخترم چه شد؟ به راستی ما کجای این سؤال و جواب‏ها قرار گرفته‏ایم؟

کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس‏های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود، از قصه‏ی دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟ کدام پسر دانشجویی می‏داند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده، کشته شده و در آن جا دفن شده؟ چه کسی است که معنی این جمله را درک کند: «نبرد تن و تانک!» اصلاً چه کسی می‏داند تانک چیست؟ چگونه سر 120 دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی‏های تانک له می‏شود؟

آیا می‏توانید این مسئله را حل کنید:

گلوله‏ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه خود از فاصله‏ی هزار متری شلیک می‏شود و در مبدأ، به حلقومی اصابت و آن را سوراخ و گذر می‏کند. حالا معلوم نمایید، سر کجا افتاده است؟ کدام گریبان پاره می‏شود؟ کدام کودک در انزوا و خلوت اشک می‏ریزد؟ و کدام... و کدام...؟ توانستید؟!

اگر نمی‏توانید، این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید:

هواپیمایی با یک و نیم برابر سرعت صوت از ارتفاع 10 متری سطح زمین، ماشین لندکروزی را که با سرعت در جاده‏ی مهران ـ دهلران حرکت می‏کند، مورد اصابت قرار می‏دهد. اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود، معلوم کنید کدام تن می‏سوزد؟ کدام سر می‏پرد؟

چگونه بخندیم و نگاه آن عزیزان را فراموش کنیم؟ چگونه می‏توانیم در شهر خود بمانیم و فقط درس بخوانیم؟ چگونه می‏توانیم درها را به روی خود ببندیم و چون موش در انبار کلمات کهنه‏ی کتاب، لانه بگیریم؟ کدام مسئله را حل می‏کنی؟ برای کدام امتحان درس می‏خوانی؟ به چه امید نفس می‏کشی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر می‏کنی؟ از خیال، از کتاب، از لقب دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت در کیفت می‏گذارد؟

کدام اضطراب جانت را می‏خورد؟ دیر رسیدن به اتوبوس؟ دیر رسیدن به سر کلاس؟ نمره گرفتن؟ دلت را به چه بسته‏ای؟ به مدرک، به ماشین، به قبول شدن در حوزه‏ی فوق دکترا؟ آی پسرک دانشجو، به تو چه مربوط است که خانواده‏ای در همسایگی تو داغدار شده است؟ جوانی به خاک افتاده است؟ آی دخترک دانشجو، به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد را به اشک نشانده‏اند و آنان را زنده به گور کرده‏اند؟ هیچ می‏دانستی؟

حتماً نه! هیچ آیا آنجا که کارون و دجله و فرات به هم گره می‏خورد، به دنبال آب، گشته‏ای تا اندکی زبان خشکیده‏ی کودکی را تر کنی و آنگاه که قطره‏ای نم یافتی و با امیدهای فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی ، دیدی که کودک دیگر آب نمی‏خورد؟! اما تو اگر قاسم نیستی، اگر علی اکبر نیستی، لااقل حرمله مباش! که خدا هدیه‏ی حسین را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد. من نمی‏دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد!

صفایی ندارد ارسطو شدن، خوشا پرکشیدن، پرستو شدن ... .»

در توضیح این یادداشت هم آمده بود: آنچه می خوانید متن نامه‏ای است از شهید احمدرضا احدی دارنده‏ی رتبه‏ی نخست کنکور پزشکی سال 64، که ساعتی قبل از شهادت نوشته شده است.

اول به جمله آخر نامه " صفایی ندارد ارسطو شدن، خوشا پرکشیدن، پرستو شدن" مظنون می‏شوم و بعد هم به نویسنده نامه و از خودم می‏پرسم آیا این شهید واقعاً وجود خارجی دارد؟ در اینترنت جستجویی می‏کنم. اول یک دست نوشته از سایت "شبکه فرهنگی مهد یاران " و کمی بعد هم از یک و بلاگ، نیمه‏ی دیگر این دست نوشته به تورم می‏خورد.

شهید احمدرضا احدی:

می‏خواهم بمیرم، نه اینکه قلبم از کار بایستد و تنم سرد شود و با خاک یکسان شوم! 

می‏خواهم بمیرم، نه اینکه هیچ صدایی به گوشم نرسد و هیچ خورشیدی بر من نتابد و از دیدن ماه و ستارگان کور باشم!

می‏خواهم به مرگی کاملاً غیرعادی بمیرم. مرگی شبیه بخار شدن. روییدن دانه.

دیگر نمی‌خواهم زنده بمانم، من محتاج نیست شدنم، من محتاج توام.

خدایا! بگو ببارد باران، که کویر شوره‌زار قلبم سالهاست، که سترون مانده است، من دیگر طاقت دوری از باران را ندارم،

خدایا! دوست دارم تنهای تنها بیایم دور از هر کژی، دوست دارم گمنام گمنام بیایم، دور از هر هویتی.

خدایا! اگر بگوئی لیاقت نداری، خواهم گفت:«لیاقت کدامیک از الطاف تو را داشته‌ام؟»

خدایا! دوست دارم سوختن را، فنا شدن را، از همه جا جاری شدن را، به سوی کمال انقطاع روان شدن را.

بعد هم یک خبر با عنوان " اولین یادواره شهید دکتر احمدرضا احدی برگزار شد" تاریخ برگزاری یادواره را نگاه می‏کنم: سوم خرداد ماه هزار و سیصد و هشتاد و هشت به عبارتی:3/3/1388

به جستجویم ادامه می‏دهم. در کمال ناباوری وصیتنامه احمدرضا را هم پیدا می‏کنم، چند جمله است:  

بسم الله الرحمن الرحیم 

فقط نگذارید حرف امام (ره) به زمین بماند.

   همین  !    

برایم از همگی حلالیت بخواهید.

و السلام

کوچک‏ترین سرباز امام زمان (عج)، احمدرضا احدی

و منبع زده: کتاب حرمان هور، چاپ اول، ص 153.

دوباره همان یادداشت اول را با تیتر "دست نوشته‏ای از شهید احمدرضا احدی، نفر اول کنکور پزشکی سال 1364 ساعتی قبل از شهادت" می‏بینم، احتمالاً خود شهید برای مطلبش تیتری انتخاب نکرده بوده.

مجدداً به همان یادداشت در وبلاگی با عنوان "یک مثقال" برمی‏خورم، البته با یک تیتر و یک مقدمه، نویسنده وبلاگ تیتر زده که زییییییییییییییییییییییینگ؛ (درس اول عاشقی) و در مقدمه‏اش این طور نوشته:  «خب بالاخره تابستون هم به پایان رسید و از فردا همه محیا می شویم تا سال تحصیلی جدید را شروع کنیم، فردا تو مدارس آقایون مسئول آموزش و پرورش و در دانشگاه ها مسئولین وزارت علوم مراسم می گیرند و شروع به ، به به  چه چه می کنند و خیرمقدم می گویند به طالبان علم و به آنها می گویند فقط درس ، درس و درس من می خوام حالا درس اول را از زبان شهید احمدرضا احدی رتبه اول کنکور سال 64 ،ساعتی قبل از شهادت به خودمون بدهیم: ... .»

این هم عکسش. از سینه به بالا، ایستاده، عکس کمی کوچک‏تر از سه در چهار است. نوزده، بیست ساله نشان می‏دهد، با نشاط و خندان، با پیشانی‏ای نسبتاً بلند و کشیده، لباس پلنگی پوشیده، موهایش کوتاه است، و چون کیفیت عکس چندان خوب نیست و نمی‏توانم تشخیص بدهم ریش دارد یا نه؟ با دست راست هم چفیه سفید رنگش را به چانه‏اش چسبانده، پشت سرش هم آسمان آبی دیده می‏شود و درختانی سبز.

و دو باره همان متن با عنوان "آخرین دست نوشته شهید احمدرضا احدی" و باز همان یادداشت با این تیتر که " آیا می‌توانید این مسئله را حل کنید؟؟؟" نظرات وبلاگش را هم نگاه می‏کنم، بنده خدایی به نام احد آرام نوشته: «سلام. نمی‏گویم جالب بود. چون بیشترش درد بود نه چیز دیگری. عبارت‏های به یادماندنی داشت. استفاده کردم. خداقوت یاحق» صحبا نامی هم نوشته:« مطلب قابل تأملی بود.»

آخر سر هم زندگی‏نامه این شهید سعید خودش را نشان می‏دهد؛

در آبانماه سال 1345 نوزادی در شهرستان ملایر استان همدان دیده به جهان گشود. پدر و مادرش او را احمدرضا نامیدند و در کانون پرمهر خویش پروراندند. خانواده بنا به موقعیت شغلی پدر که از درجه‌داران ارتش محسوب می‌شد به اهواز هجرت نمود و احمدرضا دوران دبستان را در آنجا با موفقیت پشت سر نهاد و وارد مقطع راهنمایی شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی احمدرضا به همراه خانواده مجدد به ملایر بازگشت. او در دوران تحصیل از شاگردان ممتاز محسوب می‌شد و علاقه احمدرضا به امام (ره) ضمن اندیشه و تأمل در مسائل گوناگون و در حرکت پویای انقلاب افزایش یافت با آغاز جنگ تحمیلی تحصیل را رها کرده و در سال 1361 لباس رزم بر تن نمود و عازم نبرد شد و چندین بار در عملیات های مختلف مجروح گشت و حضور در جبهه مبدأ تحولی شگرف در وی گشت. فراست ذهن و طبع لطیف احمدرضا به وی این امکان را داد که در سال 1364 با کسب رتبه نخست کل کشور در کنکور سراسری وارد رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی تهران شده و ادامه تحصیل دهد. انس دایمی احدی با قرآن و ادعیه و توجه بر حفظ آیات قرآن و جبهه دیگر همت او بود.

احمدرضا احدی پس از شرکت فعال در عملیات کربلای 5 در شب دوازدهم اسفندماه سال 1365 لباس سرخ شهادت بر تن نمود و قامت زیبایش غرق در خون شد. آفتاب پانزده روز پیکر پاکش را نوازش داد و زمین خون گرمش را پذیرفت تا آنکه بر دوش همرزمان به زادگاهش بازگردانده شد و در آرامگاه  عاشورای ملایر در خاک به ودیعه نهاده شد.

یک یادداشت دیگر هم از احمدرضا با تیتری که خودش زده صید کرده‏ام، فقط یکی، دو کلمه را من در آکولاد نوشته‏ام و دلم نمی‏آید که در آخر این یادداشت نیاورمش.

بسمه‌تعالی


«ژان و الژان، تندیس نبرد با زندگی»

این زندگی با همه‌ی پستی و بلندی و با این همه وقایع گوناگون، مبارز می‌طلبد. گاهی انسان را در اوج آشنایی می‌کشاند و گاهی در حضیض غربت تنهایت می‌گذارد. گاهی به صورت باغی خوش و گاهی کویری خشک. می‌آورد و می‌برد، زمانی رنج است و زمانی شادی. گاهی نقش اشک را بر چشمانت می‌بندد و زمانی نسیم خنده را بر گونه‌ها. هرچه هست این موجود بی‌نهایت کوچک که وقتی به سوی بی‌نهایت میل می‌کند حدش به زبان ریاضی، برابر صفر است، چیزی مثل:


 Lim 1/x=0

  ∞ → x

 این خرده‌ی بزرگ‌نما که انسانش خوانده‌اند باید در این بحر مواج هستی در این مرحله از مراحل تکونی خویش که در دنیا رقمش زده‌اند با این ‌همه موج‌های ناسازگار، زورق فرتوت خود را بگذراند تا به ساحل آرامش و سکینه برسد و این راه را همت و اراده باید و آن هم اراده‌ای مصمم که فقط پی ارزش‌ها بود و بس.

من در این دنیا پی حرف‌های این و آن نباید باشم، آن‌چه که مرا راضی می‌کند ارزش‌هایی است که آن‌ها را بر حق می‌دانم و این ‌ارزش‌ها، ارزش‌های خدایی است آن هم ارزش‌های خالص خدایی که همان رضوان است. این مقول تقریظی نیست بر کتاب هوگو بلکه برداشتی سلاحی{؟} است {از} بینوایان بزرگ او.

abna


 
نویسنده: مهدی ::: شنبه 91/8/20::: ساعت 7:47 عصر

برخی مسئولان با شعار دین‌مداری بر مسند مدیریت سینما تکیه زدند

بسیج دانشجویی 8 دانشگاه‌ بزرگ تهران در بیانیه‌ای در انتقاد از عملکرد برخی مسئولان در عرصه سینما بیانیه‌ای اعتراض‌آمیز منتشر کردند.

به گزارش حوزه دانشگاه باشگاه خبرنگاران، بسیج دانشجویی 8 دانشگاه بزرگ تهران با انتشار بیانیه‌ای اعتراض خود را نسبت به وضعیت سینما و عملکرد برخی از مسئولان در این عرصه را اعلام کردند.

متن کامل بیانیه بدین شرح است:

بسم‌ الله الرحمن الرحیم

در کار سینما، دولت نمی‌تواند برکنار از مسئولیت‌های تعیین کننده باشد؛ باید نظارت کرد، هدایت و کنترل و جلوگیری از هر آنچه بد است. «مقام معظم رهبری»

متاسفانه فرهنگ و هنر ایران اسلامی از پیش از انقلاب اسلامی تاکنون از وجود دو جریان «روشنفکری» و «ابتذال» در سینما چون خاری در چشم رنج می‌برد. جریان‌هایی که در طی این سال‌ها عمومی‌ترین هنجارهای مردم را مورد هجمه‌های وسیع خود قرار دادند و به اساسی‌ترین ارزش‌ها تاختند؛ کاری که اگر از جانب دشمن‌ترین دشمنان ملت صورت می‌گرفت هرگز به این ظرافت و تأثیر نبود.

با تأسفی مضاعف؛ در دوران کنونی «دیکتاتوری و انحصارگرایی روشنفکری» حتی اجازه طرح دیدگاه‌های متفاوت، مکتبی و متناسب با خواست عمومی مردم را نمی‌دهند؛ و از مجامع سینمایی تا برنامه هفت را با تک‌‌ صدایی پیش می‌برند. گرچه در این میان جریانی حقیقتا هنرمند، حرکت اصیل سینمای کشور را با همه ناملایماتی‌ها به موفقیت‌های ارزنده‌ای رسانده‌اند.

بر اثر این انحصارگرایی، برخی از هنرمندان ناگزیر به سکوت؛ عده‌ای دچار تغییر در رفتار و بسیاری نیز از اصحاب ارزشی رسانه و فرهنگ بایکوت و به گوشه‌ای رانده شدند؛ تا نکند نظرات بیدارگر آنان کیسه‌های دوخته‌شده برای سینمای ایران را با خطر مواجه کند.

در این بین رخدادی غریب نیز قابل تأمل است، حافظان و نگهبانان فرهنگ و هنر که برخی از آنها خاستگاه در جریان خودی نیز دارند(!) دچار خطای غیر قابل چشم‌پوشی، غفلت و یا همراهی ناخواسته با سارقان اندیشه و اعتقاد مردم شدند. «حمایت و میدان دادن به جریان روشنفکری و ابتذال»، «اتخاذ سیاست تساهل و تسامح»، «رفع توقیف و اکران فیلم‌های مسئله‌دار» که به تعبیر رهبری اکران این فیلم‌ها کم از تولید آنها نیست، «صدور پروانه تولید برای همین دست از تولیدات که از ابتدا انحراف آنها هویدا بود»، «ایستادن در جبهه مقابل مردم مکتبی، علما، دانشجویان و طلاب»، «ارائه چهره نامناسب از جمهوری اسلامی ایران در جشنواره‌های بین‌المللی، با ارسال نمایندگانی نامناسب و فیلم‌هایی که برخی از آنها از فرط سیاه‌نمایی موجب اعتراض بیگانگان شد» و دست آخر به جای پاسخگویی و اصلاح رویه «پافشاری بر اشتباه کردن» در برهه‌ای رخ داد که مسئولین سینمایی دولت اخیر، اتفاقا با شعار دین‌مداری بر مسند مدیریت سینما تکیه زدند.

بسیج دانشجویی صراحتا اعلام می‌دارد، این روند به هیچ‌وجه قابل پذیرش نیست و بنابراین بود تا با تجمعی فرهنگی و فراگیر از جانب دانشجویان و طلاب اعتراض خود را به جولان جریانات معارض فرهنگی در داخل، سیاستگذاری‌های کلان این حوزه و همچنین عملکرد مسئولین مربوطه را ابراز نماید؛ که فعلا بنا بر مصالحی این خار در چشم و عملکرد نامطلوب را تحمل می‌نماید.

دانشجویان قویا بر این مسئله تأکید می‌نمایند که اعتقادات مردم و ازجمله نهاد «خانواده»، «دفاع مقدس» و از همه مهم‌تر «حریم احکام الهی» که گاهی بسیار مظلوم است محل جولان روشنفکرنماها نیست و مسئولین نیز باید به وظیفه اصلی خود دراین حوزه پایبند باشد.

بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع)

بسیج دانشجویی دانشگاه تهران

بسیج دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی

بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت

بسیج دانشجویی دانشگاه خواجه نصیر

بسیج دانشجویی دانشگاه شریف

بسیج دانشجویی دانشگاه امیر کبیر

بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی

انتهای پیام/ش


 
نویسنده: مهدی ::: شنبه 91/8/20::: ساعت 3:2 صبح

در مورد جهود آنوسی(یهودیان متظاهر به اسلام)و مارانوسی(به مسیحیت)

کسی می دونه آنوسی یعنی چی؟ پس بخونید!

آنوسی چیست ؟

هدف این مقاله، صرفاً آشنا و آگاه ساختن ایرانیان مسلمان با نقش پنهان یهودیانی است که در لباس مسلمین در میان آنان زندگی می‌کنند و با جلب اعتماد و حمایت مسلمانان، اهداف یهودیت و حکومت اسرائیل را به پیش می‌برند. بدیهی است که این مقاله قصد ندارد توهین یا افترایی را به مسلمین نسبت دهد و وجود چنین یهودیان مسلمان نما (=آنوسی) در لباس مردم عادی، روحانیون، دانشگاهیان، سیاستمداران و ... به معنای به زیر سئوال بردن سایر افراد این گروه‌ها نیست. باشد که با آگاهی و هوشیاری نسبت به فعالیت‌های دشمنان پنهان شده در لباس دوست، همچون گرگان پوشیده شده در پوست بره، از در افتادن به دام آن‌ها برحذر باشیم.

تعریف آنوسی:
آنوسی یک کلمه عبری برای یهودیانی است که به زور و یا داوطلبانه، به صورت ظاهری و به دلایل مختلف، از جمله ممانعت از طرد از سوی مسلمانان و فرار از پرداخت جزیه، به ظاهر تغییر دین می‌دهند و مسلمان می‌شوند.
بخشی از آنوسیان، به دین مسیحیت تظاهر می‌کنند که در دنیای مسیحی، به مسیحیان صهیونیست مشهورند و خود مسیحیان نیز همچون ما مسلمانان، از باطن یهودی این افراد غافل‌اند. بخشی از آنوسیان نیز در بین مسلمانان زندگی می‌کنند و کنیسه‌های زیرزمینی خود را دارند. آن‌ها در ظاهر مسلمان‌اند، نماز می‌خوانند، روزه می‌گیرند، به حج می‌روند و خمس و زکات مال خود را می‌پردازند و در ظاهر‌ جزیی از جامعه مسلمین‌اند. تأکید این نوشتار، بیش‌تر شناسایی نقش همین آنوسیان در جوامع اسلامی است.
آن‌ها برای جلب اعتماد مسلمین به هر کسوت و سیمایی در می‌آیند؛ در صورت لزوم به حوزه‌های علمیه مسلمانان می‌روند و تحصیلات حوزوی خود را تا بالاترین مقطع و مدارج ممکن‌، طی می‌کنند. بخشی از آن‌ها، نقش افراد ساده را بازی می‌کنند و بعضی دیگر  ادعای فرزندی پیامبر اسلام (ص) را بر خود می‌بندند و خود را «سید» می‌خوانند (به دلیل پاره‌ای ملاحظات، از ذکر هر نامی از این افراد صرف نظر می‌شود و خوانندگان علاقه‌مند به آشنایی با علمای آنوسی در ایران، می‌توانند به کتاب «فرزندان استر» رجوع کنند).
گروهی دیگر از آنان برای نفوذ به میان مسلمین و حضور در خصوصی‌ترین اجزای زندگی آن‌ها، به مشاغل خاص و به خصوص پزشکی روی می‌آ‌ورند. بدین لحاظ، از جمله حرفه‌های مورد علاقه آنان، پزشکی است و اصولاً به نظر می‌رسد که لغت حکیم در معنای اصلی آن یعنی طبیب، برداشتی از لغت حاخام به معنای دانا و دانشمند است و البته باید در نظر داشت که زبان‌های عربی و عبری، دارای ریشه‌های یکسان آرامی‌اند. 
شغل دیگر بسیار محبوب و فرح‌بخش و مورد علاقه یهودیان و آنوسیان، موسیقی و طرب و لهو و لعب است و عده زیادی از مشاهیر موسیقی ایران و جهان، یهودیان آنوسی هستند که به اسامی برخی از آنان در ایران اشاره خواهد شد. 
افزون بر این‌ها، سیاست و حضور در عرصه‌های گوناگون فعالیت سیاسی، از جمله مشاغل بسیار پرطرفدار برای یهود است تا از این طریق نیز قدرت پنهان یهود را افزایش دهند. آنان با تظاهر هر چه بیش‌تر به تدین، تا حد گزینش زندگی‌ای به ظاهر ساده و فقیرانه و با  مظلوم‌نمایی و کسب ترحم و اعتماد، راه را برای قدرت‌یابی خود در میان جامعه مسلمین هموار می‌کنند و به محض رسیدن به مقام، برای صعود به مرتبه بالاتر، نقشه می‌کشند و بدین ترتیب، دائما به هدف خود که ضربه زدن پنهان و از درون به مسلمین است، نزدیک‌تر می‌شوند. البته لازم به ذکر است که آنوسیان به قدرت رسیده، برای انتخاب کارگزار و زیردست خود، هرگز حق ندارند در صورت دست‌رسی به افراد آنوسی، فردی مسلمان را انتخاب کنند. به این ترتیب، آنان هرم قدرت خود را روز به روز قوی‌تر می‌کنند و پنهان کاری‌شان، مانع از ظاهر شدن هویت واقعی یعنی یهودی آنان می‌شود. 
اما بی‌شک، یکی از محبوب‌ترین و مهم‌ترین و در عین حال، ضد اجتماعی‌ترین و ویران‌گر‌ترین پیشه همیشگی یهودیان، بانک‌داری و رباخواری است، چنان‌که امروزه مهم‌ترین بانک‌های جهان تحت مالکیت یک یا چند یهودی قرار دارند. یهودیان قرن‌هاست که از این طریق، نبض و رگ حیاتی ملت‌ها را به دست گرفته‌اند؛ دوستان خود را حمایت و دشمنان‌شان را ورشکسته می‌کنند.  

شناسایی آنوسیان پنهان شده در میان مسلمین:
اصول کلی این امر مبتنی بر این واقعیت است که یک یهودی و آنوسی، الزاماً در مسیر اهداف و منافع قوم خود و یهودیت می‌کوشد و از هر گونه فعالیت و اقدامی که منجر به زیان آن شود، تا حد امکان جلوگیری می‌کند. در حقیقت، فرزندان یهودی از سوی خانواده و اطرافیان به گونه‌ای تربیت می‌شوند که خود را قوم برتر دانسته و هر اقدامی و به هر بهایی را در جهت تأمین مصالح قوم خود مجاز و لازم بدانند. به همین دلیل، امکانی ساده و ابتدایی برای شناخت آن‌ها فراهم می‌شود و طی فعالیت‌هایی که یهودیت را به طور جدی تهدید می‌کند، می‌توان به آنوسی بودن یهودیان مسلمان‌نما پی برد. ذیلاً به چند روش ساده شناسایی یهودیان آنوسی اشاره می‌شود. 

شیوه‌های آنوسیان برای اختفای ماهیت یهودی خود:
آنوسی‌ها برای اختفای ماهیت خود‌، تلاش‌های زیادی انجام می‌دهند. اکثر آن‌ها، تا حد افراط به اسلام اظهار ایمان می‌کنند و از این راه، وجهه اجتماعی مناسبی کسب می‌کنند و بدین ترتیب، بر ماهیت یهودی خود سرپوش می‌گذارند و با تظاهر به دین و مذهب اسلام، هم معتقدات اصلی خود را  پنهان می‌کنند و هم جایگاهی برابر با مسلمانان و حتی بالاتر از مسلمانان عادی به دست می‌آورند و در عین حال از محظوراتی نظیر نجس تلقی شدن و پرداخت جزیه و غیره در امان می‌مانند. 
نکته مهم در این خصوص، افراط در تظاهرات اعتقادی از سوی آنان است؛ آنوسیان برای جلب اعتماد مسلمانان و نفوذ هر چه بیش‌تر در میان آنان، دائما در نمازهای جماعت حضور دارند، روزه‌های خود را به طور کامل می‌گیرند، به حج می‌روند، ادعیه و اذکار اسلامی می‌خوانند، در مراسم عزاداری و اعیاد مذهبی شرکت می‌کنند و خمس و زکات مال خود را در وقت معین و به افراد خاص، می‌پردازند. همچنین یهودیان آنوسی ایران در دوران بعد از انقلاب، برای جلب اعتماد مؤمنین و مسئولان حکومت اسلامی در راهپیمایی‌ها و تظاهراتی نظیر 22 بهمن و روز جهانی قدس و نیز انتخابات و ... شرکت می‌کنند و حتی برای برگزاری مراسم مذهبی مسلمانان کمک‌های مالی می‌کنند و یهودیان به مقام رسیده، برای پنهان کردن ماهیت خویش و رفع تردیدهای احتمالی و کسب اعتماد هر چه بیش‌تر سایر مسئولان حکومت اسلامی، حتی علیه اسراییل و صهیونیسم هم سخن‌رانی ‌کرده و برای حفظ ظاهر در راستای مبارزه با اسراییل، سمینار و همایش و کنفرانس برگزار می‌کنند. تمام این گونه اقدامات برنامه‌ریزی شده در نهایت به تثبیت موقعیت یهودیان آنوسی و حفظ منافع یهود می‌انجامد.
به این ترتیب، تفکیک یهودی آنوسی از مسلمان واقعی، بسیار دشوار می‌شود ولی در این گفتار، تلاش می‌شود تا حد امکان معیارهایی برای شناخت  یهودیان آنوسی ارائه شود. 

چگونه آنوسیان را بشناسیم؟
در ابتدا لازم به ذکر است که راه‌های بیان شده در زیر، به هیچ وجه قطعیت مطلق ندارند، ولی با این حال می‌توان از طریق آن‌ها تا حدودی به شناخت آنوسی‌ها نزدیک شد. 

رفتارهای فردی: 
یهودیان آنوسی برای نفوذ در میان هر یک از طبقات جامعه ایران به لباس آنان درمی‌آیند. مثلاً یک آنوسی ممکن است به صورت روشنفکر مسلمانی درآید که لاییک است، به خدا و پیامبر اسلام (ص) توهین می‌کند، قرآن را متنی زمینی یا سروده یک عرب می‌داند و قایل به تحریف قرآن (علنی یا تلویحی) است. همچنین آن روحانی‌ای که نزدیکی ادیان را تبلیغ می‌کند می‌تواند گام آگاهانه یا ناآگاهانه دیگری را در کنار کار آن روشنفکری که دین اسلام را مرتجعانه می‌شناساند، برای رفع خصومت علیه یهودیت و اسرائیل به پیش ببرد، زیرا تکیه هر دو گروه بر تواریخ اسلامی موجود است که آنوسی‌های دیگری، در زمان‌هایی دیگر و با نام‌هایی دیگر نوشته‌اند. (برای نقد و بررسی تواریخ به ظاهر اسلامی موجود از این دیدگاه ر.ک به مجموعه آثار استاد ناصر پورپیرار با عنوان کلی تأملی در بنیان تاریخ ایران) چنین گروه‌هایی، بیش از ذکر نام خداوند و یا پیامبر اسلام (ص)، از امامان و خلفا و صحابه یاد می‌کنند و پی در پی‌ داستان‌هایی را تکرار می‌کنند که در آن‌ها پیامبر بزرگوار اسلام (ص)، در نقش یک رهبر نظامی مسلح خون‌ریز، مردی هوس‌ران، ضعیف النفس، دارای مقاصد دنیوی، ناتوان در اداره امور، دارای بیماری‌های روانی – عصبی نظیر صرع و ده‌ها افترای دروغین و مهوع دیگر، معرفی می‌شوند. اگر در این گونه افراد بی‌منطقی و یا تعصب افراطی دیدید، گامی به شناخت آن‌ها نزدیک تر شده اید. 

رفتارهای اجتماعی: 
در رفتارهای گروهی، مهم‌ترین ویژگی یهودیان آنوسی، اقدام دسته جمعی و حمایت از فعالیت‌های یکدیگر است؛ بدین معنی که اگر یکی از آن‌ها کاری ناپسند انجام دهد، فرد آنوسی دیگر که دارای سیما و وجهه موجه‌ای بوده و اعتبار لازم را از طریق اقداماتی نظیر تظاهر به تدین و مشارکت‌های اجتماعی مثبت به دست آورده است، پا در میانی کرده و موضوع را به نحوی فیصله می‌دهد. یا اگر یکی از آن‌ها در کاری، چه کوچک و چه بزرگ، سنگ اندازی کرده و مانع‌تراشی کند، آنوسی دیگری که شخص موقر و مقبول عامه‌ای است، به او پیوسته و کار او را توجیه می‌کند. 
این شیوه، در ادامه و در سطح کلان، به صورت درگیری‌های اجتماعی دیده می‌شود و مثلا دو یا چند گروه دارای عقاید مختلف، در زمینه سیاسی یا فرهنگی و اقتصادی، منازعه‌ای غیر لازم را آغاز می‌کنند که چند وجه مشخص دارد:

الف: فاقد نقطه آغاز و دلیل موجه و روشن، یا بر سر مسائلی بسیار ساده است. 

ب: هیچ کسی در هیچ گروهی، حرف قطعی و نهایی را نمی‌زند و درگیری‌ها به صورت سطحی و لفظی ادامه خواهد یافت. در عین حال، همواره همدیگر را به افشای مسائلی تهدید می‌کنند با این عبارت که اگر فلان مطلب گفته شود، کار طرف تمام خواهد شد، اما چنین اتفاقی هرگز رخ نداده و نخواهد داد.

ج: معمولاً این گروه‌ها خلق الساعه‌اند و بر مبنای هیاهو پدیدار می‌شوند.

د: افراد این گروه‌ها به بهانه بی‌اعتنایی یا بی‌اهمیتی از درگیری عقلی و عمومی آشکار با موضوع مورد نزاع می‌گریزند.

ه: مطالبات همه گروه‌ها یکسان و منطقی به نظر می‌رسد، اما در صورت برتری و غلبه یکی بر دیگری، موضوع مسکوت می‌ماند و تغییری در هیچ موردی دیده نمی‌شود. این سکوت تا زمان لازم ادامه خواهد یافت.

و: مهم‌ترین هدف آنوسیان از این اقدامات، یکی مشغول سازی جامعه با مطالب سطحی و ممانعت از ورود به بنیان مطلب، و دیگری جذب افراد جوان و ساده دارای گرایشات متفاوت در گروه‌های مختلف و گاه متضاد است تا افراد نیروهای خود را صرف مبارزات پوچ کرده و انرژی خود را هدر دهند.

راه دیگر شناخت آنوسیان، خصایص آیین یهود است که می‌تواند در شناسایی افراد موثر باشد. از جمله برخورد یهودیان آنوسی با روز شنبه تعطیل و حرام بودن کار کردن در این روز در آیین یهود، که آنوسیان از راه‌های مختلف و با زیرکی تمام، در این روز کار و تعطیلی را با هم توأم می‌کنند. از جمله اقدامات آن‌ها برای پرهیز از کار کردن در روز شنبه و عدم ارتکاب گناه، تلاش برای مرخصی گرفتن در مشاغل دولتی و یا خصوصی است. در کارهای دیگر، ترفندهای دیگری زده می‌شود، نظیر گران‌فروشی غیر قابل توجیه برای جلوگیری از انجام معامله، تمارض و ابراز گرفتاری‌های خانوادگی و ... .
آنوسیان الگوهای رفتاری دیگری نیز دارند که برای شناخت آنان چندان مفید نیست، زیرا چندان از جانب آن‌ها رعایت نمی‌شود، نظیر رعایت فاصله چند ساعتی بین غذاهای دارای انواع گوشت با مأکولات لبنی نظیر ماست و بستنی و ...، بدین معنی که آنوسیان، اکراه دارند مثلاً کباب و دوغ را با هم بخورند و معتقدند باید بین این دو، چند ساعتی فاصله باشد که البته این مسائل چندان مراعات نمی‌شود. 

تولید شایعات: 
یکی از فعالیت‌های اصلی آنوسی‌ها تولید، ترویج، انتشار و تبلیغ خرافات دینی (و طی این سال‌های اخیر تولید انواع اس. ام. اس.های موهوم برای تمسخر مسئولان حکومت اسلامی یا تمسخر اعتقادات دینی مسلمانان) است که شکل های متنوعی دارد: 

الف: مثلاً نامه‌ای از زیر درب منزل شما انداخته می شود و در آن ادعا می‌شود که فلان شیخ، فلان امام یا پیامبر اسلام (ص) را در خواب دیده است و به وی چنین و چنان گفته است و پس از کلی درد دل بی‌مورد و غیر لازم و بی‌معنی، از او خواسته است که فلان کار را انجام دهد. در پایان از خواننده درخواست می‌شود که آن برگه را به تعداد مشخصی تکثیر کند و بدون این که شناخته شود، پخش کند و به خواننده نوید می‌دهد که در صورت اطاعت، پاداشی بزرگ نصیب او خواهد شد، چنان چه فلانی این کار را کرد و در عرض یک هفته به ثروت کلانی رسید و شخص دیگری، تخلف کرد و مثلاً از کوه پرت شد! و .... چنین شایعات و دروغ‌های خرافه‌الودی همواره توسط آنوسیان ساخته شده و اشاعه داده می‌شود.

ب: اخیراً این طور باب شده است که ادعا می‌کنند در فلان وقت که اغلب در ایام عزاداری ماه‌های محرم و صفر است، تصویری از فلان شهید میدان کربلا روی دیوار افتاده است، یا این ادعا که مثلاً فلان شهید کربلا، بر فلان کودک یا زن یا مرد حاضر در جمع ظاهر شده است. اشاعه‌دهندگان این خرافات (و احتمالاً همان کسی که بر دیدار این مسائل گواهی می‌دهد) احتمالاً آنوسی هستند.

ج: اقدام دیگر یهودیان آنوسی برای ترویج خرافات دینی، برگزاری جلسات مذهبی نظیر آموزش قرآن یا روضه‌خوانی همچون سایر مسلمانان است. آنوسیان اغلب  جلسات زنانه را هدف قرار می‌دهند به چند دلیل: اولاً غالب افراد جلسات زنانه خانه‌دار بوده و اوقات فراغت بیش‌تری دارند که طی آن با یکدیگر مرتبط بوده‌اند و می‌توانند با تکرار مکرر این مسائل، به آن دروغ‌ها پایداری ببخشند. ثانیاً بعضاً دارای سطح اطلاعات و بینش بالایی نبوده و قابلیت بیش‌تری برای پذیرش و ترویج دروغ دارند. دلیل سوم و تقریباً اصلی، نقش این افراد به عنوان مادر است که با پذیرش این عقاید، آن را به طور کامل به نسل‌های بعدی انتقال می‌دهند و نسل بعدی، به دلیل اعتماد فطری‌ای که به مادر دارد، غالب آراء، نظرات، اندیشه‌ها و اعتقادات دینی و غیر دینی او را می‌پذیرد و همین عامل، یادآور تأکید قرآن است بر عدم تبعیت کورکورانه از اعتقادات والدین در عین احسان و احترام به ایشان.

در تمام موارد، نقش رسانه‌ها و media، کاملاً عیان و غیر قابل انکار است. البته از نقش آنوسیان داخل شده در قشر روحانیت که به دلیل سیمای ظاهری موجه، دارای قابلیت نفوذ تقریباً مطلق و سراسری در جامعه اسلامی هستند و در عین حال وظیفه رهبری آنوسیان خرده‌پا را نیز بر عهده دارند هم نباید غافل شد. آنوسیان معمولاً خود را به شدت مذهبی جلوه می‌دهند و برای فریب مسلمانان انقلابی و حزب‌اللهی به عضویت گروه‌هایی نظیر بسیج و حزب الله و ... در می‌آیند و ضمن گزارش به مراکز مافوق خود در مورد نوع و نحوه فعالیت‌های مذهبی مسلمین و افراد انقلابی، به گسترش و توسعه اسراییلیات و خرافات مذهبی در میان افراد این گروه‌ها می‌پردازند. همچنین آنوسیان در گروه‌های لهو و لعب نیز حضور چشمگیری دارند تا بتوانند از این طریق هزلیات و امور بی‌ارزش را در جامعه اسلامی توسعه و گسترش دهند. 

تحریف قرآن کریم و توسل به منابع نامطمئن غیر قرآنی: 
برای ایجاد انحراف در اعتقاد مسلمین، شاید هیچ روش دیگری تا این اندازه مفید نباشد. به همین دلیل تأکید بیش‌تری بر روی این بخش شده و دسته‌بندی کامل‌تری صورت می‌گیرد. 

1. قرآن از سوی آنوسی‌ها هرگز مورد استناد جدی قرار نمی‌گیرد و در صورت نیاز به قرآن، هیچ‌گاه این کتاب آسمانی مورد رجوع مستقیم قرار نمی‌گیرد، بلکه همواره به تفسیر قرآن مراجعه می‌شود که در این مورد هم تقریباً همیشه، تفاسیری مورد رجوع قرار می‌گیرند که نویسنده آن نیز آنوسی بوده است تا از این طریق باز بتوانند از متن و بیان اصلی قرآن بگریزند. اسامی تعدادی از آنوسیان مفسر و محدث در کتاب فرزندان استر ذکر شده است و برخی از معاصرین آن‌ها با تصویر معرفی شده‌اند.

2. آنوسی‌ها اهمیت فراونی به ادعیه می‌دهند و اغلب یک دعا نیز در جیب یا کیف خود دارند، در حالی که قرآن را حتی ورق هم نمی‌زنند.

3. در مورد قرآن، بیش‌تر به آیات قتال و جهاد اشاره می‌کنند و ضمن تظاهر به اعتقاد به قرآن‌، با بیان این موضوعات، مخاطب را تحت تأثیر قرار می‌دهند تا تصویری خشن از اسلام در ذهن او بسازند.

4. ادعا می‌کنند که رژیم اشغال‌گر اسراییل و صهیونیسم باید نابود شود و حتی اقدام به تاسیس بنیادهایی برای کمک به مردم فلسطین می‌کنند، اما هرگز عملی انجام نمی‌شود و این مسائل هرگز از حد شعار فراتر نمی‌رود، چنان که با وجود این همه مبارزات شهادت‌طلبانه، هنوز هم بعد از ده‌ها سال رژیم اشغال‌گر قبله‌ی اول مسلمانان، به حیات خود ادامه می‌دهد. 
در عین حال، آنوسی‌ها با توسل به اندیشه‌ها و تفکرات اومانیستی و برابری تمام انسان‌ها با هم، حتی بدون توجه به جنس و آزادی اعتقاد و اندیشه، به ظاهر برای صلح میان یهود و مسلمان تلاش می‌کنند. 

5. اصرار دارند و تبلیغ می‌کنند که صهیونیزم و یهودیت دو مقوله کاملاً جداگانه‌اند و به این مطلب اشاره نمی‌کنند که تمام افکار و اهداف صهیونیسم دقیقاً همان‌هایی است که در تورات به کرات به آن‌ها اشاره شده است، چنان که یهودیان در تورات مکرراً به قتل‌عام همسایگان و دست یافتن بر ارض موعود فراخوانده می‌شوند. همچنین به این موضوع نیز عامداً بی‌توجه‌اند که خداوند در کتاب خود با یهودیت، به طور عام و در هر فرقه و جامه و کسوتی برخورد کرده و تفکیکی میان یهودی یا گروه‌ها و زیرمجموعه‌های فکری آن همچون صهیونیسم قائل نشده است.

6- از کمک‌های جمهوری اسلامی ایران و اعراب به مردم فلسطین انتقاد کرده و می‌گویند چرا کشورهایی که خود محتاج امکانات و دارایی خود هستند و بدهی‌های بین‌المللی دارند، ثروت‌شان را صرف نیازهای داخلی خود نمی‌کنند و برای فلسطینیان هزینه می‌کنند؟ این آنوسی‌‌ها و روشنفکرنماهای دنباله‌رو ‌آنان هرگز نمی‌پرسند که چرا جامعه سرمایه‌داری غرب با تمام امکانات به یهودیان برای سرکوب فلسطینیان و ضدیت علیه مسلمانان کمک می‌کند؟

7. ‌آنوسی‌ها به هنگام شدت یافتن وحشی‌گری‌های اسراییل علیه فلسطینیان مبارز، احساساتی شده و رمانتیک حرف می‌زنند و ضمن عدم اشاره به راه حل صرفاً صورت مسئله را پاک کرده و مثلاً می‌گویند: به هر حال بهتر است اعراب و اسراییل به نحوی با هم کنار بیایند! چون هر دو انسان‌اند!

8. یهودیان آنوسی دارای گرایشات باستان پرستانه بعضاً افراطی هستند، همواره کورش و داریوش را به نیکی یاد کرده و وسیعاً می‌کوشند تا کورش را همان ذوالقرنین قرآن جا بزنند.

9. آنان فیلم «تختگاه هیچ‌کس» را که مستندی در باب نیمه کاره بودن تخت جمشید است، دروغ و جعل معرفی می‌کنند، افراد را به ندیدن آن فرا می‌خوانند، مراکز رسمی دولتی را از نمایش عمومی آن بازمی‌دارند، آن را بدون هیچ دلیلی، رد و غیر قابل اعتنا می‌نامند و مورد تمسخر قرار می‌دهند.

10. موضوع وقوع رخ‌داد پوریم را که نسل‌کشی همه جانبه بنی اسراییل در منطقه ایران و عراق و ترکیه کنونی است، رد کرده و ذکر ماجرای آن در بخش تواریخ تورات را اشتباه چند خاخام می‌دانند و منکر وقوع آن هستند، اما اگر تحت شرایطی ناچار به پذیرش این واقعیت شوند، آن را محدود دانسته و منکر توقف حیات بشری درآن مقطع می‌شوند و در مورد نبود هیچ اثری از تمدن‌هایی نظیر عیلام و اکد و آشور و بابل و سارد و لیدی و فینیقیه و ...، ادعا می‌کنند که آن‌ها در تمدن فرضی هخامنشی مستحیل شده‌اند و نه این که نابود شده باشند و دلیل این استحاله را هم قدرت یا تمدن برتر هخامنشیان می‌دانند، در حالی که هیچ سندی برای این برتری غیر عادی در منطقه وجود ندارد.

11. آنوسی‌های ایران، مثل همه یهودیان جهان از اعراب نفرت دارند،  آن‌ها را وحشی و بی‌دین و بی‌تمدن و نابود کننده تمدن موهوم ساسانی می‌دانند، اما در عین حال معتقدند که ایرانیان موفق شده‌اند از همان افراد بی‌دین، دین اسلام را به صورت صحیح و کامل أخذ کنند. 

راه‌های دیگر شناسایی یهودیان آنوسی: 
راه‌های کم اهمیت‌تر دیگری نیز برای شناخت آنوسی‌ها وجود دارد که قابلیت استناد زیادی ندارند، اما به هر حال می‌توانند مؤثر باشند. نکته ظریف در این خصوص این است که چنین نشانه‌هایی، در عین در حاشیه قرار گرفتن‌، گاه می‌توانند آغازگر ظن و گمان در مورد یهودیان آنوسی باشند. در ذیل به بعضی از این راه‌ها اشاره می‌شود. 
آنوسی‌ها معمولاً در اطراف خود از لوازمی استفاده می‌کنند که به نوعی با ستاره داود مرتبط باشد، مثلاً از قاب عکس‌هایی با ستاره 6 و 8 پر استفاده می‌کنند که تصویر دو مربع و یا دو مثلث هم اندازه است که با چرخشی 45 درجه ای و 180 درجه ای، بر روی هم قرار گرفته‌اند.
یک راه دیگر شناسایی آن‌ها بر اساس نام فامیل است، زیرا که  برخی از نام‌های خانوادگی در انحصار آن‌هاست و در روابط داخلی آنان همانند یک کد شناسایی عمل می‌کند. متأسفانه تاکنون هیچ محققی به فکر تدوین چنین فرست اسامی نیفتاده است، اما گروهی از القاب و عناوین و صفت‌ها و الفاظ وجود دارند که با پیشوند و پسوندهای مختلف به عنوان نام خانوادگی در میان آنوسی‌ها، از قدیم الیام رواج داشتند، ولی چون ممکن است برخی از خانواده‌ها اینک فقط میراث بر آن اسامی باشند نه آنوسی، لذا از ذکر آن‌ها خودداری می‌شود. اما ذکر این نکته ضروری به نظر می‌رسد که این اسامی، بار معنایی خاصی نیز دارند. به علاوه خانواده‌های آنوسی دارای یک نام خانوادگی معمولاً مشابهت‌هایی نیز با هم دارند. مثلاً برخی از نام‌های خانوادگی مخصوص آنوسی‌های دارای گرایشات شدید مذهبی است، برخی دیگر اشاره به مشاغل محبوب آنان چون طب و مطربی دارد. این قبیل آنوسیان در هر کجای ایران که باشند، صفات یکسانی را بروز می‌دهند و برخی دیگر از اسامی نیز اشاره به قومیت ظاهری فرد آنوسی دارند و مثلا نشان دهنده زندگی فرد در بخش ترک یا کرد یا لرنشین ایران هستند. 

اهداف آنوسیان: 
آنوسی‌ها اهداف متعددی دارند که در این جا به مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌شود. 
عمده‌ترین هدف آن‌ها ایجاد چند دستگی و اختلاف در میان مسلمین و بازی با اجناس و قیمت کالاهای مورد نیاز جوامع مسلمان است. آن‌ها با اختیار داشتن سرمایه مخفی و این روزها علنی، تقریباً تمام درآمد مسلمین را به صورت ربا و نظایر آن از آنان پس می‌گیرند و به جیب خود می‌ریزند تا مسئله رشد اجتماعی در بین مسلمین متوقف بماند و کیسه یهودیان بدون زحمت متورم‌تر شود. طبق قرارهای داخلی، یهودیان درآمد خود را به کنیسه می‌رسانند و در صورت بروز هر مشکلی نیز از طرف آن‌ها حمایت می‌شوند.
 
راه‌های مقابله با آنوسیان: 
برای مقابله با این افراد، گام نخست آگاهی از اهداف آنان است که البته بخش کوتاهی از اهداف مهم آن‌ها ذکر شد. لذا با اطلاع از نقش عمده‌ی آنان در ایجاد تفرقه در بین مسلمانان، لازم است تا در مسیر خلاف آن حرکت کنیم. بدین لحاظ، به نظر می‌رسد که شروع این امر منوط  به ایجاد تحولی در بین علمای اعلام اسلام در سراسر سرزمین‌های اسلامی است تا با بررسی صحت و سقم اطلاعات عمده‌ترین و اصلی‌ترین منابع اسلامی، در اصول و فروع که موجد اختلافات مذهبی است و تعیین تکلیف با آن‌ها، مسلمین را از دشمنی بی‌جهت با یکدیگر باز دارند و با شناخت مزاحمان و مانع‌تراشان بر سر راه اتحاد دوباره اسلامی، نقاب را از چهره دشمنان واقعی مسلمین یعنی آنوسیان بردارند.

آنوسی‌های مشهور:
برخی از آنوسی‌ها با پوشش اسلام‌نمایی خود خدمات شایانی به قوم یهود انجام داده‌اند. عمده‌ی اینان دارای فعالیت‌های مذهبی به ظاهر اسلامی بوده‌اند و اقدامات بسیار بزرگی در ایجاد تفرقه و ساخت انواع فرقه‌های منتسب به اسلام همچون بهاییت داشته‌اند. متأسفانه به دلیل احتمال ایجاد بعضی التهابات و ایراد اتهامات صرفاً احساساتی و متعصبانه و بدون پشتوانه مستدل و منطقی، از ذکر اسامی این فرقه‌ها صرف نظر شده و خوانندگان علاقه‌مند به کتاب «فرزندان استر» ارجاع داده می‌شوند.
در این جا تنها به اسامی چند تن از آنوسیان غیر مذهبی اشاره کوتاهی می‌شود، با این توضیح که فهرست مفصل‌تر اسامی آن‌ها در منبع فوق‌الذکر موجود است:

فیلسوف: 
ابن کمونه، 1284 م. 
ملا الازار همدانی (قرن 19 و 20)، معروف به لاله زاری، مترجم کتاب گفتار در روش رنه دکارت

موسیقی: 
مرتضی خان نی‌داوود 

ادبیات: 
سید جمال الدین واعظ که از سران مشروطه بود و پسر وی سید محمد علی جمال زاده، نویسنده مشهور ایرانی 
سید اشرف الدین قزوینی، مدیر مسئول روزنامه نسیم شمال 
سلیمان حییم، مؤلف فرهنگ انگلیسی به فارسی حییم 
علی معلم، مؤلف فرهنگ انگلیسی به فارسی پزشکی

تاریخ: 
خواجه رشید الدین فضل الله، نویسنده جامع التواریخ 
سعد الدوله صفی بن هیبت الله، وزیر ارغون خان ایلخان مغول که به جرم جاسوسی برای مسلمانان کشته شد 

سیاست: 
قوام السلطنه، نخست وزیر 
محسن (هاخام رابی)، نماینده مجلس در زمان محمد رضا شاه پهلوی

اقتصاد: 
مراد اریه، نماینده مجلس در زمان محمد رضا شاه که خانواده اریه صاحبان کارخانه کاشی‌سازی ایرانا بودند 
حاج حبیب القانیان، مؤسس شرکت پلاستیک‌سازی پلاسکو و کارخانجات صنعتی و تولیدی مرکب در ایران

تذکر: باز نشر این مقاله دلیل بر تایید صحت همه مفاد مقاله و ادعاهای نویسنده مقاله نیست.

منبع: http://purpirar.blogsky.com/pages/anusi/


 
نویسنده: مهدی ::: شنبه 91/8/20::: ساعت 2:14 صبح

عرفان، تصوف، صوفیگری، درویشیگری درویشان، توطئه یهودیان و آنوسیان

تردید و تاملی در تصوف و عرفان

آشتی محقق با معتقد، سبب توقف اندیشه و ثبات سردرگمی آدمی می شود. اگر دنیای مالامال از باور و باورمندان کنونی، مجال نظم اندیشه ی معتبر و منظم تری نمی یابد و سنجشی بنیانی میان پذیرش ها و حذف زوائد آن، صورت نمی بندد، بدان علت است که محققین تیزبین و بی گذشت، به شماره بس اندک اند.

اساس بسیاری از مکاتب تکلیفی موجود، در تراکم غلیظ و غریبی از مه زمانه ناپیداست و نمی دانیم چرا «شامان بودایی»، با وسواس بسیار، مویی در سر نگه نمی دارد و «سردار سیک» سخت مواظب است تا مویی از پیکرش گم نشود و هر دو از یک اقلیم و احاطه شده در شرایط اجتماعی یکسان!؟

همه جا با انبوهی مراتب و مراسم مشکوک و شاق روبه روییم که قرون متمادی تبعیت، به قدر باقلایی میدان ممکنات معتقدان را فراخ نکرده است. ریسمان کشیدن و به گردن انداختن دندان و دنده ی دشمن، همان اندازه از درماندگی و ناتوانی جنگ جوی آفریقایی نمی کاهد، که شست و شو با بول گاو، دردی از گاو پرست بی سر پناه مانده ی هندو دوا نمی کند.

تنوع این باورها و بستگی ها بی شمار است و ازکامچاتکای خاوردور تا دماغه هورن، در منتهاالیه آمریکای جنوبی موج می زند، با مناسک و مراتب ومقدراتی که گویی عامدا برای ایجاد اعجاب ساخته اند و کوهی روایات و خرافات و توصیه ها و منهیات، که گرچه برای سرزنش پیروان کفایت می کند، ولی غالب اوقات و با تعجب بسیار، باز گویی ناقدانه و منع و مانع تراشی، به سرسختی بیش تر معتقد می انجامد!

میدان تسلط و اختیار غالب این باورها، از چشم انداز طبیعی یک قبیله و قوم فراتر نمی رود و در حدودی می چرخد که رود و کوه و دره و جنگل و صحرا و دریایی، میدان عبور و رسوخ آن را متوقف و محدود می کند. چنین تعلقاتی، اگر در نقاط دورمانده ی جهان به جای باشد، از فقدان رشد مجوز می گیرد، که دیر پایی باورهایی بدون توضیح عقلی را ممکن و مرسوم می کند، اما پدیداری گونه های سازمان داده شده دیگری از همین دست پذیره های خرافه آلود، در میان هواداران ادیان بزرگ آسمانی و به ویژه اسلام، بی ذره ای تردید، در زمره توطئه هایی قرار می گیرد که هدف اصلی آن پراکنده و شعبه شعبه کردن اندیشه و فرهنگ ممتاز مسلمین است، که علی رغم موانع و دشمنان بسیار، استعداد جذب بی نظیری از خود بروز داده است.

کلیسا در سقوط طبیعی قدرت های کهن اروپا، که بخشی از علت های آن، حاصل رخنه ی پنهان کاهنان یهود و مسیحی بود، در جای اقتدار هلنی نشست. این حقیقت مطلقی است که هنوز به زیربنا و سر آغاز فرهنگ مستقل مسیحیت در معماری و هنر و تولید کهن برنخورده ایم و به زبان دیگر مسیح به همراه خود تحفه ی عقلی و ادراکی و زیباشناختی ویژه ای برای فرهنگ آدمی نیاورده و انجیل، خلاف قرآن، به مومنین، اعتبار علمی جدای از ایمان نبخشیده است: کلیساهای بزرگ کپی پرتکلف و پیچاپیچ تر قصرهای اشرافی و معابد کهن هلنیسم اند، آیینی ترین مجسمه های واتیکان تکرار و تقلید کم تر موفقی از مهارت و استادی پیکرتراشان یونان و رم شمرده می شوند و شباهت ردای کشیشان با شنل سزار سخت تامل برانگیز است. مسیحیت تاکنون نتوانسته بر زیربنای کهن هلنی، حتی در بسیاری از مناسک و عبادات، غلبه کند، چنان که خداوند کاهنان کنیسه و کلیسا، همچون ایزدان بلندی های المپ، صاحب فرزند و خانواده و روابط خونی و خویشاوندی شده اند و در حالی که مسلمانان چهارصد سال پس از طلوع اسلام و به دنبال پشت سر نهادن دوران دشوار همآهنگی فرهنگی و نگارشی، هندسه و طب و نجوم و ریاضیات عالی می شناختند و بیمارستان داشته اند، مسیحیان1200 سال پس از ظهور مسیح نیز، هنوز می کوشیدند تا با آزار مریض در کلیساها، شیطان را از بدن او اخراج کنند.

اسلام تمدن مستقل و ممتاز خویش بنا نهاد و جدا از تلقینات مضحک یهودیان، در باب برداشت مسلمین ازتمدن ایران و یونان، که در مجموعه نوشته های بی هویت شعوبی ثبت است، در اندیشه و عمل، وامی به هیچ تجمع و تمدن ماقبل خویش ندارد، قوم و ملت و محدوده نمی شناسد، به البسه و زلف وکلاه و ردا و آراستگی های مخصوص و درخت کاج و صلیب و تعمید و تبرک و رنگ و زنگ و بوق و دبوس و زنجیرطلا و پیکره مرمرین و عشاء ربانی و ارگ و اعتراف و خرید و فروش گناه و خانقاه و خرقه و چرخیدن و مخدر و هو کشیدن و مهارت در بروز اعمال غریبه و انحرافات رفتاری، آن هم در پوشش کسب خلوص، محتاج نمی شود. هرکس در جامه خویش، از مقام دار و آدم معمول، در همان کسوتی که مدار عادی زندگی خویش می گرداند، در بیابان و مسجد و خلوت و خانه، با عادی ترین صورت یک بنده، که در وجود امکان فقط دست و روی خویش شسته است، بی نیاز به عبور از مدارج سیر و سلوک و مقدمه و مقوله، از اندونزی تا اندلس، سر بر آستانی واحد و ثابت می ساید و یکتایی خداوند را می ستاید.

چنین وصول ساده و تلقی و لقای آسان با معبود، معلوم نیست از چه زمان و به وسیله ی چه کسان، به صدها پیرایه و شرط و مقدمه و قرار موکول شده که النهایه خداشناسی بدون واسطگی «شیخ» و «پیر» و «مرشد» را، «خام» می گوید و معتبر نمی داند! بدین ترتیب فراتر از آن کلام که می گوید : «قولوا لا اله الا الله تفلحوا»، در سراشیب فرهنگ سازی ظاهرا اسلامی، میان قرن چهارم تا هشتم هجری، حیران در تو به توی لابیرنتی از حواشی انواع پر دنگ و فنگ تقرب به خدا، ناگزیریم برای رساندن ساده ترین صدای نیاز خویش به خداوند، تقریبا تمام عمر را مشغول طی «مناسک و مقدمات» شویم!!!

اگر کسانی ضرورت و در واقع به مصلحت خویش نمی بینند، که فقدان کامل عناصر و عوامل حیات، یعنی حضور مجرد آدمی، در فاصله ی نسل کشی پوریم تا اسلام را بررسی کنیم، از جمله در هراس اند که تا چند قرن هیچ شهری را در ایران پس از اسلام نیابند تا از آن صوفی و عارف و مفسر و مترجم و مورخ و جغرافیا دانی برخیزد و به چشم برهم زدنی صدها فرقه ی صاحب نام و سخن، اما محصول خیال، از آن مادینه بزایانند که صرف آشنایی با اسامی مقدمه ای از آنان، مجعول بودن شان را به گمان و ذهن تلقین می کند. اسامی و القابی که با هر میزان جست و جو در اسناد معمولا نو ساخته ی موجود، که اصل نایابی دارند، سرنخی از مبانی و لزوم و امکان ظهور آن ها نمی یابیم.

این جا نیز در همان چرخه و گردابی غوطه وریم که بدون دخول به مداخل و مباحث و مبدأ چنین فرهنگی به مخرج معین نخواهیم رسید. برای مورخی که منکر تمدن پیش از اسلام ایران، از مبدا نسل کشی پوریم است و می تواند حداقل از پانزده مسیر مختلف و مطمئن صحت رخ داد قتل عام پوریم و عواقب و تبعات نابود کننده ی آن را اثبات کند و طبیعتا مسلم می داند که تا میانه ی قرن چهارم هجری، آثاری از هیچ نوع فرهنگ مکتوب اسلامی، مگر پاره قرآن نویسی هایی غیر رسمی و مورد نیاز اشخاص، به دست نیامده و ادعاهای موجود در تألیفاتی چون الفهرست ابن ندیم و نسخه ثانی آن ها از قبیل دوباره نویسی های غیر محققانه ی کسانی از قبیل فؤاد سزگین و رسول جعفریان را، در زمره ی تازه سازی جعلیات شعوبیه در جهت تثبیت مسوده های ناممکنی موسوم به اسرائیلیات می شمارد و از پس اثبات آن نیز برمی آید، گفت وگو از تصوف و عرفان، با بنیان گذاران ناشناخته و بی نشانی چون معبد جهمی، غیلان دمشقی، حسن بصری، مکحول دمشقی، اویس قرنی، ابراهیم ادهم، سفیان ثوری، فضیل عیاض، شقیق بلخی، معروف کرخی، بشر حافی، جنید بغدادی و حسین حلاج و غیره، که تمامی آن ها مقدم از قرن چهارم قرار می گیرند، همانند تدارک سرگرمی فرهنگی برای خیال بافی در اوقاتی است که مطلبی جدی برای مشغول کردن اندیشه یافت نمی شود.

اگر کسی را عالم و یارا و مدعی تعقیب و تدقیق در این گفتار می شناسید، در میان اندازم که اثبات وجود تجمعی از آدمیان، در مقیاس شهر و با جمعیتی افزون بر چند صد نفر، در سراسر ایران، پیش از آغاز قرن سوم هجری ناممکن است، تا احتمالا از میان آنان صاحب صحبت و صنعتی، حتی در اندازه ی سفالینه سازی ظهور کند، چه رسد به عارف و حکیم و شاعر و محدث و مورخ و از این قبیل. از همین باب است که صاحب نظر منتقدی نیافته ام تا اندک تاملی بر سر این ابهام گذارده باشد که این همه فرقه و شعبه و انشعاب و القاب، در تصوف و عرفان، چه گونه بروز کرده، از کدام مسیر و وسیله چه مدافعان و داعیانی رد حضور خود را تا زمان ما باقی گذارده است که همان خواندن نام و عنوان مطول و مبهم شان برای قبول نکردن موضوعیت آن ها کافی است؟

 جهمیه، ملامتیه، کرامیه، اویسیه، نجاریه، ضراریه، یونسیه، ثوبانیه، جنیدیه، سهلیه، حکیمیه، خرازیه، خفیفیه، حروفیه، بابائیه، بکتاشیه، معطلیه، روحانیه، سالمیه، سوفسطانیه، سباییه، طبایعه، طیفوریه، قصاریه، محاسبیه، دهریه، نوریه، مرجعیه، بهشمیه، اباحیه، اصولیه، افلاکیه، الهامیه، حشویه، باطنیه، براهمه، ثنویه، حلاجیه، حلمانیه، حلولیه، حمدونیه، خرازیه، خفیفیه، واصلیه، عمرویه، نظامیه، معمریه، بشریه، هشامیه، مرداریه، جعفریه، اسواریه، اسکافیه، حدیثیه، صالحیه، جاحظیه، شمامیه، جبائیه، کعبیه، جارودیه، راوندیه، شبیریه، تناسخیه، رزامیه، بیانیه، تبریه، بکریه، افطمیه، ابومسلمیه، حماریه، کلابیه، نجدانیه، عجارویه، صفدیه، اباضیه، کیسانیه، زیدیه، جریریه، قاسمیه، هادویه، ناصریه، صباحیه، قصاریه، طیفوریه، سهلیه، فراضیه، خفیثیه، سیاریه، عقبیه، یعقوبیه، نزاریه، جهمیه، خزرویه، سبائیه، حربیه، ریاحیه، خطابیه، سمیطیه، شیطانیه، حشویه، علویه، باطنیه، اسماعیلیه، مجوسیه، فلاطونیه، فیثاغورثیه، قرمطیه، غالیه، مغیریه، شبیهیه، منصوریه، جناحیه، خطابیه، غاروسیه، عظمیه، واقفیه، مفوضه، نصیریه، صباحیه، علبانیه، کربیه، کاملیه، مختاریه، مخمسه، مبارکیه، نجدیه، مریسیه و ...

 اینها فقط نیمی از فرق قابل ذکر از انواع اسلام انگاری های صوفیان و عارفان و درویشان است که در دفاتر مختلف ثبت کرده اند. آیا به راستی این همه تنوع در انحاء اسلام میسر و مفید و طبیعی و لازم است؟ آیا هرگز پرسیده ایم چه تفاوتی در بنیان نگری یک صوفی پیرو شعبه ی «حماریه» با آن دیگری که در قالب «کلابیه» به خداوند می نگرد، دیده می شود و اگر یافتن پاسخی برای این سئوال، از آن که این اسامی فاقد شرح شناسایی مکاتب اند، ناممکن است، پس از چه راه طی این طریق را بر آن دیگری ترجیح می دهند و اگر بنا را بر آگاهی در انتخاب بگذاریم، به اجمال معترض شوم که مگر می توان در عمر مقرر آدمی سیصد طریق ایمانی را، برای راه یابی به مقصدی، رفت و برگشت کرد؟

اگر هر اندیشه و شعبه ای درباره ی موضوعی فقهی و اعتقادی، برای گسترش خود، تا حد تالیف و تنظیم و عرضه ی نظری، برای جذب صاحب تجسسی در اطراف، تا حد مقیاسی که در عرصه ی فرهنگ، آن هم در شرایطی که ابزار انتشار و ابراز عقاید چندان به وفور و در خور و دسترس نبوده، لااقل نیازمند ده سال زمان بوده باشد، برابر فهرستی که تاکنون از تنوع روش ها و شناخت ها و فرق تصوف و عرفان و درویشی ارائه می دهند، برای پرورش شهور آن ها دست کم به سه هزار سال زمان نیازمندیم، حال آن که ظهور این همه فرقه و مرتبه، منحصرا در فاصله ی میان قرون چهارم تا نهم هجری ضبط مانده است!

کافی است توجه کنیم که به دوران ما و پس از گذشت چند دهه، هنوز «کسرویه» و «شریعتیه»، حتی با امکانات معاصر هم، در جهان اسلام شناسا نیست و در آینده «سروشیه» نیز نخواهد بود. آن هیاهو که اینک در سخن از تصوف و عرفان بر پا کرده اند، همان به تکرار و تجدید عرضه اوراقی منحصر است که گمان می کنیم قرن ها پیش مسطور شده است. آیا با فرض عدم ابراز ظن جعل و نوسازی در این کتاب ها، مگر هر مکتوبی، به فرض قدمت، از تعرض منتقد مصون می ماند و اگر نه، پس چند برگی از معتبرین آن ها را، با نگاهی ناباورانه، باز بخوانیم.

هجویری در کشف المحجوب، از قرن پنجم هجری، 83 عارف و صوفی صاحب نام را می شناسد، طبقات الصوفیه ی انصاری، در همان زمان، 103 کس را می گوید، که نزدیک به مطلق آنان با داده های هجویری بیگانه اند. صد سال بعد، عطار نیشابوری در «تذکرة اولالیاء»، 97 اسم می آورد، که معدودی از زبدگان هجویری را قبول دارد، همان قرن، ابوالحسن فارسی در "مختصر فی کتاب سیاق لتاریخ نیسابور" لیستی از 630 صاحب اندیشه نیشابوری را، در زمینه های گوناگون و از جمله تصوف و عرفان ذکر می کند که حتی نام عطار، صاحب "تذکرة اولالیاء" در میان آنان نیست. و بالاخره جامی از قرن نهم در «نفحات الانس» 577 نام از عارفان و صوفیان را همراه هنرنمایی های آنان در بروز و ظهور خرق عادات یاد می کند که فقط سی اسم مشترک با مجموع مکتوبات پیش از خویش عرضه می کند.

بدین ترتیب ازنظر محقق بروز ضایعه ای که اینک تصوف وعرفان اسلامی می گویند و خود بخش عمده ای از تفرق دینی است، با بازگویی و بازنویسی اندک مدارک و منابع موجود، بدون گذر از سردابه سره یابی، قابل شناخت نیست. آن چه درحال حاضر و با عبوری عالمانه وعیب یابانه از میان سطور همین مدارک و منابع لبریز از موهومات و مشکوکات به دست می آید، جز تراشیدن شبهاتی تمسخر آلود در مبانی دین بازتابی ندارد...
ادامه در قسمت دوم

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در شنبه بیست و هشتم مرداد 1385 و ساعت 9:45 

 منبع: http://purpirar.blogsky.com/pages/erfanandsufiyeh/

تذکر: باز نشر این مقاله دلیل بر صحت و تایید همه مطالب و دیدگاه‌های نویسنده مقاله نمی‌باشد. 


 
نویسنده: مهدی ::: شنبه 91/8/20::: ساعت 2:14 صبح

عرفان، تصوف، صوفیگری، درویشیگری درویشان، توطئه یهودیان و آنوسیان

تردید و تاملی در تصوف و عرفان

 «کشف المحجوب هجویری از جهات گوناگون از باارزش ترین متون صوفیه به فارسی و از اولین آثاری است که در تصوف اسلامی پدید آمده است و تنها شرح تعرف مستملی بخاری (م:434) بر آن مقدم است و با این که نویسنده ی آن هم خراسانی است و زمینه ی سخن در هردو مشترک است، هیچ نوع پیوند آشکاری درمیانه ی آن ها نیست". 
(هجویری، کشف المحجوب، مقدمه، ص پنج)

 همین اشاره و انکار را که میان کتاب بخاری و هجویری می خوانیم، در سراپای دیگر مقالات و مکتوبات تصوف مکتوم است، به نظر می رسد که اخلال در وصول به شریعت و وصال مستقیم خداوند، که در هر رکعت نماز نیز میسر است، نخستین انگیزه ی مبدعین و مخترعین تصوف و عرفان بوده است تا با رسم این همه بی راهه، یقین به یکتایی خداوند را منوط و موکول به مناسکی غریب بدانند و نخوردن و نگفتن و نخفتن و نعلین به خود خواندن و ناممکنات و ممکنات ناموثر دیگر را، موجب جلب اعتنای الهی بشمارند و بدون عرضه ی شعبده بازی در رفتار شخصی، اعتنای الهی را غیر ممکن بدانند!!!

 «همه ی احکام شریعت از «من» و «ما» و «مال من» و «مال تو» سخن می گوید و این هاست که مایه ی نزاع و دشمنی و بغض و عناد می شود :

همه حکم شریعت از من و توست، که آن بر بسته ی جان من و توست

چو برخیزد تو را این پرده از پیش، نماند نیز حکم مذهب و کیش

من و تو چون نماند در میانه، چه کعبه چه کنش چه دیر خانه

الا تا ناقصی زینهار زینهار، قوانین شریعت را نگهدار»

(شیخ محمود شبستری، شرح گلشن راز، صفحه 77 ، چاپ 1312)

پس قوانین شریعت و کیش و دین، دور ریختنی و مختص ناقصین است که برای فاصله گرفتن از حاصل آن، یعنی نزاع و دشمنی و بغض و عناد، باید چنین معتقداتی را کنار زنیم، و به عزایم و غرایبی متکی و متوسل شویم که احکام صوفیگری و دیگر ابواب آن، درویشی و عرفان، پیشنهاد می کند. راهی که در انتهای آن فریب رسیدن به چنین مقاماتی برای بنده را ممکن می نمایاند.

 «یکی از بایزید پرسید که: ما پیش تو جمعی می بینیم مانند زنان، ایشان چه قوم اند؟ گفت: فرشتگان اند که می آیند و مرا از علوم سئوال می کنند و من ایشان را جواب می دهم». 
(عطار، تذکرة الاولیا، 175)

 این نهایت وهن مستقیم نسبت به ذات خداوند، که گویا فرشتگان بدون جواب مانده از نقص علم خود را، برای رفع جهل، به بارگاه بایزید بسطامی حواله می داده، در زمره ی کرامات عرفا آورده اند، تا به نتیجه ای برسند که خود به وضوح تمام در لباس نصیحت و اندرز بیان می کنند :

 «ذوالنون گفت: در بادیه زنگئی دیدم سیاه، هرگاه «الله» گفتی، سپید شدی. ذوالنون گوید: هر که الله یاد کند در حقیقت صفت وی جدا گردد». 
(جامی ، نفحات الانس، ص 33)

 آیا صوفیانه تر از این می توان به تمسخر معتقدات مسلَم پرداخت و گرچه درک جمله آخر منقول از ذوالنون به کمال ممکن نیست، اما حاصل مجموع این درفشانی فریب کارانه و حیله گرانه این است که بدانیم بر زبان آورندگان معمول نام خدا، صداقت ندارند، الا به دنبال هر ذکر، از پوست خویش هم جدا شوند و چون چنین «الله خوانی» هرگزمیسر نبوده، پس آن چه من و تو برزبان می آوریم، بی هوده وریا می شود، که ترک آن از ذکر اولی تر است.

 «نقل است گبری را گفتند که: مسلمان شو، گفت: اگر مسلمانی این است که بایزید می کند، من طاقت ندارم و نتوانم کرد و اگر این است که شما می کنید، بدان هیچ احتیاج ندارم». 
(همان، ص 176)

 بس دو گونه مسلمانی است: یکی از آن من و تو که گبر هم به چیزی نمی گیرد و دیگری از جنس تعلقات بایزید که در طاقت کسی نیست! پس هان ای پسر، اسلام را فروگذار و به گبریگری خود باقی بمان، که بر مسلمانی مردم معمول افضل است!

 «اکنون سلطان عشق را به شحنگی خرد دارند و وزیرعقل را به بوابی بر در دل نشانند وشهر دل را به زیور و لآلی و جواهر یقین و اخلاص و توکل وصدق و کرم ومروت و فتوت و جود و شهادت و حیا و شجاعت و فراست و انواع صفات حمیده و افعال پسندیده بیارایند. چه بوده است؟ سلطان حقیقی به خلوت سرای دل می آید معشوق اصلی از تتق جلال جمال می نماید، دیگر باره چاوش «لااله» بارگاه از خاصگان صفات حمیده هم خالی می کند، زیرا که غیرت نفی غیریت می کند». 
(نجم رازی، مرصاد العباد، ص 207، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1352)

 این لفاظی محض، در پرده نفی الوهیت می کند و دربرابر معشوق اصلی، که ذکر «لا اله» است، یاد آوری یکتایی خداوند، یعنی «الا الله» را دخالت رقیب و غیر می داند، چنان که سراپای اسناد صوفیگری و عرفان به نحوی، آشکارا یا در شمایل چنین تمثیل های زیرکانه و پنهان، آدمیان را به گریز از قید بندگی خداوند و از متن قرآن مبارک و ممتاز می خواند :

 «شنیدم روزی شیخ ابوسعید سخن می گفت: دانشمندی فاضل حاضر بود. آهسته گفت: این سخن شیخ در هفت سبع قرآن هیچ جای نیست. شیخ به فراست دریافت و گفت: این سخن در سبع هشتم است! دانشمند گفت : سبع هشتم دیگر کدام است؟ گفت : هفت سبع آن است که: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک و سبع هشتم آن که : و اوحی الی عبده ما اوحی، شما پندارید سخن خدای تعالی محدود و معدود است، حال آن که کلام خدا را کرانه نیست. آن چه بر محمد نازل کرد آن هفت سبع است و اما آن چه به دل های بندگان می رساند در حصر و حد نیاید». 
(حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر، ص 50، چاپ ژکوفسکی)

 غرض از این سفسطه ی کامل کلام جز این نیست که قرآن را فروگذاریم و به آن نانوشته ی نامکشوف و ظاهرا فراتر از قرآنی رجوع کنیم که به عنوان سبع هشتم، در دل های بندگان ثبت است!!! نقل هیچ اعتقاد و بنیان محکم اندیشه ی اسلامی نیست که به همین صورت و یا صورت هایی تلخ تر، مورد تجاوز و هجوم صوفیان و مدعیان عرفان و درویشان درنیامده و به هزار صورت و فرقه، متفرق نشده باشد.

 «بایزید بسطامی گفت : مردی پیش من آمد و پرسید : کجا می روی؟ گفتم به حج. گفت چه داری؟ گفتم : دویست درم. گفت به من ده و هفت بار گرد من بگرد که حج تو این است. چنان کردم و بازگشتم». 
(عطار، تذکرة الاولیاء، چاپ زوار، ص 165)

 این هم تکلیف حج، سپس به غوغای غریبی در دعوت به ناممکنات می رسیم، که به رغم ظواهر موضوع و ادعاهای موهوم در باب اخلاص و آزادی از ترتیبات و تعلقات، به مشقاتی موکول کرده اند که خود برترین نوع تعلق به توحش مطلق است.

 «نقل است که گفت: تا عیال خود را چون بیوگان نکنی و فرزندان خود را چون یتیمان نگردانی و شب بر خاکدان سگان نخسبی، طمع مدار که در صف مردانت راه دهند». 
(همان، ص 119)

 بدین ترتیب تلقین بدترین نامردی ها، شرط مردانگی می شود و به بهانه ی نزدیکی، هر چه ممکن است بندگان را از شناخت خداوند مهربان و مقتدر دور می کنند، که رعایت و مواظبت خان و مان را تکلیف کرده است. به راستی که اشاره به شیرین کاری عارف و صوفئی سراغ ندارم، مگر در ماهیت خود به شکار یک باور خالص قرآنی رفته و علیه بیان آشنای آن اقامه ی دعوی کرده باشد که خدا را «نحن اقرب الیه من حبل الورید» می گوید. و عجیب تر از این نیست که مقام صوفیان و اولیاء آنان و عارفان و درویشان را به اشاره هایی در قرآن نیز منسوب می کنند، که خود نیز در عرضه ی مثالی از آن در می مانند.

 «فصل پنجم، بیان آیات و احادیث درباره اولیا : هر کس کاری کند که بنای آن نه بر قول خدای عزوجل و نه برقول رسول باشد آن را بس اصلی نباشد. پس یاد کنیم تا خوانندگان را آسان باشد تا این کتاب را و این سخنان را می خوانند، تا اشکالی نباشد و صحت آن باشد، زیرا که هر چه گویی و هر چه نویسی که به اخبار موکد نبود و قول خدای عزوجل آن را گواهی ندهد قبول نشاید و بر آن برکت و سخاوت نباشد». 
(سدیدالدین محمد غزنوی، مقامات ژنده پیل، ص 19)

 بر مبنا و سبیل همین بیان، که سلامت را از متونی زایل می شمارد که قول خدای عزوجل در قرآن، بر آن گواه نباشد، پس بدانید که در سراسر این فصل، حتی کلامی از بیان خدا در تایید اولیا نیامده و جز احادیثی بی نشان را گواه این گفتارها نمی بینیم، پس تهی دستی این سوداگران خیال را، از همین باب خود نوشت دریابید و بخوانید کتاب مقامات ژنده پیل را که از کرامات و مهماتی می گوید در ید اختیار صاحبان سحری که خداوند، در قرآن کریم، وجود و حضور و اتکای به آن ها را مایه ی نزول عقل شمرده است.

 «شیخ الاسلام بر لب رودی نشسته، با کسی سخن می گفت از طریقت و فضل خدای تعالی که در حق دوستان خود چند لطف کرده است. پس اشارت کرد به آن رود و بدان آب که اگر دوستان حق تعالی اشارت کنند و گویند که ای آب بازگرد و سوی بالا رو، آب بدان سوی رفتن گیرد. این بگفت، اشارت کرد آب بازگشت و سوی بالا رفتن گرفت و پاره ای نیک برفت. باز اشارت کرد، به حال خویش بازآمد و برفت». 
(همان، 114)

 در اسلام معجزه و جواز توسل به چنین ارجوزه هایی وجود ندارد، معجزه ی اسلام کلام متین قرآن است که بارها از بی نیازی پیامبر بزرگوار به عرضه ی معجزه ی خلاف عرف، از آن گونه که بر موسی و عیسی مقرر بوده، سخن می گوید. زیرا زمانه ی بعثت پیامبر بزرگوار و طلوع اسلام، زمان عرضه ی استدلال و منطق است و آدمی روزگاری را پشت سر نهاده است که اژدها شدن عصا و شفا دادن بیمار و حتی زنده کردن مرده، مدرک حقانیت عقاید کسی شمرده می شد!

 «و قال الذین لایعلمون لولا یکلمنا الله او یاتینا آیه کذلک قال الذین من قبلهم مثل قولهم تشابهت قلوبهم قد بین الایات لقوم یوقنون. نادانانی، از قماش گذشتگان شان، چنان که در ضمیر مشترک باشند، می گویند : چرا معجزه ظاهر نمی شود یا خدا با ما سخن نمی گوید؟ به درستی که ما برای به یقین رسیدگان، این آیات را بیان کرده ایم». 
(بقره، 117)

 ملاحظه کنید کلام خدا را، که خرق عادت خواهان را در زمره ی عقب ماندگان از زمان می خواند و به دفعات، نیاز به معجزه را در دوران ظهور اسلام مردود می داند. چه گونه بپذیریم خداوند نافی رفتارهای غیر متعارف، کسانی را که به جای توجه به قرآن، رودخانه ها را متوقف می کنند و رو به خلاف می فرستند، در زمره ی مردان خویش قرار دهد؟

 «نقل است روزی مرقع پوشی از هوا درآمد و پیش شیخ پا بر زمین می زد و می گفت : «جنید وقتم و شبلی وقتم و بایزید وقتم» شیخ بر پای خاست و پا بر زمین می زد و می گفت : «مصطفای وقتم و خدای وقتم». و معنی همان است که در «اناالحق» حسین منصور شرح دادم که محو بود. و گویند که عیب بر اولیا نرود از خلاف سنت».
(احوال و اقوال شیخ ابوالحسن خرقانی، ص 41)

 از این داستان خنک و این مسابقه در بیان نادانی، چه می فهمیم جز به مسخره گرفتن آن چه در اسلام محترم و بی تعرض شمرده اند؟!!! اگر اولیاء آنانند که جرأت چنین ابراز جسارت هایی بر آنان نهی و عیب نیست، پس چنین اولیایی چه گونه مریدانی تربیت خواهند کرد؟ و به همین ترتیب، در این مختصر مجال ندارم که نقایض و نقائص اسناد صوفیگری و درویشی و عرفان و از این قبیل را نشان دهم تا بر همگان آشکار شود که یا یکی را از آن دیگری کپی کشیده اند و یا مطلقا نسبت به هم نامربوط و غیر مستنداند: اوصاف و اصولی بی نشان و من درآوردی، دست نوشته ناشناسانی، غالبا معادل و مقارن با تالیف الفهرست ابن ندیم، تکرار اسامی اشخاص و عاداتی که نه عقل و نه عرف و نه اخلاق و نه ایمان می پسندد، آدمیانی که جز سایه ای از آن ها نمی یابیم و خدا را شکر ذکر سلسله ی آن ها قریب شش قرن است که متوقف و متروک مانده است.

 «منابع درباره ی هجویری : اطلاعات ما درباره ی ابوالحسن علی بن عثمان جلابی هجویری غزنوی و سوانح زندگی وی بسیار اندک است. منابع نزدیک به روزگار او، یعنی آثار شناخته شده قرون پنجم و ششم سخنی در این باب نیاورده اند. در تذکرة الاولیای عطار (م: پس از 618) که بخش اعظم آن از کشف المحجوب ماخوذ است، جز ذکر نام شیخ کم ترین اشاره ای به احوال وی نمی بینیم. آن چه از مولفان قرن های هفتم و هشتم معروف است و گاهی حضور کشف المحجوب را در مراکز فرهنگی و مجالس خانقاهی آن روز اعلام می کنند، سخن قابل اعتنایی ندارند. گفته های خواجه محمد پارسا در فصل الخطاب سهوآمیز، و منقولات نورالدین عبدالرحمان جامی در نفحات الانس تکرار همان سخنان شیخ است. نوشته ی متاخران، مانند دارا شکوه و دیگران نیز غالبا از مایه تحقیق بهره ی چندانی ندارد. تنها اثر و نشانی که از وی می شناسیم کشف المحجوب اوست که بی تردید در رسیدن به گوشه هایی ازاحوال زندگی و شخصیت وی منبعی درخور اعتماد است و با توجه به آن می توان برای سفرها و دیدارهای شیخطرحی را، هر چند به اجمال و احتمال، ترسیم کرد و تا حدودی نوع ارتباط وی را با پیران و استادان و بعضی از معاشران شناخت و دیگر تربت پاک او، «حضرت دانا گنج بخش»، با همه ی روحانیت و شهرت خود، که سال هاست زیارتگاه مشتاقان است و می تواند آن قصور تاریخ در معرفی وی را تا اندازه ای تدارک و جبران کند». 
(هجویری، کشف المحجوب، ص دوازده)

 این اعتراف نامه ای کامل در بی نشانی مطلق یکی از نخستین زعما و آوازمندان مولفین متصوفه است، که روزگار کم ترین نشانی از او، مگر به تفریح، باقی نگذارده است. چنان که کسانی از فرط تنگ دستی ناگزیرند گمان کنند غرض مردم پاکستان از صاحب مقبره ای با نام «حضرت دانا گنج بخش» اشاره به هجویری بوده است!!! هر چند که آن مقبره چندان جدید الولاده است که به دورتر از صفویه کشانده نمی شود، و هجویری را صوفی عارفی از اواخر قرن چهارم هجری بگویند!!!

 «ابوالحسن علی بن عثمان هجویری با احتمالی نزدیک به یقین در اواخر قرن چهارم یا اوائل قرن پنجم، سال های عزت و دولت غزنویان و در روزهای پادشاهی سلطان محمود غزنوی (م:421) ، زاده شد. علوم متداول عصر، خاصه قرآن، حدیث، تفسیر، فقه وکلام را در زادگاه خود و احتمالا در غزنین، آموخت و پس از چندی که از سال های جوانی او چندان دور نبود از ناحیه ی غزنین بیرون آمد و سفری طولانی را آغاز کرد». 
(همان، صفحه سیزده)

 گفتار به شوخی شبیه تر بالا، گوشه ای از شرح حال و زندگی و کار و تالیفات همان ناشناس مطلق است، که به همین سیاق و روال، تا عرضه کوچک ترین هیجانات و طبقات احوال و آثار او، به میزان سی صفحه ریزنوشت و پاورقی و یادداشت دراز می شود، شامل جزییاتی از قماش زیر، در باب آدمی که خود می گویند عادی ترین نشان حضور از او را در زمانه نیافته اند:

 «ختلی خرقه و سجاده، لباس و رسوم متصوفه با خود نداشت و با اهل رسم نیز بسیار شدید بود. هجویری نیز از او مطالب فراوان، و از جمله سخنانی درباره مشایخ شنیده بود، اما از تمام گفته های شیخ قولی که بیش تر در خاطر او نشسته آن بود که: «الدنیا یوم و لنا فیها صوم، دنیا یک روز است و ما اندر آن روز به روزه ایم»، و گویی این مرید ساده در بیش تر احوال خود، به راستی، به شیخ اقتدا می کرد». 
(همان، صفحه هجده)

 بدین ترتیب از اوضاع کسی که کم ترین سراغ در هستی زمانه نگرفته ایم، این شرح حال نویسان چندان خبر داده اند که می توانند از محفوظات مخصوص او نیز بنویسند!!! آیا چنین برداشت هایی از کدام منبع مرموز میسر شده، غرض نهایی از انباشت این همه شطحیات چیست و این د کان فرقه و فقر و خرقه و خانقاه و خطبه و خطوات را با چه منظور در برابر مسجد مسلمین بنا کرده اند؟!

 «پیش از هجویری عالمان صوفیه کتب بسیار نوشته بودند. برخی از این کتب، که امروزه موجود و از منابع اولیه ی تصوف اسلامی به شمارند، به زبان عرب، اما پدیدآمده مولفان خراسانی-طوسی، کلابادی و نیشابوری اند و با اهدافی تقریبا مشترک، یعنی تعریف و تبیین تصوف و شرح اصول و مبانی آن و تطبیق آن با شریعت، عرضه ی تعلیماتی به طالبان و مریدان و پاسخی مستند و متکی به قرآن و حدیث و سنت به منکران و مخالفان». 
(هجویری، کشف المحجوب، مقدمه، ص بیست و پنج)

 ملاحظه کنید خراسان صدر اسلام و به خصوص نیشابور را، که منشاء و منبع تمام اسناد شعوبی از شاه نامه تا مجموعه ی تولیدات صوفیگری و عرفان و در روزگار ما درویشی و فرقه بازی های دیگری است که از صفویه تاکنون جایگزین تصوف کرده اند، آیا روا نمی بینید در این مبنا تأمل کنیم که "سفرنامه ی رابی بنیامین تودولایی" از اوایل قرن ششم هجری، ضبط کرده است:

 «پس از طی هفت روز راه از آن جا به خیوه می رسیم، شهر بزرگ تجاری بر ساحل رود جیحون که مردم از تمام نقاط امپراطوری به آن جا می آیند و یک منطقه ی یهودی نشین متشکل از 8000 خانواده دارد. این سرزمین بسیار وسیع است. در سمرقند، شهر بزرگی که از فارس پنج روز راه فاصله دارد و در مرز امپراطوری قرار گرفته، 50000 خانواده یهودی زندگی می کنند و شاه زاده، رابی عبادیه در رأس آنان است. در میان این خانواده ها حکما و افراد ثروتمند، بسیار است. از تبت (احتمالا طبس)، تا رشته کوه های قزوین که تا کناره رود اوزون کشیده شده، 26 روز راه است. مردم ایران با اطمینان می گویند که ساکنین شهرهای اطراف نیشابور از 4 قبیله اند: قبیله های دن، زبولون، آشر و نفتالی. این قبایل اولین تبعیدیانی بودند که شلمنصر آن ها را تبعید کرد. آن طور که نوشته اند: «و او قوم اسرائیل را به آشور راند و آن ها را در خالوخ، خابور، بر ساحل رود اوزون و شهرهای منطقه مداین ساکن کرد». عبور از سرزمین این قبایل 21 روز طول می کشد. شهرها و قلاع مستحکم آن ها بر رشته کوهی است که رودخان جیحون راه ورود به آن را از یک طرف کاملا بسته است. هیچ قدرت بیگانه بر آن ها حکومت نمی کند و فرمان روای آن یک شاه زاده یهودی است به نام رابی یوسف امرخه ها - لوی». 
(سفر نامه رابی بنیامین تودولایی، ص 127)

سعی من برای درآویختن با موضوع و منطق تصوف و عرفان و درویشیگری، در نهایت موجب شد تا آن ها را پایه و مایه ای برای الحاد مستقر بر تمسخری بدانم که امروز میان به ظاهر روشنفکران مسلمان و به ویژه ایرانیان معمول است و دریابم علاوه بر آن شعبات اصلی که می دانیم، چنان که برشمردم، افزون بر چند صد فرقه و بی راهه دیگر در مسیر هدایت الهی خواسته وساخته اند، همگی برای دشوار نمودن دین داری، تلقین عدم امکان شناخت خداوندی، آن هم در پوشش و به بهانه خدا شناسی، جدی نپنداشتن آیات قرآنی و رساندن آدمی به جایی که برابر فتوای آن گبر، یا باید ناموفقانه بکوشیم ابوسعید ابی الخیر، ابوالقاسم قشیری، عزیزالدین نسفی و اویس قرنی شویم، یا از خیر و شر مسلمانی درگذریم و گرایش به ایمان ساده و روشن را به عوام واگذاریم!...
ادامه در قسمت اول

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در شنبه بیست و هشتم مرداد 1385 و ساعت 9:45 

 منبع: http://purpirar.blogsky.com/pages/erfanandsufiyeh/

تذکر: باز نشر این مقاله دلیل بر صحت و تایید همه مطالب و دیدگاه‌های نویسنده مقاله نمی‌باشد. 


 
نویسنده: مهدی ::: شنبه 91/8/20::: ساعت 1:49 صبح

خاطرات هاخام(خاخام)  یدیدیا شوفط(شوفیط)و فرقه سازی یهودیان آنوسی

خواندنی ها و شنیدنی هایی از زبان هاخام ویژه !

«منوچهر کوهن: جناب حاخام. شنیده ام که زمانی یکی از یهودیان به سمت قطب یکی از سلسله های دراویش انتخاب شده است. آیا این موضوع صحت دارد؟ شما اطلاعی در این مورد دارید؟

حاخام یدیدیا شوفط: یکی از یهودیان،قائم مقام یکی از قطب های دراویش شده بود. افراد این فرقه عموما مسلمان بودند، روزی به اتفاق میرزا داود جاوید به دیدارش رفتیم. خانه ی «قطب الاقطاب» یکی از سلسله های دراویش را به او داده بودند. من نمی دانم واقعا چه طور یک نفر یهودی در میان دراویش قطب، خود را به این مقام رسانده بود. خانه و زندگی و کتاب و کتاب خانه و همه چیز آن قطب را هم تحویل این مرد یهودی داده بودند و او را هم قطب می خواندند. 
او اسم مسلمانی روی خودش نگذاشته بود.خلاصه بگویم به اسم مسلمان یا یهودی نبود. در واقع قطب الاقطاب بود. او یک پسر داشت از یک زن ایسرائل کاشی که پسرش می گفت پدر او حاخام بود و خود آن پسر که صد در صد یهودی است دکتر شد و با این جانب به زبان محلی ایسرائل های کاشان صحبت می کرد. قطب صدا و آواز بسیار خوشی داشت. در محافل و مجامع و مهمانی های ایسرائل های کاشان مثنوی می خواند. پس از این که به تهران رفت می گفتند این شخص معجزه می کند. شایع بود که یک بچه یهودی مفقود شده بود و آقای قطب گفته بود که پیدایش می کند. یک عده از یهودی های تهران مریدش شده بودند و اعتقاد داشتند که او غیب گویی می کند.

روزی من با مرحوم میرزا داود جاوید رفتیم به دیدن او. خانه ی میرزا داود در تهران نزدیک خانه ی آقای قطب بود. روز جمعه بود. در زدیم. همان زن کاشی که خودم کتوبایش را نوشته بودم و مرحوم پدرم براخایش را گفته بودند آمد دم در و به زبان کاشی گفت: «قطب خوابیده، چه کارش دارید؟ شما آمده اید این جا چه کنید؟»

گفتیم: «آمده ایم شوهرت را ببینیم».

گفت: «شما خوب نیست او را ببینید عاوون (گناه) می کنید اگر او را ببینید».

گفتیم: «ما می خواهیم با او ملاقات کنیم».

گفت: «خواب است».

گفتیم: «حالا ساعت 9 صبح است، هنوز خواب است؟».

گفت: «دیشب مراسم دود و دم داشتند. تا نزدیک صبح مشغول بودند». شاید منظورش این بود که مراسم سماع داشتند. این ها آن قدر اناالحق می گویند و می چرخند، تا می افتند. بعد از رقص سماع خسته می شوند و به خواب عمیق می روند. زن گفت: «آیا می خواهید بیدارشان کنم؟» گفتیم: «بله» رفت و قطب را بیدار کرد. او دم و دستگاه مفصلی داشت. اطاق ملاقات جداگانه ای داشت و کتاب خانه مفصلی که از قطب های قبلی به او رسیده بود. 
کاری که بعد از بیداری کرد، این بود که بساط منقل و وافور را جلو کشید. دو سه تا اسکان چای نوشید. چایی که مثل مرکب سیاه بود. پس از چند دقیقه به تدریج دو سه نفر از مریدان ایشان به دیدار او آمدند. هر کدام هدایایی آورده بودند. قطب روی فرش روی زمین نشسته بود. بعضی از ملاقات کنندگان روی صندلی و بعضی دیگر بر زمین روی فرش نشسته بودند. جناب قطب، میرزا داود را شناخت. این آقایقطب وقتی کاشان بود دم درخانه ی ما مغازه ی نجاری داشت.

از او پرسیدم: «می دانی من کی هستم؟».

گفت: «ای داد! تو قلب ات را از قلب من دور کردی. از این جهت تو را دیگر ندارم».

گفتم: «مردم می گویند شما معجزه می کنی! چه طور مرا نمی شناسی؟ شما مدتی در کاشان همسایه ما بودی، پسرت را خودم ختنه کرده ام».

قطب مدام می گفت: «تو قلب ات را از قلب من دور کردی برای این است که تو را نمی شناسم».

گفتم: «من یدیدیا هستم».

گفت: «ای ی ی».

چه کتاب خانه ای داشت! چه کتاب هایی که از چند پشت به او رسیده بود! ایشان یک کلاه با چند ترک گشاد و بلند سرش گذاشته بود. صورت اش وقتی در کاشان بود سفید بود. اما حالا تغییر کرده بود. نشسته بودم که یک نفر  آمد پشت پرده و بلند گفت: «یا حق». این گروه تا جواب یا حق را نگیرند، حق ندارند وارد شوند. آقا یا حق گفت و بعد یک نفر افسر بلند مرتبه ارتش ایران آمد توی اطاق روی صندلی نشست. قبل از آن یک پاکت که گویا پول در آن بود به آقا داد که آقا آن را زیر تشک خود گذاشت.
تا آن جا بودیم باز همین مراسم ادامه داشت. آقای بسیار منظم و مرتب که تصور می کنم عضو وزارت دارایی بود، آمد داخل اطاق شد و نشست. او هم که برای آقای قطب هدیه آورده بود که آن را آوردند و او در کمد گذاشت. همه گونه هدایا می آوردند. ما قدری با او صحبت کردیم. در میان مریدان این درویش که وجودش در میان یهودیان از عجایب بود یک نفر ایسرائل بود که مردی تاجر و درس خوانده بود. فرزند این مرد اکنون در آمریکاست. او فوق العاده به قطب اعتقاد پیدا کرده بود.
او یک ایسرائل مومن و تاجر معتبری بود که وارد به حوزه عرفانیان شده بود. اما بعد به خاطر مواردی که پیش آمد اعتقاد خود را به قطب کاملا از دست داد و دیگر به ملاقات او نرفت. به تدریج هر که از یهودیان به قطب اعتقاد داشت از او روی برگرداند و اینک پسر تحصیل کرده ی آن مرد درویش که با این جانب آشنایی دارد و من او را خیلی عزیز می دارم برای پدر مرحوم خود قدیش می زند و هشکابا می خواند». (نقل از کتاب خاطرات یدیدیا شوفط)

به راستی نمی توان مطلبی بر این خاطره نویسی هاخام افزود . کنیسه ، یکی از نوکران را مامور می کند که برای گرمی بازار درویشی ، تلاش کند. لابد این قطب الاقطاب از آن همه فن حریف ها بوده است. خودش یهودی ، زن اش یهودی ، پسرش هم یهودی . آنگاه این جهود ، نظامیان و ماموران مالیه، یعنی دو رکن حیاتی بقای کشور را فریب می دهد و فریفته ی خود می کند که اگر کنیسه خواست هر اطلاع پنهانی را دو دستی تقدیم قطب الاقطاب کنند.

از همه مهم تر ، آن بساط دود و دم است که گرچه ابتدا مراسم سماع گفته می شود ولی به زودی یدیدیا تعارف را بر می دارد و از بساط منقل و وافور حرف می زند. وقتی قطب الاقطاب در حضور جمع مریدان تریاک می کشد، پس کدام مرید است که جیب یهودیان گرداننده ی بازار تریاک ایران را با تاسی به قطب لبریز نکند؟!

آن گاه وقتی این رئیس فرقه ای از دراویش ، راهی گور می شود، پسرش برای او  قدیش می زند و هشکابا می خواند و احتمالا سایر دراویش هم صلوات و بقره و آل عمران می خوانند ! این است ریشه ی آن گروه یا هو کش و کلاه ترک دار کنیسه ای بر سر که جز تشویق خلق به کثافت و خیانت و خوش باشی و دوری از عبادت خداوند و رقص و سماع ، کاری نداشته اند. از همه مفتضح تر ، پیوستن چند یهودی به این قطب است تا بازارش را گرم و در باب کرامات او تبلیغ کنند و هنگامی که ارتشی و بازاری و اداری و بچه گم کرده و بی فرزند مانده و گرفتاران دیگر ، به قدر کافی در اطراف قطب جمع شدند ، راه خود را به سمت ماموریتی دیگر می گردانند.

اگر یهودیان در نفوذ دادن حقه بازانی از میان خود را به ریاست درویشان هم از قلم نمی اندازند، آیا چگونه گمان کنیم که آن ها نسبت به دیگر فرقه های اسلامی بدون عکس العمل مانده اند؟ اگر اینک و در امنیت کاذبی که یدیدیا شوفط خود را در میان آن احساس می کند، برملا کردن چنین حقایقی را بدون مانع دیده است، آیا نباید امیدوار باشیم که یهودیان دیگری با احساس امنیت بیشتر کتاب های تازه تری از قماش فرزندان استر بنویسند و احتمالا خبر دارمان کنند که چه کسانی را در طبقه ی علمای ما جا زده اند.

اگر کسی فرض می کند که گفته های هاخام ، دروغ هایی برای تضعیف درویشیگری است، باز هم قضایا ذره ای تفاوت نمی کند، زیرا اگر یک خاخام عالی قدر برای بد نام کردن دراویش دروغ می گوید، پس یهودیان جز توطئه چینی و انتشار دروغ کار دیگری نمی دانند.  
منبع:http://purpirar.blogsky.com/pages/yadidia/ 


 
نویسنده: مهدی ::: پنج شنبه 91/8/18::: ساعت 11:9 صبح

چالش‌های دین و سینما

محمد جعفری

در طول تاریخ، دین همواره در تفسیر جهان هستی و دگرگون ساختن جهان آدمی، محوریت بنیادی داشته است. اما مهمترین مأموریت آن، آموزش واقعیت‌‎ها به انسان و هدایت عملی او در جهت شکوفایی استعداد‎ها و به فعلیت رساندن توانمندی‌‎های اوست. از جمله استعداد‎های فطری آدمی، عقل و احساس است، که از اولی حکمت و از دومی هنر زاییده شده است.

از سوی دیگر، آدمی همواره تجربه زیبایی‌شناسی را با خود داشته و از آن‎جا که انسان است، به جلوه‎‎های هستی از آن نظر که زیبا هستند تعلق دارد. به بیان دیگر، انسان همواره به‎دنبال تسخیر هستی و ترکیب آن در یک قالب زیبا بوده است. تاریخ بشریت نیز حکایت از آن دارد، که حتی انسان‌‎های اولیه نیز تجربه زیبایی‌شناختی را با نقاشی کردن در دیواره‎‎های غارها، نمایان می‌ساختند.

دین و هنر دارای خاستگاه مشترک بوده و هر دو ریشه در فطرت و طبیعت آدمی دارند؛ هر دو دارای محتوا و قالب هستند و هرکدام به اندازه وزن و ارزش ذاتی خود، در ساختن بنای سعادت و خوشبختی انسان مؤثر بوده‌اند. در واقع فعالیت هنری از محتوایی اصیل برخوردار است و ماهیتی شریف در لایه‎‎های زیرین خود دارد. همچنین گرچه جوهره دیندار و هنرمند، سالم و به‎دور از آلودگی است؛ اما هر دو می‌توانند دچار آسیب شده و آفاتی ایجاد کنند که در این صورت، ماهیت آن‎‎ها مسخ و حقیقت‎شان دگرگون می‌شود. بنابر‎این، گزافه نیست اگر بگوییم که دین و هنر همواره در ارتباط تنگاتنگ به شیوه‎‎های بیانی باور‎ها دست یازیده‌اند و در بستر هنر‎های دراماتیک از کهن‌ترین متون دینی تأثیر گرفته‌اند.

هنر سینما، رسانه‎ای فرهنگی است که موضع انسان را در قبال جهان و عرصه‎‎های مختلف آن ابراز می‏دارد. در حقیقت امروزه در سراسر دنیا از شیوه‎‎ها و ابزار‎های مختلفی جهت گسترش یک ایده و تفکر استفاده می‌شود که در این میان، سینما به دلیل گستره وسیع و میزان محبوبیت و مقبولیتی که در میان مردم دارد، از جایگاه ویژه‎ای برخوردار است. مروری بر تاریخچه ایجاد و گسترش این هنر اعجاب‌انگیز که امروزه به یکی از استراتژیک‏ترین ابزار انتقال آراء و عقاید در سراسر جهان تبدیل شده است، بیان می‌دارد که اگر این هنر بر مبنای فطرت پاک و تفکرات متعالی‏ انسان به‎کار گرفته شود، نه تنها قابلیت پاسخ‏گویی به دغدغه‎‎های فلسفی، سیاسی و اجتماعی ‏بشر را دارد، بلکه در پالایش روح انسان نیز می‌تواند نقش به‎سزایی ایفا کند. از این روست که بخش مهمی از تولیدات سینمای غرب به‎عنوان منشاء ایجاد این هنر پیچیده، به‎نوعی به دین و آموزه‎‎های آن اختصاص یافته است.

در بررسی فیلم‌‎هایی که با نام دین در سینمای جهان تولید شده‌اند با سه شیوه متداول مواجه می‌شویم که عبارتند از فیلم‌‎هایی که به منظور تبلیغ و معرفی ادیان ساخته شده‌اند؛ فیلم‌‎هایی که با هدف ایجاد تزلزل در باور‎های دینی و در واقع به منظور ضدیت با دین ساخته شده‌اند و فیلم‌‎هایی که صرفا با تأثیرپذیری ظاهری و قشری از اعتقادات مردم شکل گرفته‌اند.

چالش های سینما و دین

چالش های سینما و دین

فیلم‌‎هایی که به‎منظور تبلیغ و معرفی ادیان ساخته شده‌اند، معمولا به تاریخ زندگی پیامبران پرداخته‌اند. فیلم «ده فرمان» که به زندگی حضرت موسی(ع) می‎پردازد، یکی از عظیم‌ترین و تأثیرگذارترین فیلم‌‎های مذهبی و تاریخی است که تا این زمان در سینمای غرب به نمایش درآمده است. همچنین بیشتر فیلم‌‎های مذهبی که بر اساس زندگی حضرت عیسی مسیح(ع) و ترویج آیین مسیحیت ساخته شده، حول محور مسائل عاطفی و لطافت‌‎های روحی زندگی این پیامبر طراحی شده است. فیلم‌‎هایی مانند «آهنگ برنادت» و «کفش‌‎های ماهیگیر» از جمله این آثار است. اما مهمترین انگیزه سینماگران در بخش فیلم‌‎هایی که با تأثیرپذیری از باور‎های دینی تولید شده‌اند، تلاش جهت گسترش باور نوع‌دوستی، کمک به مستمندان، برگزاری آیین‌‎های مذهبی و احترام به عقاید دیگران است.

در مقابل، آثاری که با هدف ایجاد تزلزل در باور‎های دینی و درواقع به منظور ضدیت با دین ساخته شده‌اند نیز کم نبوده‌اند و هنرمندان به شکلی گستاخانه در این وادی گام نهاده‌اند. فیلم «آخرین وسوسه مسیح» ساخته مارتین اسکورسیسی از جمله آثاری است که در آن صریحا به یکی از پیامبران اولوالعزم الهی توهین می‌شود. مسیحیان معتقد در کشور انگلیس با آتش زدن سینما‎هایی که این فیلم را اکران می‌کردند، مخالفت صریح خود را با تولید چنین آثاری نشان دادند.

اما در 30 سال گذشته با گسترش ادبیات استکبارستیزانه که به‎خصوص با پیروزی انقلاب اسلامی در جهان انتشار یافته است، نوع دیگری از سینمای ضددین ایجاد و گسترش پیدا کرده است. اوانجلیست‌‎ها (مسیحیان صهیونیست) براین باورند که مسیح (ع) دوباره ظهور می‌کند و در آخرالزمان جنگ و ویرانی بزرگی (آرماگدون) اتفاق خواهد افتاد و بعد از این ویرانی، صلح دائمی تا هزار سال یعنی تا قیامت برقرار خواهد شد. آن‎‎ها اعتقاد دارند پس از این‎که نبرد خیر و شر آغاز شد، پیروز نهایی خیر است و شیطان توسط مسیح به اسارت کشیده می‌شود. در این جنگ، تنها کسانی نجات پیدا می‌کنند که اوانجلیست باشند. به‎طور دقیق مشخص نیست که جنگی که از آن به آرماگدون یاد می‌شود کجاست، اما به گفته مسیحیان صهیونیست، میلیون‌‎ها نفر از دشمنان مسیح از عراق حرکت خواهند کرد و از فرات خواهند گذشت و به‎سمت قدس خواهند رفت. در میان راه نیرو‎های مؤمن به مسیح، راه آنان را سد می‌کنند و در آرماگدون به هم می‌رسند و جنگ درمی‌گیرد.

سینمای هالیوود که طی سال‌‎های اخیر، نشان داده جاده صاف‌کن سیاست دولت آمریکاست، به منظور باورپذیر کردن هر چه بیشتر این تفکرات که شتابان به‎سوی هدف خود در حال حرکت است، به تصویرسازی دشمنان مسیح می‌پردازد. شخصیت‌‎های اهریمنی با قیافه و چهره‎‎های اسلامی که گاهی با وضعیت ظاهری مذهبی، برجسته می‌شوند، نشان داده می‌شوند که از اضطراب و نگرانی افکار عمومی بهره‌برداری کرده و ترس از اسلام را برمی‌انگیزد.

مروری بر سینمای ایران نیز نشان‎دهنده وجود شیوه‎‎های متداول غرب در تولید فیلم‌‎هایی است که با نام دین به نمایش درمی‌آیند. فیلم‌‎ها و سریال‌‎هایی چون «مریم مقدس»، «ابراهیم خلیل‌الله»، «مردان آنجلس»، «یوسف پیامبر» و «امام علی(ع)» از جمله آثاری هستند که به منظور تبلیغ و معرفی ادیان ساخته شده‌اند و گاه تأثیرات مثبت و عمیقی بر مخاطبان خود می‌گذارند.

اگرچه در رژیم پهلوی آثاری چون «شهر قصه»، «محلل» و حتی «تختخواب سه نفره» با هدف ایجاد تزلزل در باور‎های دینی و ضدیت با دین ساخته می‌شدند، اما پس از پیروزی انقلاب و تغییر در نگاه و تفکر مردم، ساخت چنین آثاری که مستقیما دین را هدف قرار می‌دادند، متوقف شد. البته روند تضعیف باور‎های دینی در سینما با طرح موضوعاتی چون ناتوانی دین در پاسخگویی به نیاز‎های بشر قرن بیست و یکم، ضعف دین و نظامات حقوقی در احقاق حقوق زنان و مقابله با خرافاتی که منشاء آن را در دین جست‎وجو می‌کردند، همچنان ادامه یافته است. تولید انبوه آثاری چون «آتشکار»، «باز هم سیب داری»، «بابا عزیز»، «دایره»، «آفساید»، «زمان می‌ایستد»، «دو زن»، «کافه ستاره»، «کافه ترانزیت»، «زندان زنان» و… این ادعای تلخ را به اثبات می‌رساند.

همچنین فراوان هستند فیلم‌‎هایی که با تأثیرپذیری از باور‎های دینی، جهت گسترش باور نوع‌دوستی، کمک به مستمندان، برگزاری آیین‌‎های مذهبی و احترام به عقاید دیگران تولید می‌شوند. فیلم‌‎هایی چون «زیر نور ماه» و «طلا و مس» از جمله این آثار به‎شمار می‌آیند. به عبارتی در این قبیل فیلم‌‎ها یک انسان با تأثیرپذیری از باور‎های دینی خود تلاش می‌کند تا گره از مشکلات مردم بگشاید و در این راه، خود و شاید دیگران را در مسیر تعالی و رشد قرار دهد.

پنجره
منبع: جنگ‌نرم 

تذکر:
باز نشر این مقاله دلیل بر تایید همه دیدگاه‌های نویسنده نیست.


 
نویسنده: مهدی ::: پنج شنبه 91/8/18::: ساعت 10:55 صبح

جن گیری با رویکرد آخرالزمانی

فیلم "آیین مذهبی"

فیلم "آیین مذهبی"

هالیوودی که تا آن روز به حضور اخلاقیات و نمادهای مذهبی در آثارش تظاهر می کرد و به عنوان ویترین جامعه دینی آمریکا، خود را در مقابل سینمای ضد اخلاقی اروپا ، حافظ معنویت و کرامت انسانی می دانست و اینک در برابر یک پرده دری ضد دینی قرار گرفته بود. سینمایی که تا آن روز ، جان فوردش به قرار دادن سمبل های کاتولیسم در فیلم های وسترن معروف بود و آلفرد هیچکاک در فیلم “اعتراف می کنم” ، مقام کشیش را تا آنجا بالا می برد که حتی در آستانه محکومیت جنایی هم حاضر نیست اسرار قاتلی که نزدش اعتراف کرده را برملا سازد و هنری کینگ درباره قدیسه ای به نام برنادت فیلم می ساخت و بزرگانش مانند دیوید وارک گریفیث و هنری کاستر و ویلیام وایلر و نیکلاس ری و حتی امروز مارتین اسکورسیزی و مل گیبسون ، بخش هایی از زندگی عیسی مسیح ، را جلوی دوربین می بردند.

اما به راستی در سال 1969 چه اتفاقی افتاده بود که موضوع شیطان پرستی و شیطان پرستان را به سینمای هالیوود آورد و درواقع پرده از یک سری مکنونات جامعه آمریکایی برداشت؟

اگرچه گروهی از شیطان پرستان آمریکا ، فیلم”بچه رزماری” را افشای اسرار فرقه شیطان پرستی به شمار آورده و در یک عملیات تکان دهنده به خانه رومن پولانسکی حمله برده و در غیاب وی ، همسر باردارش (شارون تیت) را به طرز فجیعی به قتل رساندند اما گروهی دیگر ، فیلم یاد شده را اعلام موجودیت فرقه شیطان پرستی دانستند. چراکه یکی از سرکردگان این فرقه به نام آنتوان لاوی در افتتاحیه فیلم شرکت داشت و در واقع عملیات قتل شارون تیت ، یک ابراز وجود و قدرت نمایی از سوی شیطان پرستان جامعه آمریکا به حساب آمد.

اما واقعیت دیگر این بود که سال 1969 در تقویم ماسونی آمریکا ، یک سال سرنوشت (قرن) محسوب شده بود ، مثل 1999 یا 1966 (که رمان شیطانی “طالع نحس″ در همین تاریخ نوشته شد) که همگی از اعداد و نمادهای عددی شیطان پرستانه و فراماسونی استفاده کرده بودند.

فیلمی به نام “هگزان” ساخته بنیامین کریستن سن ، تاریخچه مصوری از رشد و توسعه علوم غریبه ارائه می داد که به همین اعداد و سالها ارجاع داشت. جالب اینکه تولید فیلم مذکور در سال 1919 آغاز شد ولی پس از مدتی به دلائل نامشخص به آرشیو رفته و نمایش آن در همان سال 1969 رونمایی گردید که فیلم “بچه رزماری” ، شیطان پرستی را به هالیوود آورد!!

در واقع از این تاریخ ، ساخت نوعی از فیلم های آخرالزمانی در دستور کار کمپانی های هالیوود قرار گرفت(یا درواقع نوزایی شد) که بعدا به فیلم های آخرالزمانی دینی مشهور شدند.

در این گونه فیلم ها ، یک مفهوم ظاهرا دینی در جدال دیرپای خیر و شر ، سر برمی دارد و در این نبرد کهن ، فرجامی شبه دینی را برای بشریت رقم می زند. فرجامی که در کتب تحریف شده عهد عتیق آمده ، به مسیحیت پروتستانی سرایت نموده و به خصوص در کتب فرقه های منشعب از آن مانند پیوریتن ها و اوانجلیست ها تحت عناوینی همچون مکاشفات یوحنا به منصه ظهور رسیده است.

همان فرجامی که اساسا برای تحققش ، قاره نو کشف شد و ایالات متحده آمریکا بوجود آمد. جالب است که امروزه دیگر امر پنهانی نیست که بنیانگذاران آمریکا ، گروهی از فراماسون ها و حتی شیطان پرستان بودند که آرمان ها و مقاصد این فرقه های صهیونی را در عمق ساختار سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی غرب جدید در ایالات متحده گنجاندند.( در اولین فیلم های هالیوود مانند “تولد یک ملت” ساخته دیوید وارک گریفیث در دوران صامت و یا محبوبترین آثار این به اصطلاح کارخانه رویا سازی همچون “برباد رفته ” ویکتور فلیمینگ ، این آرمان ها در نگرش نژاد پرستانه قهرمان های داستان و عملیات شیطانی کوکلوس کلان ها کاملا نمایان است).

اخیرا این خبر در رسانه ها انتشار یافت که در زیر خانه پدری بنیامین فرانکلین ( از بنیانگذاران ایالات متحده) ، استخوان هایی از بدن های مثله شده انسان ها بدست آمده و شواهد موجود حکایت از آن دارد که آنها به سبک شیطان پرست ها و ظاهرا در یک مراسم قربانی کشته شده اند. یعنی در خانه بنیامین فرانکلین ، آیین شیطان پرستی اجرا می شده است. این به جز نمادهایی همچون ابلیسک (از سمبل های فراماسونری که ریشه هایش به جادوگران مصر باستان می رسد) و مظاهر میتراییستی است که به شدت در سخنرانی های بنیانگذاران آمریکا و میثاق های آنها وجود داشته است ، آنچنانکه گویا این کشور را برای برپایی یک امپراتوری شیطانی برگزیده بودند.

اما بعد از فیلم هایی همچوم “هگزان” و “بچه رزماری”، در همان سال فیلم دیگری به نام Witch Craft یا “فنون جادوگری” به نوعی فضای آخرالزمان دینی را تشدید کرد. سال بعد و در آغاز دهه 70 میلادی هال لیندسی (از رهبران اوانجلیست یا مسیحیان صهیونیست) کتاب “زمین ، سیاره بزرگ مرحوم” را به عنوان انجیل دوم این گروه از مسیحیان نوشت و بر مبنای آن آخرین نشانه های انجیلی آخرالزمان براساس مکاشفات یوحنا به عنوان یکی از سرفصل های دروس کالج های آمریکایی تعیین شد و همین ، مقدمه ای برای تولید فیلم های آخرالزمانی شبه دینی گردید.

هال لیندسی در بخشی از این کتاب می نویسد :”…نسلی که از 1948( یعنی از زمان تشکیل دولت اسراییل) به این سو به دنیا آمده است ، شاهد عینی دومین ظهور مسیح خواهد بود. اما پیش از آن رویداد ، ما باید هم جنگ یاجوج و ماجوج را ببینیم و هم نبرد هارمجدون (یا آرماگدون) . کشتار همه سوزی بدین گونه آغاز خواهد شد…”

فیلم های آخرالزمانی شبه دینی با رویکرد انجیلی مانند “طالع نحس″ ، داستان تولد ضد مسیح را با تلفیقی از دجال و ضد مسیح و سفیانی نیمه انسان و نیمه حیوان بازمی گوید که تحت تکفل یک آمریکایی متنفذ ، حکومت آخرالزمانی برپا می سازد.

برهمین اساس و با محوریت جدال خیر و شر در مدل آخرالزمانی شبه دینی ، ویلیام فرید کین در سال 1973 براساس رمانی از ویلیام پیتر بلاتی ، در فیلم “جن گیر” این موضوع آخرالزمانی را به یک فضای غالب رساند و با فیلم خود ، جریانی از آثار سینمایی شبه دینی / شیطانی را ایجاد کرد که در آنها شیطان به صورت اجنه و ارواح خبیثه در مقابل خدا قرار می گیرد. در واقع این بار ،خطرهای آخرالزمانی از مفاهیم مشخص کتاب عهد عتیق بیرون می آمد و در یک نوع نگرش نادرست الهیات مسیحیت تحریف شده ، شیطان را رقیب خدا به شمار می آورد و نه به سان آنچه در ادیان توحیدی و به خصوص اسلام آمده بنده خدا.

در چنین نگاه غلط و انحرافی ، شیطان به جبر می تواند انسان را تحت اختیار گرفته و به اصطلاح تسخیر نماید و در مقابل او ، خدا و مسیح به عنوان منجی قرار دارند ، فقط با کمی قدرت بیشتر که در نهایت ، شیطان را آرام و مغلوب سازند. مثلا در فیلم “جن گیر” ، سرانجام کشیش جوانتر با یک نوع عملیات انتحاری ( برگرفته از اسطوره ای منتسب به عهد عتیق به نام سامسون ) جنی به نام پازوزا را از وجود دختر نوجوانی خارج می سازد .

در نگاه جبری و تقدیری فیلم های آخرالزمانی شبه دینی ، قربانی حقیقی انسان است که در نبرد دیرپای خدا و شیطان گرفتار شده و همین نگاه عهد عتیقی و انجیلی که برپای تحلیل الهیات تحریف شده مسیحیت صهیونیستی به فیلم های هالیوودی نفوذ کرده ، بیش از 4 دهه است که نوعی تفکرات صهیونی را در میان نسل های مختلف رواج می دهد. نگرشی که شیطان را به نوعی رویین تن می داند و مخاطب را از او می ترساند. در حالی که خداوند در قرآن ، شیطان را جنی خطاکار و رانده شده دانسته که به هر حال بنده اوست ولی از حضرت حق تا زمان معلوم فرصت گرفته تا منکران خداوند را منحرف سازد. آثاری همچون “امگا کد” ، “نشان هفتم” ، “پایان دوران” ، “دروازه نهم” ( از رومن پولانسکی) و … و همین فیلم “آیین مذهبی” چنین نگاهی را اشاعه می دهند.

فیلم “آیین مذهبی” ساخته میکاییل هافستروم که پیش از این آثار اخرالزمانی همچون “1408″ و “وی مثل وندتا” را کارگردانی کرده از فیلمنامه مایکل پترونی ( نویسنده فیلمنامه آثار آخرالزمانی مانند “وقایع نگاری نارنیا : سفر کشتی سپیده پیما” و “تسخیر شده” ) براساس کتابی از مت بگیلو ساخته شده است.

داستان فیلم “آیین مذهبی” به شدت “جن گیر” ویلیام فرید کین را به ذهن متبادر می سازد . شباهتی که علیرغم تلاش های فیلمساز در برخی صحنه های فیلم ، به شدت توی چشم می زند. (از جمله در سکانس جن گیری دختر جوانی به نام روزاریا.

پسر یک کشیش به نام مایکل (که به کار تدفین و مراسم تشییع اشتغال دارد) پس از طی دورانی در یک مدرسه مذهبی ، بنا به پیشنهاد دوستی به واتیکان رفته تا در یک سری کلاس های آموزش جن گیری شرکت کند، چرا که گفته می شود براساس آخرین آمار، بیش از نیم میلیون نفر دچار جن زدگی شده اند و قرار است گروهی از جن گیران واتیکان در نیویورک مستقر شوند!(چرا نیویورک؟) . مایکل از سوی پدر خاویر (استاد کلاس های جن گیری) به یک جن گیر حرفه ای به نام پدر لوکاس( با بازی آنتونی هاپکینز) معرفی می شود که مشتریان دائمی دارد و سپس با ماجراهایی روبه رو می شود که پیش از آن باور نداشت.

در ابتدای فیلم جمله ای از پاپ ژان پل دوم نمایش داده می شود که در آن از نبرد دائمی میکاییل (از فرشتگان مقرب خداوند) و شیطان سخن به میان آمده است. انتخاب شخصی به نام مایکل (یا همان میکاییل) که از کودکی با یک نقاشی از مادرش مانوس بوده که در آن میکاییل به شکل فرشته ای حافظ و نگهبان وی تصویر شده و پشت آن این جمله نقش بسته که “او همیشه با تو خواهد بود”(و در نقاط مختلف فیلم ، بارها همین نقاشی وی را به سوی ایمان و باور سوق می دهد )، از همان آغاز، منجی این فیلم آخرالزمانی را به ما معرفی می کند والبته در چند جای دیگر فیلم هم از زبان برخی شخصیت ها از جمله پدر لوکاس و خصوصا در صحنه ای که مایکل از جن گیری لوکاس خسته شده و نمی خواهد ادامه دهد ، از طرف آنجلینا (دوست خبرنگار مایکل) می شنویم که گویا او فرد برگزیده از جانب خداوند است. ( عنوانی که در سایر فیلم های آخرالزمانی نیز به منجی داستان ، نسبت داده می شود).

البته اهمیت میکاییل در سایر فیلم های آخرالزمانی که از ادبیات انجیلی یا مسیحیت صهیونی اقتباس شده نیز دیده می شود، از جمله در فیلم شرک آمیز “لژیون” که همه فرشتگان به دستور خداوند برای نابودی بشر گسیل شده اند و میکاییل می آید تا از جنس بشر و آخرین بچه ای که متولد می شود دفاع کند و حتی قرار می شود ( نعوذ باالله) خداوند را قانع سازد که از سر نابودی نژاد بشر بگذرد!

مایکل در ابتدا به عنوان یک شکاک مطرح می شود. او در نخستین صحنه های حضورش در فیلم ، به نقش یک مجری مراسم کفن و دفن مشغول شست و شوی جسدی است که نشانه های شیطانی بر بدنش دارد و زنجیری مرموز نیز بردستانش بسته شده که در آن توتم هایی با شکی و شمایل شیطانی به چشم می خورد. او خودکشی کرده و در اولین دیالوگ ها ، مایکل با شک و تردید از پدرش ( مدیر موسسه کفن و دفن کواک) سوال می کند که چرا او خودکشی کرده ؟!

مایکل اگرچه علاقه به سایر دروس علمی دارد ولی ناچار از تحصیل در مدرسه دینی است ، چرا که به گفته خودش در خانواده آنها یا باید کشیش شد و یا مرده شور ! از همین رو هیچگاه به مسیری که برای کشیشی می رود ، علاقه پیدا نکرده است. (بعدا نشانه های صریح این بی میلی او و حتی تنفرش از زندگی کشیشی و راه و رسم پدرش را طی افشاگری شیطان حلول کرده در جسم پدر لوکاس می شنویم که مایکل حتی در مراسم ختم مادرش به دور چشم همه ، صلیب درون مشتش را از سر لج ، خم کرده بود).

او حتی در لحظه ای که ناچار از حضور بر بالین محتضری ناشی از تصادف است و در آخرین لحظات زندگی برای آرامش وی دعا می خواند اما بازهم تمایلی به ادامه راهش ندارد.(برخلاف کشیش جوان فیلم “خانه سکوت” گئورک ویلهلم پابست که وقتی هنگام ترک کلیسا با محتضری مواجه گردید و دریافت دعایش برای او آرامش وقت مرگ را به همراه دارد ، مجددا به جامه کشیشی باز گشت).

همین شک و تردید است که مایکل را به دوره آموزش جن گیری در واتیکان می کشاند. دوره ای که اساسا اعتقادی به آن ندارد، درست همچون دختر خبرنگاری به نام آنجلینا که اصلا برای تهیه مقاله درباره جن گیری به واتیکان آمده است. این شک و تردید حتی در مراسم تکان دهنده جن گیری پدر لوکاس ، مایکل را رها نمی سازد. او دختر بارداری به نام روزاریا (که از پدرش حامله شده ) و توسط شیطان تسخیر گردیده را روانپریشی قلمداد می نماید که به خاطر سقط بچه نامشروعش ، میخ های درشتی خورده که در هنگام اجرای مراسم آنها را بالا می آورد. او پسر بچه ای که مدعی است شیطان به شکل یک الاغ چشم قرمز، وی را گاز گرفته را هم دیوانه می داند ، چراکه پدر لوکاس برای خارج کردن شیطان از بالش وی ، از قورباغه ای استفاده کرده و آن را دیابلو ( یکی از شیاطین 9 گانه) خوانده است.
قورباغه ای که نظیرش را در کیف لوکاس می یابد و آن را یک شامورتی بازی از سوی کشیش جن گیر به حساب می آورد. اما مرگ روزاریا و کابوس هایی همچون الاغ چشم قرمز در حیاط هتلی که ساکن شده و قورباغه هایی که از در و دیوار اتاقش بالا می روند و همچنین صدای پدرش از تلفن در حالی که ساعت ها از مرگش گذشته و … همه و همه شک و تردیدش را به شدت کاهش می دهند تا بالاخره در مراسم جن گیری پدر لوکاس ، ناچار می شود با اعتقاد کامل به شیطان و خدا ، روح بعل ( یکی دیگر از شیاطین 9 گانه که اسمش را توسط پدر لوکاس اعلام می نماید) را از وجود لوکاس خارج سازد.

نکته مهم در فیلم میکاییل هافستروم این است که وی علاوه بر رعایت کامل قواعد سینمای آخرالزمانی شبه دینی ، خصوصا فیلم هایی نظیر “طالع نحس″ و “جن گیر” ( مثل اجرای کامل مراسم جن گیری یا القاء الهیات منحرف شبه مسیحی درمورد رقابت خدا و شیطان و یا درمورد قدرت ویرانگر شیطان در تسخیر جبری روح و جسم انسان ها )، وجه آخرالزمانی فیلمش را (شاید به دلیل زمان خاص تولید و نمایش فیلم که به تواریخ یپش بینی شده مسیحیان صهیونیست یا همان اوانجلیست ها مبنی بر رخداد آخرالزمان نزدیک تر است) صریح تر و سرراست تر به نمایش گذارده که در فیلم های مشابه 30- 40 سال قبل سابقه نداشت.

از جمله اینکه چندین بار لقب منجی و نجات بخش را برای مایکل به کار می برد و علاوه بر آن از نشانه های آپوکالیپس به صورتی آشکار استفاده می کند مثل اینکه تعداد شیاطین و فرشتگان را 9 عدد ذکر می کند(همان عدد معروف کابالیست ها و فراماسون ها که در فیلم هایی همچون “ارباب حلقه ها” در مورد عدد یاران حلقه و سواران سیاه پوش سارون یا تعداد اصلی محفل ققنوس در مجموعه “هری پاتر” یا تعداد اساتید جدای در فیلم “جنگ های ستاره ای” به کار رفت اساسا از تعداد شوالیه های معبد سلیمان به عنوان اسلاف فرقه کابالا و تشکیلات مخوف فراماسونری الهام گرفته شده است)

و دیگر اینکه به صورت مشخصی بر شرایط سیاه و فاجعه بار آخرالزمانی دنیا تاکید می کند( و طبق معمول یکی از کلان شهرهای آمریکا مثل نیویورک را مرکز این آخرالزمان معرفی می نماید) ؛ دوست مایکل (با بازی توبی جونز) از کلیساهای خالی سخن می گوید ، اینکه در 3 هزار کلیسای آمریکا حتی یک کشیش هم وجود ندارد ، میانگین سنی خواهران روحانی به 70-80 سال رسیده و اینکه جن زدگی به شکل بسیار حادی همه گیر شده تا روح و جسم همه انسان ها را تسخیر کند و بالاخره اینکه این بار جن زدگی شکل و شمایل معلوم و روشنی ندارد ، چنانچه پدر لوکاس به سراغ آنهایی می رود که اساسا نمایشی از جن زدگی ندارند. مایکل در جمله کنایه آمیزی می گوید :

“…خیلی پیچیده است وقتی که هیچ نشانی از شیطان وجود ندارد دلیل وجود شیطان است …”

و پدر لوکاس شکل مخفی آن را حتی در آدم هایی که مایوس یا سرخورده اند، توضیح می دهد.(با این توضیح می توان جمعیت کثیری از بشر امروز جامعه غرب را که سرخورده و خسته از تمدن و تکنولوژی است را جن زده دانست)!!

این در حالی است که در فیلم هایی مانند”جن گیر” یا “جن گیری امیلی رز″، تا داد و فریاد و حرکات عجیب و غریب از قربانی برنمی خاست، کسی برای جن گیری آنها اقدام نمی کرد. در صحنه ای از فیلم “آیین مذهبی” وقتی پدر لوکاس یک مرحله از جن گیری رزاریا را در حضور مایکل به اتمام می رساند و اتفاق خاصی هم نمی افتد ، در مقابل سوال مایکل که می پرسد :

“…همین بود ؟”

پاسخ می دهد :

 “…پس انتظار چی داشتی ؟ حتما منتظر بودی که استفراغ بکندو یا سرش بچرخد …” (گویا به نمونه های مشابه در فیلم “جن گیر” اشاره دارد!!!)

به این ترتیب سازندگان فیلم “آیین مذهبی” در واقع جمع کثیری از مردم دنیا را محکوم به جن زدگی یا در معرض این خطر ذکر می کنند که تنها منجی آنها شخصیتی دینی برگرفته از الهیات مسیحیت تحریف شده آمیخته به آموزه های صهیونی به نام میکاییل است که چندین بار در همین فیلم، بر آمریکایی بودن وی تاکید می شود. اوست که به ایتالیا می آید و حتی متخصص جن گیری را از شر جن معروفی به نام بعل(بال) خلاص می کند. اوست که از شکاکیت مادی گرایانه با ویژگی های بی بند و باری(شبیه به همان کاراکتر کول یا بی خیال آمریکایی)به ایمان و اعتقاد و باور قطعی می رسد.

تاکید آغاز فیلم بر واقعی بودن ماجراهای فیلم و جملات پایانی فیلم مبنی براینکه مایکل در آمریکا به تندریس جن گیری مشغول شده و امروز یکی از 14 جن گیری است که این تدریس را انجام می دهد و پدر لوکاس هم 2000 بار مراسم جن کیری را به انجام رسانده است و اینک خارج از فلورانس تدریس می نماید، ذهن بیننده و مخاطب را بیشتر و بیشتر درگیر داستان می نماید تا حدی که با جدی گرفتن قضیه خود را برای ماجراهایی مشابه آماده سازد. درست مانند فیلم “جن گیر” ویلیام فرید کین که در پخش مجددش در سال 2001 و در دوران حادثه 11 سپتامبر ، با جملاتی در آغاز فیلم به تماشاگرش واقعی نمایانده شد.

در آن جملات نوشته شده بود که “جن گیر” براساس یک داستان واقعی در مریلند آمریکا اتفاق افتاده و اسنادش در کتابخانه دانشگاه این شهر نگهداری می شود. فیلمی که با یک اذان مخوف از سرزمین عراق شروع می شد و از همان جا روح شیطانی پازوزا همراه توتمی به جرج تاون آمریکا می رفت و در وجود دختری به نام ریگن حلول می کرد. فیلمی که سرزمین عراق یا همان بابل کهن را محل ارواح شریر تصویر می کرد و طرفه آنکه در همان روزها جرج دبلیو بوش محور شرارت یا شیطانی را مرکب از ایران و عراق و کره شمالی اعلام کرد وگفت اگر سر شیطان را در لانه اش نکوبی در خانه ات به سراغت می آید و از همین رو به خاورمیانه لشکر کشی کرد. ملاحظه می کنید که یک فیلم شیطانی آرشیوی به نام “جن گیر” چگونه در خدمت سیاست های توسعه طلبانه و صهیونیستی ایالات متحده آمریکا قرار می گیرد و تئوری رییس جمهورش را به تصیویر کشیده و آن را برای مخاطبان آمریکایی ملموس تر می گرداند.

 اینک فیلم هایی مانند “آیین مذهبی”نیز که درجهت تصویر آخرالزمان، بر طبل تئوری های اوانجلیستی و صهیونیستی می کویند ، در همین سمت و سو عمل می نمایند.

اما به لحاظ ساختاری ، میکاییل هافستروم از همه فرم های رایج سینمای هراس سود برده است.از تعلیق زمانی در تاکید بر نشانه ها گرفته تا صحنه پردازی های کلیشه ای از جمله در خانه پدر لوکاس با آن محیط درهم ریخته و نیمه ویران و با آن گربه هایی که می توانستند بر سوسپانس فضا بیفزایند تا برخورد بی پرده با موضوع هراس (در اینجا همان ارواح یا اجنه شیطانی) که اگرچه با صحبت های پدر لوکاس مبنی بر پیچیده بودن این نوع شیاطین که خود را نمایش نمی دهند و به شکلی مخفی درون میزبانشان حضور دارند ، انتظار نوعی جن گیری فراتر از آنچه حدود 40 سال پیش در اثر فرید کین دیده بودیم ، می رفت ولی متاسفانه آنچه در ادامه فیلم به ویژه در صحنه های اوج داستان ، نشان داده می شود ، بسیار کمتر از همان نمونه 4 دهه قبل به نظر می آید. هاقستروم حتی از شوک های نخ نما شده فیلم های رایج هالیوود هم نگذشته و در برخی صحنه ها مانند نخستین برخورد مایکل در خانه پدر لوکاس با گربه های او که در پشت شیشه پنجره انباری آن خانه اتفاق می افتد ، از این ترفند کهنه هم استفاده کرده است.

اگرچه در ابتدای فیلم ، تکیه دوربین بر جزییات صحنه مراسم شست و شوی مرده(از جمله نقش شیطانی برروی بازوی مرده یا زنجیر مشکوکی که بر مچش بسته شده و یا آبی که پس از شستن مرده ، به داخل مجرای وان شستشو می رود) ، حکایت از پرداخت دقیق و فضا سازی قابل قبول در فرازهای آتی فیلم دارد ، اما در ادامه کار چنین توقعاتی برآورده نمی شود و حتی از نشانه هایی که در همان سکانس ابتدایی مورد تاکید قرار گرفته بودند ، برداشت دراماتیک جدی در مسیر فیلم انجام نمی گیرد. هافستروم و فیلمنامه نویسش یعنی مایکل پترونی ، در همان 10 دقیقه شروع فیلم ، همه ماجرا را که قرار است در یک محیط جن گیری طی شود ، لو می دهند. درست برخلاف فیلم “جن گیر” که حتی پس از گذشت 45 دقیقه از فیلم ، قضیه جن گیری روشن نیست و همان استحاله بطئی فیلمنامه و فیلم از قصه ای معمولی و ملودرام به فضایی هراسناک ، تمامی ظرافت کار ویلیام فرید کین و البته پیتر بلاتی را نشان می دهد. آنچه در فیلم “آیین مذهبی” اساسا به چشم نمی آید.

و بالاخره اینکه انتهای فیلم “آیین مذهبی” از یک پایان خوش (Happy End) ضعیف برخوردار است. به این معنی که اغلب این دسته از فیلم ها معمولا بنا به فضای خاص خود از یک انتهای روشن قطعی بهره نبرده و حتی در فضای سایه روشن پایانی با یک عنصر یا نماد و نشانه ، بهانه هایی برای ادامه هراس و تداوم موجود هراسناک قصه باقی می گذارند (شاید برای اینکه فیلم را به شماره های 2 و 3 برسانند!!). فی المثل اگرچه فیلم “جن گیر” ویلیام فرید کین با یک سرانجام تلخ و سیاه به پایان نمی رسد و بالاخره وجود دختر نوجوان از شر آن موجود پلید خلاص می شود اما پدر کاراس ، روح شیطانی را در خود فرو برده و با وی خود کشی می کند . ولی پایان فیلم “آیین مذهبی” ، تماشاگر پی گیر سینما را به یاد فیلم های پریانی (Fairy Tales) می اندازد که همه چیز به خوبی و خوشی تمام شده و حتی خراشی هم به قهرمان های قصه نمی افتد و در واقع یک نوع پایان کارتونی به تماشاگر تحمیل می شود. به این ترتیب هافستروم نسبت به آثار قبلی اش خصوصا “1408″ نزول چشمگیری را نشان می دهد.

منبع: جنگ‌نرم


 
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لینک دوستان

بانوی دشت رویا
EMOZIONANTE
نسیم معرفت
عاشق آسمونی
سید احمد قتیل زاد
دلنوشته های قاصدک
در انتظار آفتاب
مهربانترین
دل نوشته ها
لنگه کفش
شین مثل شعور
ولی امر مسلمین جهان امام مطلق سید علی س
رز صورتی
upturn یعنی تغییر مطلوب
سیب سرخ
دانشجو
به سوی فردا
دیار عاشقان
فرزانگان امیدوار
عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال
فرهنگی هنری و عامیانه
اهل البیت[علیهم السلام]
در سایه سار ولایت
به سوی نور
دلتنگ...
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
عطرظهور
آخرالزمان و منتظران ظهور
لیلای بی مجنون
قاصدک

اظهرالمن الشمس
هشتمین ستاره
برادرم ... جایت همیشه سبز ...
تنها مثل مادرم
مطلب جالب و خواندنی
alone
ஜ کــــــــلبه ← اف1 ஜ
*** سلام ***
فرج نزدیک است
نظرمن
جاده های مه آلود
قیدار شهر جد پیامبراسلام
عصر پادشاهان
سر فراز باشی میهن من
غفلت
ir-software
سایه
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید
چم مهر
دیــــــوانـــــــــه حــــــــــسین ودلـــــباخــــــته حـــسین
سرباز ولایت
مدیریت MIS
.::نهان خانه ی دل::.
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
پرواز تا یکی شدن
سکوت ابدی
ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده
فتوبلاگ حسین کارگر
•°•°•کلبه تنهایی من•°•°•
بلوچستان
دخترک خنده رو :)
خیابون موسیقی
هم نفس
سیب خیال
داروخانه دکتر سلیمی
آسمون آبی
محفل آشنایان((IMAN))
««««« شب های تهران »»»»»
لباس شخصی
اسپایکا
فروشگاه بیستِ بیست
►▌ استان قدس ▌ ◄
تصویر نور
صندوق قرض الحسنه الهادی علیه السلام عاشق آباد
نگارستان خیال
حرف هایی از زبان منطق و احساس
نشریه حضور
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
رقصی میان میدان مین
وبلاگ شخصی حامد ذوالفقاری
نگاهی نو به مشاوره
PARANDEYE 3 PA
طب سنتی@
سرچشمه : سرچشمه همه خوبیها مهدی (عج) است
فریاد بی صدا
اکبر پایندان
پیربابا
کانون فرهنگی شهدا
ساده دل تنها
****شهرستان بجنورد****
مشاور
سـرچشمـــه فصـــاحـت
عشق الهی
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
دلدارا
پناه خیال
عاطفانه
عکس های زیبا
دینی، مذهبی و اسلامی
به خوبی فکر کن ...
آقاشیر
اتشنشانی بنادر کشور
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
امامزاده میر عبداله بزناباد
دریچه ای متفاوت در دنیای وب
صراط مستقیم
برترین لحظه ها
♥ ♥ ♥ عشق در کائنات ☺
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سروش دل
وبلاگ بایدهلو باشد
سلام دوستان عزیزم به وبلاگ جبهه بیداری اسلامی خوش آمدید
هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر
حس لطیف من
مقبلی جیرفتی
نمایندگی دوربین های مداربسته
طراوت باران
اشک یخ
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
Note Heart
هــم انــدیشـی دینــی
خبرگزاری پارسی نیوز
مهپا
ستاره
خاطرات دکتر بالتازار
عشق مشعلدار
پروانگی
اس ام اس پیامک پ ن پ
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
عشقکده
رضویّون - دانش آموختگان دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد
کارشناس مدیریت بازرگانی: مهران حداد
بیصدا ترازسکوت...
.: شهر عشق :.
مــــــ هـــــ ر بـــا ن
صبح نزدیک
تراوشات یک ذهن زیبا
چیز با حال
رویای شبانه
روزهای بارانی دلم
پیامنمای جامع
رویاهای خیس
قاصدک ولایت
بادصبا
حامیان دکتر محمد باقر قالیباف
راز رسیدن به شادی و سلامتی
تخته سیاه
بود نبود
فرق بین عشق و دوست داشتن
ایران اسلامی

دلتنگ همیشگی
ღღتبسمـــــیـ بهـ ناچارღღ
ماتاآخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
نرگس 1
بهانه دل
کارشناس مدیریت دولتی
عکس های عاشقانه
منتظر مفرد مذکر غایب
المهدی قزوین آبیک 1450
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
شیخا
داریوش آریا
مطالب جالب
شهیدباکری میاندوآب
ابـــــــــــرار
تاریخچه های تلفیقی محمدمبین احسانی نیا
ستاره سهیل
انسان جاری
ღღتنهاییღღ
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
*bad boy*
سرزمین رویا
دل نوشته
چون میگذرد غمی نیست
غزل عشق
پارسی نامه
فرمانده آسمانی من
ریحانة المصطفی
حرف دل
تمهیدات
کریستیانو بال پر کار رئال
جوجولی
خون شهدا
مذهبی اعتقادی
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
بچه های خدایی
مرام و معرفت
خوش آمدید
هدهد
جاده خاکی عشق
موسسه فرهنگی تبلیغی سلام
من.تو.خدا
به دنبال چیزی می گردم!!!
محمدرضا جعفربگلو
صدای دل...
شبستان
یادداشت های یک متفکر
دل شکسته
ناودان
*نترس تنهات نمیذارم*
*** علوم و معارف اسلام ***
دنیای پیچیده ی امروز
♥ღ تنــــهایــــی من ღ♥
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
welcome to my profile
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
به‌دونه
صوفی نامه
هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها جوی آباد محله بختیاری ها
سعادت نامه
سربازها حمله
فطرس
من و اریکان
کلبه تنهایی
.:: دلنوشته های یک فروند چریک ::.
استاد همه چی دون
به تلخی عسل
طوفان اشک
وبلاگ
زندگی شیرین
جرانوش
پا توی کفش شهدا
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
سعید جندالمهدی
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
روی بال فرشته ها
عمومی
دل پرخاطره
ترخون
Manna
* عاشقانه ای برای تو *
بانوی آسمانی
مصطفی
آشیانه سخن
دریایی از غم
♥Deltangi
کانال اخبار انتخابات مجلس
زیبا ترین وبلاگ
به یاد رزمندگان لشکر 41 ثارالله
شهید
وبلاگ رسمی هیات اسکواش شهرستان میاندرود
زشت است بی تو زندگی زیبای عالم
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
علمدار بصیر
بهشت بهشتیان
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
مشکات نور الله
در آغوش خدا
سکوت باران....
اواز قطره
محمد قدرتی
اســــرارِ وجـــود
گل یا پوچ2؟
شـــــــیـــشـــــه ی نــــــــــــازک دلـــــــــــــــــــتنگی
سحر یه دختره تنها
پسران علوی - دختران فاطمی
چهارفصل
موسسه فرهنگی-مذهبی امام سجاد(ع) ری
گوشی نوکیا 1110، خرید اینترنتی گوشی نوکیا 1110
sajadb.tk
و....الهــــــه
تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل
بزرگترین سایت خنده بازار
اصلاحات
وبلاگ شخصی محمد
my dear
عمارمیاندواب
ऌ عاشق بی معشوق ऌ
گل خشک
از همه جا
جیغ بنفش در ساعت 25
شورای دانش آموزی شهرستان
نت سرای الماس خانلق
اس ام اس
شاره کم سنه
Royapardazi
هرکس منتظر است...
☆ ❀ ماه و مهــــر❀ ☆
جایی برای خنده وشادی و تفریح
سلام محب برمحبان حسین (ع)
profosor
خدا،عشق،خنده
حدیث نفس
فالوده یزدی
ره توشه
 

لوگوی دوستان

 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

جشن پوریم یهودیان هولوکاست ایرانیان خشایارشاه اسرائیل پیامبران س[2] . آمریکا[2] . اسرائیل[2] . انگلیس آفریقا آمریکا خلیج فارس بهائی استثمار عبدالبهاء سلمان رشد[2] . امامت عبدالرزاق لاهیجی تشیع تسنن ریاست عامه تاریخی کلامی پیامبر[2] . پیامبر یهودی ابراهیم زرتشت ایرانی‌تورات قرآن شجره محمد تثنیه اذا[2] . تصوف درویش تلقین قشیری فرقه یهودی شعوبی نسفی اویس قرنی عرفان درو[2] . تصوف صوفی گنابادی شهرام پازوکی فرقه روحانیت سپاه استکبار انقلاب[2] . فلسفه الحاد خدا اعتماد علی آدم عربستان علم صنعت ذکاوت جهان کعبه[2] . مرغ ایمان استخدام بنزین شغل فقر موبایل حج بیت الله الحرام کارخان[2] . یوگا شیطان پرستی فراماسون منجی مانترا ورزش عرفان شیوا مدیتیشن ای[2] . مدرنیسم پست مدرنیسم مکتب انیشتین سنت ستیزی رئالیسم اصلاح طلب دار[2] . فراماسونری نماد کراوات فتنه امپراتوری خلافت ولایت عباسی اموی امی[2] . فرزند یک کاندیدا: عملا من رئیس‌جمهور خواهم بود/ قانون اساسی را ت . فرقه انحرافی قم بروجرد بیدخت اطلاعاتی امنیتی اصفهان جذب درویش فر . فرهنگ باستانی و نقش آن در ملیت و هویت ایرانی . فریب های کوروشی [Cyrus' dummies] . فضای مجازی ، سایبر ، اینترنت ، جنگ نرم ، تصاویر مستهجن ، هرزه نگ . فلسطین سوریه امنیت وهبیت فرقه انگلیس ترور جاهلیت عراق آمریکا سعو . مدیران بروکرات تکنوکرات نئوکرات سازمان عزت نفس کارگزار سنجش تعهد . مذاکره اروپائی سیرک شغال آمریکا سیرک شیر . مذاکره دشمن اسب تروا صلح میرعلی تحفه محاصره . مربی اسبق تیم ملی فوتبال ایران به اسلام گروید گروفان ویرا جام جه . مرتاض اسلام عارف عرفان شیخ انصاری امام زمان هندی خارق العاده غیب . مردمی . مردوک کوروش یهودی بابل رومی اورشلیم پارس ژوزفوس . یکه‌تازی روحانی در میدان بی‌رقیب و قهرمان‌نمایی هسته‌ای از خود ت . کابالا امام عصر یوسف زهرا شیاطین مسجد کریستف کلمب یهودی مخفی ماس . کاخ امام خمینی جماران سید حسن کمیته امداد مستضعف . کتاب تکوین تشریع قرائت‌ آسمانی سپاه رسالت اسلام مسلمانی نسخه خطی . کربلا موسی طور گلو کلیم خدا گریه گندم ری نان داغ اعظم نیزه گدا خ . کره لیبرال صهیونیسم اقتصاد آمریکا مدل چادر حجاب برتر . کعبه بکه ابراهیم خانه خدا اصحاب فیل ابرهه بیت عتیق امام صادق اسل . کمپین فیس بوک امام نقی تقی هادی سریال پایتخت شاهین نجفی فیلم موه . کنترل صدا و سیما شیطان دیو خانواده ایوب کانال مقاومت عقاب تلویزی . کوچک زاده ظریف مجلس حمله خائن دولت . کورش هخامنشی غیاث آبادی پهلوی پاسارگاد ساسانی . کوروش اوپیس پارسی بابلیان دجله سیروس اکد اسرائیل . کوروش بابل نبونید هخامنشی اوپیس دجله پارس لیدی . کوروش بابل هخامنش زردشت گزنفون پارسی روم یونان . کوروش چنگیزخان امپراتوری پارسی مغولستان یاسا برده . کوروش صهیونیست ایران باستان شیمعون پـِرِس مشرق . کوروش طاغوت یهود قوم شیعه امام علی تورات تاریخ تحریف تولی تبری . کوروش لیدی غیاث ابادی هرودوت اردشیر کمبوجی . کوروش ندوشن آتن اکباتان لیدی مصر بابل شوش افلاطون . کوروش هخامنش زرتشتی یهودی پاسارگاد . کوروش هخامنشی اوپیس دجله فرات غیاث ابادی بابل . کوروش هخامنشی غیاث ابادی یونان تخت جمشید آکرو پولیس . کوروش یهود آمریکا اسراییل کشتار ایرانیان عهد عتیق لوح حقوق بشر ک . کوسه های گرسنه طعمه رفتار دوستانه طعمه . مسئول هنر پیشه فوتبالیست دعا نویس جادوگر انفجار اطلاعات محمد حسی . مسئولیت مردم عشق محبت ایثار شجاعت ولی فقیه نظام انقلاب خواص مردم . مسجد گنبد گلدسته چادر پیره مرد پیره زن ستارگان کهکشان . مسلمان شدن پروفسور فرعون موریس بوکای مومیایی محمد کشورهای اسلامی . مسلمانم تجاوز دمکراسی قوانین شرع رسانه قرآن ماشین اسلام یهودی دی . مسیحیت یهود عرفان کابالا یحی زکریا یعقوب اسلام لوط پیامبر شیطان‌ . مصباح هاشمی بعثت نشریه یازده نفره حوزه علمیه مصباح یزدی . مصلحی وزیر اطلاعات بسیج دانشجو سناریو جلیلی هسته ای . مقاله منابع و مآخذ مقاله یوگا پرستش شیطان . مقام معظم رهبری اویس قرنی قرن ولایت حوزه علمیه استاد قم فقه . مقاومت . ملی پوش آرسنال فیلیپ سندروس اروپا مسیحیت اسلام تشهد باشگاه فولام . من مادر هستم شرابخوار انصار حزب‌الله فیلم‌فارسی مبتذل اخلاق سینم . منشور کوروش اشپیگل یابل هخامنشی موزه بریتانیا . منشور کوروش مردوک خشایار بابلی هخامنشی بریتانیا . منصور حلاج مدعی دروغین مهدویت صوفی جنید شطح دعوی ربوبیت شیعه اما . مهدی هاشمی . مهر نبوی مصطفی محمد علوی اشرف مخلوقات معلم روحانیت طهارت فرشته ت . مهربانی حیوانات داعش کتاب مقدس یهود منجی آخرالزمان . مهندسی معماری آپارتمان انبوه‌سازی انسانی اسلامی قفس‌ آهنین فیلسو . موجودات فضایی سازمان ملل مخابرات شاخه زیتون حضرت علی منشور کوروش . موفقیت تقاوی جنسی شادمانی حجاب جاذبه روحانی وقار هیبت پوشش مصونی . مولوی صوفی سنی ناصبی . مولوی محمد شریف زاهدی امام جماعت اهل سنت و تشرف به تشیع . میرزا کوچک جنگلی پاتریس لومومبا انقلاب جهاد شهادت صدا و سیما روح . ناخدا تک سرنشین عشق بستان داستان نسیه قیامت ورشکستگی شیطان دل دل . ناسیونالیسم تهران هویت معماری جامعه شناسان بهارستان لاله زار تمر . نامه سرگشاده احمد توکلی به روحانی . نامه سرگشاده ده نمکی هاشمی امیر کبیر دزد آمریکا . ناموس شراب تازیانه زهراء صورت سیلی حیدر میراث نبوت شرک کفر اولی . نذر فاطمیه سوگ ایام مسجد روحانی سید اذان صبح السلام علیک الیتها . نژاد آریایی سامی نازی سفید پوست کمپانی هند شرقی . نژاد پرستی ایران کوروش پارسی شاهنامه اعراب عربستان کرد . نسل سوم ارتباطات رایتل تکنولوژی اینترنت موبایل کامپیوتر فرهنگ تم . نسل کشی مردم نظریه "مورگنتای" یهودی تالیدومید داروسازی فاجعه جنگ . نفوذ یهود در ایران- بدل یهودی ناصرالدین شاه . نقد انتقاد مخاطب صبر تحمل بردباری ائمه معصومین الگو نظر دوستانه . نقدی بر یک نقد چاوز احمدی نژاد استکبار دولت آمریکا اسرائیل طاغوت . نماد پرستی کعب‌الاحبار عبدالله کابالا یهود فراماسون فیلم گنجینه . نمادشناسی پنتا گرام مساجد اسلامی رسانه های غربی . هاشمی اغفال شده امام خمینی سازمان مجاهدین مارکسیست بهرام آرام . هاشمی اقتصاد طلا ارز اقتصاد سیاست کاندیداتوری بازار تئاتر روزنام . هاشمی امام خمینی منتظری ابراهیم امینی قاوم مقام . هاشمی رفسنجانی قطعنامه 598 محمد خاتمی میر حسین موسوی امام محسن ر . هاشمی رفسنجانی مقاومت اسلامی صهیونیسم سوریه مشرق حماسه سازان جنب . هخامنشی تخت جمشید داریوش برده فروشی غیاث آبادی . هخامنشی گرایی تاریخ کهن ایران سلیمی نمین باستان گرائی . هشدار رهبر انقلاب خطرات پیری جمعیت کشور . والت دیزنی ماسون هم‌جنس‌باز هالیوود سینما افشاگری Order of DeMol . واکاوی در لجنه نقش بهائیان در پیدایش و استمرار رژیم پهلوی ادوارد . وحشی گری در ایران پیش از اسلام تیر در مقعد دشمن، بریدن بینی و گو . وزیر فرهنگ و جنگ با فرهنگ جنتی مقام معظم رهبری . وقتی بمب فساد اخلاقی در خانقاه درویشان منفجر میشود عرفان . ولی‌فقیه حاکمیت قوه مقننه مجریه قضائیه مجلس شورای اسلامی . وهابی که پس از تشیع، پدرش برای سرش جایزه تعیین کرد! . یمن . یهود عشق به فوتبال جنگ آخرالزمان شیعه محمود الصرخی . یهود وهابیت سلفی ابن‌تیمیه قرآن کریم پدر معنوی صهیونیسم حزب الله . یهود، پاسارگاد، تاریخ، ایران، باستان، جعل، جاعلی، مورخین غربی، ه . یهودی ایرانی تبار قاچاق عثمانی‌ها ایوبی‌ها الله سفر آمریکا ناصر . یهودیان آنوسی حوزه‌علمیه موسیقی پزشکی طبیب حاخام حکیم سید استر ک . یهودیانی که از اسرائیل تا کانادا تحت تعقیب و آزارند فرقه‌های یهو . فمینیسم همسر مادر طلاق کنترل جمعیت فرزند جامعه . فیس بوک یهود صهیونیسم وال‌استریت پوکر شستشوی مغزی تلویزیون انحرا . فیلم آواتار علمی تخیلی تئوسوفی کابالا دین نوین جهانی پست مدرن مت . فیلم ملک سلیمان بحرانی قطام بلقیس سکولاریسم اخراجی‌های مریم مقدس . فیلم: انتقاداتی‌که موجب‌ تعطیلی سمت‌خدا شد شریعتی ماندگاری . فیلیپین صلیب مراسم مذهبی حضرت مسیح عروج مغرفت گناه سرباز خودآزار . قتل اکبر هاشمی رفسنجانی . قرآن امام سلسله باستانگرایی ایدئولوِِژی شاهنشاهی منشور ایران‌گرا . قصه جهنم خدا فیلم سینما رمان نقاشی ماهواره . قمه زنی محرم قرائتی قرآن یهود . کارتون صهیونیستی شیخ الانبیاء یوگی و دوستان انیمیشن حضرن نوح توه . کراوات اسلامی تشیع اسلام عربستان ذوالفقار پرچم کشور مشروب قمار ع . کراوات نماد ماسونی فراماسونری بنی امیه قلاده . کسالت اقتصادی مجاهدت اقتصادی جنگ نرم ایران ژاپن پشت‌کار دلسوزی و . کشتی حضرت نوح ایلیا شبر شبیر ران وایت ترکیه فسیل موشک دانشگاه پا . کلیسا، استخانهای مسلمانان اوسوآری اروپا شقاوت قتل بربریت مسیحیت . کنبد طلایی صورت مهربان شیطنت ساعت یخ خدا عروسک روبان قرمز اسباب . کوچ تکفیری‌ها برای جنگ در اوکراین . کوروش رواداری دینی خشایارشا اردشیر مصر گاو مقدس مردوک دانشگاه آک . کیارش یشایاری یهودی میدان فردوسی تهران ندای انقلاب شان ملت یاران . گاندی محمد کارل مارکس شریعتی برنارد شاو گوستاو لوبون تولستوی گوت . گرایش آئیین زرتشت صداقت اندیشه گفتار کردار پندار نیک نژاد پرستی . گرایش اسلام مذاهب انگلستان منچستر مرکز اسلامی فیلیپ فوتبالیست مذ . گناه شبکه من و تو قبح انگلیسی جوانان بی بند و باری ایرانی کشتن آ . گوساله سامری, یهود, بعل, هخامنشیان, تخت جمشید دولت یهود بابل مجس . لانه جاسوسی MI6 موساد CIA ناجیه غلامی سفارت مامور آموزش‌زبان انگ . لبنان . لطیفه ای که کل جهان اینترنت را برانگیخت ایران هسته ای ایران هراس . لندن مسلمان دگرگون پنس امتحان کرایه راننده مسجد اسلام . مادر فاطمه زخم پهلو شکسته مدینه قنون دعا شب قدر قبر مخفی جانماز . مادر نژاد انسان ها میمون خانواده پدر مادر خدا آفرینش . مارسیلینیوس هرودوت دیودوروس ژوستین کوروش بسفور . مالکوم شباز، نوه مالکوم ایکس ترور شد اداره تحقیقات فدرال آمریکا . مجلس رهبری ولایت فقیه اصل مفاسد اقتصادی . محب فاطمه لعنت سقیفه خرقه بدعت دشمن علی مغیره قنفذ قبیله سلمان غ . محراب و منبر تازیانه کوثر مهر جنان نبی اسلام دخت اشرف خلق ارث نب . مختارنامه شبستان میراث گنجینه مطالعه اندیشه تحریف تاریخ عاشورا ن . مدرنیته تکنولوژی پیشرفت انسان تور زیارتی و سیاحتی بنی آدم یوسف ف . تصوف کارهای خارق العاده اهل بیت استفغار تمسک مسجد خلیفه خدا احکا . تصویری ناراحت کننده از خانه خدا عربی سعودی ابراج البیت فراماسونر . تعطیلی دانشگاه‌ها در ایام انتخابات خلق حماس محمدیان . تعلیق غنی سازی انرژی هسته ای رسایی مجلس شورای اسلامی . تقدیر پوتین از خانواده‌های پر جمعیت . تکنولوزی پیشرفت اسرائیل غاصب جاسوسی جنجالهای سیاسی مسئولین پروان . تلوزیون دجال رسانه مغز شویی سینما رسانه هالیوود رایانه ارتباط اط . تلوزیون دجال رسانه مغز شویی سینما رسانه هالیوود رایانه ارتباط ان . تمدن ابلیس شیطان التیام شجره طیبه جنگ مردان خدا پرچم شریان مقدس . توزیع انجیل تورات در ایران مبلغان تبشیری ادیان ناتو یهودی مسیحی . توهین بی‌سابقه مولوی عبدالحمید به مرجعیت شیعه! ایت الله مکارم . تکفیر . جاسوسی گوگل آژانس امنیت ملی اطلاعات آمریکا . جایات کوروش هخامنشی المیزان طباطبائی ابوالکلام آزاد . جبهه حق باطل عمار شهروند فرهنگ اخلاص دشمن رسانه جهاد شیطان اکبر . جبهه صلح و سازش و صفا با شیاطین . جریان انحرافی تاکتیک انتخاباتی دکتر احمدی نژاد مشایی مهندس تطهیر . جریان انحرافی تخریب آیت الله مصباح یزدی را کلید زد . پینوکیو اسرار مکتوم لایه های پنهان نینوا فلسطین اشغالی اسطورها ع . تئوریسین جنگ نرم دانشجو عدالت نظام جمهوری اسلامی کیهان گفتمان رو . تاریخ پژوه دکتر پرویز رجبی ایران پرستان رفتارها افتخار پادشاه حم . تاریخ علی ظالم وطنی صراط مستقیم رمان مورخ شاه عاشق عبرت بصیرت ره . تبلیغ صدا و سیما برنامه سمت خدا سانسور یخچال ساید بای ساید فیلم . تحلیلی بر نقش کانون های قدرت و ثروت در فتنه های انتخاباتی هاشمی . تخصص بدون تعهد شهید دکتر چمران بی تقوا . ترافیک بوق انفجار هسته ای مغول موسیقی اتوموبیل شاه عباس تاریخ ای . ترجمه های خدایان گاو روا گیتی بارور جهان جهانیان پارسایان کارگرا . ترک شهید مهدی باکری سیدعلی قاضی تبریزی عارف علامه طباطبایی امینی . ترکیه توریست ایران آزادی دمکراسی قفقاز دیاربکر استانبول اسلامبول . تصوف حلاج حلول وحدت وجود جبر وسوسه شیطان ذکر جلی ذکر خفی حلال حر . امامت ولایت قراملکی ولی اولیاء نبی فقیه امام متکلمان دینی سیاسی . امیرالمومنین امام صادق اژدها منبر جن شهادت باب الثعبان باب الفیل . انبیاء اولیاء امر به معروف و نهی از منکر شهید مطهری . انتخاب نام ایرانی اسلامی لقب کنیه صادق علی زهرا زینب ریحانه محمد . انتشارات سوره مهر, تقریظ ره بر, حاشیه کتاب, رزمندگان غواص, لشکر . اندیشه نیک، گفتار نیک، رفتار نیک زرتشت مسلمان گاتها روایات اسلام . اندیشه و گفتار و کردار نیک، شعاری ایرانی نه زرتشتی دکتر جلیل دوس . انسان جامعه مسئولیت انشاءالله آقابیا مسجد تلوزیون قفل دل زیبایی . انصار حزب‌الله من مادر هستم حکومت اسلامی کینه امر به معروف و نهی . انصاریان شیعه دانشمند هسته‌ای کشیش مسیحی مکتب اهل بیت وهابی سنت . انقلاب . انقلاب قیام نور دهه فجر علمدار اسلام طالبان اندیشه هشید هسته‌ای . انگلیس . اهانت به مقدسات خلیج فارس شلوار جین فیلم 300 غیرت دینی . ایران . ایران باستان پهلوی تاریخ سازی علامه طیاطبائی باستان یهود . ایمان کلبه کرامت ولایت خدا امام نبی غیب هالیوود فیلم موهن کشتی ن . اینوگرافی 20 توصیه انتخاباتی به اصحاب رسانه شورای نگهبان اتهام ه . اکثر رسانه های دنیا جلیلی را بارزترین کاندیدای فعلی می دانند . باب بهاء روچیلد زرسالاران آریاگرایی تئوسوفی بلاواتسکی هند سرویس . بابیلون، شرکت اسرائیلی، جنگ نرم، جاسوس، جادوگر غربی، جام جم، سرق . باربی شوالیه ناتوی فرهنگی عروسک سلاح جنگ فرهنگی سبک زندگی آمریکا . باربی غفلت نیمه عریان عشق ورزیدن الگو سازی سلاح موثر عروسک . باربی، تهاجم فرهنگی، جنگ نرم، عفت، دینداری، مدل، عروسک، برتز، فت . باربی، جاسوس، آمریکا، اسرائیل، جاسوس، دهکده جهانی، برهنگی، دیوار . باستان گرایی داریوش کوروش تعصب ناسیونالیسم زرتشت عرب . باغ‌ وحش انسانی در اروپا . باکو سلطه یهود اسرائیل آذربایجان صهیونیسم آلکس شاپیرو سلیمان ترک . بانکهای ربوی دیگر نمیگذارد نمازهای جماعت ما اثر کند علامه جوادی . بخشی از انحرافات گنابادیه امیرمومنان علی علی اللهی . بسیج . بسیج جوان اسارت پهلوی دیر صهیون خون قیام انقلاب سرمایه بمب هوشمن . بسیج دانشجویی صدا و سیما مسئول روشنفکر ابتذال دیکتاتور انحصارگرا . بسیجی نوجوان امدادگر بچه یا زهرا رزمنده خمپاره جگر شیر گلوله حیا . بشار اسد شورشیان سوریه ترکیه عربستان . بصیرت ولایت فقیه حسنی و حسینی علوی رایحه خوش خدمت فتنه 88 18 تیر . بی‌بی‌سی فارسی امپراطوری استعمارگر ملکه آمریکا صدا و سیما نخبه ف . بی‌بی‌سی مناطق زلزله زده ضد انقلاب شبکه‌ امنیت ملی علیه نظام عضو . پائولو کوئلیو پروتکل داشنوران صهیون اومانیسم کلیسیا فراماسونری ص . پاچه خواری فرهادی مستند مخملباف آمریکا صهیونیست کارگردان سیا موس . پاسخ عبدالله شهبازی به یونسی واقعا فکر می کنید حکومت اسرائیل حکو . پاور لیفتینگ بدنسازی ورزشکار قهرمان طاغوت شهید ماشین اسپورت . پپسی نستله آسوشیدت‌پرس اسرائیلی دولت عربی اوکلاهاما سناتور رالف . پترائوس کلینتون موساد اسرائیل سازمان سیا پنتاگون دختر یهودی نظام . پرتاب کفش در ایران صفر هرندی دوم خردادی حامی میرحسین موسوی . پرسپولیس هورا - استقلال سوراخ از سوی اسرای عراقی یادگار دفاع مقد . پروفسور قدس پروژه صهیونیستم دولت اسرائیل یهودی بن گورین نخست وزی . پژوهشی در تعارض ذاتی حاکمیت ولایت الهیه با تکنوکراسی . پهپاد حشرات جاسوس دشمن غرب MAV خبرگزاری مینیاتوری آکسفورد ماشین . پول جمع کن پول پرست لعن نفرین کتاب گینس قدرت کت و شلوار فاتحه مل . اسرائیل آذربایجان یهود سفارت ملی معنوی آمریکا مالزی سوروس دموکرا . اسلام شناس دکتر دارو و درمان قرآن مدعی ولایت باب و نائب امام زما . اسلام ناب مشائی فراماسونری پیام فضلی نژاد مکتب امام اومانیسم فلس . اسلامی . اطلاعات دقیق مصلحی در مورد هاشمی وزیر اطلاعات همینطوری حرفی نمی . افسانه آتش سوزی کتابخانه‌های ایران اسکندریه مسیحیان مسلمانان مصر . افشاگری تکان دهنده رئیس سابق علامه طباطبایی ترویج فساد . افغانی نژاد پرستی بی بی سی عرب نازی هیتلر . افلاطون ارسطو هگل کانت آتلانتیس فیلسوف هالیوود روزگار سینما فردی . امام خمینی شاهان ایران باستان انوشیروان آمریکا صحیفه . امام خمینی شاهان باستان پان ایرانیسم تاریخ گبر . امام خمینی(ره): هاشمی اغفال شده است. مارکسیست . امام زمان یاسین گمشده دیدار نور ظلمت دختر کبریت فروش عشق سرما آس . NASA انگلیس آمریکا جاسوس اسرائیل MI6 Brioni Gucci عینک Ray-Ban ک . آتش پرست زرتشت باستانی مجوس تشیع وهابیت سعودی یهودی نوروز یلدا چ . آتنش نشان شهید مقام شهید رهبری صدا و سیما فتنه گر هاشمی . آخرالزمان سینما یهود هالیوود صهیونیسم شیعی زایان انیمیشن ولایت آ . آرامش تلوزیون سینما هنر قلب دل خانه روحانی خدا اهل بیت پروسه پرو . آرگو 11 سپتامر حزب اللهی بسیجی نقد فیلم 300 تحریف تاریخ لانه جاس . آرگو فیلم ضد ایرانی اسکار سیاسی میشل اوباما جیمز باند هویت اسلام . آرماگدون فیلم کتاب ایلای الهی قرآن انجیل صلیبی صهیونی اوانجلیسیت . آریایی فردیریش ماکس مولر هند فارس رومن اسلاو سلت آسیا نژاد تمدن . آقای یونسی! «باباجون» شکارچی شنبه کلیمی صهیونیست 300 . آل خلیفه و سیاست عقیم کردن شیعان بحرینی . آل سعود ال یهود شجره نامه ناصر السعید ملک فهد کتاب تاریخ رژیم اس . آمریکا، ایران، تجهیزات نظامی، جنگ علیه ایران، رویکرد ضد شیعی، سی . آموزش عکاسی کمپوزیسیون همچینی زبانى دیدارى معمارى موسیقى سینما . آموزش و پرورش قبله ماسون ژاپن روستا دهاتی دانشگاه شهرنشینی انقلا . آیت آلله خامنه‌ای مخملباف اختلالات پارانوئید شخصیت ولی فقیه عمود . آیت الله بهجت مسجد روضه عزاداری هیات ها محرم . آیت الله مرعشی نجفی، امام زمان صفت رذیله بخل . ابراهیم خلیل بهشت موسی ملک الموت امام صادق باقر ختنه نماز اسماعی . ابن عربی آیت الله بهجت شطح ثقلین بایزید جنید غزالی سنی مخالف اهل . اپوزوسیون . اثر پینوکیو گوگل تیپ روانشناسی تاندون ویبراتور چشم بسته فریب خرو . احمد الکبیسی مفتی اهل سنت داعش اسرائیل سعودی . احکام روحانیت فقاهت اجتهاد فتوا اجتهاد اخلاق سروش شریعتی . اخراج آریایی ها از ایران پرست تمدن نژاد عرب مهاجرت سیبری اصیل قو . اخراجیها ده‌نمکی میر‌شکاک سینما منتقد تصوف شریعت‌گریز مثنوی سید . ادیان کهن ابوریحان دکتر جلیل دوستخواه گاتها فلسطین کتاب آسمانی ژ . اردوزبان هند شبه قاره شیوه عزاداری توحش وصی نبی عراق ایران حسینی . از آتشکده به مسجد تشرّف یک زرتشتی به اسلام سوشیانت موبدان حقانیت . از کجا آورده‌اید کاندیدا بنگاهی رهبری انتخابات حکومت مکر بنی ساع . ازدواج استقراضی زرتشتی ساسانی گات دینکرد روایت پهلوی واگذاری زنا . استاد شهید مطهری هویت ایرانی زرین کوب دو قرن سکوت عرب اسلام . استاد قرائتی برای خدا بنویسید . استاد قرائتی فلسفه احکام دین سمت‌خدا منبر قانون نماز . استاد مرید شاگرد معنویت عرفان ثروت قدرت سیر و سلوک ترکیه دبی حلا . استعمار میوه شیرینی آجیل خدا اخیار ابرار کالا ماه مبارک مواد مخد . استفاده ابزاری از هنر, اسلام‌ستیزی, انجیل شیطانی, سایت ویکی لیکس . استقامت و پایداری رمز حماسه ای دیگر جبهه انتخاب اصلح . اسحاق نیوتن نیروی جاذبه زمین مکاشفات یوحنا کیمیاگری یهودی اورشلی . جلادان مقدس مدینه منوره مجاهد قتل مقدس قرآن کریم جنازه زن و کودک . جمگ نرم ایدئولوژی سوریه اسلام غرب تاکتیک عملیات جنگ نرم حزب الله . جمهوری اسلامی شهرام همایون اپوزیسیون جناح شاه مصدق متمدن مغزها ب . جمکران جماران عترت مهدوی سرزمین‌ایران اهل‌بیت زر زور تزویر امام . جنگ دفاع مقدس شهادت نبرد ظلمت ظلم نور امام حسین زهرا جهاد غارت م . جنگ نرم بچه رزماری پولانسکی فرقه سینما جان فورد سمبل شیطان پرستا . جنگ نرم حج جورج واشنگتن آبلیسک کوفه عراق فراماسون آخرالزمان دکتر . جنگ نرم رسانه روانی براندازی انقلاب مخملی ناتوی فرهنگی فتنه رنگی . جنگ نرم فدائیان حضرت ماه . جهود یهود تصوف صوفی قطب درویش یاحق یاهو هاخام فرقه اسلامی مرید ه . چرا پیش از نماز، اذان و اقامه مستحب است؟ . چرا شیعیان در اذان «اشهد ان علی ولی الله » را میگویند؟ . چقدر خنده داره عبادت فوتبال مسجد مسابقه ورزشی سریال طنز 90 امام . حاتمی کیا سلیمانی جبهه داعش سپاه قدس . حاتمی کیا شهید چمران انقلاب روشنفکری پاوه سیاست . حاج رحیم ارباب نماز عربی فارسی سوره حمد نجس کافر علمی فیزیک مثلث . حج، جبهه، بسیج، شهادت، سعودی، رزمنده، جهاد، ایثار، اخلاص، امام . حجاب استراتژیک مرد سالاری صدا سیما منحرف رضا خان نامحرم زن چادری .
 

اشتراک